شعر قهوه با اشعاری زیبا در مورد قهوه و فنجان
گلچین شعر قهوه
در این بخش شعر قهوه و فنجان قهوه (اشعار نو، سنتی، کوتاه و بلند) را ارائه کرده ایم.
سرما اگر سخت است ، قلبی را
آتش بزن درگیر داغش باشول کن جهان را ! قهوهات یخ کرد
سرگرم نان و قلب و آتش باش !علیرضا آذر
چقدر عوض شده ای مگر پشیمانی؟
هنوز که پیش توام چرا پریشانی؟به فال قهوه ی من مگر چه آمده بود
که مانده خیره نگاهت میان فنجانی……رضا کیخائی
به کافه های شهر سر میزنم هر شب
برای نوشیدن یک فنجان قهوه ی تلخبه این امید که سفر کنم در زمان
درست همچو قصه ی تلخ قهوه ی تلخسفر کنم به گذشته های دور و دراز
سفر کنم به روزهای بی نشیب و فرازبه آنزمان که هنوز عاشقت نبُدم
به آنزمان که هنوز لیلی ام نبُدیتمام کافه های شهر میشناسندم
به نام مرد دلباخته ی قهوه نوشتمام گدایان شهر میشناسندم
به نام مرد تهی دست قهوه نوشهزار فنجان قهوه،نصفه و خالی
به روی میز کافه های خلوت شهرکه بر لبشان مُهری از لبان من است
به نام مرد دلباخته ی قهوه نوشهنوز تلخی قهوه ها به کام من است
دگر تمام کافه های شهر به نام من استولی چه سود که زمان تکان نخواهد خورد
و من اسیر ثانیه های نگاه توام…محمد حسین میرزایی

اشعار زیبا در مورد نوشیدن قهوه
میون خونه ی قلبت یه وقت صلحه یه وقت جنگه
تو فال قهوه ی چشمات پره افسون و نیرنگهمهدی صادقیان
قهوهات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمیگنجم
دیدهام در جهاننما چشمی که به تکرار میکشد فالممحمدعلی بهمنی
نمیتپد دل خونگشته در غبار هوس
سراغ قهوه به جام شراب دشوار استبیدل دهلوی
مطلب مشابه: متن عاشقانه کافه + جملات احساسی قهوه با فضای رمانتیک و شاعرانه
شعر قهوه قجری
این که گویی به دلم، کور و کری را چه کنم؟
این که این گونه زمن، دل ببری را چه کنم؟قهوه های قجری ریخته ایی با چشمت
اولی را بخورم، آن دگری را چه کنم؟من همه ناز تورا با دل و جانم بخرم
ناز چشمت به کنار، عشوه گری را چه کنم؟وحید ناصری

شعر دو بیتی قهوه
اگر منعم کند دین از شراب خون گیرایت
دو فنجان قهوه مینوشم به یاد مردمکهایتدو فال قهوه میگیرم، سپس شاید بدانم کی
میسر میشود همراهِ هم، فال و تماشایتغلامرضا طریقی
چای گیجی وسط کافه ی دنیا بودم
قند لبخند تو پیش همه محبوبم کرددور کردند تو را تا که مرا سرد کنند
تلخی بی کسی ام قهوه مرغوبم کردآرمین طاهری
شبیه جرعهای از قهوهی یخکرده میمانی
که بعد از سالها ماسیده باشد توی فنجانیهمانقدر آشنا اما همان اندازه هم مبهم
که از فنجان تو نوشیده باشم فال پنهانیتو را نوشیدهام فنجان به فنجان و نفهمیدم
که از فنجان چندم نقش فالم شد پریشانینمیخواهم بماسد قهوهی چشمت ته شعری
که مدتهاست فال شاعرِ آن را نمیخوانیتو فنجان نگاهت را پر از شیر و شکر کن تا
کمی شیرین شود این بیت تلخ و بغض طولانیکه میخواهم بنوشم کنج دنج کافه، فالم را
همان فالی که تو یک جرعهی یخکرده از آنینیلوفر عاکفیان
اشعار زیبا در مورد کافه و قهوه
یک قهوه سر میز به یادت قجری
یک عالمه بغض با کمی دربه درییاد تو نشسته باز مهمان من است
مدیون منی دست به جیبت ببری…

یلدا چه اتفاق قشنگیست خوب من
افتاده توی قهوه ی با تو نشستنملب می زنی به تلخی فنجان قهوه ات
لب های گر گرفته ی فنجان منم منم…
در کوچههای خستهی این دل قدم زدی
با یک نگاه فاصلهها را بههم زدیوقتی درون کافه نشستی کنار میز
گفتی دوباره عاشقی و حرف کم زدیآنگاه با نگاه به فنجان قهوهام
فالی برای لحظهی تنهاییام زدیخواندی تو قصهی ته فنجان قهوه را
من را کنار یک زن عاشق رقم زدیسجاد ایرانپور
قهوه بس تلخست کش نوشند مردم صبح و شام
لیک بس شیرین شود چون گشت با شکر عجینقاآنی
هی تلخ میشود ته فنجان نگاه تو
در گیر و دار عصر خیابان نگاه توهی چرخ میزند پی آن فال لعنتی
تعبیر میشود وسط آن نگاه توعکس درون فال به اندوه میرسد
تصویر او که رفت میان نگاه تودر انعکاس نور نئونهای لعنتی
هی غرق می شود ته فنجان نگاه توطعم غلیظ قهوه آخر گرفته است
تلخ و سیاه، خسته و بی جان نگاه تو
مطلب مشابه: متن در مورد کافه گردی و قهوه خوردن با جملات شیرین احساسی
دعوت نامه ی زندگیمان، به صرف قهوه قجری بود
چشم هایمان را که باز کردیم قطره قطره
قهوه قجری می نوشیدیم و قدم قدم
به مرگ روحمان نزدیک تر می شدیمو خشکسالی احساسی
که دامانمان را گرفته
هفت سالش انگار هفتاد سال بوده است…….راضیه بیگی

یه ساله رفتی و اسمت هنوز مونده تو این گوشی
میدونم قهوهتو مثل قدیما تلخ مینوشییه ساله رفتی و عطرت هنوز مونده توی شالم
بازم ردت رو میگیرن همه تو فنجون فالمبدون حالا بدون تو یکی دلتنگه این گوشه
هنوزم قهوهشو تنها به عشقت تلخ مینوشهیغما گلرویی
چون قهوه بدست گیرد آن حب نبات
از عکس رُخش قهوه شود آب حیاتعکس رُخ او به قهوه دیدم گفتم
خورشید برون آمده است از ظلماتاز دوبیتیهای شاطرعباس صبوحی
فنجون قهوهتو، از اشک پر نکن، رو میز کافهها دنبال من نگرد
از قهوههای تُرک بوئی نمیبری، دنبال رد پا تو فال من نگرداین قصه کهنه شد، این عشق دیگه مُرد، برگشتی و کسی دیگه تو کافه نیست
برگشتی و کسی اینجا نمونده و از دیر کردنت هیشکی کلافه نیستفنجون فال تو از اشک پر شده، رو میز کافهای که باورت نکرد
دیوونگی نکن، تو فکر من نباش، دنبال من نیا، دنبال من نگردمحمد نویری
من سالهای سال از این خانه
بیرون نرفتهام که تو برگردییک بار هم که آمدهای ما را
مهمان به قهوه قجری کردی

آدما میان و میرن، دنیای ما مثل کافهس
بغضشو بشکنه با اشک، هر کی از کافه کلافهسمِنو تقصیری نداره، دلخوشی همیشه محوه
با شکر تحملش کن، قصه تلخه مثل قهوه!مهدی ایوبی
آب در هاون کوبیدن است
اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگیری
وقتی
آخر همه شعرهای من
تو میآیی
و تهِ همه فنجانهای تو
من میروممهران پیرستانی
شعر نو قهوه
درست مثل فنجان قهوه
که ته میکشد
پنجره
کمکم از تصویر تو
تهی میشودحالا من ماندهام و
پنجرهای خالی و
فنجان قهوهای
که از حرفهای نگفته
پشیمان است
اگر میدانستی جایت
سر میز صبحانه چقدر خالی است
و قهوه
منهای شیرینزبانی تو
چقدر تلخ
من و این آفتابِ بیپروا را
آنقدر چشمانتظار نمیگذاشتیقهوهات دارد سرد میشود
و طاقتِ آفتابِ نشسته بر صندلیات طاق..عباس صفاری

یک جمعه
تنهایی ات را
به قهوه مهمان می کنم
تلخ تلخ
من
با لبخندم
تو
با حرفهایت
شیرینش کنیم
دلم تنگ میشود، گاهی
برای
یک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه» داغ
سه «روز تعطیلی» در زمستان
چهار «خنده» بلند
و
پنج «انگشت» دوست داشتنیمصطفی مستور
شر نو با موضوع قهوه
کافههای شب
نام داستانی غمانگیز است
داستانی از رؤیا و رقص و ابر
از گمشدگی
از جوانیهای خالکوبی شده
و ما
شکستخوردگان این داستانیم
قهرمانانی
تهنشینشده در قهوه و شبرسول یونان
او را مینوشم
و
تو را میبینم
که
کف فنجان دراز کشیدهای
آرام
تلخ
مبهم
قهوهایابراهیم سلطانی
قهوهام را تلخ مینوشم
شکر نه!
فقط کمی لبخند در فنجانم بریز
و
چند قطره از کهکشان نگاهت
آنقدر که فنجانم شیری شودفرهاد اتقیایی
آنطور که قهوهی نیمخورده را پس زدی
زمین لرزید
میز لرزید
دانههای شکر غمگین شدند
پاکت سیگار آتش گرفت
و
موشکهای سپید
به فضا رفتند.
تلخیِ قهوه بر زمین ریخت
و بویِ زخم در هوا پیچیدنه. از اول:
آنطور که قهوهی نیمخورده را پس زدی
تفنگ الکترونی شلیک کرد
فنجان سفید به بیرون پرتاب شد
از پنجره کافه گذشت
از ساعت پنجِ عصر گذشت
از صفحه شیشه ایِ تلویزیون گذشت
و به کهکشانی
با ستارگانی برّان
غلتان در غشایی معطر
درست بالایِ سرم،
خلاصه شد
غشایِ معطر بر پیراهنم ریخت
و ستارهها
صورتم را بریدندنه.
کارگردان خوبی نخواهم شد
شعر خواهم گفت برایت
از این به بعدارژنگ آقاجری
شعر زیبا قهوه نوشیدن
عادت کردهام
به طعم قهوه
به آدمهای پشت پنجرهی کافهدستهایی که میروند
آدمهایی که نمیمانندبه تو
که روبرویم نشستهای
قهوهات را بههم میزنی
مینوشی میروییکی
به آدمهای پشت پنجرهی کافه
اضافه میشودمرضیه احرامی
چه روزی است امروز
قهوهای منفرد
تلخ
معطر
امروز را به خاطر بسپاریم
بوی قهوه این بار
اشیا را آشفته کرده
فنجان نشستهی صبح
مشاجرهی عصر
پنجرهای که امشب به رودخانه باز نخواهد شد
قهوهای دیگر بنوشیمایرج ضیایی
خستگی را
– چای یا قهوه؟
نه عزیزم
– چشمهای تو!…
قهوه دم میکنم
نصف قاشق سیانور به فنجانت میریزملبخند که میزنی،
میگویم:
قهوهات سرد شده
بگذار عوضش کنم!این کار هر شب من است،
سالهاست که میخواهم تو را بکشم
ولی لبخندت را… چه کنم؟!موریس مترلینگ
قهوهات را بخور
آرام گوش کن
شاید با هم دوباره قهوهای نخوریم
و فرصت دیگری نباشد
برای حرف زدنمترجم: رضا عامری
میشود تنهایی بچگی کرد
تنهایی بزرگ شد
تنهایی زندگی کرد
تنهایی مُردولی قهوهی غروبهای دلگیرِ جمعه را
که نمیشود تنهایی خوردمریم نوابینژاد
دستش را میگیرم
به کافهای میرویم
میزی در گوشهی کافه انتخاب میکنیم
برایش قهوه سفارش میدهم
و آب برای خودم.به عربی با او حرف میزنم
و آب روی قهوهاش میریزم
برآشفته میشود: دیوانه شدهای؟سعی میکند آب را
از قهوه جدا کند
سعی میکند.
سعی میکند آب را به آب برگرداند.طارقالطیب
مترجم: عرفان مجیب
عشقت بدترین عادات را به من آموخت! بانوی من!
به من آموخت شبانه هزار بار فال قهوه بگیرم
دست به دامن جادو شوم و با فالگیرها بجوشمعشقت به من آموخت تو را در همه چیزی جستجو کنم
و دوست بدارم
کافهی کوچکی را که عصرها در آن قهوه مینوشیدیمنزار قبانی
احساس بدی دست میدهد
با مشاهدهی مردمی که
قهوه مینوشند و انتظار میکشند
کاش میتوانستم آنها را در خوشبختی فرو برمآنها به آن نیاز دارند
آنها بیش از من به آن نیاز دارندچارلز بوکوفسکی
قهوه اگر تلخ است
چه انتظار بیهوده ای ست
شیرین کامی فال را…
یک فنجان قهوه به من بدهید
شکر لازم نیست
تلخ می خورم
یک استکان چای به من بدهید
قند لازم نیست
تلخ می خورم
می خواهم تمام تلخی ها را یک جا َسر بکشم
شاید تمام آن
تمام شود ……
تو به نقش قهوه اعتقاد داری
به پیشبینی
به بازیهای بزرگ
من فقط به چشمانتپل ورلن
گرمای دستان تو
نشستن در کافه ای دنج
نوشیدن یک فنجان قهوه تلخ که با نگاه تو شیرین می شود
تمام چیزی است که آرزوی آن را دارم …دلم خلوتی ساده می خواهد …
چند خطی شعر فروغ فرخزاد
با دو فنجان قهوه
کمی سکوت
و او، که پایان هر قطعه
دستش را زیر چانه بزند و بگوید:
باز هم بخوان…یک حبه قند در فنجان قهوه ی تلخ شیرین نمی شود
دو حبه قند در فنجان قهوه ی تلخ شیرین نمی شود
سه حبه، چهار، پنج…
اصلا تو بگو یک دنیا قند در این دنیای تلخ
نه …
اگر تو نباشی فال این زندگی شیرین نمی شودامشب دلم تو را می خواهد
نشسته روبروی صندلی مقابلم
در سکوت سرد این کافه
تا تو مرا در آغوش کشی …
شعری دربارهی قهوه… آه
چه پیش پا افتاده
چه نخنما!
شعری که از قهوه بگوید
گویی سیاستمداری که از وعدههای انتخاباتیاش
به هر حال اینجا هستیم
در دنیایی که
منِ درونمان را با قهوه و شراب و افیون و عشق بیرون میکشیم
جام شوکرانت را سربکش و نوشتن آغاز کن!
مطلب مشابه: فال قهوه سریع روزانه ☕️ + روش گرفتن فال قهوه و تفاسیر آن
بگذار که یک عمر فقط قهوه ببویم
تا بلکه فراموش کنم عطر تنت را…
میخواهم دوستت بدارم
پیش از آنکه باغهای عشق را
به فرمانی فاشیستی ممنوع کنندمیخواهم با تو فنجانی بنوشم
پیش از مصادرهی قهوهها و فنجانهامیخواهم دمی با تو بنشینم
پیش از آنکه پلیس برسد از راهمیخواهم در آغوشت بگیرم
پیش از دستگیری دهان و بازوهاممیخواهم در آستانت بگریم
پیش از گمرکی شدن اشکهام
و زندگی همین است…
در سایه ای به دور از هیاهوی آدم ها دو فنجان قهوه باشد، تو باشی و من…
شیرینی اش هم بماند پای چشمانمان……
فنجان را میشویم
با دقت خشک میکنم
عادت ندارم به قهوه خوردن
قهوه درست میکنم
کمی شکر
هم میزنماگر بمبی بوده باشم
ساعتها مانده به
منفجر شدنمسارا محمدی اردهالی
کنار تو بودن در جایی دنج
پشتِ یک میز
رو به روی یک فنجان قهوه تلخ،
شیرین ترین اتفاق من است…
نصف قهوه ات را که نوشیدی
بیا فنجان هایمان را عوض کنیم
در کافه های شهر نمی شود یکدیگر را بوسید…
کنار هم نشستیم
قهوه سرد شد
ما گرم شدیم
سر حرف باز شد
لیلا شیرین بود
قهوه تلخ بود
لیلای گرم و شیرین
آقا! یه فنجان دیگه لطفالیلا نیکرو
تو برام شبیه عطر یک فنجان قهوه ی گرمی ساعت ۸صبح یک روز بارانی
گرم، زندگی بخش، دل آرام
آن هنگام که چشمانم را میبندم عطرش ریه هایم را پر میکند …
و قلبم را گرم
تو لبخند بعد از بوییدن بخار قهوه ای
دقیق تر بخواهم بگوییم
تو قهوه ی روزهای بارانی منی ……
مطلب مشابه: خواص قهوه؛ 12 خاصیت بسیار مهم مصرف قهوه برای سلامت