شعر در مورد مرد + اشعار زیبای کوتاه و خاص برای مردان و در توصیف آقایان

شعر در مورد مرد و مرد بودن

در این مطلب مجموعه ای از اشعار زیبا در مورد مرد، مرد بودن و مردان را برای توصیف آقایان گردآوری کرده ایم.

شعر کوتاه مردانه

مرد یعنی یار هستی در وجود
مرد یعنی یک فرشته در سجود
مرد یعنی یک بغل آسودگی
مرد یعنی پاکی از آلودگی
مرد یعنی هدیه ی زن از خدا
مرد یعنی همدم و یک هم صدا
مرد یعنی عشق و هستی، زندگی
مرد یعنی یک جهان پایندگی
مرد یعنی اردیبهشت، فصل بهار
مرد یعنی زندگی در لاله زار
مرد یعنی عاشقی، دلدادگی
مرد یعنی راستی و سادگی
مرد یعنی عاطفه، مهر و وفا
مرد یعنی معدن نور و صفا

***

شعرهای زیبا در وصف مرد

چقدر اشتباه می کنند اون هایی که میگن:
مرد باید بلند قد باشه…
مرد باید چشم ابرو مشکی باشه…
مرد باید ته ریش داشته باشه…
من که میگم:
مرد باید با وجود همه ی غرورش، مهربون باشه…
با وجود همه ی لجبازیش، وفادار باشه…
با وجود همه ی خستگی هاش، صبور باشه…
با وجود همه ی سختی هاش، عاشق باشه…
مرد باید محکم باشه…
باید تکیه گاه همسرش باشه…
مرد باید،”مـــــــرد” باشه…
همین….

***

خوش نشستی دردلم بنشین و دیگر پا نشو
گرمی شب های سوزانم بمان سرما نشو
چشمه ای جاری کنار کلبه قلبم بمان
دورتر از این نباش و در ره دریا نشو
یاور و یار شکیبای همین امروز باش
داغ آه خاطرات تلخ فرداها نشو
مهربانی پیشه کن بخشنده و دلسوز باش
مرد خوب قصه باش و گرگ و بی پروا نشو

***

شعر در مورد مرد

اشعار زیبا در وصف مرد

شعر می گویم تو را مست غزل خوانی کنم
پیش چشمانت کمی گیسو پریشانی کنم
خشکسالی می شود وقتی نمی باری به من
دوست دارم با تو احساس فراوانی کنم
مَرد خوب قصه هایم، کاش بشناسی مرا
من زنم، باید خودم را در تو قربانی کنم
آسِمانی صافم و هر لحظه دنبال توأم
ابری ام کن تا تو را هر روز بارانی کنم
از قفس های رهایی با دو بال خسته ام
می گریزم تا خودم را در تو زندانی کنم
پا به دنیایم نهادی تا گران سنگی کنی
من به دنیا آمدم تا عشق ارزانی کنم

***

مرد خوب قصه من !
پایانی می خواهم
برای غصه دلتنگی هایم
که راه و بی راه
تنها به آسمان نگاهت پیوند میخورد …

***

شعر برای مرد خوب

مرد خوب و مهربان قلب من، هیچ میدانی گرفتارت شدم؟
هیچ میدانی که در این روزها، بیقرار روز دیدارت شدم؟
ای دو چشمت صافتر از آینه، سرزمین چشمهایت جای کیست؟
قلب پاکت را به کی بخشیده ای؟؟ در کنار رد پایت پای کیست؟
من درین گوشه ازاین شهرغریب،حسرتم باتودمی هم صحبتیست
ای تمنای دل حیران من، روی لب های تو رد نام کیست؟
ساده عاشق کرده ای جان مرا، با تو دنیایم تماشایی شده
آسمانی میشوم با نام تو، وای دنیایم چه دنیایی شده!
مرد زیبای دلم تو تا ابد، امپراطور دل تنگم بمان
زیر لب یک لحظه نامم را ببر، شعرهایت را برای من بخوان
کاش از بین تمام این جهان، چشم هایت سهم این عاشق شوند
عاقبت یک روز همدستت شوند، دست های من اگر لایق شوند

***

شعر کوتاه برای مردان

اسیر دل زدگی، شاعرم و می خواهم
به شعر نقش زنم، لحظه های کوتاهم
درون حنجره ی چار راه قرمز و زرد
به انتظار مصرع سبزی که مانده در راهم
حریق خستگی ُ بوق بوق بی هدفی
رکیک می شود ُ گر گرفته تر آهم
کنار من ننشین پشت این جریمه سرخ
که می کشدبه سراشیب تیره ی چاهم
وفکر می کنم باید تورا بیازارم
که نیستی تو همان مرد خوب دل خواهم
تو هی بچسب به این روزهای لعنتیت
و من به دم به دم لحظه در کمینگاهم
کجای اتفاق به هم می رسیم بی حیرت
که روز بی تو به سر می شود و شب ها هم
تو توی روی خودت ایستادیُ دیدی
تورا زحجم خودت لحظه لحظه می کاهم
بگیر دست مرا بغض می شود هر دمضمیر ناخودِ سرکش ترینِ آگاهم
دچار می شود اکنون به ناگریز زمان
چراغ سبز وَ ، با منی که خودخواهم

***

شعر در مورد مرد

شعر درباره مردان خوب

می پرسی: شادی چیست ؟
می گویم: زیستن با تو
می پرسی: اندوه چیست ؟
می گویم: یک لحظه با تو نبودن
می پرسی: زندگی چیست مرد من ؟
زندگی چیست ؟
می گویم: رها شدن درون نفس هات.
بیرون، زیر آفتاب پاییز
دو قمری سر بر شانه ی یکدیگر.

***

چه هماهنگی زیبایی میان دست‌ های من و تو
شکوفه عشق می‌ زند
به بند بند انگشتانمان

***

چندین سال دیگر
من بوسه میزنم
به دست های چروک شده ات
به چین روی پیشانی و کنار چشمت
به سپیدی کنار شقیقه هایت
ب این دست لرزان
من
متعهدم به این تصویری ک از تو ساخته ام
نمیدانی!
آخ تو نمیدانی عزیزه جانم!
چندین سال دیگر
اینجا
میان سینه ام
تو زیبا ترین پیرمرد ِ دنیایی

***

شعر در مورد مرد

شعر درباره مرد بودن

آن مرد خوب غزل های عاشقی
دیگر به شانه ی من سر نمی نهد
حالابرای خلوتمان زیر نور ماه
اشعار عاشقانه دگر سر نمی دهد
آن مرد خوب غزل های عاشقی
از شانه های غزلگون من پرید
آخر مرا کشید به خاک فنا شدن
اشکی شد از نگاه پریشان من چکید
آری گذشت از من دیوانه مرد من
رفت و مرا نشاند به آوارگی و درد
بودم کبوتری و هم آغوش آسمان
اما غمش مرا کلاغی سیاه کرد …

***

فشار آرام دستانت را دوست دارم!
وقتی که مردانگی ات را به رخ انگشتانم میکشی

***

من از حرارت چشمانت یخ میزنم و از سرمای نگاهت اتش میگیرم…..
مردانگی های تو فیزیک را هم نابود میکند. من را که دیگر هیچ

***

شعر در وصف مظلوم بودن مرد

من نمی‌ فهمم چرا هیچ کس نمی‌ نویسد از مردهــا
از چشم‌ ها و شــانه‌ ها و دستهایشــان
از آغوششان،
از عطر تنشـان،
از صدایشــان…
پررو می‌شوند؟
خب بشوند!
مگر خود ما با هر دوستت دارمی تا آسمـان نرفته‌ایم؟
مگر ما به اتکــاء همین دست‌ها
همین نگاه‌ها
همین آغوشهـا،
در بزنگاههای زندگی
سرِپا نمانده‌ایم؟
من بلد نیستم در سـایه، دوست داشته باشم
من می‌خواهم خواستنم گوش فلک را کر کند
من می‌خواهم
مَردَم بداند دوستش دارم.

***

شعر در مورد مرد

چه شیرینه سکوت تو که از احساس لبریزه
نگاهت مثل بارونه که نم نم عشق میریزه
شکوفا میشه احساسم به هر گلبرگ لبخندت
تعصب هاتو دوس دارم شدم بدجور پابندت
تواز جنس یه کوهی که میجنگه با غم دنیا
نداره خم به ابروهاش صبور و سخت پابرجا
میدونم زحمت و کارت همیشه از دل و جونه
فدای خستگی هاتم دلاور مرد این خونه!
که از عطر نفسهاته فضای خونه عطر آگین
به عشقت قانعم آقا! نمی خوام خونه و ماشین!
می فهمم که یه روزایی حسابی خسته از کاری
برا آرامش خونه شبا تا صبح بیداری
تو حق داری یه وقتایی بخوای تنهای تنها شی
ولی سخته ببینم که رفیق غصه ها باشی
ببخش من رو اگه گاهی نفهمیدم غرورت رو
بزرگی کن نگیر از من تمنای حضورت رو
تموم شادی قلبم فقط از قلب درباته
و طعم خوب خوشبختی از این گرمای دستاته
کنارم هستی و بازم چه بی اندازه خوشحالم
پناه بی کسی هامی بهت پیوسته می بالم

***

شعر درمورد مرد برای پدرم

دست نوازشگرش
را دوست دارم
هرچند گاهی
با عصبانیت
شلاقش را دیوانه وار می چرخاند
چنان محکم که خانه ای را ویران می کند
با این وجود
باز دوستش دارم
چرا که خوب می دانم
نفسش را رها می کند
برای زندگی
تا دانه ای را در آغوش زمین
بارور کند
بگمانم باد یک مَرد باشد

***

شعر در مورد مرد

شعر درمورد مرد برای استوری

مردها را نمی شود فهمید بین افسانه های تکراری
مرد یعنی بایستی حتی، لحظه هایی که کوه غم داری
گاهی از گریه می شود فهمید، مرد بودن چقدر سنگین است
هم نباید فرو بریزی و هم، خسته از حبس پشت دیواری
روی دوشت هجوم رفتن ها،حرف هایی که مرد میخواهد
مردی از سکه اش نمی افتد،گریه کن،اشک و ناله و زاری
مرد یک واژه ی زمینی نیست “مردی” از جنسِ خوبِ عاطفه هاست
مثل ابر بهار میمانی مهربان و سپید و پرباری
زندگی در مدارِ مردانه دورِ زیبایی تو می گردد
نقطه ی عطف آفرینشی و مرکز ثقل پرگاری
شاعر از ترس جنس آن طرفی! آخرین جمله را چنین گفته
مرد کامل نمی شود تنها، زن تکامل گر است انگاری

***

شعر زیبا در وصف مردهای خوب

همین که تو را قصه آورد خوب است
برایم نگاهت اگر سرد خوب است
اگرچه نبودت فقط درد دارد
میان نبودت همین درد خوب است
برای کویری که خشک است،تنهاست
همین پاره ی ابر ولگرد خوب است
ببین زندگی دور معکوس دارد
تو باشی قوانین چپ گرد خوب است
فقط باش! من دوریت را مریضم
برایم حضور تو ای مرد خوب است!

***

عاشق آن نیست که هرلحظه زند لاف محبت
مرد آنست که لب بندد و بازو بگشاید

***

مرد آنست که وقتی گُلِ او غمگین است
در به رقص آورِیَش، سازِ درایت دارد

***

به گمانم سخت ترین کار دنیای امروز
مرد بودن است
نگاهت را
از اخبار ایران و جهان برگیری
و خبر از دنیای چشمان زنی بگیری
که از صبح می خواسته
چیزی را به تو بگوید
اما سکوت کرده است!

***

شعر عاشقانه در وصف مردها

آغوش تو
آرام‌ ترین نقطه‌ی دنیاست
هرچند که دیوانه ‌ترین
مرد جهانی …

مطالب مشابه را ببینید!

اشعار انتظار + گلچین شعر در مورد انتظار برای منتظران معشوق و یار شعر شب قدر + اشعار شهادت حضرت علی (ع) و اشعار شب قدر جملات شب قدر با اشعار سوزناک و متن های غم انگیز شهادت حضرت علی (ع) دکلمه شب قدر در وصف حضرت علی و اشعار سوزناک شهادت آن حضرت متن عدالت + جملات زیبا و پرمعنی از بزرگان در مورد عدالت متن زیبا برای زیر عکس خودم + جملات کوتاه خاص برای استفاده در کپشن جملات تبریک عید فطر (شعر، متن تبریک و عکس نوشته تبریک) سخن بزرگان در مورد قبول اشتباه؛ جملات آموزنده درباره پذیرش و قبول اشتباهات متن در مورد تجربه + سخن و جملات بزرگان در مورد تجربه افراد در زندگی عکس نوشته خوشبختی برای استوری و پروفایل + متن های زیبا در مورد خوشبختی و سعادت