متن حقیقت تلخ روزگار و جملات سنگین و تلخ درباره آدمها
در این بخش جملات سنگین و تلخ درباره آدم ها و متن حقیقت تلخ روزگار را برای کپشن و استوری گردآوری کرده ایم.
فهرست موضوعات این مطلب

جملات سنگین درباره آدمها
اگر من بزرگ نمی شدم :پدرم هنوز زنده بود.
موهای مادرم سفید نمیشد.
مادربزرگ در ایوان خانه باز می خندید.
غروب جمعه برایم دلگیر نبود.
هیچوقت نمی دیدمت و دلم برایت تنگ نمیشد…
ای کاش من همیشه کودک می ماندم!
چقدر گران تمام شد بزرگ شدن من…!!!
سه چیز را هرگز فراموش نکن:
۱. به همه نمی توانی کمک کنی،
۲. همه چیز را نمی توانی عوض کنی،
۳. همه تو را دوست نخواهند داشت…
دیشب خدا را دیدم..!
کنار تختخواب پدر مریضم نشسته بود..
کیسو هایش سفید بود چشم هایش خواب داشت
انگار خسته بود..
دیشب خدا چقدر شبیه مادرم شده بود..
ازاستادی پرسیدندآیاقلبی که شکسته بازهم میتواندعاشق شود؟استادگفت؛بله!
پرسیدندآیاشماتاکنون ازلیوان شکسته آب خورده اید؟استادگفت؛آیاشماتابه حال بخاطریک لیوان شکسته ازآب خوردن دست کشیده اید!!!
مطلب مشابه: متن درباره زمانه؛ جملات تلخ و شیرین درباره روزگار و زمانه
سخت بد شدن ولی من عوض شدم…
تو دروغ گفتی و من بلد شدم…اولین دروغم :ازت متنفرم…
متن حقیقت تلخ روزگار
مردی را دیدم به پسر در حال گریه اش میگفت مرد که گریه نمیکند تازه حالا دلیل گریه نکردن مردها را فهمیدم
کاش پدرانمان برای ساکت کردنمان جمله دیگری میگفتند تا امروز بغض گلویمان را خفه نمیکرد
دست رو دلم نذار میسوزی….
داغ خیلی چیزا به دلم مونده….
از پسرک فقیر پرسیدند :تا بحال دروغ گفته ای؟ پسرک گفت :دروغ هایم زمانی شروع شد که موضوع انشایم این بود :تابستان را چگونه گذرانده اید؟
مطلب مشابه: متن عاشقانه گلایه دار و جملات گله از روزگار و زندگی

دلم میخواد فریاد بزنم بگم :من مترسک خاطرات تو نیستم، درست مثل دیوانه ای که اصرار دارد بگوید :من دیوانه نیستم!
راستی! گفته بودم؟ “من دیوانه نیستم”
آدما باید وسط شلوغ ترین روزای زندگیشون به یاد همدیگه باشن , وقتِ بیکاری که دشمن آدمم دلش تنگ میشه !
دیگر بازی بس است!
بیا شمشیرها را کنار بگذاریم،
دستهایمان را بشوریم و چیزی بخوریم
اما…
چرا دستهای تو خونیست و پشت من می سوزد؟…
پرسید : دلت برای کی تنگ شده ؟
گفتم : خودم ؛ اون آدمی که چندسال پیش بودم !.
خدایا ته نشین شد آرزوهایم ، کمی هم بزن زندگی ام را
مطلب مشابه: دکلمه بی وفایی دنیا با جملات سنگین و غمگین از روزگار تلخ
تاوان یا “تقاص”
هرچه میخواهی نامش را بگذار
من امّا فقط میدانم که خدا از
اشکهای هیچکس ساده نمیگذرد…
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد…
خسته شدم ازتکرارِ شنیدن
”مواظب خودت باش”
تو اگر نگران حال من بودی که نمی رفتی
می ماندی……
جملات درباره روزگار تلخ
خیلی وقت ها میتوان ادم ها را به خاطر
بدی هایشان بخشید ولی به خاطر
بی ارزش کردن خوبی هایمان هرگز …
در هیاهوی زندگی دریافتم ؛
چه بسیار دویدن ها،که فقط پاهایم را از من گرفت
در حالی که گویی ایستاده بودم ،
چه بسیار غصه ها،که فقط باعث سپیدی موهایم شد
در حالی که قصه ای کودکانه بیش نبود ،
دریافتم،کسی هست که اگر بخواهد “می شود”
و اگر نخواهد “نمی شود”
مطلب مشابه: اشعار بازی روزگار و مجموعه شعر سنگین کوتاه و بلند درباره چرخ روزگار
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟
نمیخواهم بدانم کوزهگر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم
که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یکریز و پی در پی،
دَم گرم ِخوشش را بر گلویم سخت بفشارد
و خواب ِخفتگان خفته را آشفته تر سازد.
بدینسان بشکند در من، سکوت مرگبارم را …
نمونه پیامک حقیقت تلخ
زیباترین کلماتى که با یک قلب شکسته میتوان گفت:
این است که هرگز از دوست داشتنت دست نمیکشم…فقط دیگر نمیخواهم ان را به تو نشان دهم!!!

راه رفتن را یاد گرفتیم
تا دویدن را بلد شویم
دویدن را یاد گرفتیم
تاراهی برای زودتر رسیدن بیابیم
دویدیم و دویدیم و دویدیم
بی آنکه بدانیم سهم ما از زندگی
فقط دویدن بود
نه رسیدن
گاهی دلت میخواهد
دنج ترین گوشه دنیا بشینی و
با خیال راحت دلتنگی هایت را پهن کنی
دوستت دارم ها را فریاد بزنی
برای کسی که قرار نیست
هیچوقت بفهمد که دوستش داری …
مطلب مشابه: متن در مورد روزگار نامرد + جملات سنگین در مورد بدی انسان های روزگار و زندگی تلخ
متن کپشن تلخ
خسته ام ازجنس قلابی ادمها!
هی فلانی, راهت را بگیر و برو…
حوالی ما توقف ممنوع است.
چقدر عبرت در این عروسک هاست، و ما از عروسک کمتریم …
آن ها مرده بودند و زندگی می کردند، ما زندگی می کنیم و مرده ایم …
بدرقه اش کن!
شاید با دیگری خوشتر باشد…!
مگر خوشحالیش آرزویت نبود؟؟!!
همه قول موندن میدن، اما همه سر قولشون نمیمونن. تکیه دادن به آدمی که ناگهان ازت فاصله میگیره، مثل پریدن توی دریا به امید نجات غریقیه که دست و پا زدنت رو میبینه و کاری برات انجام نمیده. تو ممکنه از غرق شدن نجات پیدا کنی، اما دیگه هیچوقت دل به دریا نمیزنی …
میــدونـ ــی چـیـه؟ چـــیز خـاصــی نــیــست فـقـط یـــکم خستــم از زندگـی
یـکم میخوام بـــخوابم یـــکــم مـــیـــخــوام نـــبـــاشم
مطلب مشابه: متن خسته شدن از زندگی +جملات خسته از روزگار و نا امید شدن
چه نقاش ماهری است
فکر و خیال
وقتی که دانه دانه موهایت را سفید می کند.
اینکه حرفی نباشد، هست
خیلی هم هست
اما دلشکسته ها می دانند
غم به استخوان که برسد
میشود”سکوت”..
کاش زندگی از آخر به اول بود..
پیر بدنیا می آمدیم..
آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم..
سپس کودکی معصوم می شدیم و در
نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم…!!!
من بلدنیستم وقتی دلم گرفت
باکسی درد دل کنم
بلدنیستم وقتی بی پناه بودم
به کسی پناه ببرم
من عادت کرده ام همه جا قوی باشم
و این بیشتر از همیشه ضعیفم می کند …
ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﭽﻪ ﺩﯾﺪﻡ، ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ
ﻣﯽﮔﻔﺖ :ﻫﯿﭽﮑﺲ
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻪ… ﺗﻪ ﺩﻟﻢ ﮔﻔﺘﻢ :ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮒ
ﺷﻮ، ﺑﺒﯿﻦ
مطلب مشابه: متن در مورد بی وفایی روزگار + جملات از تلخی روزگار و دلگیری دنیا

زندگی تلخ ترین…
خواب من است!
خسته ام خسته از این خواب بلند
هر وقت در فریب دادن کسی موفق شدی…
به این فکر نکن که اون چقدر احمق بوده …به این فکر کن که چقدر بهت اعتماد داشته…
خیلی سخته از ۳ روز قبل تولدتت از همه تبریک تولدتو بشنوی
ولی خودت منتظر تبریک یکی دیگه باشی ک هیچوقت بهت نگه
که ارزوشو رو دلت بزاره
خیلی سخته
تو زندگی یه جایی هست بعد از کلی دویدن یهو وایمیستی سرتو میندازی پایین و اروم میگی :دیگه زورم نمیرسه…
من از همه دختران سرزمینم معذرت میخواهم اگر به خاطر من باید سختی بکشند, اگر به خاطر من خیلی از ازادی هایشان گرفته شده
معذرت میخواهم که من چشم چرانی میکنم و تو را متهم به بد حجابی میکنند, مرا ببخش
یه روزی میرسه که…
میفهمی به همه اونایی که مثل چشم بهشون اعتماد داشتی…
خیلی از چیزا رو از چشمت پنهون کردن…!
عمیقا شرمنده خدا میشم وقتی بعد از مدتها نمازی میخونم که فقط میخوام در اخر چیزی ازش طلب کنم, وشرمنده تر وقتی میبینم هیچوقت بهم نه نمیگه, خواستم حداقل اینجا ازش ی تشکری بکنم, خدایا عاشقتم
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند
دیگر گوسفند نمی درند
به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند…
خدادرسینه کودک فقیری درهمسایگی حاجیست….
حاجی دربین عربهابدنبال خدامیگردد!!!!!؟
مطلب مشابه: جملات تلخ روزگار + متن های تلخ فلسفی و گله کردن از روزگار
درویشی را دیدم شتابان میدود…
گفتمش درویش را کجا؟…گفت مراسم عزا!!!
گفتمش مگر که مرده است؟
گفت مردانگی و وفا!!!!
من و تو شباهت های متفاوتی باهم داریم:
هر دو شکستیم، تو قلب مرا من غرورم را
هر دو رقصیدیم، تو با دیگری من با سازهای تو
هر دو بازی کردیم، تو با من من با سرنوشتم
و در آخر هر دو پی بریم، تو به “حماقت” من، من به “پست” بودن تو
برگ پاییزی
راهی ندارد جز سُقوط….
وقتی می داند
درخت…
عِشقِ بَرگ تازه ای را در دِل دارد…..!
این که عادلانه نیست!
من…مدام دست تو را بگیرم….
تو…
مدام مرا دست کم بگیری!
این جمله را هرگز فراموش نکن :برای دوستت دارم بعضیها مرسی هم زیاد است!
گرگ هم که باشی…
عاشق بره ای خواهی شد…
که تو را به علف خوردن وا می دارد …
و رسالت عشق این است …
تبدیل شدن به آنچه نیستی !!!
دلتنگی فقط یک اسم مستعار است
برای تمام حس هایی که
اسمشان را نمی دانیم
و هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند…
از هر چه میترسیدم سرم آمد…
کاش تو هم ترسناک بودی!
دخترک ۶ ساله که سرطان داشت…
پای اتاق عمل با چشم لرزون به پرستار نگاهی کردو گفت :من مامان بابام پول ندارن، میشه قبل از عمل بمیرم…؟
برای سلامتی همه ی مبتلایان به سرطان مخصوصا کودکان دعا کنید.