شعر شهادت حضرت علی + اشعار غمگین از شهادت امیر المومنین

امام علی (ع) بعد از ضربه خوردن ناجوانمردانه در مسجد کوفه بر بستر افتاده و بعد از سه روز به درجه والای شهادت رسید. شهادت امام علی همچنان غم بزرگی امت اسلامی است و ما نیز در سهم خود تصمیم گرفتیم در ادامه متن چندین شعر غمگین از شهادت حضرت علی را برای شما دوستان قرار دهیم.

شعر شهادت حضرت علی + اشعار غمگین از شهادت امیر المومنین

اشعار غمگین از شهادت امیر المونین

دور شمع پیکرت،گردیده ام خاکسترت

ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت

از نفس های بلندت میل رفتن می چکد

حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت

تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را

مهلتی تا که ببندم دستمالی برسرت

حیف شد، از آن­همه دلواپسی کودکان

کاسه های شیر­ مانده روی دست دخترت

کاش می­مردم نمی­دیدم به خاک افتاده است

هیبت طوفانی دلدل سوار خیبرت

خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست

با صدای وا علی و وای حیدر حیدرت

شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را

دست خود را بر نمی دارد پدر جان از سرت

با شمایی که امیر کوفه اید اینگونه کرد

الامان از کاروان دختر بی معجرت

می روی اما برای صد هزاران سال بعد

میل احسان می نماید غیرت انگشترت

***علی اکبر لطیفیان***

رادمردی مهربان با دست های پینه دار

در میان کوچه های شهر غربت رهسپار

کیسه های نان و خرما روی دوش خسته اش

کیست این مرد غریبه ، با لباسی وصله دار؟

کهکشان ها شاهد غم های بی اندازه اش

ماه می گرید برایش چون دل ابر بهار

نیمه شب ها لابه لای نخل ها گم می­شود

چاه می داند دلیل گریه های ذوالفقار

در کنار چاه هرشب ایستاده جبرئیل

تا تکاند از سر دوش علی گرد و غبار

چند سالی هست بعد ماجرای فاطمه

لرزشی افتاده بر آن شانه های استوار

قامت سرو بلندش در هلال افتاده است

زیر بار رنج های تلخ و سخت روزگار

جای رد ریسمان های زمخت فتنه ها

سال ها مانده است بر دست کریمش یادگار

***وحید قاسمی***

اگر تو را نداشتم، بدان خدا نداشتم

آری خدا نداشتم، اگر تو را نداشتم

نبود اگر کرامتت، نبود اگر طبابتت

هزار درد داشتم ولی دوا نداشتم

به نام تو خدا صفا به زندگیم داده است

بدون نام تو در این جهان صفا نداشتم

نوای من علی علی،صدای من علی علی

بدون این علی علی،خدا خدا نداشتم

سنگ شدم طلا شدم،شاه شدم گدا شدم

چه می­شدم اگر علی مرتضی نداشتم

اگر نبود زادگاه تو قسم به فاطمه

این همه سمت کعبه هم برو بیا نداشتم

من اسمه دوا علی و ذکره شفا علی

کمیل تو اگر نبود به لب دعا نداشتم

نبودی یا علی اگر، حسن نبود و هم حسین

بدون تو مدینه و کرب و بلا نداشتم

مطلب مشابه: اشعار و متن های تسلیت شب قدر و شهادت حضرت علی (ع) برای کپشن و استوری

اشعار غمگین از شهادت امیر المونین

در مکتب اهل فضل و ایمان

 قرآن، علی و علی‌ست قرآن

توحید، علی، علی‌ست توحید

 ایمان، علی و علی‌ست ایمان

اعمال، علی، علی‌ست اعمال

میزان، علی و علی‌ست میزان

معبودِ هماره غرق معبود

 انسان همیشه فوق انسان

در کوی وصال او پرد دل

 از خاک قدوم او دمد جان

عالم به در سراش سائل

خلقت به یم عطاش مهمان

مرهون شفاش نجل مریم

 محتاج دعاش پور عمران

یک ذر? او هزار خورشید

 یک قطر? او هزار طوفان

یک جمل? او هزار حکمت

 یک گفت? او هزار عرفان

یک بند? حکمتش ابوذر

 یک شیفت? ولاش، سلمان

یک آینه از جمال او نور

 یک سوره ز وصف اوست فرقان

کعبه به ولادتش مزین

 عالم به ولایتش مسلمان

خلقت همه عبد و اوست مولا

 عالم همه مور و او سلیمان

خیبرشکن رسول اکرم

 سردار سپاه حی سبحان

پیراهن نو تن رعیت

 پیران کهنه سهم سلطان

کی دیده چنین بزرگواری؟

 کی داشته این عطا و احسان؟

در اوج حکومت از کرامت

 بر طفل یتیم می‌پزد نان

فردا به فرشته می‌کند ناز

 گر یک نظر افکند به شیطان

بر دادن خاتمش کند فخر

 ختم رسل و خدای منان

گه تیغ کشد به حفظ اسلام

 گه رنج برد برای قرآن

ای ماه، نهاده رو به خاکت

 ای داده به آفتاب فرمان

تو کیستی ای تمام تاریخ؟

 تو کیستی ای امام دوران؟

تو کیستی ای هماره پیدا؟

 تو کیستی ای همیشه پنهان؟

هم وهم ز وصف توست عاجز

 هم عقل ز کار توست حیران

یک خوشه ز خرمن تو فردوس

 یک لاله ز روض? تو رضوان

گر عمر جهان تمام گردد

 مدح تو نمی‌رسد به پایان

مرهون دعای توست عالم

 محتاج عطای توست درمان

تو بودی و ما همه نبودیم

 بستیم به دوستیت پیمان

از پای تو چشم برنداریم

 از دست دهیم اگر سر و جان

ماییم و تولی و تبری

 جان را بستان و این دو مستان

با مهر تو دوزخ است جنت

 بی مهر تو جنت است نیران

دامان شما و دست «میثم»

 ای دست دو عالمت به دامان!

مطلب مشابه: متن شب قدر | اشعار تسلیت شهادت حضرت علی | جملات ادبی شب های قدر ماه رمضان

اشعار غمگین از شهادت امیر المونین

یا امیرالمؤمنین یا ذالنعم

 یا امام المتقین یا ذالکرم

اننا جئناک فی حاجاتنا

 لاتخیبنا و قل فیها نعم

ای ز نفس ما به ما اولی علی!

 یا علیّ و یا علیّ و یا علی

 نفس احمد! قلب قرآن! رکن دین!

 شهریار آسمان‌ها در زمین!

دست حق! بازوی حق! شمشیر حق!

 فاتح خیبر! امیرالمؤمنین!

دین، علی دنیا، علی عقبا، علی

 یا علیّ و یا علیّ و یا علی

معرفت گم کرده ره در کوی تو

 حسن تصویر الهی روی تو

روی تو از شش جهت سوی خدا

 چشم و دست آفرینش سوی تو

گوش? چشمی به سوی ما علی!

 یا علیّ و یا علیّ و یا علی

 حسن غیب کبریا شمع دلت

 کعب? دل خان? خشت و گلت

در کنار خان? خشت و گلی

 وسعت ملک الهی منزلت

ای همه پیدا و ناپیدا علی!

 یا علیّ و یا علیّ و یا علی

 زادگاه توست آغوش حرم

 جای پای توست دریای کرم

ظرف هستی روز بذلت شرمگین

 بحر، پیش بخششت از قطره کم

قطره گردد در کفت دریا علی!

 یا علیّ و یا علیّ و یا علی!

 یا علی، اول تویی آخر تویی

 در همه عالم فقط حیدر تویی

اختیار نار و جنت دست توست

 حق و باطل را تویی داور، تویی

با تو باشد داوری فردا علی!

 یا علیّ و یا علیّ و یا علی

  تا که در دریای خون، پاکم کنی

 تیغ عشقت کو که صدچاکم کنی؟

دور سلمانت بگردانی مرا

 زیر پای قنبرت خاکم کنی

تا گذاری روی خاکم پا علی!

 یا علیّ و یا علیّ و یا علی

 بی‌تو طاعت نار سوزان است و بس

 بی‌تو ‌تقوا کوه عصیان است و بس

بی تو اجر روزه و حج و جهاد

 شعله‌های سخت نیران است و بس

بی‌‌تو توحید است بی‌معنا علی

 یا علیّ و یا علیّ و یا علی

نور مهرت را به ذاتم داده‌اند

 از ازل آب حیاتم داده‌اند

پیشتر از خلقت این روزگار

 چارده فُلک نجاتم داده‌اند

با تو بودم آشنا تنها علی!

 یا علیّ و یا علیّ و یا علی

 ظلمتم؛ با یک نگاهم نور کن

 سین? سیناییم را طور کن

گرچه می‌باشد سیه پرونده‌ام

 «میثمم» با میثمم محشور کن

سرفرازم کن، به زهرا، یا علی

 یا علیّ و یا علیّ و یا علی

***استاد سازگار***

مطلب مشابه: متن تسلیت شهادت حضرت علی + عکس نوشته های ویژه شب قدر امام علی (ع)

شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود

 فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود

دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او

 صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود

دانی چرا جبین علی را شکافتند؟

 زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود

خونش نصیب دامن محراب کوفه شد

 آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود

یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید

 اشک شبش به غربت روزش گواه بود

دستش برای مردم دنیا نمک نداشت

 عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود

هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب

 حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود

مولا پس از شهادت زهرا غریب شد

 زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود

وقتی که از محاسن او می‌چکید خون

 عباس را به صورت بابا نگاه بود

«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون

 رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود

***استاد سازگار***

اشعار غمگین از شهادت امیر المونین

خون جبین به گلشن حسنش گلاب شد

 چون شمع سوخته نور پراکند و آب شد

از خون او به دامن محراب، نقش بست

 بر این شهید، ظلم و ستم بی‌حساب شد

شمشیر، گریه کرد به زخم سر علی

 حتی به غربتش جگر خون کباب شد

محراب! ناله از دل خونین کشید و گفت:

 یا فاطمه! دعای علی مستجاب شد

مویی که شد سفید زهجران فاطمه

 جرمش مگر چه بود که از خون خضاب شد؟

هرکس گرفت سهم خود از دست روزگار

 سهم تراب، خون سر بوتراب شد

فرق علی دو‌تا شد و جبریل صیحه زد

 ای وای! چار رکن هدایت خراب شد

هر پادشه ستم به رعیت کند ولی

 پیوسته بر علی ز رعیت عذاب شد

هم شیر حق برای شهادت شتاب داشت

 هم خصم بهر کشتن او در شتاب شد

«میثم!» سرشک دیده و خون‌جگر کم است

 بــر رهبــری کـه پیـر به فصل شباب شد

***استاد سازگار***

مطلب مشابه: سخنان امام علی (ع) درباره زندگی؛ جملات ناب آموزنده مذهبی حضرت علی

باز امشب منادی کوفه،از امامی غریب می خواند

گوشه ی خانه دختری تنها،دارد اَمن یجیب می خواند

مثل اینکه دوباره مثل قدیم،چشم اَز خون دل تری دارد

این پرستار نازنین گویا،باز بیمار بستری دارد

چادر پُر غبار مادر را،سرسجاده برسرش کرده

بین سر درد امشب بابا،یاد سر درد مادرش کرده

آه در آه ،چشمه در چشمه،متعجب زبان گرفته!پدر

خار درچشم، اُستخوان به گلو،درگلوم اُستخوان گرفته پدر

آه بابا به چهره ات اصلاً،زخم ودرد و وَرم نمی آید

چه کنم من شکاف زخم سرت،هرچه کردم به هم نمی آید

باز سر درد داری وحالا،علت درد پیکرم شده ای

ماه «اَبرو شکسته» باباجان،چه قَدَر شکل مادرم شده ای

سرخ شد باز اَز سر این زخم،جامه تازه تنت بابا

مو به مو هم به مادرم رفته،نحوه راه رفتنت بابا

پاشو اَز جا کرامت کوفه،آنکه خرما به دوش می بردی

زود در شهر کوفه می پیچد،که شما بازهم زمین خوردی

دیشب اَز داغ تا سحر بابا،خواب دیدم وَگریه ها کردم

اَز همان بُغچه ای که مادر داد،کَفنی باز دست وپا کردم

کاملاً در نگاه تو دیدم،مثل اینکه مسافری این بار

گر شما می روی برو اما،بهر ما فکر معجری بردار

کودکانی که نانشان دادی،روزگاری بزرگ می گردند

می نویسند نامه اَما بعد،بی وفا مثل گرگ می گردند

یا زمین دار گشته و آن روز،همه افراد خیزران کارند

یا که آهنگری شده آن جا،تیرهای سه شعبه می آرند

وای اَز مردمان بی احساس،دردهای بدون اندازه

وای اَز آن سوارکاران و،نعل اسبی که می شود تازه

وای اَز دست های نامَحرم،آتش ودود وچادر و دامان

وای اَز کوچه ی یهودی ها،سنگ باران قاری قرآن…

***علی زمانیان***

می رود سمت مسجد کوفه

با دلی خسته از زمانه‌ی خود

خسته از کوفیان و بی دردی

غرق اندوه بی کرانه‌ی خود

می رسد با دل پر آشوبش

مرد غربت ، انیس سجاده

همدم چشمهای بارانیش

می شود چشم خیس سجاده

رنگ دلتنگی شفق دارد

سالها آفتاب چشمهانش

مصحف غربت و غم و درد است

صفحه صفحه کتاب چشمانش

گریه های شبانه‌ی او را

گونه‌ی خیس ماه می داند

شرح سی سال بی کسی اش را

دل بی تاب چاه می داند

سر خود را شب پریشانی

می گذارد به دوش نخلستان

می شود سوگوار چشمانش

دیده‌ی گریه پوش نخلستان

می رود سمت مسجد کوفه

تا که با عشق بی حساب شود

می رود تا محاسن خورشید

بین محراب خون خضاب شود

می رود تا که مستجاب شود

ندبه های شبانه اش حالا

می رود تا خدای خوبیها

مرتضی را بگیرد از دنیا

بین محراب اشک و دلتنگی

موسم آخرین سجود آمد

ناگهان مثل صاعقه ، تیغی

بر سر آسمان فرود آمد

سجده‌ی تیغ و ابروی خورشید

باز شق القمر شده انگار

بین محراب فرق کعبه شکافت

شب مولا سحر شده انگار

مطلب مشابه: شعر دو بیتی مدح حضرت علی (ع)؛ 20 اشعار دو بیتی در وصف مولا علی امام اول

شوق پرواز بال و پر می زد

در تپش های چشم کم سویی

آمد از آسمان به دنبالش

بیقرار شکسته پهلویی

اشعار غمگین از شهادت امیر المونین

در کنار غروب چشمانش

آه سعی طبیب بی معناست

سالها بی قرار رفتن بود

بعد زهرا شکیب بی معناست

راوی سالها پریشانی ست

گیسویی که چنین سپید شده

در دل کوچه های دلتنگی

سالها پیش از این شهید شده

هر گز از یاد او نخواهد رفت

سوره‌ی کوثر و در و دیوار

آتش و تازیانه و سیلی

غنچه‌ی پرپر و در و دیوار

دست او بسته بود اما دید

گل یاسش به یک اشاره شکست

در هجومی کبود و بی پروا

دست و پهلو و گوشواره شکست

رفت و دلخستگان این عالم

در غم غربتش سهیم شدند

و یتیمان شهر دلتنگی

بار دیگر همه یتیم شدند

***یوسف رحیمی***

تسبیح زخمهای تو تصویر می شود

تا دانه دانه اشک تو زنجیر می شود

اندوه کعبه بود،ترک خورد از غمت

دارد به شکل قلب تو تصویر می شود

آیینه در برابر منشور گریه هات

در غربت نگاه تو تکثیر می شود

از سیر تا پیاز غمت سیر گریه کرد

آن دختری که از همه کس سیر می شود

آنقدر خون گریست که افتاد بر زبان

دارد به پای غصه تو پیر می شود

دنیا بدون فاطمه یک جور دیگریست

خیلی برات سرد و نفس گیر می شود

تا دستهای حیدریت بسته می شوند

روباه هم به یک دو نفس شیر می شود

 این سفره های نان و نمک بعد رفتنت

لبریز شیر و گندم و تزویر می شود

یعنی علی نماز نمی خواند؟…..وای من

روح اذان به مأذنه تکفیر می شود

شبهای قدر وقت نزول کبود تو

فزت و رب….به خون تو تفسیر می شود

این قلبهای سنگیمان خیبری شدند

تنها به دست مهر تو تسخیر می شود

 ***سید مسیح شاه چراغی***

مطلب مشابه: دکلمه شب قدر در وصف حضرت علی و اشعار سوزناک شهادت آن حضرت

مطالب مشابه را ببینید!

دکلمه روز معلم و تقدیر از زحمات او (10 متن دکلمه بلند زیبا برای معلم) شعر انگلیسی کوتاه از شاعران معروف [ 100 اشعار قشنگ خارجی ] اشعار فیض کاشانی + مجموعه اشعار غزل و رباعی از این شاعر بزرگ شعر درباره پول و ثروت ( اشعار گوناگون و طنز درباره پول و پولدار ) اشعار منوچهر آتشی + مجموعه اشعار زیبا و عاشقانه از این شاعر بزرگ شعر تنهایی مرد احساسی + اشعاری غمگین از تنهایی یک مرد اشعار ترکی صائب تبریزی؛ گزیده 20 شعر عاشقانه ترکی از این شاعر بزرگ مثنویات سعدی شاعر بزرگ { گلچین مثنویات زیبای شاعر بزرگ } اشعار عاشقانه از آهنگ های شادمهر عقیلی (متن ترانه آهنگ های معروف) شعر عاشقانه درباره ازدواج و خواستگاری { 30 شعر درباره خواستگاری کردن }