انشا با موضوع روزه + چند انشا زیبا در مورد روزه گرفتن برای دبستان و دبیرستان

در این بخش تعدادی انشا با موضوع روزه در ماه رمضان، اولین روزه، اهمیت روز ه گرفتن و فواید روزه گرفتن را برای پایه مختلف تحصیلی دبستان و دبیرستان گردآوری کرده ایم با ما همراه باشید.

انشا درمورد اولین روزه گرفتن

با شروع ماه مبارک رمضان همه ی مسلمانانی که به سن تکلیف رسیده اند و مریض نیستند باید روزه بگیرند. آن ها هر روز قبل از اذان صبح از خواب بیدار شده و سحری می خورند و بعد از اذان مغرب افطار می کنند.

در ماه رمضان همه سعی می کنند از گناه دوری کنند و کار های خوب انجام دهند تا گناهان شان بخشیده شود. ما هم می توانیم با کار های خوبی که انجام می دهیم از ثواب این ماه بهره منده شویم، مثلا می توانیم در کار ها به مادر خود کمک کنیم یا حتی کم تر شلوغ کنیم تا آن ها مجبور نباشند از دست ما حرص بخورند.

همچنین می توانیم روز هایی از ماه رمضان را همراه بزرگ ترها روزه باشیم، اما چون نمی توانیم کل روز را گرسنه بمانیم پس روزه ی کله گنجشکی می گیریم، یعنی فقط نصف روز را روزه هستیم.

یکی دیگر از کار هایی که می توانیم انجام دهیم این است که نماز خواندن را همراه با بزرگ تر ها تمرین کنیم تا آن را خوب یاد بگیریم و همیشه نماز خود را درست و به موقع بخوانیم.

در این ماه بیش تر فامیل، ما را افطاری دعوت می کنند یا مادرم آن ها را برای افطاری به خانه ی ما دعوت می کند و غذا های خیلی خوشمزه ای برای سفره ی افطار میپزد. ماه رمضان باعث می شود یاد بگیریم که به فکر فقرا و کسانی که شرایط سختی دارند باشیم و به آن ها کمک کنیم.

من ماه رمضان را دوست دارم چون فکر می کنم در این ماه همه با هم مهربان تر شده اند و سعی می کنند به یکدیگر کمک کنند.


انشا چرا روزه میگیرم

مقدمه :
انشای خود را با نام او آغاز میکنم که بخشنده گناهان و پناه بندگان عاصی است.

انشا ماه رمضان کوتاه
متن انشا :
نمیخواهم در این انشا مورد حس زیبای کنار هم بودن سر سفره افطار با شما سخن بگویم ، چون بعید میدانم هدف روزه دور هم بودن و خوردن افطاری های مفصل باشد.

نمیخواهم در مورد معنویت سحرگاهان با شما بگویم ، چون حتی ما روزه داران هم بیشتر از درک معنویت سحرگاهی درگیر خوردن سحری عجله ای و بعد هم خوابیدن هستیم .

نمیخواهم از خواص کاملا علمی روزه روی بدن انسان که حتی پزشکان هم به آن معترف هستند با شما بگویم چون باور نمیکنم خدا برای این روزه را به ما واجب کرده باشد که بدنمان سالم تر و قوی تر باشد.

نمیخواهم از ضرورت درک فقر و گرسنگی بگویم ، چون حتی وقتی روزه دار هستیم حال گرسنگان را متوجه نمیشویم چون مطمئن هستیم بعد از افطار یک عالمه خوراکی خوشمزه در انتظار ماست .

ما حتی در ماه رمضان هم حال فقرا و گرسنگانی که روزها را تنها با نان خالی سپری میکنند درک نمیکنیم ،چون سفره های رنگارنگ و متنوع افطار و سحر ما شباهتی به سفره های خالی فقرا ندارد .

انشا درمورد ماه رمضان
پس چرا روزه میگیرم ؟؟

ممکن است هر کس برای این سوال پاسخی داشته باشد …

من روزه میگیرم چون خداوند روزه داری را بر من واجب کرده است ،

روزه میگیرم که حتی یک بار در سال هم که شده افساری به نفس سرکش و طغیانگرم که مدام با هوس هایش مرا به سویی میراند بزنم.

انشا ماه مبارک رمضان
حداقل چند ساعت در روز انسان تر بودن را تمرین کنم

میتوانم شکیبا تر باشم ،

کمتر به فکر خودم باشم ،

کمتر دروغ بگویم ، غیبت کنم…قسم الکی بخورم

بیشتر حواسم به خدا باشد

و حتی ذره ای هم که شده انسان بهتری باشم…

برای من روزه داری تمرین سختی کشیدن برای بهتر شدن است .

انشا دربارهی ماه رمضان
مهم نیست این روزه روی جسمم ، معده و قلب و روده وکبدم اثر خوبی دارد یا نه ، اینبار مهم روح من است . اینکه یک ماه در سال هم شده اولویت به جای جسم و خورد و خوراک و لذت هایش … روح خسته ام باشد..

من در این ماه میخواهم کمی به داد روحم برسم …

که حتی با خواندن چند آیه کوتاه از قرآن سیراب شود ،

با انجام دادن یک کار خیر کوچک مهربان تر شود

و با تمرین صبر و شکیبایی بزرگ تر شود.

ان شاالله

انشا درباره رمضان
نتیجه گیری :
در پایان باید بگویم که میدانم احتمالا نمیتوانم به همیه این ها برسم اما خوب تمرین کردن هیچ وقت بی اثر نیست

و روزه گرفتن تمرین بندگی خداست.


انشا درباره اهمیت روزه گرفتن

ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است. می گویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان» از اسماء الهی است.

این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شب‌های قدر در آن قرار دارد. فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است.ماهه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شریف‌ترین ماه‌های سال است. در این ماه درهای آسمان و بهشت گشوده و درهای جهنم بسته می شود، و پرستش در یکی از شب‌های آن «شب قدر» بهتر از پرستش هزار ماه است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «ای بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است؛ ماهی که نزد خداوند بهترین ماه‌ها است؛ روزهایش بهترین روزها، شب‌هایش بهترین شب‌ها و ساعاتش بهترین ساعات است.

بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. در این ماه، نفس‌های شما تسبیح، خواب شما پرستش،، عمل‌هایتان مقبول و دعاهایتان مستجاب است.پس با نیتی درست و دلی پاکیزه،‌ پروردگارتان را بخوانید تا شما را برای روزه داشتن و تلاوت قرآن توفیق دهد. بدبخت کسیی است که از آمرزش خدا در این ماه عظیم محروم گردد.

با گرسنگی و تشنگی در این ماه، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت باشید.»آن گاه پیامبر اکرم وظیفه روزه‌داران را برشمرد و از صدقه بر فقیران، احترام به سالخوردگان، ترحم به کودکان، صله ارحام، حفظ زبان و چشم و گوش از حرام، مهربانی به یتیمان و نیز پرستش و سجده های طولانی، نماز، توبه، صلوات، تلاوت قرآن و فضیلت اطعام در این ماه سخن گفت.


انشا با موضوع روزه

انشا درباره روزه و ماه رمضان

در روزهای رمضان عشق و حال های روزانه مانند خورشیدی تابان در بین تابستانی داغ و سوزان در گرم ترین حالت خود طلوع می کنند ودر تاریک ترین و نیمه جان ترین حالتشان در دم دم های شب غروب می کنند و بعد از نیم ساعت دوباره جانی دگر میگیرند و این بار چون ماه می شوند.

حوصله ی آدم ها در ماه رمضان مثل ماه در اول رمضان از مو هم نازک تر است اما تا به وسط های رمضان می‌رسد بدن هم مثل روح عاشق روزه داری می شود و بازهم بعد ازآن شروع به خستگی می کنند تا … به راستی که روزه در ساعات اول بهشت است ولی در ساعات آخر کوه کندن است.

فقط در خانه با بیتابی از این اتاق تا آن اتاق می رفتم و نیرو ی عظیمی را از طرف یخچال و آشپز خانه و مخصوصا شیر آب احساس میکردم. آشپزخانه مانند آهنربایی روحم را دفع و جانم را جذب می‌کرد و من هم مانده بود در تناقضی عجیب.

با چشمانی خسته و به قول بعضی ها صبحانه نخورده می‌نشینم پشت لپ‎تاپ تا مدتی از ابر آهنربای یخچال دور بمانم . تقریباً ساعت های ظهر بود.

هر کجا که صحبتی آغاز می شد، تمام نمی شد مگر این که وسطش از غذا و آب حرفی گفته شود. همه ی جا حتی در کلاس رشید هم ممکن بود حرف از غذا بیاید و من چون شیری گرسنه فقط صبر میکردم. زمان دیر دیر می گذشت. هر ثانیه گویی دو برابر ثانیه ی قبلش بود.صبح را جوری با لپتاپ و بازی و نرم افزار خودرا سرگرم کردم اما گویی فایده نداشت.

یاد باد دو ماه قبل که بعد از مدرسه تا بازی ها را از روی سیستم اجرا میکردیم می‌دیدیم نیم ساعت گذشته است و از درسمان هیچ چیز پیش نرفته است اما امروز که درس نیست هیچ انگیزه ای هم مثل قبل برای بازی کردن نیست.

خلاصه ی کلام که بالاخره بعد از بازی و خواندن درس های زبان در دقیقه ی نود، وقت کلاس زبان و دیدار رشید می‌رسد. ناگاه در این زمان بود که یک چیزی مانند خوره به مغزم و جانم میزند و من در عین خامی و جوانی هوس میکنم که با دوچرخه بزنم تا کلاس زبان.

با چشمانی سرخ و بدنی خیس و با سرعتی بین یک و صفر و کاملا غیر عقلانی. همان ده میلی لیتر آبی را هم که در بدنم مانده نصیب پوستم می شود.

هر لحظه سرعتم کمتر می شود. با چهره ای رنگ پریده و فرو انسانی و رو به موت می‌شوم مضحکه ی پیکان هایی که رد میشوند و میروند و گویی فاصله هر لحظه دورتر می شود و در این میان آدم هایی را میتوان دید که معلوم نیست روزه گرفته اند یا روزه آنها را گرفته است؟


انشا در مورد روزه گرفتن در ماه رمضان

ماه رمضان ماهی است که با همه ماه‌ ها فرق دارد و ما در این ماه روزه می‌گیریم. من در انشای خود قصد دارم خاطره اولین روزی را که روزه گرفتم، بنویسم. بچه که بودم همه ذوق و شوقم این بود که سحرها با پدر و مادرم بیدار شوم و سحری بخورم.

اما مادرم همیشه ضعیف و نحیف بودن مرا بهانه می‌کرد و مرا برای سحری خوردن بیدار نمی‌کرد تا اینکه هفت ساله شدم و به مدرسه رفتم و از همکلاسی‌ هایم شنیدم که روزه می‌ گیرند، به همین خاطر از مادرم با اصرار خواستم که مرا برای سحری بیدار کند. چقدر آن سفره سحری را دوست داشتم.

برای اولین بار در کنار خانواده‌ ام نشستم و صدای روح بخش دعای سحر را شنیدم. احساس می‌کردم بزرگ شده‌ام. البته مادرم گفت که چون از بقیه کوچک‌تر هستم، نمی‌توانم روزه کامل بگیرم و روزه‌ام کله گنجشکی خواهد بود ولی خواهر و برادرم روزه کامل می‌گرفتند.

چند روز روزه کله گنجشکی گرفتم تا اینکه یک روز بالاخره قصد کردم که روزه کامل بگیرم. ظهر ناهار نخوردم و تشنگی و گرسنگی را تا عصر تحمل کردم. فقط چند ساعت به افطار مانده بود که تشنگی آنقدر به من فشار آورد که رفتم یک لیوان پر از آب خوردم.

بعد از اینکه تشنگی‌ام رفع شد، عذاب وجدان گرفتم و شروع کردم به گریه کردن! مادرم پیش من آمد و با مهربانی پرسید:«چرا گریه می‌کنی؟ امروز خدا از تو خیلی راضی است چون اولین روزه کامل را گرفتی.»

من که با این حرف داغ دلم تازه‌ تر شده بود، گریه‌ام شدیدتر شد و با صدای بلند گریه کردم و گفتم: «مامان من روزم باطل شد چون آب خوردم!» مادرم با مهربانی دستی به سرم کشید و گفت: «عزیزم روزت باطل نشده و تو هنوز روزه‌ای چون هنوز به سن تکلیف نرسیدی روزه‌ات قبول است. تازه اگر حواست نباشد و چیزی بخوری، باز هم روزه‌ات باطل نمی‌شود.»

از این حرف مادرم آنقدر خوشحال شدم که حد نداشت. از این انشا نتیجه می‌گیریم که سراسر دوران کودکی گذشته از خاطرات تلخ و شیرین و مهر و محبت والدین و همدلی در انجام واجبات دینی در خانواده پر است. همین‌طور خاطره اولین روزه‌، خاطره‌ شیرین روزی است که دیگر هیچ وقت در عمرمان تکرار نمی‌شود.


انشا با موضوع روزه

انشا درمورد فواید روزه گرفتن

ماه رمضان ماه مهمانی خداوند است و روزهای آن با روزهای دیگر سال تفاوت زیادی دارد. روزه گرفتن برای من کمی سخت است اما این ماه را خیلی دوست دارم و به نظرم تحمل سختی غذا نخوردن و گرسنگی و تشنگی ارزش لحظه های افطار را دارد،

که همه ما دور سفره افطار جمع می شویم و در حالی که به دعاهای بعد از اذان مغرب گوش می کنیم روزه خود را با یک خرما یا یک قاچ هندوانه و یا یک استکان چای باز می کنیم.

مادرم همیشه به من یادآوری می کند که ماه رمضان فقط تحمل گرسنگی و تشنگی نیست بلکه در طول روزهای این ماه باید به این فکر کنیم که چگونه با روزه گرفتن انسان بهتری شویم،

مثلا باید زبان خود را از گناه های غیبت و دروغ و تهمت زدن به دیگران پاک نگه داریم و با چند ساعت گرسنگی، بیشتر بتوانیم افراد فقیر را که خیلی وقت ها گرسنه می مانند درک کنیم.

من افطار را خیلی دوست دارم اما بیدار شدن در سحری برایم سخت است چون در آن موقع میل زیادی به غذا خوردن ندارم اما اگر در زمان بین افطار تا خوابیدن در خوردن زیاده روی نکنیم راحت تر می توانیم سحری بیدار شده و یک وعده غذای کامل بخوریم تا برای روزه گرفتن انرژی کافی داشته باشیم.

من در شب های قدر به همراه پدر و مادرم به مسجد می رویم و تا سحر بیدار می مانیم، می دانم که شب قدر از هزار ماه بهتر است و سعی می کنم از این شب ها خوب استفاده کنم.

از زمانی که بچه بودم یادم هست که مادرم برای پختن غذای افطار و سحری زحمت های زیادی می کشد، او هر شب قبل از سحری زودتر از ما از خواب بیدار می شود و غذا را آماده می کند چون می گوید ما غذای تازه را بهتر می توانیم بخوریم.

او سفره را می چیند، ما را از خواب بیدار می کند و بعد از غذا و نماز که ما می خوابیم بیشتر بیدار می ماند و کارهای باقی مانده را انجام می دهد. مادرم نقش مهمی در روزه داری من دارد و من همیشه و مخصوصا در ماه رمضان از خداوند می خواهم که سلامتی و عمر طولانی به مادرم بدهد.

مطالب مشابه را ببینید!

انشا حضرت علی (ع) برای پایه های مختلف تحصیلی کوتاه و بلند انشا درباره امام رضا (موضوع انشا امام رضا برای دبستان و دبیرستان با مقدمه بدنه و نتیجه گیری) احادیث حضرت مهدی (عج) + مجموعه حدیث و سخنان امام زمان حدیث درباره برکت زندگی؛ مجموعه احادیث از بزرگان در مورد برکات زندگی اعمال اربعین حسینی؛ اعمال مربوط به شب و روز اربعین حسینی متن تسلیت عاشورا + عکس نوشته های روز عاشورا و شهادت امام حسین در ماه محرم داستان قرآنی و حکایت های مذهبی خواندنی و جالب متن کامل زیارت عاشورا با ترجمه؛ ثواب خواندن زیارت عاشورا عکس استوری ماه محرم + عکس پروفایل و متن های ماه محرم 1402 عکس نوشته توبه و استغفار + پیامک توبه و متن دعای توبه