شعر ماه و اشعار زیبای احساسی درباره ماه

مجموعه شعر ماه

گلچین شعر ماه را در این بخش روزانه ارائه کرده ایم. در این بخش بیش از 50 اشعار زیبا با موضوع ماه و در وصف ماه زیبای آسمان را گردآوری کرده ایم.

تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست

تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست

زان روی که از شعاع نور رخ تو

خورشید، منیر و ماه تابنده شده‌ست.

***

نه کسی منتظر است

نه کسی چشم به راه…

نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه!

بین عاشق شدن و مرگ

مگر فرقی هست؟

وقتی از عشق

نصیبی نبری غیر از آه..!

***

تنها تو وقتی صدا می زنی

نامم دهان به دهان می چرخد

ماه کامل می شود

و با ده انگشت می تابد.

بلبلی پشت سنگ می خواند

با رگه هایی از طلا.

***

همین که می آیی

تنم خو می گیرد با عطرت

لب هایت مُهر سکوت لب‌هایم می شوند

و من افطار می کنم

روزه ی نبودنت را

با همین عاشقانه های ساده

و ماهَ م عسل می شود!

***

کاش بدانی

دوست داشتنت

خورشید نیست،

که لحظه ای بیاید و لحظه ای برود؛

ماه نیست،

که یک شب باشد و یک شب نباشد؛

ستاره نیست،

که شبی پر شور باشد و شبی کم فروغ؛

باران نیست،

که گاه شدت گیرد و گاه نم نم ببارد

مثل نفس می ماند

همیشه با من است.

***

زیباترین شعر ماه

به من ایمان بیاور

در یک لحظه می توانم

تنها یک لحظه

خورشید را به آغوشت بیاورم

و ماه را به اتاقت

به من ایمان بیاور

معجزه من

آغوش زنی است به طعم دریاها

چیزی که هیچ بهشتی ندارد.

***

شعر ماه

اگر ماه از تو زیباتر بود

هرگز دوستت نمی داشتم

اگر موسیقی

از صدای تو دل انگیزتر بود

هرگز به صدای تو گوش نمی سپردم

اگر آبشار اندامش از تو

متناسب تر بود

هرگز نگاهت نمی کردم

***

در قایق سرگشته‌ی این ماه هلالی

من هستم و یاد تو و دریای خیالی

این گوشه همان گوشه و این میز همان میز

جای لب تو مانده بر این ساغر خالی.

***

تو ماه بودی و

بوسیدنت  نمی دانی…

چه ساده

داشت مرا هم بلند قد می کرد

***

اشعار کوتاه و بلند ماه

ماه من غصه چرا؟؟

تو مرا داری و من هر شب و روز، آرزویم همه خوشبختی توست

ماه من، دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن

کار آنهایی نیست که خدا را دارند

ماه من، غم و اندوه اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن

و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست هنوز

او همانیست که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد

او همانیست که هر لحظه دلش میخواهد همه زندگی ام، غرق شادی باشد

***

من با کایت میــام تو ” آغوشــت “

چون تو ” ماهی”  و من فانـوسـت

من رو با آرامش بگیر تو آغوش

تو مث روز روشن و من مث شب خاموش

***

سلام ای خداترین خدای رومِ باستان

سلام دخترِ زمین؛سلام ماهِ آسمان

دل تو را شبی کنار کعبه کشف کرده ام

و گشته ام به دورِ آن، شبیه این زمینیان!

گران ترین کتیبه ای که کشف کرده آدمی!

فراعنه نه؛کلّ مصر ذرّه ایست پیشِ آن

بگو چقدر شعرِ عاشقانه می توان سرود؟

چقدر واژه نانوشته مانده است در جهان؟

***

شعر ماه

سوی تو سجده می کنم ماه مقدسم تویی

بنده ی کس نمی شوم عزیز هم قسم تویی

حمد و حدیث و آیه ام یار رفیق و ساده ام

در طلبت کجا روم به هر کجا رسم تویی

***

ماه من غصه چرا ؟؟؟

آسمان را بنگر،

که هنوز، بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد

یا زمینی را که،

دلش از سردی شبهای خزان نه شکست و نه گرفت

بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید

و در آغاز بهار، دشتی از یاس سپید، زیر پاهامان ریخت

تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست

***

مجموعه شعر ماه

چون نرقصد جانم از شادی که جانانم تویی

محرم دل مطلب تن مقصد جانم تویی

امشب که زیبا صنم ماه شبستانم تویی

چرخ پنداری نمی‌داند که مهمانم تویی

از دهان و قد و عارض ای بت حوری سرشت

حوض کوثر شاخ طوبی باغ رضوانم تویی

دشمن بیگانه‌ام تا شاهد بزم منی

مانع پروانه‌ام تا شمع ایوانم تویی

***

آرام گرفته ماه در

برکه ی آب

انگار در آغوش تو

شب رفته بخواب

گیسوی تو بازیچه ی

انگشت نسیم

ای عشق فقط تو جای خورشید بتاب

***

شعر ماه

ای که تو ماه آسمان ماه کجا و تو کجا

در رخ مه کجا بود این کر و فر و کبریا

جمله به ماه عاشق و ماه اسیر عشق تو

ناله کنان ز درد تو لابه کنان که ای خدا

***

وقت خواب آمد عزیز ِمهربانم،

شب بخیر خسته ای، باید بخوابی

هم زبانم، شب بخیر شب شد

و ماه آمده تا دلربایی ها کند

نوبت ماه است ای ماه ِجهانم،

شب بخیر

***

شاعر چشمت شوم یا شاعر خندیدنت

ای فدای لحظه ی در ماه شاید دیدنت

چشم تو کندوی صدها عاشق دیوانه وار

من ولی دیوانه ام ، دیوانه ی نوشیدنت

در دو چال گونه ات دنیای من جا میشود

عاشق دنیای خویشم لحظه ی خندیدنت

گرچه زیبا تر ز ماهی ، آمدی از آسمان

تا نیفتد چشم نامحرم به شب تابیدنت

***

شعر دو بیتی ماه

گر تو را با ما تعلق نیست، ما را شوق هست

ور تو را بی ما صبوری هست، ما را تاب نیست

گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا!

ماه من! در چشم عاشق آب هست و خواب نیست…

***

شعر در مورد ماه منیر
ماه من…

غصه اگر هست بگو تا باشد

معنی خوشبختی، بودن اندوه است

اینهمه غصه و غم، اینهمه شادی و شور

چه بخواهی و چه نه ،میوه یک باغند

همه را با هم و با عشق بچین، ولی از یاد مبر

پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا

و در آن باز کسی می خواند

که خدا هست

خدا هست

خدا هست هنوز

***

دستم را اگر نگرفته بودی

چگونه می آموختم

در غیبت خورشید هم

می شود خندید ؟!

صدایت که ببارد

یک قطره ماه هم

در کاسه ی آبم بیفتد

کافی ست :

من نور می شوم …

***

شعر ماه

روی چون ماه آسمان داری قد چون سرو بوستان داری

دل تو داری غلط همی گویم نه به جان و سرت که جان داری

در میان دلی و خواهی بود خویش را چند بر کران داری

راز من در غمت چو پیدا شد روی تا کی ز من نهان داری

گر نهانی و بی‌وفا چه عجب جانی و عادت جهان داری

از غمت روی بر زمین دارم وز جفا سر بر آسمان داری

چند ازین گرچه برگ این دارم چند از آن گرچه جای آن داری

چون گرانی همی بخواهی برد سر چه بر انوری گران داری

***

تنها تو وقتی صدا می زنی

نامم دهان به دهان می چرخد

ماه کامل می شود

و با ده انگشت می تابد.

بلبلی پشت سنگ می خواند

با رگه هایی از طلا.

***

کاش بدانی

دوست داشتنت

خورشید نیست،

که لحظه ای بیاید و لحظه ای برود؛

ماه نیست،

که یک شب باشد و یک شب نباشد؛

ستاره نیست،

که شبی پر شور باشد و شبی کم فروغ؛

باران نیست،

که گاه شدت گیرد و گاه نم نم ببارد

مثل نفس می ماند

همیشه با من است.

***

عکس نوشته از شعر ماه

نیمه های شب بود

همه در خواب بودند

یک لحظه پریدم از خواب شیرین؟!

با ترس*هیجان

دیدم همه جا سیاه هست و تاریک

داد زدم

سیاهی کجایی؟

نوری می تابید!

نگاهی دوختم بر آسمان

آری*درست از لای دو پنجره

فقط یک چیز بود در آسمان

نمی دانم چرا؟که او ماه نبود

شبیه بود

همانند ماه

ولی نورش در زمین؟

تاج مانند بود!؟

در حالی که ماه آسمان

گرد است و صاف

شاید فقط یک خواب بود

من معنا می کنم

آن خواب شیرین را؟!

پس بهتر است بگویم

او همان ماه بود

که ستاره می درخشید

***

اگر ماه از تو زیباتر بود

هرگز دوستت نمی داشتم

اگر موسیقی

از صدای تو دل انگیزتر بود

هرگز به صدای تو گوش نمی سپردم

اگر آبشار اندامش از تو

متناسب تر بود

هرگز نگاهت نمی کردم

***

نشسته ام شبان بیشمار

تا سپیده دم به انتظار

با دلی پراز بهانه بیقرار

نوشته ام بسی تو را

به لوح دل

به قطره های شبنم نگاه منتظر

چو آسمان که شب نقاب تیرگی به رخ کشد

میکشانیم به وسعت سیاه بخت خویش

مینشانیم به خلوت و سکوت بی کسی

تکه تکه میشود دلم

به چشمک ستاره ها

به حسرت حضور ماه

به بزم عاشقانه شب و

نگاه مست سایه ها

تو ماه من

کجای آسمان دل نشسته ای؟

که ُرخ ز مهر دیده ام گُسسته ای

که دل به حسرت ندیدنت شکسته ای

دلم هزار بهانه میشود

به انتظار دیدنت

چرا تو ماه آسمان دل نمی شوی؟

***

ماه من!

نشانی قلبت را هرگز از یاد نبرده ام

فرسنگ ها هم که دور باشی

هوایت که به سرم بزند

می نشانمت کنار رویا هایم

دست های دلواپسم را

قفل می کنم به بودنت..

“تو”

همان جان منی

که گاهی می رسی به لبهایم…

***

ماه اگر سجده نیارد پیش روی آن مهم

رو سیاه هر دو عالم دان تو روی ماه را

***

سرو را مانی ولیکن سرو را رفتار نه

ماه را مانی ولیکن ماه را گفتار نیست

***

ای که تو ماه آسمان ماه کجا و تو کجا

در رخ مه کجا بود این کر و فر و کبریا

***

ز ماه شرح ملال تو پرسم ای مه بی مهر

شبی که ماه نماید ملول و رنگ پریده

***

نگویمت که همه ساله می پرستی کن

سه ماه می خور و نه ماه پارسا می باش

***

گر ناله و آه آمد زان پرده ماه آمد

نظاره مه خوشتر ای ماه ده و چارم

***

چه ناله ها که رسید از دلم به خرمن ماه

چو یاد عارض آن ماه خرگهی آورد

***

به شب سیاه عاشق چکند پری که شمعی است

تو فروغ ماه من شو که فروغ ماه داری

***

خبرش ز رشک جان ها نرسد به ماه و اختر

که چو ماه او برآید بگدازد آسمان ها

***

آیت هر ملاحتی ماه تو خواند بر جهان

مایه هر خجستگی ماه تو است و سال تو

***

ترا روی زرد و مرا روی زرد

تو از مهر و ماه و من از مهر ماه

***

کیست آن ماه منور که چنین می گذرد

تشنه جان می دهد و ماه معین می گذرد

***

شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید

من شبم تو ماه من بر آسمان بی من مرو

***

آن ماه که شمسه جلالش

آرایش طاق آسمان است

***

خامش کن و کوتاه کن نظاره آن ماه کن

آن مه که چون بر ماه زد از نورش انشق القمر

***

اندر آمد، ز ماه تابان تر

ز سهی سرو بس خرامان تر

***

حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی

کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار

***

چون ماه تمام آیی و آن گاه ز بام آیی

ای ماه تو را چاکر از مات سلام الله

***

جمال ماه پیکر بر بلندی

بدان ماند که ماه آسمانست

***

خوشتر از جان خود چه باشد جان فدای خاک تو

خوبتر از ماه چه بود ماه در تو ناپدید

***

ای در طواف ماه تو ماه و سپهر مشتری

ای آمده در چرخ تو خورشید و چرخ چنبری

***

ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام

ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام

***

خردانه ظالمی تو که ورا چو ماه گویی

ز چه روش ماه گویی تو مگر بصر نداری

***

ماه بشنود دعای من و کف ها برداشت

پیش ماه تو و می گفت مرا نیز مها

***

بر سرو نباشد رخ چون ماه منیرت

بر ماه نباشد قد چون سرو روانت

***

ای آفتاب روی تو کرده هزیمت ماه را

و آن ماه در راه آمده از هزم تو پا کوفته

مطالب مشابه را ببینید!

شعر کودکانه ماه رمضان + چندین شعر زیبای کودکانه مذهبی برای ماه عبادت و روزه شعر عاشقانه تبریک سال نو + شعر زیبای بهار و نوروز تقدیم به عشق و همسر اشعار کودکانه نوروز + چند شعر زیبای به زبان کودکانه برای سال نو اشعار عاشقانه مولوی + مجموعه شعر زیبا از شاعر ایرانی مولانا شعر و متن سنگ قبر؛ شعر زیبا برای سنگ مزار برادر / خواهر جوان شعر کودکانه شب یلدا + مجموعه شعر زیبای کوتاه و بلند برای کودکان ویژه شب چله سخن بزرگان در مورد شب یلدا + تعدادی شعر زیبا در مورد شب یلدا از شاعران مختلف اشعار طاهره صفارزاده؛ مجموعه 30 شعر زیبا از این شاعر و نویسنده چند بیت شعر زیبا با مجموعه شعرهای کوتاه بسیار دلنشین زیبا شعر زیبا کوتاه پر معنی؛ قشنگ ترین اشعار از شاعران ایرانی