انشا در مورد ماه رمضان + 7 انشای زیبا و ادبی با موضوع ماه مبارک رمضان

در این بخش 7 انشا با موضوع ماه مبارک رمضان و ماه روزه و عبادت را آماده کرده ایم. این انشاها در مورد ماه رمضان دارای سه قسمت مقدمه، بدنه اصلی و نتیجه گیری هستند و به صورت توصیفی، ادبی و داستانی هستند.

انشای ادبی درباره ماه رمضان

ماه برکت زِ آسمان می‌آید
صوت خوش قرآن و اذان می‌آید
از خواب که بیدار می‌شوی در ظلمات شبانگاه و در مقابل سفره سحری ناگاه خود را بیدار و هشیار می‌یابی. با چشم‌هایی سرخ و خواب آلود، و در میان خواب و بیداری با بی میلی غذا را در دهان می‌گذاری. یازده ماه در ناز و نعمت و چشیدن هر نوع چرب و شیرین آزاد بوده‌ای اما از امروز یک ماه باید دلت را روزه‌سرا کنی. ناگاه بانگ اذان در گوش فلک دمیده می‌شود و همه و همه و همه این بار آماده‌اند.
اذان را که گفتند تمام روز آینده را از خاطرات سال پیش به یاد آوردم که چگونه بی‌تاب می‌شدم. اما به راستی که به یاد آوردنش تا کی بود مانند دیدن؟ نماز را که خواندم، دوباره به بستر گرم و نرم بازمی‌گردم.
صبح گراییده به ظهر که از خواب بر می‌خیزم. تقریباً ساعت یازده ظهر است و من هیچ از روزه‌داری نمی‌دانم. هنوز گویی زندگی ام زندگی روز‌های عادی است. دقیقه‌ها و ثانیه‌ها مثل همیشه به سرعت می‌دوند و می‌روند و همه همانی هستند که بودند و تا ساعت دیگر نخواهند بود. سکوت زیبایی بر همه جا حاکم است.
همه دشواری‌ها از بعدازظهر به من روی می‌آورند. در روزهای رمضان عشق و حال‌های روزانه مانند خورشیدی تابان در میان تابستانی داغ و سوزان در گرم‌ترین حالت خود طلوع می‌کنند و در تاریک‌ترین و نیمه جان‌ترین حالتشان در دم دم‌های شب غروب می‌کنند و بعد از نیم ساعت دوباره جانی دگر می‌گیرند و این بار چون ماه می‌شوند. به راستی که روزه در ساعات اول بهشت است ولی در ساعات آخر کوه کندن است. در عصر در خانه با بی‌تابی از این اتاق تا آن اتاق می‌رفتم تا دقایق زود سپری شود اما دمادم غروب فقط چشمانم را بسته بودم. هر لحظه توانم نصف می‌شد. زمان و به خصوص یک ربع مانده به اذان مانند یک سال می‌گذشت. تا زمانی که ناگاه بانگ اذان مرا زنده کرد، چشم گشودم و لبخند زدم. و این پایانی برای ماموریتی سخت بود ولی آخرش خوش تا سحری دیگر و شروعی دوباره برای مبارزه با نفس آغاز گردد.

انشا در مورد ماه رمضان

انشای داستانی درباره ماه رمضان

ماه رمضان ماهی است که با همه ماه‌ها فرق دارد و ما در این ماه روزه می‌گیریم. من در انشای خود قصد دارم خاطره اولین روزی را که روزه گرفتم، بنویسم.
بچه که بودم همه ذوق و شوقم این بود که سحرها با پدر و مادرم بیدار شوم و سحری بخورم. اما مادرم همیشه ضعیف و نحیف بودن مرا بهانه می‌کرد و مرا برای سحری خوردن بیدار نمی‌کرد تا اینکه هفت ساله شدم و به مدرسه رفتم و از همکلاسی‌هایم شنیدم که روزه می‌گیرند، به همین خاطر از مادرم با اصرار خواستم که مرا برای سحری بیدار کند. چقدر آن سفره سحری را دوست داشتم. برای اولین بار در کنار خانواده‌ام نشستم و صدای روح بخش دعای سحر را شنیدم. احساس می‌کردم بزرگ شده‌ام. البته مادرم گفت که چون از بقیه کوچک‌تر هستم، نمی‌توانم روزه کامل بگیرم و روزه‌ام کله گنجشکی خواهد بود ولی خواهر و برادرم روزه کامل می‌گرفتند. چند روز روزه کله گنجشکی گرفتم تا اینکه یک روز بالاخره قصد کردم که روزه کامل بگیرم. ظهر ناهار نخوردم و تشنگی و گرسنگی را تا عصر تحمل کردم. فقط چند ساعت به افطار مانده بود که تشنگی آنقدر به من فشار آورد که رفتم یک لیوان پر از آب خوردم. بعد از اینکه تشنگی‌ام رفع شد، عذاب وجدان گرفتم و شروع کردم به گریه کردن! مادرم پیش من آمد و با مهربانی پرسید:«چرا گریه می‌کنی؟ امروز خدا از تو خیلی راضی است چون اولین روزه کامل را گرفتی.» من که با این حرف داغ دلم تازه‌تر شده بود، گریه‌ام شدیدتر شد و با صدای بلند گریه کردم و گفتم: «مامان من روزم باطل شد چون آب خوردم!» مادرم با مهربانی دستی به سرم کشید و گفت: «عزیزم روزت باطل نشده و تو هنوز روزه‌ای چون هنوز به سن تکلیف نرسیدی روزه‌ات قبول است. تازه اگر حواست نباشد و چیزی بخوری، باز هم روزه‌ات باطل نمی‌شود.» از این حرف مادرم آنقدر خوشحال شدم که حد نداشت.
از این انشا نتیجه می‌گیریم که سراسر دوران کودکی گذشته از خاطرات تلخ و شیرین و مهر و محبت والدین و همدلی در انجام واجبات دینی در خانواده پر است. همین‌طور خاطره اولین روزه‌، خاطره‌ شیرین روزی است که دیگر هیچ وقت در عمرمان تکرار نمی‌شود.

انشا در مورد ماه رمضان

انشای توصیفی درباره ماه رمضان

ماه رمضان ماهی است که به خاطر خصوصیات آن از دیگر ماه‌ها متمایز می‌شود و مهمترین ویژگی آن روزه‌دار بودن مسلمانان در این ماه است اما روزه با هر شرایط و در هر صورت قبول نمی‌شود.
اگر ما ماه رمضانی را گذراندیم، شب‌های احیایی را گذراندیم، روزه‏‌های متوالی را گذراندیم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس کردیم که بر خودمان بیش از پیش از ماه رمضان مسلّط هستیم، بر عصبانیت خودمان از سابق بیشتر مسلط هستیم، بر چشم خودمان بیشتر مسلط هستیم، بر زبان خودمان بیشتر مسلط هستیم، بر اعضا و جوارح خودمان بیشتر مسلط هستیم و بالاخره بر نفس خودمان بیشتر مسلط هستیم و می‏توانیم جلو نفس اماره را بگیریم، این علامت قبولی روزه ماست. اما اگر ماه رمضانی گذشت و تمام شد و بهره ما از ماه رمضان- آن‏طور که پیغمبر اکرم فرمود که بعضی از مردم بهره و استفاده‌شان از روزه فقط گرسنگی و تشنگی است- فقط این بوده که یک ماه گرسنگی و تشنگی کشیدیم (اغلب هم از بس که سحر و افطار می‏خوریم تشنه و گرسنه هم نمی‏شویم ولی لااقل بدحال می‏شویم)، یک بدحالی پیدا کردیم و در نتیجه این بدحالی قدرت ما بر کارکردن کمتر شد و بعد آمدیم روزه را متهم کردیم که روزه هم شد کار در دنیا؟!
بعضی از دانش‌آموزان می‌گویند من در تمام این ماه رمضان قدرت درس خواندنم کم می‌شود و بعضی هم که اهل کارهای سخت هستند می‌گویند قدرت کارم کم می‌شود و توان انجام کار ندارم، پس روزه بد چیزی است، این علامت قبول نشدن روزه ماست؛ چون روزه را باید از صمیم قلب بگیریم.
درصورتی که اگر انسان در ماه رمضان روزه گیر واقعی باشد، اگر واقعاً به خودش گرسنگی بدهد و همین‏طور که گفته شده است سه وعده غذا را تبدیل به دو وعده کند، یعنی قبلاً یک صبحانه و یک ناهار و یک شام می‏خورد، حالا دیگر ناهار نداشته باشد، افطارش فقط به اندازه یک صبحانه مختصر باشد، بعد هم سحر نه خیلی زیاد بر معده تحمیل کند بلکه یک غذای متعارف بخورد، بعد احساس می‏کند که هم نیروی بدنی‏اش بر کار افزایش پیدا کرده است و هم نیروی روحی‏اش بر کار خیر و برای تسلط بر نفس. این حداقل عبادت است.
از آنچه گفتیم نتیجه می‌گیریم که برای بهره بردن از ماه رمضان باید به قلبمان مراجعه کنیم و به جای اینکه به ظاهر روزه و گرسنگی و تشنگی دقت داشته باشیم، به این فکر کنیم که چگونه با روزه گرفتن تبدیل به انسانی بهتر شویم.

انشا در مورد ماه رمضان

انشا ادبی درباره ماه رمضان

خداوند در ماه پرفضیلت رمضان سفره ای پربرکت می چیند و تمامی بندگانش را به ضیافتی بزرگ دعوت می کند، چقدر زیباست مهمان مهمانی خداوند باشی و کنار سفره ای بنشینی که خداوند آن را برایت تدارک دیده است اما آیا از آداب مهمان شدن در محضر خداوند چیزی می دانیم و آیا شایستگی حضور در چنین مهمانی را داریم؟

اگر عمری باقی بماند، رمضانی دیگر فرا برسد و ما در صحت و سلامت کامل به سر ببریم یعنی خداوند از ما دعوت کرده، شاید لیاقت این مهمانی را نداشته باشیم، شاید از آداب مهمانی اش چیز زیادی ندانیم، اما او از ما دعوت می کند و در همین رمضان هایی که می آید و می رود آداب مهمانی اش را به ما یاد خواهد داد.

رمضان تمرین است، تمرین تسلیم، از خود گذشتن، دل بریدن از غرایز انسانی، تمرین گناه نکردن، تمرین استغفار و توبه کردن و شایسته و لایق مهمانی خدا شدن به خود ما بستگی دارد که رمضان بگذرد و بتوانیم از آن چه یاد گرفته ایم به خوبی در روزهای دیگر سال استفاده کنیم.

فقیران را بهتر درک کنیم، با مردم مهربان تر برخورد کنیم، اعضای بدن را از گناه کردن دور نگه داریم و چشم ها را از آن چه نباید دید، دست ها را از آن چه نباید کرد، زبان را از آن چه نباید گفت و گوش ها ار از آن چه نباید شنید برحذر داریم.

بیا رمضان امسال را دریابیم و توفیق حضور را از دست ندهیم که بسیاری در رمضان های قبل بودند و امسال در میان ما حضور ندارند و بسیاری امسال هستند و سال دیگر نخواهند بود …. شاید ما نیز جزو همان بسیاری ها باشیم!


انشا در مورد ماه رمضان

انشا ساده درباره ماه رمضان

ماه رمضان ماه مهمانی خداوند است و روزهای آن با روزهای دیگر سال تفاوت زیادی دارد. روزه گرفتن برای من کمی سخت است اما این ماه را خیلی دوست دارم و به نظرم تحمل سختی غذا نخوردن و گرسنگی و تشنگی ارزش لحظه های افطار را دارد که همه ما دور سفره افطار چمع می شویم و در حالی که به دعاهای بعد از اذان مغرب گوش می کنیم روزه خود را با یک خرما یا یک قاچ هندوانه و یا یک استکان چای باز می کنیم.

مادرم همیشه به من یاداوری می کند که ماه رمضان فقط تحمل گرسنگی و تشنگی نیست بلکه در طول روزهای این ماه باید به این فکر کنیم که چگونه با روزه گرفتن انسان بهتری شویم، مثلا باید زبان خود را از گناه های غیبت و دروغ و تهمت زدن به دیگران پاک نگه داریم و با چند ساعت گرسنگی، بیشتر بتوانیم افراد فقیر را که خیلی وقت ها گرسنه می مانند درک کنیم.

من افطار را خیلی دوست دارم اما بیدار شدن در سحری برایم سخت است چون در آن موقع میل زیادی به غذا خوردن ندارم اما اگر در زمان بین افطار تا خوابیدن در خوردن زیاده روی نکنیم راحت تر می توانیم سحری بیدار شده و یک وعده غذای کامل بخوریم تا برای روزه گرفتن انرژی کافی داشته باشیم.

من در شب های قدر به همراه پدر و مادرم به مسجد می رویم و تا سحر بیدار می مانیم، می دانم که شب قدر از هزار ماه بهتر است و سعی می کنم از این شب ها خوب استفاده کنم.

از زمانی که بچه بودم یادم هست که مادرم برای پختن غذای افطار و سحری زحمت های زیادی می کشد، او هر شب قبل از سحری زودتر از ما از خواب بیدار می شود و غذا را آماده می کند چون می گوید ما غذای تازه را بهتر می توانیم بخوریم. او سفره را می چیند، ما را از خواب بیدار می کند و بعد از غذا و نماز که ما می خوابیم بیشتر بیدار می ماند و کارهای باقی مانده را انجام می دهد.

مادرم نقش مهمی در روزه داری من دارد و من همیشه و مخصوصا در ماه رمضان از خداوند می خواهم که سلامتی و عمر طولانی به مادرم بدهد.


انشا در مورد ماه رمضان

موضوع انشا برکت های ماه مبارک رمضان

هر دفعه که ماه رمضان میشه و خانم معلم رو جو می گیره و به ما میگه درباره فضیلت هاي‌ این ماه انشا بنویسیم یاد دهان هاي‌ بدبویی می افتم که در فشار جمعیت داخل اتوبوس، ته مشام من را نشانه میگیرند و من را هم از ثواب روزه داری محظوظ می‌کنند «این کلمه محظوظ رو از بابام یاد گرفتم که هر وقت یارانه اش رو واریز می کنن می گوید واقعا محظوظ شدیم».

درست که هنوز میشه بی ترس و لرز روزه خواری کرد چون به هر حال من یک پسربچه ام اما یک جوی ملت رو می گیره که موقعی که بطری آب را رو به آسمان گرفته اي و داری از آب خوردنت لذت میبری یک نگاه کج و اریب از طرف یک پیرزن فسیل شده کافی است تا آن آب خنک برایت زهرمار شود.

اما انشای من:

ماه روزه برای بزرگترها فواید زیادی دارد از جمله این‌که می‌توانند صبح ها یک ساعت و خورده اي بیشتر بخوابند«چون برای طاعات و عبادات و سیاحات در شبهای این ماه اداره ها دیرتر شروع به کار میکنند»؛ صبحانه شان را با فراغ خاطر در منزل صرف کنند، هیجان مخفیانه چیز خوردن در مخفی ترین اتاق اداره و دور از چشم پاچه خواران و جاسوسان را تجربه کنند.

ضمن این‌که همه ی ي آحاد ملت بیشتر از قبل قدر فضای مقدسی به اسم دستشویی را میدانند که محل خلوت انها با سیگار و شکلات و هله هوله هاي‌ شکم پرکن میشود. برای آنهایی که روزه میگیرند هم این فایده را دارد که بهانه اي پیدا کنند برای لمباندن هرچه بیشتر انواع خوراکی ها در افطار و سحر و این‌که بی آنکه اهل و عیال غر به جان‌شان بزنند از عصر تا افطار یک گوشه بیفتند و با لب تشنه خرناس بکشند.

برای آخوندها هم فرصتی میشود که یک جمعی پیدا کنند که هاج و واج به حرفهای بی سر و ته آن ها در مسجد و تلویزیون و نمیدانم کدام خراب شده دیگر گوش دهند و باخبر شوند که مثلا هر قطره از غسل جنابت در ماه رمضان چقدر ثواب بیشتری دارد و یا آیا فلان قدر از فلان کار روزه را باطل می کند یا نه!

تازه آخوندها از یک نظر دیگر هم مهم می شوند و آن این‌که میتوانند ملتی را چند ساعت پای تلویزیون نگه دارند تا بفهمند آیا ماه دیده شده است یا نه. آن هم توسط پیرمردهایی که صد سال را شیرین دارند و نوری در چشمشان نمانده که بخواهند قرص کامل ماه را ببینند تا چه برسد به آن هلالی که از ناخن نازک تر است لامصب.

خلاصه برای همه ی ي ابنای بشر این ماه مبارک است و همین طور خیر و برکت است که از آن می بارد موقع افطار که میشود می نشینم یک گوشه و به چهره تغییر کرده کسانی که روزه گرفته اند زل می زنم که لحظه شماری می‌کنند برای خوردن این همه ی ي چیز: آش و حلیم و زولبیا و پنیر و سبزی و برنج و مرغ. چهره ها دراین موقع روز عوض میشوند و یک حرصی در آن ها می آید که بیا و ببین.

تازه این حرص انها را دو سه ساعت قبل از افطار در صف هاي‌ حلیم و نان و آش سرپا نگه می دارد آن هم در حالی که همه ی ي مغازه ها از مکانیکی گرفته تا سوپرمارکت یک میز جلوی ورودی شان گذاشته اند و روی آن نوشته اند: حلیم تازه با گوشت گوسفندی یا آش رشته خانگی.

این‌که میگویند آدم وقتی روزه می‌گیرد یاد گرسنه ها و قحطی زده ها می افتد درست میگویند…خلاصه این ماه پر از برکت است فقط باید خم شوید و این برکت ها را از روی زمین جمع کنید… این بود انشای من


انشا در مورد ماه رمضان

انشای ادبی درباره ماه رمضان

رمضان ماه ضیافت عشق است.

خداوند رحمان در این ماه سفره ای به وسعت تمام آسمان ها و زمین می گستراند و بندگانش را به سوی خود فرا می خواند، و آنان که از عشق الهی سر شار هستند دعوت او را لبیک می گویند و بر سر سفره اش می نشینند، این بندگان، مهمان خدا هستند و برای آن ها هیچ لذتی بالاتر از این نیست که با معبود خویش هم نشین باشند.

رمضان ماه جدا شدن از منیّت است، و پرورش تفکر یست که دیگران، چه دوست و چه غریبه را مقدم بر خود بدانی و از حال آنان آگاه باشی.

این ماه، ماه رهایی از زمین و آسمانی شدن را به آدمی می آموزد.

مخلوقی که غرق در روزمره های زندگی ست و سرگردان شده و به دنبال گمشده اش می گردد، در سحر ها و افطار ها به درگاه معبود می رود و از او می خواهد که حال پریشانش را تسکین باشد، و گمشده اش که همانا خود معبود است را به او بر گرداند.

روزه داران ماه رمضان از معبود می خواهند که قلب شان از وسوسه های شیطانی نجات یابد و تقرب خدا نصیب شان شود، آن ها می خواهند به واسطه ی روزه، آن چه را نمی دیدند را ببینند و آن چه را نمی شنیدند را بشنوند.

جسم و روح این افراد همه تسبیح خدای را می گویند، نفس کشیدن شان نیز عبادت است و ملائکه بر آنان درود و رحمت می فرستند.

طاعت و عبادت ما باید زینت بخش این ماه باشد و از او که رحمان و رحیم است می خواهیم که ما را یاری کند تا در آن چه که باید انجام دهیم سستی نکنیم.

انشا در مورد ماه رمضان

انشا چرا روزه می گیریم؟

انشای خودرا با نام او آغاز میکنم کـه بخشنده گناهان و پناه بندگان عاصی اسـت. نمی‌خواهم دراین انشا مورد حس زیبای کنار هم بودن سر سفره افطار با شـما سخن بگویم، چون بعید میدانم هدف روزه دور هم بودن و خوردن افطاری هاي مفصل باشد.

نمی‌خواهم در مورد معنویت سحرگاهان با شـما بگویم، چون حتی مـا روزه داران هم بیشتر از درک معنویت سحرگاهی درگیر خوردن سحری عجله اي و بعد هم خوابیدن هستیم. نمی خواهم از خواص کاملا علمی روزه روی بدن انسان کـه حتی پزشکان هم بـه آن معترف هستند با شـما بگویم چون باور نمی کنم خدا برای این روزه رابه مـا واجب کرده باشد کـه بدنمان سالم تر و قویتر باشد.

نمی خواهم از ضرورت درک فقر و گرسنگی بگویم ، چون حتی وقتی روزه دار هستیم حال گرسنگان را متوجه نمی شویم چون مطمئن هستیم بعد از افطار یک عالمه خوراکی خوشمزه در انتظار ماست. مـا حتی در ماه رمضان هم حال فقرا و گرسنگانی کـه روزها را تنها با نان خالی سپری میکنند درک نمی کنیم ،چون سفره هاي رنگارنگ و متنوع افطار و سحر مـا شباهتی بـه سفره هاي خالی فقرا ندارد.

ممکن اسـت هر کس برای این سوال پاسخی داشته باشد… مـن روزه میگیرم چون خداوند روزه داری را بر مـن واجب کرده اسـت، روزه میگیرم کـه حتی یک‌بار درسال هم کـه شده افساری بـه نفس یاغی و طغیانگرم کـه مدام با هوس هایش مرا بـه سویی می راند بزنم. حداقل چند ساعت در روز انسان تر بودن را تمرین کنم. می توانم شکیبا تر باشم، کمتر دروغ بگویم، غیبت کنم، سوگند الکی بخورم و…

بیشتر حواسم بـه خدا باشد و حتی ذره اي هم کـه شده انسان بهتری باشم… برای مـن روزه داری تمرین سختی کشیدن برای بهتر شدن اسـت. مهم نیست این روزه روی جسمم ، معده و قلب و روده وکبدم اثر خوبی دارد یا نه ، اینبار مهم روح مـن اسـت . این‌کـه یک ماه درسال هم شده اولویت بجای جسم و خورد و خوراک و لذت هایش… روح خسته ام باشد..

مـن دراین ماه میخواهم کمی بـه داد روحم برسم… کـه حتی با خواندن چند آیه کوتاه از قرآن سیراب شود، با انجام دادن یک کار خیر کوچک مهربان تر شود و با تمرین صبر و شکیبایی بزرگتر شود. در پایان باید بگویم کـه میدانم احتمالا نمیتوانم بـه همیه این‌ها برسم اما خوب تمرین کردن هیچوقت بی اثر نیست و روزه گرفتن تمرین بندگی خداست.

امیدواریم این انشاها و متن های ادبی زیبا در مورد ماه رمضان مورد توجه شما عزیزان و دانش آموزان قرار گرفته باشد.

این مطالب را هم ببینید