شعر کوتاه برای بیو + مجموعه اشعار بسیار کوتاه عاشقانه و … برای بیو اینستاگرام و تلگرام
در این بخش مجموعه شعر کوتاه و زیبا برای بیو را گردآوری کرده ایم. این مجموعه اشعار با موضوعات مختلف عاشقانه، زندگی، غم و غصه، شادی و خوشحالی، انگیزشی، موفقیت و … تهیه شده اند و می توانید برای بخش bio اینستاگرام و تلگرام استفاده کنید.
شعر کوتاه و زیبا برای بیو
گر یک نفست به زندگانی گذرد مگذار که جز به شادمانی گذرد
***
دل ناله کنه از من من ناله کنم از دل یارب تو قضاوت کن دیوانه منم یا دل
***
آنان ک ب سرمستی ماطعنه زنانند”بگذاربمانند ب خماری ک زماهیچ ندانند!!
***
متن و اشعار زیبای ویژه بیو
تو گر گناہ من شوی توبه نمیکنم ز تو …♡ (مولانا)
***
هرکس خود داند و خدای دلش که چه دردی است در کجای دلش ،….?❤️
***
این قافله عمر عجب میگذرد …
***
شعر زیبا با موضوع پدر برای بیو
فرزند ادب باش نه فرزند پدر که ادب کند زنده نام پدر
***
گر یک نفست به زندگانی گذرد مگذار که جز به شادمانی گذرد
***
غصه ها فانی و باقی همه زنجیر به هم
گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند
***
شعر انگیزشی بیو اینستاگرام
سرگشته محصیم و در این وادی حیرت عاقل تر از آنیم که دیوانه نباشیم
***
و اما نیمه شبی من خواهم رفت از دنیایی که مال من نیست از زمینی که مرا بیهوده بدان بسته اند… #شاملو
***
دَریایِ قَلبَم طُغیانِ میکُنَد بٓاامواجِ چِشاط-
***
هیچ اگر سایه پذیرد،منم آن سایه ی هیچ…
***
تا ك از جانب معشوقه نباشد كششي كوشش عاشق بيچاره به جايي نرسد …
***
درد دارد که کسی باعث دردت باشد
که تو از درد دلت با دل او حرف زدی
***
ما بع دریا حکم طوفان میدهیم دست بر قلم کنیم کل شهر را میدریم:)
***
شعر کوتاه زندگی برای بیو تلگرام
بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک؟/بگفت آنگه ک باشم خفته در خاک
***
رَوا بُوَد كه چِنين بى حساب دل بِبَرى ؟
***
شاعر تویی من فقط راوی چشمان تو ام
***
گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم
***
سراپا اگر
زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم…
***
پروانه صفت دورجهانگردیدم نامردم اگر مرد به دوران دیدم
***
دنیا همه شعر است به چشمم اما شعری که تکان داد مرا چشم تو بود.☺
***
چو قناری به قفس یا چو پرستو به سفر هیچیک من چو کبوتر نه رهایم نه اسیر..!
***
اشعار خاص برای بیو
گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم
***
او که سنجاق کرد دلتنگی را به شب هایمان روزی می گفت میخرد غم هایمان را ? ⚡
***
تا توانی می گریز از یار بد یار بد بد تر بود از مار بد مار بد تنها تو را بر جان زند یار بد بر جان و بر ایمان زند ……??
***
از خودِ صبح فقط منتظرم شب بشود
تا پتو را بكشم روی سرم؛ گريه كنم 🙂
***
گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
***
دل قوی دار که بنیاد بقا محکم اوست
***
جهان و کار جهان
جمله
هیچ
در هیچ است.
***
تو مرا جان و جهانی ! چه کنم جان و جهان را…..
***
نقش او در چشم ما هر روز خوشتر میشود…
***
شعر کوتاه و برای بخش بیو
نیکی چو از حد بگزارد نادان خیال بد کند
***
هِزار و یک شَب خیال بافتم؛… از تویی که یک شب نداشتمت !♥
***
عشق را باید از شاملو یاد گرفت، که به آیدا میگفت خدای کوچک من
***
ما از این هستی ده روزه به جان امده ایم وای بر خضر که زندانی عمر ابدیست
***
آنقدر شعر مرا خواندی و گفتی احسنت فکرت افتاد که شاید تو دلیلش باشی؟
***
باش با من که همه رهگذران میگذرند).
***
تو را نشد!! میروم که خویش را فراموش کنم…
***
دوست دارم از این پس …تمام ماجرا تو باشی….
***
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد ، آرزومند نگاری به نگاری برسد…
***
قند لبانت؛ نمک گیرم کرد! نمیدانم فشارم بالاست یا قندم!
***
و اما نیمه شبی من خواهم رفت از دنیایی که مال من نیست از زمینی که مرا بیهوده بدان بسته اند…
***
آمدى جانم به قربانت، ولى بمان! ماندنت آنقدر شيرين است، كه تمامِ دير آمدنت را يك تنه جبران ميكند!
***
اشعار و متن یک خطی برای بیو
مرا هیچ نیاز مهر خلق نیست، مرا ترسی ز یاد عافیت نیست
***
پاییز در برگ های خشکیده اش، شعر را محصور میکند ?
***
درد این نیست ک دشمن سر دارت بزنت ,درد این است ک معشوقع کنارت بزند…?
***
آمدی قصه ببافی که موجه بروی در نزن رفته ام از خویش کسی منزل نیست
***
چه تکراری از این خوشتر بگویم #دوستت_دارم لبت را تو بخندانی بگویی من کمی بیشتر… سمیه نادی
***
تا تو نكوتر ميشوي من مُبتلا تر ميشوم
***
من همان آدم پر منطق بی احساسم
پس چرا آمدنت حال مرا ریخت بِهَم..؟
***
آمدي جانم به قربانت ولي دير امدي بي وفا حالا که از جانم شدم سير امدي
***
⚫️نادان کتاب دید خیال کرد عالم است
نادان به کشتی نشست پنداشت ناخداست⚫️
***
تو را چه غم كه شب ما دراز ميگذرد،
كه روزگار تو در خواب ناز ميگذرد…
***
من آن گلبرگ مغرورم نمیگیرن ز بی آبی ولی بی دوست میمیرم در این مرداب تنهایی…
***
می کِشَمَت سوی خویش این کِش قَلبِ ماست قَلبِ تو اَگه آهَن اَست قَلبِ من آهَنرُباست
***
گویند سرانجام ندارید شما ماییم ک بی هیچ سرانجام خوشیــم
***
درشباب زندگانی جزستم چیزی ندیدم گرکسی باور ندارد این منو این زندگانیم
***
سلامتی خودم وقلبم که راه کج نرفت/سلامتی اونیکه خبراش میرسه از هر طرف
***
به مژگان سيه كردي هزاران رخنه در دينم
***
هلهله دلم مرا ب طُ می خواند جانا!
***
مرا
تا دل بود دلبر تو باشی.
***
مرا به حال خویش رها کنید، من در اعماق وجود خود در حرکتم…
***
زحمتی می کشم از مردم نادان
که مپرس…
***
من گنگ خواب دیده وعالم تمام کر من عاجزم ز گفتن و خلق از شنیدنش
***
مراقب من باش…
از من،
فقط تو مانده ای…
***
پدر عشق بسوزد که درآمَد پدرم!
***
یاد تو حس قشنگیست کـہ در ? دارم تو چـہ باشے چـہ نباشے نگهش میدارمـ
***
پاییز، باران
و پنجره ای رو به رفتنت؛
دیوانه ام اگر عاقل بمانم..
***
مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان.
***
جان و دل کردم فدای مهر تو خاک پایت باد سر تا پای من
***
متن ادبی برای بیو
نیست در این شهر نگاری که دل ما را ببرد
***
زنهار تا توانی اهل نظر میازار دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
***
آنچه در يادش
نمانده،یاد ماست.
***
در دلم
بنشستهای
بیرون میا…
***
نیست از کوته زبانی بر لبم مهر سکوت…تیغ ها پوشیده در زیر سپر باشد مرا
***
مرا در آسمان میجویی و من زیرِ آوارم..
***
دل من طوفانیست، وندراین کلبه ی جانم غصه ای پنهانیست… ما ندانیم که گوییم چ کس را راز دل لیکن ازصخره ی چَشم بی فروغم جاریست..
***
چیزی عزیزتر ز تمام دلم نبود
ای پاره دلم، که بریزم به پای تو 🙂
***
آمدمت که بنگرم ولی گریه نمیدهد امان
***
قرینه چشمانم لب به اعتراض گشوده اند
آزادی اَشک هایِ در بند پلک را میخواهند
***
به چشمت که بی تو ز جان سیرم..
***
گورپدر تمام این قافیه ها
لعنتی حال دلم سخت خراب است بیا …
***
خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید:آمدی وَه که چه مشتاق و پریشان بودم
***
بیم آنست کزغم عشقت/سر برآرد دلم ب شیدایی
***
آمدی جانم بع قربانت ولی دیر آمدی بی وفا حالا کع از جانم شدم سیر آمدی? 🙂
***
جوونیم رفته به باد
فدا سرت حله چشات
***
گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من
***
فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بیخاک عشق آبی ندارد
***
سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز مرده ان است که نامش به نکویی نبرند
***
یک دم نمیرود که نه در خاطری، ولیک…بسیار فرق باشد از اندیشه تا وصول
***
معشوقه به سامان شد
تا باد چنین بادا…
***
دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی
***
محو چشمانِ تو بودم…
که به دام افتادم!
***
درآ درآ درآ که در دل خسته توان دآرید باز
***
خداحافظ اگه میگی دلت رو میزنم میرم
خداحافظ تو آروم باش اگر مشکل منم میرم