عشق یک طرفه؛ آسیب های عشق یک طرفه، عشق یک طرفه چه عواقبی دارد
عشق یک طرفه پر از آسیب و آزارهای روانی برای شخص عاشق است. چه معشوق از این عشق باخبر باشد و چه نباشد در هر دو حالت یک نوع استرس و آزار روحی روانی را در پی دارد. اگر معشوق باخبر باشد که رنج بزرگتریست و اگر معشوق بی خبر باشد امیدی برای شخص عاشق باقی می ماند که شاید بتوان به نتیجه ای رسید.
عشق یک طرفه
عشق یک طرفه، یک نوع شکست عشقی و عشق نافرجام است که در آن فرد عاشق به دلایل روان شناختی به حالتی بیمارگونه توان در میان گذاشتن احساسات عاشقانه اش را با معشوق ندارد.
در این نوع عشق ممکن است معشوق از عشق باخبر باشد یا بی خبر که در هر حال شخص عاشق خودش متوجه عشق یک طرفه اش می شود.
تجزیه و تحلیل عشق یک طرفه
عشق یک طرفه رویایی بیش در تخیلات ذهنی فرد عاشق نیست. اگر بخواهیم معنی دقیق و منطقی از عشق یک طرفه داشته باشیم باید بگوییم که عشق یک طرفه در واقع عشقی است که یک فرد فارغ از تمایلات، احساسات و عواطف طرف مقابل، خودبهخود نسبت به او احساس علاقه پیدا میکند. در این نوع عشق میل به معشوق امری ذهنی است؛ یعنی شخص عاشق در افکار و پیشفرضهایش باور دارد که معشوقش به او علاقهمند است و او از احساسات معشوقش بیاطلاع است. تعبیر جالب و به جایی که از این نوع عشق داشته اند این بوده است که این نوع عشق بیشتر اوقات نوعی عطش عاطفی محسوب میشود.
فرض کنید یک رابطه عاشقی دو طرفه وجود دارد. همه چیز خوب پیش خواهد رفت. تفاهمات به دلیل عشق دو طرفه کم کم شکل خواهند گرفت. در یک رابطه عشقی متعارف دو نفر انسان نیازهای همدیگر را به لحاظ منطقی، عاطفی و جسمانی تامین میکنند. حالا یک عشق یک طرفه را تصور کنید. فرد عاشق شب و روز در خیال معشوق به سر می برد و معشوق هیچ اطلاعی درخصوص این احساس ندارد و چه بسا خود عاشق فردی دیگر باشد. درواقع در عشق یکطرفه صرفا خصوصیات عاطفی عطش وارانه یک نفر دخیل است و توسط طرف مقابل هم تامین نمیشود. افرادی که دچار عشقهای یکطرفه میشوند مانند افرادی هستند که تشنه و گرسنه در یک صحرا سرگردان هستند و هنگامی که به برکهای میرسند فارغ از کیفیت و سلامت آبی که در آن برکه وجود دارد شروع به نوشیدن آب میکنند. طبیعی است که این افراد تا زمانی که عطش دارند از این آب مینوشند اما بعد از اینکه عطششان برطرف شد به این فکر فرو میروند که این آبی که من مینوشم آیا کیفیت مطلوبی دارد یا خیر؟
افرادی که درگیر عشق یک طرفه هستند هر چه بیشتر پیش می روند خود را عاشق ترین فرد دنیا متصور می شوند که در حقشان ظلم و جفا رخ داده است اما همین که با عشق از طرف مقابلشان مواجه می شوند عشقشان کم شعله شده و فروکش می کند.
چرا دچار عشق یک طرفه می شویم؟
افرادی که درگیر عشق یک طرفه هستند مدام در تصورات غلط به سر می برند. رویای غیرواقعی که معشوق نیز شب و روز در فکر او به سر می برد. گاهی افراد برداشتهای غلط و اشتباهی از رفتارهای طرف مقابل خود دارند و حس میکنند دیگری هم در ذهنش به او فکر میکند. در صورتیکه شاید این طور نباشد. گاهی به خاطر محرومیت و نداشتن ارتباط با فردی که برای ادامه زندگی به وجود او نیاز دارد، شخص از روش جبران استفاده میکند. یعنی فرد برای جبران محرومیتهای خود در زندگی عاشق کسی میشود که حس میکند او را دوست خواهد داشت. گاهی ماجرا طور دیگری است و افراد فکر میکنند اگر شخص مورد علاقهام را به دست بیاورم، توانمندیام را به خودم ثابت کردهام.
افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی و روش تربیتی خانوادهای که در محیط آن رشد و پرورش یافتهاند میتوانند مستعد تجربه عشقهای یکطرفه باشند. دو عامل مهم سبب میشود که فردی وارد این نوع عشق شود.
چه افرادی در معرض عشق یک طرفه هستند؟
بروز عشقهای یکطرفه در افرادی که ویژگی شخصیتی وابسته در آنها غالب است و همچنین افرادی که به اختلال شخصیت مرزی دچار هستند بیشتر دیده میشود. شخصیتهای مرزی آن دسته افرادی هستند که در بیشتر حوزههای زندگیشان بیثبات و ناپایدارند، معمولا دچار نوعی احساس مزمن کسالت و بیحوصلگی هستند و نگاه همه یا هیچ یا سیاه و سفید نسبت به همه چیز دارند؛ یعنی همه چیز را یا خوب خوب میدانند یا بد بد. در واقع این افراد نمیتوانند هیچ چیز را خاکستری ببیند.
شخصیتهای وابسته هم شخصیتهایی هستند که در حد افراطی به دیگران تعلق خاطر دارند. این افراد نسبت به تواناییهای خود مطمئن نیستند؛ از این رو مسوولیتهای مهم زندگیشان را به گردن دیگران میاندازند. توانایی تحمل تنهایی را ندارند. مدام به تایید دیگران نیاز دارند و معمولا به علت وابستگی زیاد به دیگران و ترس از طرد شدن توسط آنها، بههیچوجه توانایی مخالفت با اطرافیانشان را ندارند و بهراحتی به دیگران اجازه میدهند که حقوقشان را پایمال کنند.
افرادی که در خانوادههایی رشد پیدا کردهاند که والدین نسبت به فرزندان عشق و علاقه و عاطفه اصیل را اعطا نکردهاند گاهی کمبودهای عاطفیشان را با درگیر شدن در یک عشق یکطرفه جبران میکنند. در واقع فرزندان خانوادههایی با چنین سبک تربیتی بعد از اینکه به جامعه بزرگتر مثل مدرسه و گروه همسالان وارد میشوند با نیازهای عاطفیای که بین دیگران رد و بدل میشود مواجه میشوند و کمبودهای عاطفیای که در دوران کودکی با آنها مواجه بوده در او به شکل یک نیاز عاطفی بروز پیدا میکند.
در واقع این افراد هنگامی که وارد جامعه میشوند به این دلیل که از نظر عاطفی رشد کافی پیدا نکردهاند و در این زمینه در محیط خانواده اغنا نشدهاند نیازی را که باید با عشقی پایاپای و دو طرفه پاسخ داده و تجربه بشود، به شکل یک نیاز بیش بها داده شده تامین میکنند و با ولعی خاص وارد یک رابطه احساسی و عاطفی میشوند.
دستهای از افراد هم در خانوادههایی رشد پیدا کردهاند که بدون چون و چرا به تمام خواستهها و نیازهای آنها پاسخ داده میشده و هر آنچه طلب کردهاند بلافاصله برای آنها مهیا و فراهم بوده اما مستعد افتادن در دام عشقهای یکطرفه هستند. در واقع در دوران کودکی این طرحواره در ذهن آنها شکل گرفته که هر آنچه میخواهند بدون هیچ پیششرطی عنوان کنند و انتظار دریافت پاسخ را داشته باشند. در بزرگسالی هم که نیاز عاطفی در آنها بارز میشود این طرحواره در ذهن آنها فعال میشود و انتظار دارند که شخصی که مورد عشق و علاقه آنها قرار گرفته بدون هیچ چون و چرایی به ابراز علاقه و عشق آنها پاسخ مثبت بدهد.
توهم در شخص عاشق
در بسیاری موارد دیده میشود افرادی که دچار عشق یکطرفه هستند، به این دلیل که شهامت ابراز و مطرح کردن آن را به طرف مقابل ندارند یا نمیتوانند بپذیرند که معشوقشان هیچ میل و رغبتی به برقراری ارتباط با آنها ندارد سکوت و صبوری و رنج کشیدن را پیشه میکنند و آن را نوعی تلاش برای رسیدن به عشقشان میپندارند اما این باور یک باور اشتباه و بیهوده است. به این دلیل که با سکوت و صبوری کردن نهتنها هیچ میل و رغبتی در طرف مقابل ایجاد نمیشود بلکه ممکن است با دیدن این همه عطش و فشار عاطفی عقبنشینی کرده و بیشتر دوری کند.
این اشخاص باید قبل از هر اقدامی در جهت تلاش برای به دست آوردن باید بسنجند و این را در خود جستوجو کنند که تاوان این اقدام و تلاش چه خواهد بود و اصلا برای رسیدن به چه هدفی در راه رسیدن به عشق این همه ازخودگذشتگی و تلاش میکنند؟ چنین اشخاصی چون بیشتر درگیر به دست آوردن و رفع عطش عشقیشان هستند خودشان را فراموش میکنند و در صورت ایجاد رابطه و ادامهدار شدن آن، پیامد و نتیجه مطلوبی حاصل نخواهد شد.
مقابله با عشق یک طرفه
اگر دچار عشق یک طرفه شده اید بهتر است عاقلانه در خلوت خودتان با وجدان و منطقتان تصمیم بگیرید. اولین کاری که نیاز است شما بکنید از اطرافیان، دوستان و افرادی که به معشوق شما نزدیک هستند درباره شخصیتش و میزان علاقه اش به خودتان اطلاعاتی کسب کنید. شاید او به شما فکر نمی کند، شاید معشوقه و عاشق شخص دیگری باشد. شاید معیارهایتان با هم زمین تا آسمان متفاوت باشد. اصلاً شاید کیس مدنظرش شما نباشید و تمایلاتش متفاوت از تمایلات شما باشد. خب شاید هم تمایلاتی در او وجود داشته باشد و اگر از راه درست و منطقی از علاقه طرف مقابل مطلع بشود رابطه عاطفی متعارفی شکل بگیرد.
اطلاعاتی که از این طریق به دست میآید به فرد کمک میکند تا ببیند اصلا بستر برقراری ارتباط فراهم است یا خیر. در صورتی که اطلاعات به دست آمده نشاندهنده میل و رغبتی در طرف مقابل بود فرد میتواند مستقیما وارد عمل بشود و پیشنهادش را مطرح کند. در چنین مواردی بهتر است پا پیش گذاشتن با تدبیری عاقلانه صورت بگیرد نه به صورت نسنجیده و انتحاری.
باید توجه داشته باشند فرد واسطه امین، رازدار، عاقل و پخته باشد. همچنین باید مطمئن شوید که او با مطلع شدن از این ماجرا از این موقعیت برعلیه شما سوءاستفاده نکرده، این راز را فاش نمیکند.
این افراد باید جرأت و شهامت مواجه شدن با واقعیت را پیدا کنند. عزت خاتمه دادن یک جریان عاطفی ناگوار و نامتعارف به مراتب بهتر از ذلت ماندن در عشقی نافرجام و گدایی کردن عشق و محبت است.
اگر کسی به زور بخواهد عشق و علاقه را از طرف مقابل دریافت کند، در صورتی موفق خواهد بود که سبک زندگی و نوع تفکرش را تغییر داده و رفتارهایی انجام دهد که باعث ایجاد عشق و یک زندگی پایدار، عاشقانه و جاودانه شود، ولی اگر همچنان عشق یکطرفه خود را در یک انتخاب اولیه شروع و پس از ازدواج هم ادامه دهد و به حس قشنگ، هیجانات مثبت، درک تفاوتها، حفظ خطوط قرمز، نزدیک شدن به ارزشهای اعتقادی و… دست پیدا نکند، عشق یک طرفه همچنان ادامه داشته و ادامه زندگی را با تنش و مشکلاتی مواجه خواهد ساخت. گو این که باید مبنای عشقورزی افراد برای جلوگیری از عشق یک طرفه، از راه دوست داشن باشد؛ زیرا دوست داشتن از عشق برتر است و از عشق هر چه مینوشیم، سیرابتر میشویم و دوست داشتن هر چه بیشتر؛ سیرابتر.
بنابراین بهتر است افراد زمانیکه عشق یک طرفه را شروع میکنند، رفتار و احساسشان به نحوی باشد که طرف مقابل را از عشق خود آگاه کرده و سعی کنند او را علاقهمند به خود کنند تا مثل عاشق و معشوق با هم زندگی کنند، اما برای ایجاد عشق دوطرفه در زندگی مشترک نخستین گام شناسایی حساسیتهای طرف مقابل و احترام گذاشتن به آنها است. دوم، فرد سعی کند خودش را به افکار و عقاید همسرش نزدیک یا او را مجاب کند تا در نوع تفکر و نگرش یک الگوی فکری واحد را ادامه دهند. هیجانات و احساسات یکدیگر را شناسایی کرده و به آن جامه عمل بپوشانند.
آیا عشق یک طرفه از بین می رود؟
اگر فردی سالهاست که درگیر یک عشق یکطرفه است و نه از آن دست میکشد و نه جرأت و شهامت روبهرو شدن با واقعیت و خاتمه دادن به آن را دارد باید به درمانگر مراجعه کند. همانطور که گفتیم این ناهنجاری رفتاری در کودکی ریشه دارد و عطشهای عاطفی دوران کودکی این افراد به قدری زیاد است که اجازه ورود افکار منطقی را به حیطه هوشیار روان و ذهن آنها نمیدهد از این رو تنها یک روانتحلیلگر میتواند عناصری که در فرد معشوق وجود دارد که فرد عاشق را اینچنین اسیر بند خود کرده شناسایی کند، معنای اصیل این عشق را برای او تفسیر و تعبیر کند و این باور را در این فرد ایجاد کند که تنها این شخص نیست که این عناصر را داراست و اشخاص دیگری هم هستند که این عناصر در آنها وجود دارد و او میتواند به یکی از آنها علاقهمند بشود و یک عشق پایاپای، دوطرفه و متعارف را با او تجربه کند.
اغلب افرادی که دچار عشقهای یکطرفه هستند میدانند که این عشق نافرجام است اما نمیتوانند منطقی با آن کنار بیایند چون امیال ناهوشیار، آنها را به این سمت و سو سوق میدهد؛ بنابراین یک روانشناس و یک رواندرمانگر با تشخیص و کشف منشأ این احساسات ناهوشیار درونی بهترین و موثرترین کمک را میتواند به این اشخاص بکند.
همانطور که گفتیم این مساله ریشه در دوران کودکی دارد؛ بنابراین والدین باید در تامین نیازهای عاطفی فرزندان بسیار دقیق و هوشمندانه عمل کنند. از طرفی نباید هیچ محبت و عاطفهای را که امکان بروز آن در کانون خانواده وجود دارد از فرزندانشان دریغ کنند چون میل عاطفی کودکان در آن سن سیراب میشود و کمبودی ایجاد نمیشود که در آینده برای جبران آن فرد دچار عشقهای نامتعارفی از جمله عشق یکطرفه بشود. از طرفی نیز نباید بدون منطق و لزوم تمام نیازهای بجا و نابجای آنها را فراهم کنند بلکه باید بهگونهای رفتار کنند تا فرزندانشان بیاموزند برای به دست آوردن آنچه نیاز دارند تلاش کنند.
آیا عشق یک طرفه یک نوع بیماری است؟
یکی از هزاران شرط برای اختلال و بیماری، عشق یک طرفه است اما نمی توانیم بگوییم شرط کافی است. افرادی که درگیر این نوع عشق هستند مدام در تخیلاتشان به سر می برند و زیاد در فکر فرو می روند تا معشوقه شان را تجسم کنند. این افراد بیشتر اوقات در یک حالت خمودگی قرار دارند و بیشتر با فانتزیهایشان زندگی میکنند؛ یعنی عشق یک نفر را در دل نگه میدارند و بدون اینکه او از عشق آنها اطلاع داشته باشد با افکار خیالپردازانه خود با او ارتباط میگیرند. اگر این مساله در طولانیمدت ادامه داشته باشد میتواند اختلالاتی نظیر افسردگی، اضطراب، وسواس فکری و. . . را در فرد ایجاد کند.
پیامدهای عشق یک طرفه
عدم امکان ابراز عشق در یک عشق یکطرفه سبب مشکلاتی از قبیل کاهش عزت نفس، افسردگی و نوسان سریع خلق از سرخوشی به افسردگی و برعکس میشود. عدم بروز عشق در یک عشق یکطرفه همچنین برای معشوق مشکلاتی همچون اضطراب را ایجاد میکند.
عشق افلاطونی زمینهای مساعد برای پدید آمدن عشقهای یکطرفه میشود.
همچنین بخوانید: