اشعار کوتاه شاعران معاصر + گزیده ای از اشعار زیبا و معروف معاصر
اشعار کوتاه شاعران معاصر
در این مطلب روزانه گزیده ای از اشعار کوتاه شاعران معاصر همچون فریدون مشیری، اخوان ثالث، قیصر امین پور، احمد شاملو و … را گردآوری کرده ایم.
بگذار سر به سینه من تا که بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی دردمند رافریدون مشیری
***
وقتی کسی رو دوس داری ، حاضری جون فداش کنی
حاضری دنیا رو بدی ، فقط یه بار نیگاش کنی
قید تموم دنیا رو به خاطر اون می زنی
خیلی چیزا رو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی
مریم حیدرزاده
***
تو خود شعری و چون سحر و پری افسانه را مانی
به افسون کدامین شعر در دام من افتادیگر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت
به شرط آن که گه گاهی تو هم از من کنی یادی
***
قاصدک هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
***
اشعار کوتاه معاصر
تاوان عشق را دل ما هرچه بود داد
چشم انتظار باش در این ماجرا تو هم
***
روی بنمایی و دل از من شوریده ربایی
تو چه شوخی که دل از مردم بیدیده ربایی
تو که خود فاش توانی دل یک شهر ربودن
دل شوریده روا نیست که دزدیده ربایی
شوریده شیرازی
***
تو را دوست دارم
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته می کند
***
تو در کنار خودت نیستی نمیدانی
که در کنار تو بودن چه عالمی داردفرامرز عرب عامری
***
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل به دریا زد همین جاستدر من طلوع آبی آن چشم روشن
یاد آور صبح خیال انگیز دریاستگل کرده باغی از ستاره در نگاهت
آن یک چراغانی که در چشم تو برپاستبیهوده می کوشی که راز عاشقی را
از من بپوشانی که در چشم تو پیداستما هر دوان خاموش خاموشیم اما
چشمان ما را در خموشی گفتگوهاستدیروزمان را با غروری پوچ گشتیم
امروز هم زانسان ولی آینده ماراستدور از نوازش های دست مهربانت
دستان من در انزوای خویش تنهاستبگذار دستت راز دستم را بداند
بی هیچ پروایی که دست عشق با ماست
***
زیباترین اشعار شاعران معاصر
همین که تو
هر صبح در خیالِ منی
حالِ هر روزِ من
خوب استلیلا مقربی
***
چه میشد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
تمام روز و شب زلف خدا را شانه میکردم
نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
اگر میشد همه محراب را میخانه میکردم
علیرضا قزوه
***
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست
جای گلایه نیست که این رسم دلبری ستغزلیات عاشقانه فاضل نظری
***
حمامی را بگو گرت هست صواب
امشب تو بخسب و تون گرمابه متاب
تا من به سحرگهان بیایم به شتاب
از دل کنمش آتش وز دیده پر آب
مهستی گنجوی
***
غلط گفتند
دل به دل راه دارد
من هر شب بی قرارت و
تو آسوده در خواب …زهرا شکورى
***
دلم تنگ میشود
گاهی برای
یک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه» داغ
سه «روز تعطیلی» در زمستان
چهار «خنده» بلند
و
پنج «انگشت» دوست داشتنیمصطفی مستور
***
گزیده شعر معاصر
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
***
کار دیگری نداریم
من و خورشید
برای دوست داشتنت بیدار میشویم
هر صبحشعر نو احمد شاملو
***
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
***
از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت
محبوب تو زیباست، قشنگ است، ملیح است
اعضای وجودم همه فریاد کشیدند
احسنت صحیح است، صحیح است، صحیح استبرگزیده اشعار ملک الشعرای بهار
***
دل های ما که به هم نزدیک باشن
دیگر چه فرقی می کند
که کجای این جهان باشیم
دور باش اما نزدیک
من از نزدیک بودن های دور میترسم