شعر عاشقانه عربی + زیباترین اشعار احساسی و دوست داشتن عربی با ترجمه فارسی

اشعار عاشقانه عربی زیبا

در این بخش مجموعه ای از اشعار عربی عاشقانه (شعر دوست داشتن احساسی برای همس و عشق) با ترجمه فارسی از شاعران معروف عرب را گردآوری کرده ایم که امیدواریم مورد توجه شما قرار بگیرد.

ﻣﻦ ﻣﺬﻛﺮﺓ ﺍﻟﻠﻴﻞ

ﻋﻠﻰ ﺟﺪﺍﺭ ﻟﻴﻠﻲ ﺍﻟﺮﻫﻴﺐ

ﺭﺳﻤﺖ ﺻﻮﺗﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ

ﻭاﺳﻤﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ ﺯنبقة

ﻣﻦ ﺷﻂّ ﺑﺤﺮﻧﺎ ﻭﻣﻮﺟﺔ ﻣﺆﺭّﻗﻪ

ﻋﻠﻰ ﺭﻣﺎﻝ ﺳﻬﺪﻫﺎ ﺍﻟﻄﻮﻳﻞ ﺗﻨﺘﻈﺮ

ﻣﻦ ﺍﻟﻐﻴﻮﻡ ﻓﺎﺭﺱ ﺍﻟﻘﻤﺮ

ﺭﺳﻤﺖ ﺻﻮﺗﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ

ﻭﺍﺳﻤﻚ ﺍﻟﺤﺒﻴﺐ

ﺑﺮﻋﻤﺎ ﻣﻦ ﺍﻟﻨﺴﻴﻢ

ﻣﻨﻮّﺭﺍ ﻓﻲ ﺟﺤﻴﻢ

ﺻﺤﺮﺍﺀ ﻋﺰﻟﺘﻲ ﻭﻟﻴﻠﻲ ﺍﻟﺮﻫﻴﺐ

ترجمه فارسی

خاطرات شب

بر دیوار شب هولناکم

صدای دوست داشتنی‌ات را

و نام دوست داشتنی‌ات را

سوسنی رسم کردم

از کرانه دریای‌مان و موج خوابزده‌ای

که بر ماسه‌های بی‌خوابی طولانی‌اش

از ابرها به انتظار شوالیه‌ی ماه نشسته است

صدای دوست داشتنی‌ات را رسم کردم

و نام دوست داشتنی‌ات

جوانه‌ای از جنس نسیم

که به دوزخ صحرای عزلت و شب هولناکم

روشنا می‌بخشد

شعر از معين بسیسو شاعر فلسطینی

***

إذا كنت حبیبتي ، ساعدني في …

إذا كنت طبيبي ، ساعدني في علاجك …

إذا علمت أن الحب كان خطيرًا للغاية ، فلن أحبه …

إذا علمت أن البحر كان عميقًا جدًا ، فلن أذهب إلى البحر …

إذا كنت أعرف ما الذي سيحدث في النهاية ، فلن أبدأ أبدًا …

ترجمه فارسی

اگر یارم هستی، کمک کن از تو عبور کنم…

اگر طبیبم تویی، کمک کن از تو شفا پیدا کنم…

اگر می‌دانستم عشق تا به این اندازه خطرناک است، عاشق نمی‌شدم…

اگر می‌دانستم که دریا این قدر عمیق است، به دریا نمی‌زدم…

اگر می‌دانستم سرانجامم چه خواهد شد، هرگز شروع نمی‌کردم…

***

شعر عاشقانه عربی

رسالتُك في صندوق بريدي

جزيرةُ ياقوتْ..

وتسألين عن بيروتْ..

بيروت، ساحاتُها، مقاهيها، مطاعمُها،

مرفأها.. بواخرها.. كلُّها تصبُّ في عينيْكِ

ويوم تغمضين عينيكِ..

تختفي بيروتْ.

ترجمه شعر

نامه‌ هایت در صندوق پستی من

کبوترانی خانگی‌اند

بی‌تاب خفتن در دست‌هایم

یاس‌ هایی سفیدند

به خاطر سفیدی یاس‌ ها از تو ممنونم

***

شعر زیبای عربی عاشقانه برای همسر

یوماً ما قلنا لن نفترق إلا بالموت…

تأخر الموت و افترقنا..

ترجمه شعر

روزی گفتیم

فقط مرگ می‎تواند ما را از یکدیگر جدا کند…

مرگ دیر کرد

و ما از یکدیگر جدا شدیم…

***

شعر عاشقانه عربی

مذ أحببتك..

‏صار العالمُ أجملَ ممّا كان!

‏الوردُ ينام على كتفي!

‏والشّمس تدور على كفّي!

‏و الليلُ، جداول من ألحان !

ترجمه فارسی

از آن دم که دوستت داشتم..

جهان، از آنچه بود، زیباتر شد!

گل‌ها روی شانه‌هایم به خواب می‌روند!

خورشید بر کف دستانم می‌چرخد!

و شب، جویبارهایی از نواهاست!

‏شاعر: عبدالقادر مكاريا، شاعر الجزایری

***

احبيني بلا عـقـد
بدون هیچ ترسی من را دوست داشته باش
وضيعي في خطوط يدي
و در لابه لای خطهایی که در کف دستان من وجود دارد ناپدید شو
احبيني لاِسبوع لِايام لِساعات
من را برای یک هفته , برای چند روز و حتی برای چند ساعت دوست بدار
فلست انا الذي يهتم بالابد
زیرا من آن کسی نیستم که برای ابدیت اهمیت قائل باشم
احبيني احبيني
دوستم داشته باش , دوستم داشته باش
تعالى واسقطي مطرا على عطشي وصحرائى
بیا و همچون قطره های باران بر تشنگی و خشکی که درصحرای من وجود دارد ببار
وذوبي في فمي كالشمع وانعجبي باجزائي
و همچون شمع دربین لبهایم بسوز و با روح من یکی شو
احبيني احبيني
دوستم داشته باش , دوستم داشته باش
احبيني بطهري او بأخطائى
من را همراه با پاکی و گناهی که دارم دوست داشته باش
احبيني وغطيني ايا سقفا من الازهار
دوستم داشته باش و مرا بپوشان ای که توهمانند تن پوشی از گلهائی
يا غابات حنائى
ای تویی که همچون جنگلی از مهربانی ومحبت هستی
انا رجلا بلا قدرا
من آن مردی هستم که هیچ سرنوشتی ندارم
فكوني انتي لي قدري
تو سرنوشت و هدف من باش
احبيني احبيني
دوستم داشته باش , دوستم داشته باش
احبيني ولا تـتـسائلي كيف
دوستم داشته باش بدون آنکه بپرسی چگونه و چطور,
ولا تـتـلعثـمي خجلا
و نگذار شرم و خجالتی که در تو می باشد باعث درنگ تو شود
ولا تـتـساقطي خوفا
و نگذار که ترس در وجود تو رخنه پیدا کند
كوني البحر والميناء
همچون دریای و بندرگاهی برای من باش
كوني الارض والمنفى
همچون سرزمینی برای راحتی من و تبعید گاهی برای من باش
كوني الصحوة والأعصار
همچون نسیم و طوفانی برای من باش
كوني اللـيـن والعنفـى
همچون نرمی و به سان خشونتی برای من باش
أحبيني أحبيني
دوستم داشته باش , دوستم داشته باش
معـذبتي وذوبي في الهواء مثلي كما شـئـتي
همانطور که می خواهی همانند من درعشق بسوز و با تمام وجود عاشق من شو
أحبيني بعيدا عن بلاد القهر والكبت
مرا به دور از سرزمین ترس و رنج دوست داشته باش
أحبيني أحبيني
دوستم داشته باش , دوست داشته باش

***

شعر عاشقانه عربی

والنور عم يمشي حفا
و روشنايي پابرهنه در بین ما راه می رفت
ويفارق غصون الشجر
و از شاخه درختان جدا می شد
انت وانا ونسمة جفا
من و تو و نسیم بی رحمی
هبت علي الحلم انكسر
نسیم بی رحمی بر رویا وزید و خوابمان را در هم کوبید
عندي الليل انطفا
شب برای من خاموش شد
وين القمر مافي قمر
ماه شبانه کجاست دیگر هیچ ماهی وجود ندارد
یا الشوق ياحرام الغفا
ای اشتیاق, دیگر خوابیدن حرام شده است
يامرخص دموع البشر
ای کسیکه باعث روان شدن اشکهای انسان ها گشته ای
يا حب لمحة واختفا
ای عشقی که به یکباره ظاهر شد و ناپدید گشت
ماعد شفتله اثر
و دیگر هیچ اثری از آن عشق ندیدم
يابرد عم يلغي الدفا
ای سرمایی که باعث نابودی گرما می گردی
يادموع عم تمحي الصور
ای اشکهایی که با ریختن بر روی عکسها آنها رانیست ونابود می کنی
حكمة وماكنا نعرفها
حکمتی بود که ما آن را نمی شناختیم
ان القدر هو القدر
اینکه سرنوشت همان سرنوشت است
شو صار يادرب الهوا
ای راه عشق به من بگو چه شد
يا زارع بقلبی التعب
ای کسیکه خستگی را در قلبم می کاری
مش مهم ما عدنا سوا
مهم نیست که ما با همدیگر نباشیم
ولامهم غلب علي السبب
و دیگر دلیل جدایی ما نیز مهم نیست
المهم من بعد الغنا
مهمترین چیز تنها این است که بعد از ترانه
ننسي العذاب اللي مرق
تمام درد و رنجی که کشیدیم را فراموش کنیم
بعدك ياقلبي اللي احترق
بعد از تو ،  دلم سوخته است
مغروم حرقه من اللهب
دل شیفته  که شعله های عشق باعث سوختـنـش شد
من وقتنا الكون ابتدا
جهان از وقتی آغاز شد که ما به همدیگر رسیدیم
كانوا اتنين بهالدنيي
زمانی که دو نفر در این دنیا بودند
وماكان في غيرهم حدا
و غیر ازآنان هیچ کس دیگری در دنیا نبود
ولاينطفي الحب الهني
و عشق خوب وزیبا  هیچ وقت خاموش نمی شود
قلبهم علي الشوق اهتدا
و قلبهایشان به سوی شور و شوق رهسپار شد
صارت سنين تسرق سنين
سالها باعث از بین رفتن سالهای دیگر شدند
وصار يوسع هالمدا
و باعث طولانی شدن زمان جدایی ما شد
والبعد يكبر بالدني
و فاصله دوری و جدایی ما در این دنیا بیشتر و بیشتر می شود
واليوم صرنا ع الهدي
و امروز ما خوشبخت شدیم
نحرق حياة مزينين
و مشغول ساختن زندگی زیبایی هستیم
ما ضل بالوردي ندا
و دیگر هیچ شبنمی در هیچ گلی باقی نماند
ولافي غصن عم ينحني
و دیگر هیچ شاخه درختی خمیده نمی شود
وبايد وحدي ماعدا
و من به تنهايي دربین دستانم
احلام عمري الولدانين
روياهاي زندگیم متولد می شوند
لاصوت حتی ولا صدا
نه دیگر صدایی هست و نه فریادی
ينده ويسأل شو بني
که صدا بزند و بپرسد مرا چه شده است

***

شعر عاشقانه عربی

إن کنت أعز علیک فخذ بیدی

فأنا مفتون من رأسی حتی قدمی

الموج الأزرق فی عینیک ینادینی نحو الأعمق

و أنا ما عندی تجربه فی الحب و لا عندی زورق

إنی أتنفس تحت الماء

إنی أغرق أغرق أغرق

ترجمه فارسی شعر عاشقانه عربی

اگر شما را گرامی می دارم ، دست مرا بگیرید

من مجذوب سرم به پاهایم

موج آبی در چشمان شما مرا عمیق تر می خواند

من نه در عشق تجربه دارم و نه قایق دارم

من زیر آب نفس می کشم

غرق شدم غرق شدم

***

اشعار کوتاهو بلند عاشقانه عربی

إنزعی الخنجرَ المدفونَ فی خاصرتی
و اترکینی أعیش..
إنزعی رائحتَک من مسامات جلدی
و اترکینی أعیش..
إمنحینی الفرصه..
لأتعرّف على امرأه جدیده
تشطب اسمَکِ من مفکّرتی
و تقطعُ خُصُلاتِ شعرک
الملتفّه حول عنقی..

ترجمه فارسی شعر عربی

دشنه ات را از سینه ام بیرون بکش
بگذار زندگی کنم
عطر تنت را از پوستم بگیر و
بگذار زندگی کنم
بگذار با زنی تازه آشنا شوم که
نامت را از خاطرم پاک کند و
کلاف حلقه شده گیسوانت را از دور گلویم بگشاید

***

شعر عاشقانه عربی

«سلاما علی من یعرفون معنی الحُب ولا یملکون حبیبا.»

سلام بر کسانی که معنی عشق را می‌دانند ولی محبوبی ندارند.‌

♦ جبران خلیل جبران ♦

***

«سلام علی کلمات بَقیَت فی القلب…
و ربّما ستبقی…!»

سلام بر حرف‌هایی که در قلب ماند و خواهد ماند…!

♦ لاادری ♦

***

انا ما اریدک قطره ماء
حتی تطفئ الظما
انا اریدک نهر ملح
کل ما ارتویت منه
قد بدا عطشی من جدید

تو را به‌سانِ قطره‌ی آبی نمی‌خواهم
که عطشم را سیراب کنی
تو را به‌سان رودی از نمک می‌خواهم
که هرگاه از تو سیراب شوم
عطشم دوباره آغاز شود…

♦ فاروق جدیده ♦

***

«‏وأَنا وحدی

‏محاط بکلِ الذینَ غابوا»

‏و من تک و تنها، ‏با همه‌ی آنانی که رفتند، احاطه شده‌ام.

♦  عدنان الصائغ ♦

***

شعر عاشقانه عربی

وَكَيْف تريدینني أَن أَقيس مسَاحَة حزنی؟
وَحزني كالطِّفل يزداد في كُلِّ یوم جمالاً وَ یکبر

و چگونه می‌خواهی
اندازه اندوهم را برایت بیان کنم؟
درحالی که این اندوه
همچون طفلی هر روز زیباتر و بزرگ می‌شود…

نزار قبانی ♦

***

في كل مرة أنظر إليك
جمل مألوفة تتبادر إلى الذهن:
في هذه الأرض
هناك شيء يستحق العيش

هربار که نِگاهت می‌کنم،
جمله‌ای آشنا، به ذهنم خطور می‌کند:
در اين سرزمين،
چيزی هست كه ارزش زندگی كردن دارد

♦ محمود درویش ♦

***

حِينَ كَانَت الأيامُ تهدِمُني
كَانت أمي عَلَي مُصَلاها تَبنيني

وقتی روزگار مرا ویران می‌کرد
مادرم بر جا نمازش مرا می‌ساخت

♦ فواز اللعبون ♦

مطالب مشابه را ببینید!

مجموعه اشعار سیمین بهبهانی + شعر عاشقانه و موضوعات مختلف گلچین شده عکس نوشته اشعار سعدی برای پروفایل + مجموعه شعر عاشقانه و زیبای شاعر معروف اشعار صابر همدانی + مجموعه شعر عاشقانه کوتاه و بلند از صابر همدانی شعر عاشقانه تبریک سال نو + شعر زیبای بهار و نوروز تقدیم به عشق و همسر شعر عاشقانه جذب کننده برای عشق، دختر و معشوق (متن دلبرانه لاکچری) شعر عاشقانه دلبرانه با گلچین اشعار کوتاه و بلند احساسی رمانتیک برای عشق شعر عاشقانه غمگین؛ شعر کوتاه و بلند عاشقانه و احساسی جدایی و تنهایی شعر عاشقانه ولنتاین + اشعار زیبای رمانتیک و احساسی روز عشق یا ولنتاین شعر عاشقانه؛ شعر عاشقانه احساسی و ناب سرشار از عشق و محبت شعر عاشقانه کوتاه + مجموعه اشعار عاشقانه برای همسر و عشق