دو بیتی های حافظ شیرازی [ 40 شعر دو بیتی ناب عاشقانه و احساسی حافظ ]

در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه دو بیتی های حافظ شیرازی را برای شما دوستان قرار خواهیم داد. حافظ شاعر فارسی‌گوی ایرانی بود. بیش‌تر شعرهای او غزل است. مشهور است که حافظ به شیوه سخن‌پردازی خواجوی کرمانی گرویده و همانندیِ سخنش با شعرِ خواجو مشهور است. حافظ را از مهم‌ترین اثرگذاران بر شاعرانِ فارسی‌زبانِ پس از خود می‌شناسند.

روزانه سری جدید 121

دوبیتی های شگفت‌انگیز از حافظ

جز نقش تو در نظر نیامد ما را

جز کوی تو رهگذر نیامد ما را

خواب ار چه خوش آمد همه را در عهدت

حقّا که به چشم دَر نیامد ما را

بر گیر شراب طرب‌انگیز و بیا

پنهان ز رقیب سفله بستیز و بیا

مشنو سخن خصم که بنشین و مرو

بشنو ز من این نکته که برخیز و بیا

دوبیتی های شگفت‌انگیز از حافظ

گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات

گفتم دهنت، گفت زهی حبّ نبات

گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا

شادیِ همه لطیفه‌گویان صلوات

ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست

آیینه به دست و روی خود می‌آراست

دستارچه‌ای پیشکشش کردم، گفت

وصلم طلبی زهی خیالی که تو راست

من با کمر تو در میان کردم دست

پنداشتمش که در میان چیزی هست

پیداست از آن میان چو بربست کمر

تا من ز کمر چه طرْف خواهم بربست

تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست

تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست

زان روی که از شعاع نور رخ تو

خورشید منیر و ماه تابنده شده‌ست

هر روز دلم به زیر باری دگر است

در دیدهٔ من ز هجر خاری دگر است

من جهد همی‌کنم قضا می‌گوید

بیرون ز کفایت تو کاری دگر است

ماهم که رخش روشنی خور بگرفت

گرد خط او چشمهٔ کوثر بگرفت

دل‌ها همه در چاه زنخدان انداخت

وآنگه سر چاه را به عنبر بگرفت

امشب ز غمت میان خون خواهم خفت

وز بستر عافیت برون خواهم خفت

باور نکنی خیال خود را بفرست

تا دَرنگرد که بی‌ تو چون خواهم خفت

مطلب مشابه: عکس پروفایل اشعار حافظ + مجموعه شعر حافظ شاعر نامی ایران

مطلب مشابه: بهترین قطعات حافظ شیرازی (40 قطعه شعر زیبا از حافظ شاعر بزرگ)

دوبیتی های شگفت‌انگیز از حافظ

اشعار دو بیتی عاشقانه حافظ

نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت

نی حالِ دلِ سوخته‌دل بتوان گفت

غم در دلِ تنگِ من از آن است که نیست

یک دوست که با او غمِ دل بتوان گفت

اوّل به وفا میِ وصالم درداد

چون مست شدم جام جفا را سرداد

پر آب دو دیده و پر از آتش، دل

خاک ره او شدم به بادم برداد

نی دولت دنیا به ستم می‌ارزد

نی لذّت مستی‌اش الم می‌ارزد

نه هفت هزار ساله شادی جهان

این محنت هفت روزه غم می‌ارزد

هر دوست که دَم زد زِ وفا، دشمن شد

هر پاک‌رُوی که بود، تَردامن شد

گویند شب آبِستَن و این است عجب

کـ‌او مَرد ندید، از چه آبستن شد؟

چون غنچهٔ گل قرابه‌پرداز شود

نرگس به هوای می قدح‌ساز شود

فارغ دل آن کسی که مانند حباب

هم در سر میخانه سرانداز شود

با می به کنار جوی می‌باید بود

وز غصّه کناره‌جوی می‌باید بود

این مدّت عمر ما چو گل ده روز است

خندان لب و تازه‌روی می‌باید بود

این گل ز بر همنفسی می‌آید

شادی به دلم از او بسی می‌آید

پیوسته از آن روی کنم همدمی‌اش

کز رنگ وی‌ام بوی کسی می‌آید

از چرخ به هر گونه همی‌دار امید

وز گردش روزگار می‌لرز چو بید

گفتی که پس از سیاه رنگی نبُوَد

پس موی سیاه من چرا گشت سفید

ایّام شباب است شراب اولیٰتر

با سبزخَطان، بادهٔ ناب اولیٰتر

عالم همه سر به سر رباطیست خراب

در جای خراب هم خراب اولیٰتر

مطلب مشابه: اشعار خداحافظی + مجموعه شعر در مورد خداحافظی به صورت تک بیتی، دو بیتی و عاشقانه

مطلب مشابه: اشعار تک بیتی حافظ + مجموعه شعرهای زیبای تک بیتی حافظ شیرازی با موضوعات مختلف

دوبیتی های شگفت‌انگیز از حافظ

خوبانِ جهان، صید توان کرد به زَر

خوش خوش بَر از ایشان بتوان خورد به زَر

نرگس که کُلَه‌دارِ جهان است، ببین

کـ‌او نیز، چگونه سَر درآورد به زَر

سیلاب گرفت گِرد ویرانهٔ عمر

وآغاز پُری نهاد پیمانهٔ عمر

بیدار شو ای خواجه که خوش خوش بکِشد

حمّال زمانه رخت از خانهٔ عمر

در سنبلش آویختم از روی نیاز

گفتم من سودازده را کار بساز

گفتا که لبم بگیر و زلفم بگذار

در عیش خوش‌ آویز، نه در عمر دراز

مَردی ز کَنندهٔ دَرِ خیبر پرس

اسرار کرَم ز خواجهٔ قنبر پرس

گر طالب فیض حقّ به صدقی حافظ

سر چشمهٔ آن ز ساقی کوثر پرس

چشم تو که سِحرِ بابِل است استادش

یا رب که فسون‌ها برواد از یادش

آن گوش که حلقه کرد در گوش جمال

آویزهٔ دُرّ ز نظم حافظ بادش

ای دوست دل از جفای دشمن درکش

با روی نکو شراب روشن درکش

با اهل هنر گوی گریبان بگشای

وز نااهلان تمام دامن درکش

ماهی که نظیر خود ندارد به جمال

چون جامه ز تن برکشد آن مشکین‌خال

در سینه دلش ز نازکی بتوان دید

مانندهٔ سنگ خاره در آب زلال

در باغ چو شد باد صبا دایهٔ گل

بربست مشاطه‌وار پیرایهٔ گل

از سایه به خورشید اگرت هست امان

خورشیدرُخی طلب کن و سایهٔ گل

مطلب مشابه: گزیده 10 غزل عاشقانه حافظ + شعر و غزلیات معروف حافظ شیرازی

مطلب مشابه: عاشقانه ترین شعر فارسی از شاعران نامی ( 50 شعرکوتاه رمانتیک )

دوبیتی های شگفت‌انگیز از حافظ

شعر کوتاه عاشقانه حافظ شیرازی

لب باز مگیر یک زمان از لب جام

تا بستانی کام جهان از لب جام

در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است

این از لب یار خواه و آن از لب جام

در آرزوی بوس و کنارت مُردم

وز حسرت لعل آبدارت مُردم

قصّه نکنم دراز، کوتاه کنم

بازآ بازآ کز انتظارت مُردم

عمری ز پی مراد ضایع دارم

وز دور فلک چیست که نافع دارم

با هر که بگفتم که تو را دوست شدم

شد دشمن من وه که چه طالع دارم

من حاصل عمر خود ندارم جز غم

در عشق، ز نیک و بد ندارم جز غم

یک همدم باوفا ندیدم جز درد

یک مونس نامزد ندارم جز غم

چون باده ز غم چه بایَدَت جوشیدن

با لشگر غم چه بایدت کوشیدن

سبز است لبت، ساغر از او دور مدار

می بر لب سبزه، خوش بوَد نوشیدن

دوبیتی های شگفت‌انگیز از حافظ

ای شَرم‌زده غنچه‌ی مَستور از تو

حیران و خِجِل، نرگسِ مَخمور از تو

گُل با تو برابری کجا یارَد کرد؟

کـ‌او نور زِ مَه دارد و مَه نور از تو!

چشمت که فسون و رنگ می‌بارد از او

افسوس که تیر جنگ می‌بارد از او

بس زود ملول گشتی از هم‌نفَسان

آه از دل تو که سنگ می‌بارد از او

ای باد! حدیثِ من نهانش می‌گو

سِرّ دل من به صد زبانش می‌گو

می‌گو نه بِدان‌سان که ملالش گیرد

می‌گو سخنی و در میانش می‌گو

ای سایهٔ سنبلت سمن پرورده

یاقوت لبت درّ عدَن پرورده

همچون لب خود مدام جان می‌پرور

زان راح که روحیست به تن پرورده

گفتی که تو را شوم مدار اندیشه

دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه

کو صبر و چه دل، کآنچه دلش می‌خوانند

یک قطرهٔ خون است و هزار اندیشه

مطلب مشابه: 120 شعر دو بیتی عاشقانه 😍 ناب و پر معنی از شاعران بزرگ ایران زمین

دوبیتی های شگفت‌انگیز از حافظ

آن جام طرب شکار بر دستم نه

وان ساغر چون نگار بر دستم نه

آن می که چو زنجیر بپیچد بر خود

دیوانه شدم بیار بر دستم نه

با شاهد شوخ شنگ و با بربط و نی

کنجی و فراغتی و یک شیشهٔ می

چون گرم شود ز باده ما را رگ و پی

منّت نبریم یک جو از حاتم طی

دوبیتی های شگفت‌انگیز از حافظ

قسّام بهشت و دوزخ آن عقده‌گشای

ما را نگذارد که درآییم ز پای

تا کی بوَد این گرگ ربایی، بنمای

سرپنجهٔ دشمن افکن ای شیر خدای

ای کاش که بخت، سازگاری کردی

با جور زمانه یار، یاری کردی

از دست جوانی‌ام چو بِرْبود عنان

پیری چو رکاب، پایداری کردی

گر همچو من افتادهٔ این دام شوی

ای بس که خراب باده و جام شوی

ما عاشق و رند و مست و عالَم‌سوزیم

با ما منشین اگر نه بدنام شوی

مطلب مشابه: 30 اشعار زیبا برای استوری (شعر کوتاه و بلند دلنشین)

مطلب مشابه: شعر عاشقانه + مجموعه اشعار بلند، کوتاه و شعرهای عاشقانه زیبا از بزرگان جهان

مطالب مشابه را ببینید!

غزلیات حیدر شیرازی؛ گلچین اشعار زیبای شاعر سده هشتم شعر در مورد شهر و دیار؛ مجموعه اشعار دلنشین درباره شهر من غزل شماره ۴۸ از غزلیات سعدی؛ صبر کن ای دل که صبر سیرت اهل صفاست … شعر شماره ۱۸ از اشعار ترکی شهریار؛ جانا گلمیشیک بیز بو جانان الیندن … غزل شماره ۵۰ از دیوان شمس مولانا؛ ای بگرفته از وفا گوشه کران چرا چرا … اشعار در رثای شهادت حضرت علی اصغر {50 شعر سوزناک غمگین بلند} شعر در مورد علی اکبر؛ اشعار سوزناک شهادت و مخصوص شب هشت محرم متن محرم برای پست اینستاگرام؛ جملات و شعر حسینی برای استوری اشعار حضرت قاسم بن الحسن؛ مجموعه شعر شب ششم ماه محرم و شهادت حضرت غزل شماره ۵۰ از غزلیات شهریار؛ شب است و چشم من و شمع اشک‌بارانند …