شعر شیر جنگل و جملات در مورد حیوان شیر سلطان حیوانات
گلچین شعر شیر جنگل
در این بخش مجموعه شعر شیر جنگل، جملات و متن های زیبا در مورد شیر (سلطان حیوانات) را گردآوری کرده ایم.
ما از آن شیر دلانیم که از خون نهراسیم ما عایله و ملک نداریم و نخواهیم ما یار قصاصیم که از قید خلاصیم ما پنجه ی شیریم ز کسی باک نداریم
عیار چشم غزالان شیر مست چه باشد که چشم شیر درین بیشه، شیشه شیشه شراب است
وای اگر کفتارها رفتار کفتاری کنند یا که گرگان لحظهای اندیشه هاری کنند یا شغالان از سگان قلادهها را بُگسلند یا که روباهان دوباره فکر مکاری کنند با پلنگ و ببرها هم گر در افتادند، … هیچ وای اگر این شیر را درگیر بیداری کنند

دیـگر برای دلــهره جایی نمــانده است در بیـشه زار شـــیر نر آمـاده میکنند
تا کی بنشینیم و در این حال بمانیم؟ از وضع کنونی بخدا دل نگرانیم از هر روشی هم شده باشد پس از امروز باید عطش سینهی خود را بنشانیم ای مردترین مرد! نگهبان دلت باش وقت است بدانی خودمان نیز بدانیم! دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید هی فکر نکن مردی و ما تازه جوانیم! ای دزد سر گردنه عشق کجایی روباهی و ما شیر ژیان سبلانیم!
مطلب مشابه: متن در مورد حیوانات + سخنان و جملات بزرگان در مورد حیات وحش و حیوان
اشعار در مورد شیر
ز سایه علم شیر پیکرش نه عجب که لرزه بر تن شیران فتد چو شیر علم
چون گشت شکار شیر جانی بیزار شد از شکار خرگوش
تلفیق چشم شیر و غزال است چشم تو. چون با غرور و عشق گلاویز میشود

مرا به صید گهی میکشد کمند محبت که خون شیر خورند آهوان شیر شکارش
با من از بازی گرگم به هوا حرف زدی وقت بازی تو خودِ شیر شدی، حرفی نیست
شیر را شرمندهی چشمان آهوها مخواه یا نهان کن خویشتن را یا مرا زنجیر کن
گلـهی آهـویـی و با چشـم هـای وحشـی ات در دل ایـن شیـر مستـاصـل شـده رم مـی کنی غم مخور، معشوق اگر امروز و فردا میکند شیر دوراندیش با آهو مدارا میکند
شعر با موضوع شیر سلطان جنگل
از گله رانده اند مرا ای غزال من شیری که خود به دام بیافتد که شیر نیست
عینکی بودنِ او راز ظریفی دارد شیر محبوس نباشد همه را خواهد کشت!
مطلب مشابه: شعر درباره اسب + مجموعه اشعار و متن های زیبا در مورد حیوان نجیب اسب
خواب شد در جنگلی سلطانِ شیر رد شد از آنجا سگی بیمار و پیر با طنابی دست و پایش را بِبست صد گره زد بند آن را بر درخت شیر بیدار و خودش در بند دید از خری کرد التماسی بس شدید بند ما را واکنی حکم ات وزیر نیمی از این جنگل و قدرت بگیر خر به تردیدی ولیکن آز کرد آن گره از پایِ سلطان باز کرد شیر چون آزاد شد گفت ای پسر نیمه ی جنگل نگردد سهم خر خر از آن پیمان شکن فریاد کرد نادم از آنکه عدو آزاد کرد شیر گفتا کُل جنگل آنِ تو این حکومت در یَد و فرمان تو شیر را هرجاسگی بندش کِشاند و خری آن را ز بندش وا رهاند نیست آنجا جای شیران ژیان مرده شورِ جنگل و تخت و نشان
جنگلی را گر به آتش می کشی دستت درست! در میان دشت دیگر بچه شیران را نکش!
شعر با موضوع حیوان شیر
شاعر پژمان ترکمان وقتی شیر چُرت می زند! کفتار سگ را به جرم وفا میکشد! چهرهی عریانِ گربه را کور! . . . مکارانه نانِ کلاغ را آجر! و موذیانه غار میکند . . . تا به چشم سیاه آهو برسد!

جملات و متن درباره شیر
شیر نر ،
از تنها حیوانی
که واهمه دارد …
ماده خودش است!
انگیزه اش در کار سودا سر به سر باشد! شیری که با آمیختن با آهویی مغموم، مصداق رویا گونهی شیر و شکر باشد …
سلطان جنگل هستم، برهای که گرگ را دیده، گرگ را مکیده، هر چند بی کرک و پرم، دهانم هنوز بوی شیر میدهد…
روزی سگی نزد شیر آمد گفت: بامن کشتی بگیر، شیر سر باز زد. سگ گفت: نزد تمام سگان خواهم گفت که شیر از مقابله با من میهراسد. شیر گفت: سرزنش سگان را خوشتر دارم از اینکه شیران مرا شماتت کنند که با سگی کشتی گرفته ام…
اگر خود را شیر میدانید
هرگز با موشها نجنگید.
اگر پیروز شوید میگویند:
پیروزی بر موش افتخار نیست
و اگر ببازید میگویند از یک موش باخت!
تا چشم تو را دید، دلم بندِ دلت شد، چون شیر که بر چشمهی آهوی تو بند است …
مطلب مشابه: متن در مورد حیوانات بی پناه + جملات در مورد مهربانی کردن به حیوانات
شعر و ترانه، چشمک و ابرو، صیاد یک شیر است یا آهو
آمادهام، تیر و کمانت کو؟ صیدم کنای آهو! کمین کافی است.
چه بسا سگ هایی منتظر مرگ شیر ماندند
و سرانجام بر روی اجساد شیر های جنگل سبز رقصیدند …
شادی کردند و خود را بزرگ پنداشتند …
ولی نمی دانستند : شیر، شیر می ماند و سگ، سگ…
حتی با قلاده های طلا!!! این قانون لیاقت است ،
شیر لایق تاج سلطانیست و سگ لایق قلاده .
شعر و ترانه، چشمک و ابرو، صیاد یک شیر است یا آهو
آمادهام، تیر و کمانت کو؟ صیدم کنای آهو! کمین کافی است.
هر روز خورشید طلوع در آفریقا میکند. غزلک بیدار است. غزلک میداند، میفهمد. باید از شیر سریعتر بدود تا که کشته نشود تاکه خورده نشود. هرروز خورشید در آفریقا طلوع میکند. شیر هم بیدار است شیر هم میفهمد باید از آن غزال تیزتر بدود که نمیرد از گرسنگی. این جبری است برای جنگل قانون برای امروز برای هرروز.
یه شیر خودش رو نگرانِ
عقاید گوسفندا نمیکنه !
آهو
که نباشد
شیر
میمیرد
شیر کمر شکسته را
از مردن باکی نیست،
تمام ترسش از آن است
که کفتارها بر جنازه اش جشن میگ یرند،
و آنان که بی خبر از مرگش هستند
قدرت کفتارها را می ستایند
شعر و ترانه، چشمک و ابرو، صیاد یک شیر است یا آهو، آمادهام، تیر و کمانت کو؟ صیدم کن ای آهو کمین کافی است …
آنچه شیران را
کند روباه صفت
احتیاج است
احتیاج است
احتیاج
از غضب در دهن شیر مجاور بودم
ترک خشم از دهن شیر برآورد مرا
چو شیر، طعمه به دندان گرفت و دست افتاد
به حمل طعمه نیاید به کار، دیگر دست
بگذار اعتراف کنم، اعتراف تلخ.
این شیر پیر نیز توان خطر نداشت
مطلب مشابه: متن در مورد گربه (جملات زیبا در مورد حیوان خانگی گربه)
تو غزالی یا شیر، هر چه هستی هر که هستی با طلوع خورشید باید دویدن را آغاز کنی و همین قانون است برای من و تو و برای خورشید …
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
اگرچه بسیارند شغال ها
اما بیشه
همیشه به نام شیر است
“رام” باش، ولی “شیرِ رام” باش!
“موشِ رام” که باشی،
هر وقت هر کس میل مبارکَش بکشد،
له ات می کند!!!
“شیرِ رام” که باشی،
همه حواسشان هست…
شیر آهو میدراند شیر ما بس نادرست
نقش آهو را بگیرد در دمد آهو کند
یک لشکر گوسفند
به رهبری یک شیر ،
میتواند یک لشکر شیر به رهبری
یک گوسفند را شکست دهد ….
مطلب مشابه: ضرب المثل با موضوع حیوانات به همراه معنی آن