جوک مودبی با ادبی با عکس های فان و بسیار بامزه خنده دار
جوک مودبانه و عکس خنده دار
در این بخش مجموعه ای از جوک های مودبی، مودبانه، با ادبی و زیبا را با چند عکس فان بامزه و خنده دار ارائه کرده ایم.
معلم به شاگرد میگه: پنج تا حیوان درنده نام ببر شاگرد میگه: ۲ تا ببر ۳ تا شیر!
***
غضنفر میره قهوه خونه و تا میتونه چایی میخوره… ۵ تا ۱۰ تا ۱۵ تا. صاحب قهوه خونه عصبانی میشه و میگه: ای بابا خسته نشدی این همه چایی خوردی؟ غضنفر میگه: آره والا، راست میگی… پس بیزحمت قربونت بگو یه چایی بیار بخوریم خستگیمون در بره
***
در تاکسی رو ببند
راننده به مسافر: ” عزیز اون در رو محکم ببند. ”مسافر: ” اقا نخواستیم. پیاده میشم. ”
راننده: ” اِ… آخه چرا؟ ”
مسافر: ” تو که به در خودت رحم نمیکنی، میخوای به جیب من بدبخت رحم کنی؟! ”
***
بیمه روستایی
مامور بیمه به روستا رفت تا افراد رو بیمه کنه.از کتخدا پرسید: ” شما تا به حال حادثه ناگواری هم داشتین؟ ”
کتخدا گفت: ” نه جانم هرگز! ”
مامور بیمه: ” ولی همه میگن یک بار شما رو مار نیش زده! ”
کتخدا: ” ای بابا اون که حادثه نبود. حیوون موذی با قصد قبلی نیشم زد! ”
***
یه بار یه پشه اومدنشست رو زمین منم داشتم درس میخوندم عاقا این پشه ازبس رفت اینور رفت اونور حرصمودرآورد.منم سریع یه لیوان گذاشتم روش(به صورت تکنیکی سریع) بعد هرهر میخندیدم ونگاش میکردم منتظر بودم جون کندنشو ببینم ده دیقه بیست دیقه وایسادم این نمرد(لامصب فک کنم چیپس چی توز داشت هواکم نیاورده بود!!)بعد من اعصابم خورد شدلیوانو برداشتم ومیخواستم باکتابم بکوبم توکلش که دررفت.کککصصصااااففطط حاصل بیست دیقه انتظارمو به بادداد. منم از شدت حرصم خون خونمو میخوردم لیوان و پرت کردم تو دیوارو شکوندمش.کتابمم پاره کردم .بماندکه مادرم چه بلایی سرم آورد. ..
لایک:چقد وحشی تو!
لایک:خداسر دشمن آدمم نیاره خیلی بده
ولایک:خوب میشی قرصاتو خوردی؟؟
***
اون چه حشره ایه که “سبزه و سنگ” می خوره ؟
.
.
.
.
.
حشرۀ سبزِ سنگ خوار !
***
یادم باشه حتماً وقتی خواستم ازدواج کنم
یکی از شرایط این باشه که همیشه کنترل تلوزیون دست من باشه !
***
اعتراف میکنم که:
وقتی کوچیک بودم حدودا 6 ساله بودم داداشم چند ماهه بود.یه روز که مامانم نبود دیدم داداشم داره گریه میکنه گفتم شاید گرسنش باشه رفتم شیشه پستونکشو گرفتم دیدم پره دادم بهش بعد دیدم دهنش کف کرد.بعدا فهمیدم مامانم توش مایع ریخته بود گذاشته بود اونجا تا بعدا بشوره!!!!!!
***
خیلی وقته فکرم به این مشغول شده
که همه پرنده ها نر و ماده شون یه اسم داره
چرا مرغ و خروس دوتا اسم متفاوت دارن !؟
***
میخواستم برم بازار خرید کنم
.
.
.
سوار مترو شدم وسطای راه خریدم تموم شد برگشتم
***
تو نونوایی یه کارتن کوچیک گذاشته بود روش نوشته بود عیدی یادت نره
.
.
.
هیچی دیگه منم از توش ده تومن عیدی برداشتم برا خودم. دمش گرم به یادمون بود.
***
آقاهه زنگ زده بانک میگه اگه من وام
.
.
.
ماشین رو ندم بانک ماشین رو از من میگیره؟؟؟
بانک:بله آقا حتما این کار رو خواهیم کرد
آقاهه:در مورد وام ازدواج هم همین شرایط رو دارین؟؟
***
آدمی باید روزی 8 ساعت بخوابه!
نه واسه خودش!!
واسه سلامتی باطری گوشیش
***
مراحل خریدکردن خانوما:
1- چیزی لازم ندارم فقط نگاه کنم
2- پوشیدنش ک ضررنداره
3- انگاربرای من ساختنش
4- حالا ی بار ک صدبار نمیشه
5- اقا اینوحساب کنید
***
یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر… وقتی برمیگرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم هی میگفتن لنگرو بندازین تو آب؟
***
یارو داشته جلو پمپ بنزین سیگار میکشیده بهش میگن آقا اینجا پمپ بنزینه سیگار نکش میگه برو بابا من جلو بابامم سیگار میکشم!
***
آینه – جک با ادبانه
اولی : چرا جلوی آینه ، چشماتو میبندی؟دومی : خوب میخوام ببینم وقتی خوابم چه شکلی میشم!
***
بیمار عجیب – لطیفه کوتاه
بیمار : آقای دکتر ! تو رو خدا کمکم کنید . هر بار خودم رو تو آینه میبینم پیرتر و
زشت تر به نظر میام.دکتر : بازم خدا رو شکر که چشم هات مشکلی ندارن!
***
همسایه بیملاحظه
همسایه من واقعا آدم بی ملاحظهایه.
ساعت چهار صبح زنگ آپارتمانم رو میزنه .
بازخوبه بیدار بودم . داشتم تمرین ترومپت می کردم!
***
کارگر بیحال
سرکارگر : تو چه کارگر تنبلی هستی . خیلی هم کندی . اصلا کاری هست که
بتونی سریع انجامش بدی؟کارگر : بله قربان . من خیلی سریع خسته میشم !
***
یارو میره جبهه فرداش بر میگرده میگن چرا برگشتی؟ میگه پدر سوختهها به قصد کشت تفنگ بازی میکردن!
***
از یارو میپرسن: اگه گفتی کی به همه محرمه؟ یکم فکر میکنه میگه: سوپر مارکت سر محله! میگن: چرا؟ میگه: چون به همه شیر میده!
***
حفاظت از درختان – طنز مودبانه
در این مقطع حساس تاریخی ، همه باید از درختان حفاظت کنیم .چجوری؟
خوب معلومه.با شکار هر چه بیشتر سگهایآبی، سنجابها و دارکوبها!
***
داداش بروس لی – لطیفه با ادبی
سوال : اگه گفتین اسم داداش کوچیکه ” بروس لی ” چیه؟راهنمایی : طرف گیاهخواره
جواب: ” بروک لی .”
***
رفع برفک در سه سوت
اولی به دومی: تلویزیون ما تازگی خیلی برفک داره. بنظرت چیکار باید بکنم؟دومی: والا ما یخچالمون برفک داشت، از برق کشیدیم، مشکل سه سوته حل شد.
***
رابطه پول و خوشبختی
پول قطعا خوشبختی نمیاره. ولی باعث میشه بهتر بدبختیها رو تحمل کنی.
***
چشم غره
به غرش خاموش چشم گویند که در آن چشم و ابرو نقش اصلی و لب و دندانها
نقش مکمل را بر عهده دارند.
***
مدیر صبور
زودپز نمونه یک مدیر صبوره.با آرامش سوت میزنه، درحالیکه درونش غوغایی به پا ست.
***
مسافر خسیس
مسافر به راننده تاکسی: کرایه تا فرودگاه چقدر میشه؟راننده تاکسی: 10 دلار قربان
مسافر: برای چمدان چقدر؟
راننده: هیچی قربان . چمدان رو مجانی میبرم
مسافر: خیلی خوب. چمدان رو ببر . من پیاده میام!
***
غصه داشت
آنقدر غصه داشت، که اگر غصههاش را ازش میگرفتند، احساس تهی بودن میکرد.
***
خورشید یا ماه
معلم از شاگرد پرسید: ” به نظرت ماه برای ما مفید تره یا خورشید؟ “شاگرد جواب داد: ” والا ماه مفیدتره. چون شبها رو روشن میکنه.
خورشید که کار خاصی نمیکنه!”
***
معلم به شاگرد: ” ببین عزیزم! یک با یک میشه دو. دو با دو میشه چهار …
حالا بگو ببینم هشت با هشت میشه چند؟ “
شاگرد: آقا اجازه . قبول نیست . آسونهاش رو شما گفتین. سختهاش رو از من میپرسین!”
سر به هوا
نتیجه سر به هوا بودن، پا در هوا شدن است.
***
اشتباه بزرگ
با پدرم رفتهبودیم کلاس “جادوی فکر .”استاد میگفت:”بزرگترین اشتباه زندگیتون رو در آغوش بکشید و مسئولیت اون رو قبول کنید.”
پدرم ناگهان جلوی اون همه آدم، من رو محکم بغل کرد!
***
بستنی آی بستنی
مشتری به گارسون: آقا بستنیهاتون چه طعمهایی دارند؟گارسون در حالیکه با صدای خفه و بهسختی صحبت میکرد: شکلات، وانیل، توتفرنگی
مشتری که میخواست الکی همدردی کنه: آخی! آقا شما لارنژیت دارید؟
گارسون: نه خانم عرض کردم. ما فقط شکلات، وانیل و توتفرنگی داریم!
***
جانیان خطرناک
همه ما جانیان خطرناکی در حد آلکاپون هستیم.هزاران ساعت زمان، توسط ما کشته شده است!
***
پسورد
پسورد همه سایتها باید هشت تا کاراکتر داشتهباشه.برای همین من سفید برفی و هفت کوتوله رو بهعنوان پسورد انتخاب کردم.