شعر پر محتوا و زیبا و گزیده اشعار با معنی و پر مفهوم از شاعران بزرگ
گلچین شعر زیبا و با محتوا
در این بخش مجموعه ای زیبا از شعر پر محتوا را گردآوری کرده ایم. در ادامه اشعار با معنی بی نظیر و با مفهومی را از شاعران محبوب و بزرگ ایرانی آماده کرده ایم با ما همراه باشید.
مرا از شروع شب این زمانه
کشاندی به اوج ستاره، ترانه
تو ای زندگی را بهانه، تو ای نور
تو اویی و یا یک نشانه؟!
همین دانم این نظم از توست
تو موزیک موزون رشد جوانه
تو در انتهای غزل روشن و گرم
وجودم به سویت روانه
تو وزنی برای غزلها
غزلهای ناب،
عاشقانه!
***
گر خدا داری ز غم آزاد شو
از خیال بیش و کم آزاد شواقبال لاهوری
***
عمرت دراز باد که ما را فراق تو
خوش میبرد به زاری و خوش زار می کشد
مجروح را جراحت و بیمار را مرض
عشاق را مفارقت یار میکشد
***
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
***
جلوه بخت تو دل می برد از شاه و گدا
چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی”حافظ”
***
تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود صبح پدیدار نباشد
***
اشعار با معنی و با مفهوم
کاش می شد عشق را آغاز کرد
با هزاران گل یاس آن را ناز کرد
کاش می شد شیشه غم را شکست
دل به دست آورد نه این که دل شکست
***
یکی درد و یکی درمان پسندد
یک وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
***
هر که نامخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار“رودکی”
***
حسن باران این است
که زمینی ست، ولی
آسمانی شده است
و به امداد زمین می آید…مجتبی کاشانی
***
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد می گذرد وای به حال من و توقرعه امروز به نام من و فردا دگری
می خورد تیر اجل بر پر و بال من و تومال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم که کل جهان باشد از آن من و توهر مرد شتربان اویس قرنی نیست،
هر شیشه ی گلرنگ عقیق یمنی نیستهر سنگ و گلی گوهر نایاب نگردد
هر احمد و محمود رسول مدنی نیستبر مرده دلان پند مده خویش میازار
زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست،جایی که برادر به برادر نکند رحم
بیگانه برای تو برادر شدنی نیست…!!
***
شعر کوتاه با معنی زیبا
جهان سر به سر حکمت و عبرت است
چرا بهره ما همه غفلت است“فردوسی”
***
دوستت داشتم
دوستت دارم
و دوستت خواهم داشت
از آن دوستت دارم ها
که کسی نمی داند
که کسی نمی تواند
که کسی بلد نیست
***
در نومیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است“نظامی”
***
نشسته ام تک و تنها، برابری که ندارم
سکوت من همه معناست به باوری که ندارم
صدای نم نم باران که می زند به خیابان
مرا به یاد تو می بُرد، به مادری که ندارم
***
آفتابی شدی ای عشق صفای قدمت
ولی از حادثه ای تلخ خبر می دهمت
خاطرت هست که بر خامی من خندیدی؟
خامم اما نه چنان باز که باور کنمت
***
ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا
به زیر زلف تو هر موی مسکنی است مرا“خاقانی”
***
اشعار گلجین شده زیبا بسیار با معنی
تو مرا آزردی…
که خودم کوچ کنم از شهرت،
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت،
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی!
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی
بر نمی گردم، نه!
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد…
عشق زیباست و حرمت دارد
***
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را …“کاظم بهمنی”
***
عمرم گذشت و یک نفسم بیشتر نماند
خوش باش کز جفای تو، این نیز بگذرد
آیی و بگذری به من و باز ننگری
ای جان من فدای تو، این نیز بگذردعراقی
***
زندگی موسیقی گنجشک هاست
زندگی باغ تماشای خداست
زندگی یعنی همین پروازها
صبح ها
لبخندها
آوازها
***
در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب“مولانا”
***
کاش قلبم درد پنهانی نداشت
چهره ام هرگز پریشانی نداشت
کــــاش برگ آخر تقویم عشق
خبر از یک روز بارانی نداشت
کاش می شد راه سخت عشق را
بی خطر پیمود و قربانی نداشت
کاش می شد عشق را تفسیر کرد
دست و پای عشق را زنجیر کرد
***
دل تو کی ز حالم با خبر بی
کجا رحمت باین خونین جگر بی
تو که خونین جگر هرگز نبودی
کی از خونین جگرها با خبر بیباباطاهر
***
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام
دوست می دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمیزیسته ام
دوست می دارم
***
مثل رگبار ستاره رو تن خشک کویره
لحظه های عاشقانه تو چشای تو اسیرهانگاری من و تو امشب روی ابرا خونه داریم
واسه ی خوندن از عشق ما هزار بهونه داریمدوباره قلب من و تو از تو سینه پر می گیره
هر چی بود از غم غصه با نگاه تو می میرهبزار تا سپیده ی صبح صد تا شعر از تو بسازم
زندگیم رو با یه بوسه پای عشق تو ببازمبا تو بودن نه یه رویا نه دیگه مثل سرابه
این دل من تاقیامت واسه چیدنت خرابه
***
گزیده شعر زیبای با معنی
من از دلبستگی های تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق تر از مایی
***
آن یار نکوی من، بگرفت گلوی من
گفتا که چه میخواهی، گفتم که همین خواهممولانا
***
طفلک زندگی !!!
هنگامیکه همه ی چیز به کاممان است
تک است و تعریف که،
نمیدانی چقدر زندگی زیباست !
شیرین است …!
وای به روزی که کمی سختمان شود
کاسه کوزه هاست که بر سرش شکسته میشوند
و سرزنش پشت سرزنش که،
عجب اجباریست این زندگی …
وه ! که چه منطقی دارد این اشرف مخلوقات …
***
بیا، ببین، نه همانا که زنده خواهم ماندن
تو خود بگوی که بی تو چگونه زنده بمانم؟
چگونه باشد در دام مانده حیران صید
ز جان امید بریده؟ ز دوری تو چنانمعراقی
***
از بامداد روی تو دیدن حیات ماست
امروز روی خوب تو یا رب چه دلرباست
امروز در جمال تو خود لطف دیگرست
امروز هر چه عاشق شیدا کند سزاستمولانا
***
عطر تن درخت
اندام نازنین بلندش
گرمای عاشقانه ی خونش
پستان غنچه اش
ساق خوش کشیده ی موزونش
درمن ؛ بهار سبز نوازش را
بیدار میکند
گویی در انحنای کمرگاهش
در تنگنای جامه ی کوتاهش
یک چشم یا دهان
یا زین دو مهربانتر : یک دل
یک آشیان کوچک پنهان
سرچشمه ی طلوع و تولد
لبریز از محبت خورشید
با من حدیث شیفتگی را
تکرار میکند
من ؛ عاشق جمال درختم
دردش بهجان عاشق
من باد
اندیشه اش موافق من باد
***
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باشخیام
***
رفیق من …!
سرت را بالا بگیر
عزمت را جزم کن
محکم بمان
قدم بردار …
پشت سرت را نگاه کن
اما فقط برای تجربه …
نه افسوس … نه دلهره …
تمام حواست به رو به رو باشد ؛
به آینده …
به قدم هایت …
که یکی محکم تر از دیگری باشد
و هدفمندتر …
رفیق من …
سرت را بالا بگیر…
نگذار نداشته هایت راهت را سد هم بکنند!
و بدان که داشته هایت ؛
برای خیلی از آدم های دیارمان
افسوس است
غبطه است
حسرت است …
رفیق من …!
جاده ها ازآن توست
سفر به سلامت …!