تک مصرع های پر معنا؛ اشعار کوتاه از سعدی، حافظ، فردوسی و شاعران بزرگ
تک مصرع های پر معنا را در سایت ادبی روزانه آماده کردهایم. این اشعار بسیار زیبا شامل موضوعات مختلفی شده و هر کدام در سهم خود بسیار خواندنی و خاص هستند. پس اگر به دنبال چنین اشعاری هستید، در ادامه همراه ما باشید.

اشعار کوتاه پُر معنا
از سوز محبت چه خبر اهل هوس را
این آتش عشق است نسوزد همه کس را
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
هر زمان یک جور باید عشق را ابراز کرد
چون تو که هر بار دل میدادی و این بار سر
گر خدا داری ز غم آزاد شو
از خیال بیش و کم آزاد شو
(اقبال لاهوری)
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
گردبادی را که میبینی در این دامان دشت
روح مجنون است میآید به استقبال ما
صائب تبریزی
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
حافظ
طعنه بر ما مزن ای دوست که خود معترفیم
دف زنان بر سر بازار به رسوایی خویش …
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
(سعدی)
عاقبت ما در قمار زندگانی باختیم
گرچه تکخال جوانی در بساط انداختیم
دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
از در عیش درآ و به ره عیب مپوی
نقش شیرین رود از سنگ، ولی ممکن نیست
که خیال رخش از خاطر فرهاد رود
(جامی)
مطلب مشابه: شعر در مورد زیبایی خلقت؛ زیباترین اشعار در مورد عظمت خالق
مطلب مشابه: شعر کوتاه + مجموعه اشعار کوتاه بسیار زیبا از شاعران معروف ایرانی

آنچنان زی که بمیری، برهی
نه چنان زی که بمیری، برهند…
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
اگر پند خردمندان به شیرینی نیاموزی
فلک آن پند را روزی، به تلخی ات بیاموزد
رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد
یا آنکه زِ جانبازی اندیشه نباید کرد
پیش صاحبنظران، ملک سلیمان بادست
بلکه آنست سلیمان، که ز ملک آزادست
نگاه به کار مفیدم، کَس نمی کند
هزار دیده منتظر یک اشتباه من است
عکس نوشته اشعار پُر معنی
بی مروّت، اینقدر با موی خود بازی نکن
دکترم گفته برایم بی قراری خوب نیست
زندگی زیباست چشمی باز کن
گردشی در کوچه باغ راز کن
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست
در میان این و آن، فرصت شمار امروز را
زندگی سرخی سیبی است که افتاده به خاک
به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم
زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش
نیست امید که همواره نفس بر گردد
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
زندگی درد قشنگی ست که جریان دارد
درس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه
چندی ست از تو غافلم ای زندگی ببخش
چنگی نمیزنی به دل این روزها تو هم
نخ به پای بادبادک های کم طاقت مبند
زندگی را هر چه آسانتر بگیری، بهتر است
فاضل نظری
ای شمع بزم، در شب تاریک زندگی
پروانه ای بجو که کند جان فدای تو
درست وسط زندگی نشسته ام؛
صبور، غمگین، امیدوار، خسته
و ادامه دهنده
و ادامه دهنده!
زندگی چیزی ز ناچیز است و آن هم هیچ نیست
به سویت آمدم،
از تمام تبعیدگاه های زندگی…
در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی
اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست
گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی
پرسش حال دوستان گاه به گاه کردنست
زندگی در بردگی شرمندگی است
معنــی آزاد بودن زندگی است
زندگی آب روانی است، روان می گذرد
هر چه تقدیر من و توست، همان می گذرد
نیست نشان زندگی، تا نرسد نشان تو
مولانا
مطلب مشابه: شعر کوتاه برای بیو + مجموعه اشعار بسیار کوتاه عاشقانه و … برای بیو اینستاگرام و تلگرام
مطلب مشابه: شعر کوتاه سنگین و مفهومی نو و قدیمی و اشعار با معنی از شاعران بزرگ

عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
دردِ بی درمانشان را درد درمان میکند
زندگی جنبش جاری شدن است
زندگی کوشش و راهی شدن است
از تماشاگَهِ آغاز حیات …
تا به جایی که خدا می داند !
شعرهای زیبای فلسفی
زندگی
گرمی دل های بـه هم پیوسته ست
تا در آن دوست نباشد،
همه ی درها بسته ست
سعدیا دی رفت و فردا هم چنان موجود نیست
در میان این و آن، فرصت شمار امروز را
خیلی رنج کشیده ام… گاهی به بیراهه رفته ام
اما عشق ورزیده ام… پس من زندگی کرده ام….
فروغ مشعل دولت، چو برق در گذر است
چراغ گوشه نشینان مدام می سوزد
دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام
صبور باش که اعجاز صبر، هم یعقوب
به وصل یار رسانید هم زلیخا را…
خواهی که شوی خازن اسرار امانت
جبریل صفت در همه احوال، امین باش
تــو کــه یـک روز پـراکـنـده نـبـوده سـت دلـت
صورت حال پراکنده دلان، کـی دانـی
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چار تکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست
شبی با بید می رقصم، شبی با باد می جنگم
که من چون غنچه های صبحدم بسیار دلتنگم
دور شو از برم ای زاهد و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تـزویر کنم
ای کاروانِ عمر که بیهوده می روی
بس کن که خاطرم ز صدای جرس گرفت
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نكنیم
در کار خود، من و تو ز او بی وفاتریم
با من ز بی وفایی دنیا، سخن مگو
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن
تاری بزن با ساز دل، آتش بزن بر راز دل
وانگه همین پیمانه را، لبریز کن با ناز دل
آخر همه کدورت گلچین و باغبان
گردد بدل به صلح، چو فصل خزان رسد
نیارزد آینه بودن به آن همه تشویش
كه هر كه جلوه فروشد، تو رنگ گردانی
مطلب مشابه: شعر کوتاه درباره امام حسین؛ مجموعه اشعار کوتاه و دو بیتی درباره امام حسین و ماه محرم
مطلب مشابه: شعر ادبی زیبا؛ اشعار کوتاه و خواندنی ادبی از شاعران معروف

به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم
شعرهای پُر معنی
بیتی که یاد و نام تو در آن نوشته شد
یک بیت ساده نیست، که بیتالمقدس است
گویی از تقدیر تلخم باخبر بودم ز پیش
مادرم میگفت من مشکل به دنیا آمدم
دل را قرار بخشد تکرار خاطر دوست
ورنه عبث مروری است تکرار زندگانی
رشته گر باریک باشد در محبت، باک نیست
جهد کن تا از کشاکش، نگسلانی رشته را
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
دردِ بی درمانشان را درد درمان میکند
جان و جهان ز عشق تو رفت ز دست کار من
من به جهان چه میکنم چونک از این جهان شدم
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم
که دل بدست کمان ابرویست کافر کیش
خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست
تا غمت پیش نیاید، غم مردم نخوری
خنده رسوا مینماید پسته بیمغز را
چون نداری مایه از لاف سخن خاموش باش
(صائب)
وفا داری مدار از بلبلان چشم
که هر دم بر گل دیگر سرایند
(سعدی)
خوش است عمر، دریغا که جاودانی نیست
پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست
توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
این دل توبه شکن با غم عشقت چه کند؟
(پروانه حسینی)
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
(خیام)
نیارزد آینه بودن به آن همه تشویش
که هر که جلوه فروشد، تو رنگ گردانی
(بیدل)
از دشمنان برند شکایت به پیش دوست
چون دوست دشمن است، شکایت کجا بریم
(سعدی)
تیغ تیزی گر به دستت داد چرخ روزگار
هرچه میخواهی ببر، اما مبر نان کسی
من از دلبستگیهای تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقتسوز خود عاشقتر از مایی
(رهی معیری)
گفتی مرا به خنده خوش باد روزگارت
کس بی تو خوش نباشد رو قصه دگر کن
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
آن یار نکوی من، بگرفت گلوی من
گفتا که چه میخواهی، گفتم که همین خواهم
(مولانا)

نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل
هرکجا نامه عشق است، نشان من و توست
(هوشنگ ابتهاج)
مرا مادر دعا کرده است گویی
که از تو دور بادا آنچه جوئی
(نظامی)
هر دو عالم قیمت خود گفتهای
نرخ بالا کن، که ارزانی هنوز
(امیر خسرو دهلوی)
عبادت میکنی بگذر زعادت
نگردد جمع عادت با عبادت
مطلب مشابه: اشعار غمگین + شعر کوتاه و بلند از شاعران برجسته در مورد جدایی و عشق
مطلب مشابه: شعر عاشقانه کوتاه + مجموعه اشعار عاشقانه برای همسر و عشق