متن غم سنگین؛ جملات غم انگیز، اشعار غمناک، دلنوشته و عکس نوشته غمگین بودن

“غم” یکی از پُر استفاده‌ترین موضوعات در ادبیات است و همواره نویسندگان و شاعران بسیاری درباره غم سنگین و از غم نوشته‌اند. ما نیز امروز در سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم اشعار، جملات و متونی درباره غم را برای شما عزیزان قرار دهیم. پس اگر به چنین موضوعاتی علاقه دارید؛ در ادامه با ما باشید.

متن غم سنگین؛ جملات غم انگیز، اشعار غمناک، دلنوشته و عکس نوشته غمگین بودن

اشعار زیبا درباره غم سنگین

شاهد مرگ غم انگیز بهارم چه کنم

ابر دلتنگم اگر زار نبارم چه کنم

نیست از هیچ طرف راه برون شد ز شبم

زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم

از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند

سخت دلبسته ی این ایل و تبارم چه کنم

من کزین فاصله غارت شده ی چشم تو ام

چون به دیدار تو افتد سرو کارم چه کنم

یک به یک با مژه هایت دل من مشغول است

میله های قفسم را نشمارم چه کنم

زندگی ادامه داره

حتی وقتی ما نباشیم

اگه آشنا بمونیم

یا مث غریبه ها شیم

زندگی همینه جونم

گاهی همرنگ خزونه

با حقیقت جون می گیره

گاهی هم رنگین کمونه

گاهی هم مثل یه ماهی

توی یک تنگ طلایی

آره رسم دنیا اینه

چه بخواهی چه نخواهی…

از کوچه پس کوچه های قلبم روی خاک کویر تو پرسه میزنم .

به کجا خواهم رفت لمس دست تو خواب نیست پلها شکسته است.

شبها آسمان هم دیگر لالایی نخواهد گفت.

افسوس گهواره ام خالیست.

تو به یاد چه کسی نشسته ای؟

جاده تاریک است و کوچه بنبست.

اشعار زیبا درباره غم

دل تو مثل دلم اينهمه دلتنگ كه نيست

بخدا جنس دلم مثل دلت سنگ كه نيست

همه حرفات پر كذب و پرنيرنگ و فريب

عشق من مثل تو و عشق تو بيرنگ كه نيست

تنم اينجاست همه فكر وخيالم پيش تو

تو كه آرومی، آخه تو دل تو جنگ كه نيست

وقتی که رفتی ، واسه من حتی دلت تنگ نشد

خونه ی عشق و شناختن كار هر سنگ كه نيست

به چه می خندی !؟

به چه چیز!؟

به شكست دل من

یا به پیروزی خویش !؟

به چه می خندی…!؟

به نگاهم كه چه مستانه تو را باور كرد!؟

یا به افسونگریه چشمانت

كه مرا سوخت و خاكستر كرد…!؟

به چه می خندی !؟

به دل ساده ی من می خندی

كه دگر تا به ابد نیز به فكر خود نیست !؟

یا به جفایت كه مرا زیر غرورت له كرد !؟

به چه می خندی !؟

به هم آغوشی من با غم ها

یا به ……..

خنده داراست…..بخند !!

مطلب مشابه: متن غمگین عاشقانه + جملات احساسی زیبای عاشقانه غمگین و پر غصه

اشعار زیبا درباره غم

از وقتي فراموشم كردي،

زيباتر شدي!

دروغ گوها را بايد فراموش كرد!

امشب اعتراف مي كنم

به تنها دروغي كه گفتم :

“من نيز فراموشت خواهم كرد!!!”

عشق اگر وجود داشته باشد

اولويت اول زندگی آدم می شود

پس…

نگو عاشقمی

وقتی به فکر همه هستی

جز من!!!

رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت

راهی به جز گریز برایم نمانده بود

این عشق آتشین پر از درد و بی امید

در وادی گناه و جنونم کشانده بود

رفتم که داغ بوسه پر حسرت تو را

با آبهای دیده ز لب شستشو دهم

رفتم که نا تمام بمانم در این سرود

رفتم که با نگفته به خود آبرو دهم

رفتم مگو مگو که چرا رفت، ننگ بود

عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما

از پرده خموشی وظلمت چو نور صبح

بیرون فتاده بود به یک باره راز ما

رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم

در لابلای دامن شبرنگ زندگی

رفتم که در سیاهی یک گور بی نشان

فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگی

من از دو چشم روشن و گریان گریختم

از خنده های وحشی طوفان گریختم

از بستر وصال به آغوش سرد هجر

آزرده از ملامت وجدان گریختم

ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز

دیگر سراغ شعله آتش ز من مگیر

میخواستم که شعله شوم سرکشی کنم

مرغی شدم به کنج قفس خسته و اسیر

روحی مشوشم که شبی بی خبر ز خویش

در دامن سکوت به تلخی گریستم

نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها

دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم

مطلب مشابه: متن غمگین؛ متن شکست عشقی غمگین، اس ام اس غمگین تنهایی، دلنوشته بسیار احساسی غمگین

متن غم‌انگیز و بغض‌دار

متن غم‌انگیز و بغض‌دار

    ایـــن روزهــــا خــوابــــم نمـی آیــد …

    فـقــط مـــی خـــوابـــــم

    کــــه بیـــــدار نبــــاشــــم!

نه خیلی غمگین ، نه خیلی شادم

فقط از هف دولت ، آزادم

یک افسانه‌ قدیمی می‌گه وقتی انسانی روی زمین می‌میره و کسی نیست برای گریستنش، یک انسان دیگر تعیین می‌شه برای غمگین شدن. برای همین هم هست که گاهی دلمون بی‌نهایت می‌گیره بدون اینکه بدونیم …

    مي روی و من كه نه بازمانده ی تو ام نه همراه تو

    شبيه ابری سرگردان

    به هر گذار و رهگذاری برسم

    می بارم !

    ﻟﻌﻨــﺘﯽ …

    یعنی می شود ﻫﻤﯿـــﻦ ﺣﺎﻻ ؛ ﻫﻤﯿـــﻦ ﻟﺤﻈـــــﻪ !

    حتی ﺍﺷﺘﺒـــﺎﻫﯽ، ﯾــﺎﺩﻡ ﺑﯿﻔﺘــﯽ …. !

    این ﺭﻭﺯﻫﺎ

    هر نفس، ﺩﺭﺩ است ﮐﻪ ﻣﯿﮑﺸـــﻢ

    ﺍﯼ ﮐــﺎﺵ ﯾﺎ ﺑــــــــﻮﺩﯼ، یا ﺍﺻـــﻼ ﻧﺒﻮﺩﯼ

    این که هستی و کنارم نیستی

    ﻫﺴﺘﯽ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﯿﺴﺘﯽ

    ﺩﻟﺖ ﺑﺎﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ

    ﺩﯾـــــــــﻮﺍﻧﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨــــــــــﺪ …

    اوج غم این قصه

    در این شعر همین‌ جاست     من بی تو پریشان و تو انگار نه انگار …

    بعضی از تنهایی ها درمان ندارد

    پـوک می کنـد ..  تکه هايی از وجـودمان  را حذف می کند

    بعضی از تنهایی ها

    فقط یـک درمان دارد

    که باشد

    بیـاید

    بمانـد

    می نویسم

    “دوستت دارم”

    تو

    بخوان

    برایت می میرم…

    نبودنت

    خودِ شکنجه است …

    آخر کجایی همه چیز من ؟

    دوست داشتن های یواشکی

    آدم را تا انتهای جنون میبرد …

    قلب است دیگر

    گاهی دلش می خواهد پُر شود از وجود کسی

    ولی به کسی چیزی نگوید

مطلب مشابه: متن عاشقانه غمگین + جملات احساسی و رمانتیک غمگین عاشقانه

متن غم‌انگیز و بغض‌دار

گـمان میـکردم قـانع بـاشی

و بـه شـکستـن دلـم اکتـفا کـنی

نه ایـنکه فستـیـوالـی از دروغ به راه بـینـدازی

و در آخـر بـگویـی:

“میـروم تا اذیـت نـشوی بـهتـرین مـن!”

دورا دور عاشقت شدم

دورا دور نگرانت بودم

دورا دور عشق ورزیدم

و حال

عاشق شدن و عشق ورزیدنت به دیگری را

دورا دور می بینم

و از همین دورا دور می میرم !

    ما یه اصل و نصب در گردش دوران

    زراست خون می‌خورد تیغی که صاحب جوهر است

    دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست

    جای چشم ابرو نگیرد اگرچه او بالاتر است

    شصت و شاهد هردو دعوای بزرگی می‌کنند

    پس چرا انگشت کوچک لایق انگشتر است؟

    گر بیینی ناکسان بالا نشینند صبر کن

    روی دریا کف نشیند قعر دریا گوهر است

    این ﺭﻭﺯﻫﺎ

    هر نفس، ﺩﺭﺩ است ﮐﻪ ﻣﯿﮑﺸــﻢ

    ﺍﯼ ﮐـﺎﺵ ﯾﺎ ﺑـــﻮﺩﯼ، یا ﺍﺻـــﻼ ﻧﺒﻮﺩﯼ

    این‌که هستی و کنارم نیستی

    ﻫﺴﺘﯽ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﯿﺴﺘﯽ

    ﺩﻟﺖ ﺑﺎﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ

    ﺩﯾــﻮﺍﻧﻪ ﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨــﺪ

    تو را با دیگری دیدم که بی من شادمان بودی

    گمانم بود بی احساسی و تو بیش از آن بودی

    رها کردی مرا رفتی شکستن بود تقدیرم

    تمام فکر من هستی به فکر دیگران بودی

    روزگاری جاده ای بودم غرق تردد

    جاده ای که از رفت و آمد لحظه ای خالی نمی شد

    من که بسیار غریبان را به آبادی رساندم

    عاقبت خود ماندم و تنهایی خود

نه بهار با هیچ اردیبهشتی

نه تابستان با هیچ شهریوری

و نه زمستان با هیچ اسفندی اندازه پاییز به مذاق خیـابانها خوش نیامد ؛ پائیز مهری داشت که بر دل هر خیابان می نشست !

مطلب مشابه: اشعار غمگین + شعر کوتاه و بلند از شاعران برجسته در مورد جدایی و عشق

متن‌های غم‌انگیز خسته از زندگی

    زندگی…

    خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود

    زندگی…

    حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر

    زندگی…

    باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ

    زندگی…

    ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق

    زندگی…

    فهم نفهمیدن‌هاست

    راه رفتن را یاد گرفتیم

    تا دویدن را بلد شویم

    دویدن را یاد گرفتیم

    تا راهی برای زودتر رسیدن بیابیم

    دویدیم و دویدیم و دویدیم

    بی آنکه بدانیم سهم ما از زندگی

    فقط دویدن بود

    نه رسیدن

بهار من مرا بگذار و بگذر

    رهایم کن برو دلدار و بگذر

    من عادت می‌کنم اینجا به غم‌ها

    مرا پر کن از این اجبار و بگذر…

    گاهی آنقدر دلم از زندگی سیر می‌شود که

    می‌خواهم تا سقف آسمان پرواز کنم

    و رویش دراز بکشم آرام و آسوده،

    مثل ماهی حوضمان که چند روزی است که

    روی آب شناور است

    کاش زندگی از آخر به اول بود…

    پیر بدنیا می‌آمدیم…

    آنگاه در رخداد یک عشق جوان می‌شدیم…

    سپس کودکی معصوم می‌شدیم و در

    نیمه شبی با نوازش‌های مادر آرام می‌مردیم…!!!

مطلب مشابه: متن کوتاه غمگین عاشقانه و جملات جدید غم انگیز برای عشق

متن‌های غم‌انگیز خسته از زندگی

    چقدر عبرت در این عروسک‌هاست،

    و ما از عروسک کمتریم…

    آنها مرده بودند و زندگی می‌کردند،

    ما زندگی می‌کنیم و مرده‌ایم…

کم سرمایه ای نیست؛

    داشتن آدمهایی که حالت رابپرسند!

    ولی…

    از آن بهتر داشتن آدمهاییست،

    که وقتی حالت را میپرسند؛

    بتوانی بگویی:

    خوب نیستم…!

    حس آن ته سیگار مچاله

    حس آن شاخه شکسته روی زمین

    حس بیمار در کما رفته

    حس آن بره که گرگ نشسته برایش به کمین

    حس تنهایی و رخوت

    حس جان دادن تو خلوت

    حس مرگ دارم امشب !

باید کسی را پیدا کنم که دوستم داشته باشد ،

    آنقدر که یکی از این شب های لعنتی آغوشش را برای من و یک دنیا خستگیم بگشاید ؛

    هیچ نگوید و هیچ نپرسد فقط مرا در آغوش بگیرد

    بعد همانجا بمیرم تا نبینم روزهای آینده را …

    روزی که دروغ میگوید ،

    روزی که دیگر دوستم ندارد ،

    روزهایی که دیگر مرا در آغوش نمی گیرد

    و روزی که عاشق دیگری می شود

    این روزها ، تلخم

    دست برداشته‌ام از توجهِ بی‌ وقفه به حضور آدم ها

    پرهیز می‌‌کنم از ثبتِ

    وجود‌هایی‌ که ماندگاری ندارند…

    این روزها ، تلخ تر از همیشه

    از همه ی آدم‌ها بریده ام !

دلم هوای خودم را کرده است

ایــن روزهـــا

بیشــتر از هــر زمــانی

دوسـت دارم خــودم باشــم !!

دیگــر نـه حــرص بدســت آوردن را دارم

و نه هـــراس از دســت دادن را ..

هرکـــس مـــرا میـــخواهد بـخـــاطــر خــودم بخواهــد

دلــم هـــوای خـــودم را کـــرده اســت ..

همین…

متن غم‌انگیز شکست عشقی

متن غم‌انگیز شکست عشقی

    تقــویمِ امـسال هـــم..

    بـا تقـــویــمِ پــارسال..

    هیـــچ فــرقـی نمیـــکند..

    وقتـی..

    زنـــدگی..

    تــا اطّـلاعِ ثــانــوی ..

    تعــطــــــیل اسـت !

    واقعا خیلی سخته که

    دلت گیرکنه به قلاب ماهیگیری که دلش ماهی نمیخواهد

    و فقط برای تفریح اومده ماهیگیری

    خـــــــــــــــــواهـــش میکـــــــــــنــــــــــــم…!!

    از پیـــش او نــــــــــــــــــرو

    هــــــــــیچــــــــــــــــکـــــــــــــــــــــس

    طـــاقـــتــــی کــــه مـــــــــن داشـــــــــتـــــــــــــم را

    نــــــــــــــــــــــــــدارد…

    دیوانه ها با خودشان حرف نمی زنند!

    آن ها فقط تمام روز را به کسی که نیست، بلند بلند فکر می کنند…

    این روزها

    سهم من از تو

    عشق نیست

    ذوق نیست

    اشتیاق نیست

    همان دلتنگی‌هایی است

    که روزها دیوانه‌ام می‌کند

    به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم

    نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه!

    نمک را بگذار برای من میخواهم این زخم همیشه تازه بماند

    خسته ام مثل درخت سروی که سال ها در برابر طوفان ایستاد

    و روزی که به نسیمی دل داد ، شکست …

    تنهایی

    منظورت از تنهایی چیه؟

    -یعنی کسی تو رندگیت هست یا تنهایی؟

   کسی تو زندگیم هست ولی تنهام…

    می گویند : خوش به حالت!

    از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی…!

    نمی دانند بعضی دردها کمر خم می کنند، نه ابرو

متن غم‌انگیز شکست عشقی

    معنی ماندن ِ بی عزت چیست؟

    قبل از آنکه آبروریزی شود

    خدایا، خودت تمامش کن…

می‌گفتند: سختی‌ها نمک زندگی است

اما چرا کسی نفهمید نمک برای من که خاطراتم زخم است

شور نیست

مزه درد می‌دهد

    قلبی خاکی داشتم ، آدما خیسش کردند

    گِل شد ، بازی کردند ، خشک شد ، خسته شدند

    زدند شکستند ، خاک شد ، پا رویش گذاشتند ، رد شدند…

    گفتم: تمام وجودم از آنِ تو بود. مشکلت چه بود که با من چنین کردی و چنین آسان قلبم را شکستی؟

    گفت: آنقدر خوبی که حالم را بهم می‌زنی

    بــه ایــن فـکــر مـیـکـنم

    لالایـــی هــای ِ مـــادرم

    زیــر ِ کــدام بـالشتکــ ِ کـودکــی هــایـم جــا مانــده؟

    شـایـد هــنـوز بـشـود آســوده خــوابـیـد…

    تنت همچون گلی زیبا و نیکوست / عزیزم ، بهترین ، میدارمت دوست

    صدایت همچو آواز قناریست / بگو بی تو چگونه میتوان زیست ؟

    نه هوا سرد نیست…

    سرمای کلامت دیوانه ام میکند…

    بی رحــــم! شوق نگاهم را ندیدی؟

    تمام من به شوق دیدنت پر میکشید…

    ولی همان نگاه بی تفاوتت

    برای زمین گیر شدنم کافی بـــــــــــــود

    اگر گریــه نمیکنـــم فکــر نکن از سنگـــــم !

    مــن مـــــرد هستم …

    تنهـاییــ قـدم زدنم از گریـه کردنـ دردنـاکــــ تـــر استـــ

    دِلتنگی فقط اونجاش بَدِه که

    یِهو به خودِت میای میبینی

    توو خیالِت داری

    باهاش حَرف میزنی …

    ولی خُب حِیف !!

    حِیف که بِقول شَهریار :

    “خیالَت ساده دِل تَر بود و با ما از تو یِک رو تَر”

متن غم‌انگیز شکست عشقی

    آغوش هیچ خیالی بوی آشنای بازوانت را نداشت

    و نجوای هیچ بارانی همصدای لب های تو نبود

    اینک تو را بی خیال و بی باران

    کجای این شب حسرت جستجو کنم ؟

    شب هر چقدر هم

    که سیاه باشد

    تنهایی ام را نمی پوشاند.

    دلتنگی

    از گوشه هایش بیرون می زند.

    تمام تنم میلرزد…

    از زخمهایی که خورده ام..!!

    من از دست رفته ام…شکسـ ــ ـ ـته ام

    می فهمی؟؟

    به انتهای بودنم رسیده ام

    اما…!

    اشــــــک نمیریزم

    پنهان شده ام پشت

    لبخـــندی که درد میــــکند

    فقط رفت بدون کلامی که بوی اشک دهد

    فقط رفت بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد

    فقط رفت و من شنیدم آرام گفت : آخیش راحت شدم!

    کاش می شد….

    یه آگهی تجاری هم بود این شکلی…

    دل گرفته تان را …

    به بالاترین قیمت خریداریم..

    شانه می دهیم …

    سر بگذارید …

    درد و دل کنید

    و نترسید از بعد !

    بعد از درد و دل هم ،

    نخود نخود هر که رود خانه ی خود…

    نه دلی جا می موند …

    و نه احساسی خَش می افتاد….

    هــر کــس از ایــن دنـیــا چـیـزی بـرمـیـدارد …

    من امـا فـقـطـ ؛

    دسـتـــ بــرمــیــدارمــ !

    سخته از بغض گلو درد داشتن

    سخته از گریه یه جفت چشم همیشه تر داشتن

    سخته تو حسرت یک نگاه موندن

    سخته عشق یک طرفه داشتن

    رفت

    خجالت کشیدم بگویم: گند زدی به تمام باورهایم

    غرورم نگذاشت بگویم: نرو! بمان کنار دلم

    دلم نمی‌گذارد فراموشش کنم

    عقلم نمی‌گذارد بگویم: برگرد

    خاطراتش نمی‌گذارد نفس بکشم

    قسمت نمی‌گذارد دست‌هایم به رؤیای داشتنش برسد

    و این وسط خدا با تمام بزرگی‌اش فقط نگاه می‌کند

    وفای شمع را نازم كه بعد از سوختن

    به صد خاكستری در دامن پروانه میریزد

    نه چون انسان كه بعد از رفتن همدم

    گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد…

    هنوز نیامده ای خداحافظ؟

    تقصیر تو نیست

    همیشه همین گونه بوده

    برو اما من پشت سرت دست نه ، دل تکان می دهم

متن غم‌انگیز شکست عشقی

    به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم

    نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه

    نمک را بگذار برای من که می‌خواهم این زخم همیشه تازه بماند

    مــــــرا کــه هیــچ مقصـــدی بــه نامـــــم ..

    و هیــــچ چشمــــی در انتظــــارمـ نیسـت را ! ببخشیـد !

    کــه بـا بـودنـــمـ تـــــرافیـک کــــــرده امـ !!

    این روزها جواب صداقت را با دروغ میدهند !

    جواب محبت را با بی محبتی می دهند !

    جواب با وفایی را با بی وفایی !

    و جواب دوستی را با دشمنی !

    چه خوب آرایه “تضاد” را به کار می برند

متن غم‌انگیز از دست دادن عزیز

ک نفر باید باشد،

که دلتنگی هایت را از چشم هایت بخواند،

یک نفر باید باشد که قطره اول نیامده در آغوشت بگیرد،

یک نفر باید باشد که سه نقطه پایان جمله هایت را بداند،

یک نفر باید باشد که بلدت باشد حتی بیشتر از خودت،

یک نفر باید باشد که با بودنش،

تمام نبودن ها را جبران کند…

گشته است چشمان من از درد و غم دریا، پدر من چه گویم بی تو از فردا و فرداها، پدر تکیه‌گاه من تو بودی، تنها امید و آرزو بی تو این دنیا ندارد، رنگ شادی‌ها، پدر

باورم نیست که دیگر نشـنوم آوای تو

یــا نبـینم روی مـاه و قامت رعـنـای تو

سالها سنگ صبورم بودی و هم صحبتم

بی تو رنگ یأس دارد منزل و مأوای تو

گاهی حجم دلتنگی هایم

آنقدر زیاد میشود که

دنیا با تمام وسعتش

برایم تنگ میشود

روزی درست مثل همین روزهای غم

گفتی بیا که دست‌های تو تنها نمی‌شود

حالا بیا و ببین که چه تنها و خسته‌ام

بعد از تو هیچ وقت دلم وا نمی‌شود

کاش دفتر خاطراتم

چراغ جادو بود

تا هر وقت از سرِ دلتنگی

به رویش دست میکشیدم

تو از درونش

با آرزوی من بیرون می آمدی!

مطلب مشابه: دلنوشته تکان دهنده و عمیق + متن و جملات غمگین ناب عاشقانه

وقتی نیستی

دلتنگی ام را روی کاغذ می ریزم

و چون سوزن با نوک مدادم به خیالت

فرو می روم

و شروع می کنم به نوشتنت

به دوست داشتنت

به خواستنت

به بهانه هایم که پلکهایم را خیس می کند

و ، وجودم را به اندازه ی یک شب بخیر

تا سپیده های یاسِ خیالت درگیرِ

نبودنت می کند…

متن غم‌انگیز از دست دادن عزیز

روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت، لحظه ها طی شد و مرد!

و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچه ها را پایید.

مثل آن روز که می آمدی از دور … دریغ!

دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …

عکس نوشته دلتنگم دوست از دست رفته ام

هرچقدر بیشتر می‌گذرد

می‌فهمم برای این حجم از دلتنگی

برنامه‌ریزی نکرده‌ بودم.

تسکینی کنار نگذاشته‌ بودم.

فکرش را نمی‌کردم که مرگ بتواند به این زودی مارا از هم جدا کند…

به گمانم، آدم از تنها چیزی که در خودش خبر ندارد

همین است،

مرگ….

و چه بی رحم است روزگار

می‌توان گفت چه تلخ!

یا چه سنگین و سیاه!

یا که افسوس و فغان و صد آه!

می‌توان در پی اندوه و غم رفتن آن یار رحیم!

صبح هر روز، به اندازه صد سال گریست!

همه ی سهم من از خودم

دلی ست که هر لحظه

برایت بیقرار است

و هرشب بغض گلویم را

در تابوت سیاهی که

برای آرزوهایم ساخته ام… گریستم

و تو هرگز ندانستی که خاطره هایت

زخم‌های مکررم بودند

و نبودنت

کابوس روزگارم

هر چند میدونم تو این شرایط هیچ کلامی

تسلی بخش درد و غم شما و خانوادتون نیست.

ولی خواستم بدونی ما در کنارت هستیم

یادش گرامی

اندوه ما از این واقعه ی دردناک قابل وصف نیست،

مرگ نابهنگام جوان ناکام،

شکوفه ی زندگیتان و کم شدن

عطر و بوی او از این جهان خاکی

را خدمت شما تسلیت می گوییم….

بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم

من به داغ تو جوان رفته ز دنیا چه کنم

بهر هر درد دوائیست به جز داغ جوان

من به دردی که بر او نیست مداوا چه کنم

غمگینانه ترین ترانه باران را

زمانی خواهید شنید

که در دل غم

از دست دادن عزیزان را داشته باشید

و این بار را به دوش بکشید،

شب‌ها به خوابتان می‌آیند

و وقتی بیدار می‌شوید

توانایی لمس صورتشان را ندارید!

خداحافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم

نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم

نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم

از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم!

متن غم‌انگیز از دست دادن عزیز

دلم برای حجم وسیع دلت تنگ شده

برای آن سکوت نامعلوم و شکیب

دلم برای آن آبی زلال همیشه

تنگ شده

دلم برای صورت ماهت و آن طلایه نگاهت تنگ شده

عجیب هوای دلتنگی ات می چسبد

وقتی یادت را به آغوش می کشم تمام وجودم شعر می شود برای از تو گفتن و از تو نوشتن …

تو را از سر دلتنگی به جرعه ای غزل می نوشم تا که نای دوباره بگیرم… به هر کجا که روی غزل غزل کنار منی

به هر نگاه که کنی بغل بغل قرار منی

نمی‌دانم حدیثِ نامه چونَست همی‌بینم که عنوانش به خونَست

پس از مرگِ جوانان گُل مَماناد

پس از گُل در چمن بلبل مَخواناد

جوان نازنین در خاک رفتی

از این دنیای غم غمناک رفتی

زدی آتش به جان دوست داران

چو گل پاک آمدی و پاک رفتی

گل من

شد فصل بهار و شدم از غصه هلاک

دارم جگری کباب و چشمی نمناک

گلها همه سر ز خاک بیرون کردند

الا گل من که سر فرو برده به خاک

آخ که چقد دلتنگت شده ام

هر جا میروم هرجایی که تو نیستی

انگار برایم جهنم است

این روزها بیشتر از هرکسی به بودن تو نیاز دارم

ای کاش بودی و مرحم زخم هایم میشدی

خیلی به تو نیاز دارم خیلی

کاش بودی!

اشعار غم‌انگیز تنهایی

من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم

و به اندازه هر برق نگاهت نگران

تو به اندازه تنهایی من شاد بمان

زندگی چون قفس است

قفسی تنگ پر از تنهایی

و چه خوب است دم غفلت آن زندان‌بان

و سپس بال و پر عشق گشودن

بعد از آن هم پرواز

من اینجا

باز هم تنهاتر از همیشه

باز خاطراتت

به سمت تنهایی‌ام

هجوم می‌آورند

و باز خاطره های تنهایی‌ام

دیگر خاطره‌ها

به تکرار روزهایم عادت کرده‌اند

دیگر تمامی لحظات زندگیم را می‌شناسند

باز تنها شده‌ام

خاطراتت تمام می‌شوند

سکوت تلخی روزهای خسته‌ام را فرا می‌گیرند

باز تنها می‌شوم

اما نه شاید تنهاتر از همیشه

اشعار غم‌انگیز تنهایی

وقتی من تنهایم

همه غصه‌ها

همچو کابوسی وهم انگیز

می‌گیرند مرا در بر خویش

وقتی من تنهایم

همه‌ی شادی‌ها

ناگهان رخت برمی‌بندند از بر من

موقع تنهایی

خنده هم پر می‌کشد

از لب‌هایم

اشک هم، چون رودی

همه شب، جاریست از چشمانم

کاش تنهایی من هم به سرآید باز…

و بعد از تو دلم از عطش عشق طغیان کرد

گاه از دو روزنه‌ی رخسارم

گاه در نگاهی پوچ در تاریکی شب‌هایم

گاه در بازدمی اندوهناک که با زحمت

از قفس آزاد شده

و پایانش خدا را شکر می‌گویند

و گاه در وجودم که به هیچ پایانی نمی‌رسید مگر:

تنهایی، تنهایی، تنهایی

می‌بینی ای لحظه‌های خالی از احساس تهی

می‌بینی که چه صدای خرد شدن دست‌های خزان شده‌اش

در دست‌های تنهایی کسل‌آور است و تو را نیز بی رمق می‌کند

آه

پس او چه گوید؟

تمام جاده‌های جهان را

به جستجوی نگاه تو آمده‌ام پیاده

این تو و این پینه‌های پای من

حالا بگو در این تراکم تنهایی

مهمان بی چراغ نمی‌خواهی؟

چه کسی گفته که من تنهایم؟

من، سکوت، خاطرات، بغض و اشک همیشه با همیم…

بگذار تنهایی از حسودی بمیرد!

غروب غم‌هایت را

به هر قیمتی خریدارم

اگر همدم شب‌های تنهایی من باشی

کسی که

در آغوش غم بزرگ شده

تنهایی بهترین همدم اوست

اشعار غم‌انگیز تنهایی

هواهای دونفره را

تنهایی قدم زدیم

با یاد کسانی که هوای ما را نداشتند…

در غریبانه‌ترین لحظه‌ی تنهایی خود

چشم‌هایم را که در آن دریایی از محبت موج می‌زند

به تو خواهم بخشید

تا هیچ‌گاه به پاکی احساسم شک نکنی

چرا غم‌ها نمی‌دانند

که من غمگین‌ترین غمگین شهرم؟

بیا هی دوست با من باش

که من تنهاترین تنهای شهرم

تنهایی‌ام را به کافه می‌برم

می‌نشینم پشت میز همیشگی

کافه‌چی می‌پرسد:

چه می‌خوری؟

می‌گویم:

همان غصه‌ی همیشگی…

هر قطره اشک نشان دل شکستگی است

هر سکوت نشان تنهایی است

هر لبخند نشان مهربانی است هر پیام نشانی از دلتنگی من برای تو است

هیچ کس ویرانی‌ام را حس نکرد

وسعت تنهایی‌ام را حس نکرد

در میان خنده‌های تلخ من

گریه پنهانی‌ام را حس نکرد

آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت

او در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد

طعنه‌ای بر در این خانه تنها زد و رفت

شب من پنجره‌ای بی فردا

روز من قصه‌ی تنهایی ما

مانده بر خاک و اسیر ساحل

ماهی‌ام ماهی دور از دریا

وفای اشک را نازم که در شب‌های تنهایی

گشاید بغض‌هایی را که پنهان در گلو دارم

اشعار غم‌انگیز تنهایی

وسعت درد فقط سهم من است

باز هم قسمت غم‌ها شده‌ام

دگر آیینه ز من با خبر است

که اسیر شب یلدا شده‌ام

من که بی تاب شقایق بودم

همدم سردی یخ‌ها شده‌ام

کاش چشمان مرا خاک کنید

تا نبینم که چه تنها شده‌ام

برایم زندان ساختی با این بی وفایی

خسته‌ام از این زندان از این تنهایی

حسرت به دل ماندم که روزی بیاید

که دهد مرا از این زندان رهایی

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم

با اشک تمام کوچه را تر کردم

وقتی که شکست بغض تنهایی من

وابستگی‌ام را به تو باور کردم

شمع و پروانه و بلبل همه جمع اند

بی رحم ، بیا رحم به تنهایی من کن

من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی

ساحلم شو غرق گشتم بی تو در شب‌های مستی

منم تنهاترین تنهای تنها

اسمتو می‌نویسم روی شن‌ها

باد میاد اسمتو پاک می‌کنه

کارم شده در این صحرای غم‌ها

نرو تنهام نذار با درد و غم‌هام

اگر چه دلخوری از خیلی حرفام

به قرآنی که از سایه‌اش گذشتم

به جون هر دوتامون خیلی تنهام

تو آسمان دنیا هر کسی وب داره

چرا وقتی نوبت ماست آسمان جایی نداره؟

واسه من تنهایی درده

درد هیچ کسی را نداشتن

هر گل پژمرده‌ای را تو کویر سینه کاشتن

دیگه باور کردم اینو که باید تنها بمونم

تا دم لحظه مردن شعر تنهایی بخونم

چرا وقتی که آدم تنها می‌شه

غم و غصش قد یه دنیا می‌شه

میره یه گوشه پنهون می‌شینه

اونجا رو مثل یه زندون می‌بینه

غم تنهایی اسیرت می‌کنه

تا بخوای بجنبی پیرت می‌کنه

اشعار غم‌انگیز تنهایی

نرو تنهام نذار با درد و غم هام

اگه چه دلخوری از خیلی حرفام

به قرآنی که از سایه‌ش گذشتم

به مرگ هر دوتامون خیلی تنهام

متن غم‌انگیز و تلخ خیانت رفیق و همسر و …

    دشمن دانا بلندت میکند

    بر زمینت میزند نادان دوست

    حکایت خیلیاست…

    سطر سطر سوالات امتحان

    شعرهای عاشقانه ای است برای تو

    ب بعضیا باید گفت

    تو ک پسورد قلبت چهارتا صفره

    ب چیت مینازى؟

کنارم که هستی

    زمان هم مثل من دستپاچه میشود

    عقربه ها دوتا یکی میپرند

    اما همین که میروی

    تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم

    جانم را میگیرد ثانیه های بی تو

    بــودن در آغوش دیـگـری جـز تـو مــرا بــه جـنـون مـی کـشـانــد

    مـن فـقـط بـه عـطـر ِ تـن ِ تـو عـادت دارم

    دریا از من گله مند است! زیرا که همیشه وسعت دل تو را به رخ او میکشم

    سرد بودنم را بگذار

    به حساب گرم بودنت با دیگران

    یه رابطه از اونجایی خراب میشه که

    تو ناراحتش کنی و یکی دیگه آرومش

    مرا صد بار از خود برانی دوستت دارم ، به زندان خیانت هم کشانی دوستت دارم ، چه سود از مهر ورزیدن ، چه حاصل از وفا کردن ، مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم

    تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد …

    از عاشقی تباهی

    از زندگی مصیبت

    از دوستی شکست و

    از سادگی خیانت

متن غم‌انگیز و تلخ خیانت رفیق و همسر و ...

    نفرین به تو که با زیباترین نقاب به چهره دوست درامدی

    نفرین بر آن مرامی که اینگونه به اعتمادم خیانت کرد

    نمیبخشمت

    بلرزید کوه ها از غم ، خیانت را رصد کردند

    میان آسمان عشق به ماه من حسد کردند

    بغرید رعد ها از خشم ، شهامت خرد شد ، پوسید

    حیران شده ی گریه ی پنهانی خویشم

    آرامشی از لحظه ی طوفانی خویشم

    پنهان شدی و فکر خیانت به سرم زد

    شرمنده ی این حالت شیطانی خویشم

    چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار خیانتش

    همه وجودت له شده ….

    نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی ، به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی ، نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی ، به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی ، نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی

    ای نارفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم

    زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر خیانتت را

    خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ، خیانت می تواند دروغ دوست داشتن باشد ، خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ، خیانت می تواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد .

    شکسپیر

مطالب مشابه را ببینید!

دلنوشته غمگین + مجموعه ای جدید از جملات غم انگیز تنهایی زندگی اشعار غمگین + شعر کوتاه و بلند از شاعران برجسته در مورد جدایی و عشق متن عاشقانه غمگین + جملات احساسی و رمانتیک غمگین عاشقانه جملات غمگین ترکی آذری؛ گزیده متن های طولانی و کوتاه غمگین آذری متن سنگین | متن تیکه دار | متن های غمگین و کنایه دار مفهومی متن سیزده بدر + جملات غمگین، عاشقانه، تنهایی و تبریک روز 13 بدر متن غمگین بهار + شعر و جملات غمگین بهاری تبریک عید به پدر فوت شده + پیام های غمگین تبریک سال نو و نوروز بدون پدر جملات غمگین تبریک سال نو و عید به مادر فوت شده با متن های غمگین و سوزناک متن غمگین کوتاه + جملات پر از غم و ناراحتی کوتاه برای بیو و کپشن عاشقانه