متن غمگین کوتاه + جملات پر از غم و ناراحتی کوتاه برای بیو و کپشن عاشقانه
گلچین جملات و متن غمگین کوتاه ناراحتی را در قالب جمله های بلند و کوتاه برای استوری و کپشن آماده کرده ایم. این متن ها در مورد حس ناراحتی و غم تنهایی هستند و بار عاشقانه تلخ دارند.
متن کوتاه غمگین زیبا
حسرت تنها یادگاری است که از دستها تو برای من به جا مانده و نمیتوانم چیز دیگری را در میان دستهای خالی ماندهام، تماشا کنم.
***
بگذار دنیای من سیاهتر از این باشد، زمانی که تو نیستی، برق الماس و سیاهی ذغال برایم فرقی ندارد.
***
جهان به شکنجهگاهی بزرگ میماند، وقتی تو کنار من نیستی و این طور تو را از دست دادهام.
***
غمگین هستم و گویی آسمان هم با من همدل شده و به هوای تو اینطور غم انگیز میبارد.
***
کاش میتوانستی ببینی چطور تقاص بی تو ماندن را در سکوت این خانه پس میدهم.
***
جمله کوتاه ناراحتی
من مدتهاست که در سیلاب غم افتاده و توان گریز از آن را ندارم. باشد که در این اندوه ویران کننده، آرام بگیرم.
***
میگویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمیگیرد.
***
دوستی میگفت عاشق طبیعت باش تا در زندگیات جریان یابد، عاشق هر چیزی شدم، تنها آن را از دست دادم.
***
این ممکن است هنوز اسم زندگی بر خود داشته باشد، اما دیگر حوصلهای برای دنبال کردن آن ندارم.
***
از دست دادن تو، مانند تماشای لحظهای بود که جانم از وجودم بیرون کشیده میشود و تو گویی این جانم بود که میرفت و مرا تنها در پشت سر جا میگذاشت.
***
چطور میتوانم یک لحظه از خیالت فارغ باشم وقتی غم ضرب آهنگ صدای تو را در این سکوت خانه مینوازد؟
***
عکس نوشته غم و ناراحتی
اگر چه هیچ ذرهای از وجود من یاد تو را به فراموش نمیسپارد، اما به جای تو این غم است که بر وجودم مرهم میگذارد.
***
دلتنگی چیزی شبیه به آتش زیر خاکستر است، تا خیال میکنی به سر آمده، یکپارچه به آتشت کشیده و یکسره میسوزاند.
***
این زندگی است که من از دست دادهام و معلوم نیست چه زمانی دوباره بتوانم آن را در آغوش بگیرم.
***
هر آن قدر اینجا نشسته و به سبزی درختهای باغچه چشم میدوزم تا رنگ تند آنها نظرم را به خود جلب کند، باز هیچ چیزی جز چشمان تو در رنج دادن قلب در فراغم، خودنمایی نمیکند.
***
عجب صبری خدا دارد. اگر من جای او بودم، با خونریزی این دل شکسته و بیتاب، بارها و بارها جهان را آتشفشان خشم کرده بودم.
***
دلم میخواهد هر تکهام به سمتی پرتاب شود و هیچ دو از آنها هرگز همدیگر را پیدا نکنند. شاید به این شکل هر تکه از وجود من بار اندوه کمتری را حمل کرده و قادر به تحمل کردن آن باشد.
***
به دروغ گفتم دیگر دوستش ندارم، در حالی که این تلخترین دروغ زندگیام بود.
***
شبهای بی تو، شبهایی است که در انتظار کنار پنجره، بارها و بارها جان میسپارم.
***
چه خیال انگیز است لحظه وصال اندوه و بیتابی که بارها و بارها در چهارراه دل من به هم رسیدهاند.
اشک چشمها را همه دیده و با آن همدردی میکنند، اما چه کسی هق هقهای روح من را شنیده است که در سرسرای اندوه به این سو و آن سو میدود و باز به جایی نمیرسد؟
***
ای کاش میدانستی که پس از تو، تمام عمر من در خلوتی همیشه اندوهگین جاری میشود.
***
انتظار زجرآورترین چیزی است که خداوند به بشر داده است و تمام زندگی من سراسر از این زجر و عذاب شده است.
***
جملات کوتاه در مورد ناراحتی و غصه
من مانند یک شیشه نازک به هزار تکه تبدیل شدهام. خوب است که دیگر به من دست نزنی، زیرا هر تکهام توان پاره پاره کردن وجودت را دارد.
***
تو از اینجا رفتی و باران رفتنت، تمام وجود مرا با خود برد. چشمهایم به راه مانده است که پاییز و پاییزها را برایم ارمغان بفرستی.
***
در هوایی که نفسهای تو در آن نیست، نفس کشیدن به عذابی عجیب میماند. عذابی که لحظه لحظه در آن جان میدهم.
***
جهانی متروک بی تو، دنیایی ساکت بی تو و قلبی دردمند و آکنده از رنج بی تو در این بی آبی و علف بیابان به تنهایی روزگار میگذراند.
***
جدایی واژه حزن انگیزی است که بارها و بارها در این روزها و شبهای تنهایی، زیر لب با حسرت زمزمهاش کردهام.
***
جدایی پر از نالههای سخت و قصههای تلخ است. جدایی پر از گریه و فریاد و درد است…
***
هر روز در تلاشم که تو را دوباره به ذهن بیاورم و گویی تو هر روز در تلاش هستی تا از رویاهای من بگریزی، چقدر نابسامان است این تکاپوی ما!
***
تنها یک لحظه پس از آن که دور شدی، اشک سراسر چشمانم را پوشاند. تا آن جا که تپههای دوردست محو به نظر رسیده و تنها توانستم بپرسم چرا؟
***
اشک شاید تنها جلوهای از اندوهی باشد که قلب با آن دست به گریبان است. بگذار امانش ندهم و تا جان دارد، روانه باشد.
***
متن و جملات برای غم و غصه از عشق
گفتنی نیست، اما بدون تو کماکان در من نفسی میرود و میآید، هنوز قلبم در سینه میتپد، اما جانی برایم باقی نمانده است.
***
شاید کسی نداند، اما وقتی قلب زنی از عشق خالی شود، جای آن را اندوه، کینه و نفرت خواهد گرفت.
***
عکس پروفایل و متن غمگین کوتاه
میتوانستم شادترین شادهای جهان باشم، اما رفتن تو مرا غمگینترین غمگینهای دنیا ساخت.
***
با از دست دادن تو، دیگر هیچ چیز شیرین نیست، جان شیرینم. زندگی شبیه به جهنمی شده است که هر آن قدر هم در آن با شجاعت پیش بروم، از گلستان خبری نخواهد بود. تمام گلها با تو رفتند و بیابانی برای من باقی ماند.
***
میدانم یک قدم جلوتر، اندوه به شکلی بدمنظر و زشت به انتظارم ایستاده است، اما راهی برای بازگشت به عقب ندارم و باید همین راه معیوب و سراسر بیچارگی را پیش بروم.
***
تو مرا ویران کرده و به شکل امروزیام درآوردهای، اما باکی نیست؛ تندیس تو را هر آن قدر هم که زشت و ویرانه باشد، هنوز دوست دارم.
***
تمام شدهام، نمیبینی؟ این چیزی که خش خش کرده و روی برگهای خشکیده راه میرود، تنها جسم من است و هیچ نشانی از منه من در آن نیست.
***
چرا خداوند اجازه میدهد بشر تا این اندازه به نوع خود وابسته باشد، وقتی پیشتر رسم بی وفایی را آموخته است؟
***
دلم شکسته است و درد و اندوهم را هیچ کس نمیداند. این لحظات داغ و ناگوار را روی کاغذ میآورم، شاید کاغذ کمی با بیشتر با دلم راه بیاید.
***
خداحافظی تلخی بود، اما تک تک لحظات پس از آن بارها و بارها تلخی بیشتری را با خود گره زده و همراه داشتند.
***
سنگ هم اگر بود پس از این همه اندوه جایی ترک میخورد، اما گویی خداوند من را برای صبوری غم ساخته است.
***
اگر روزگار میخواست می توانست سرنوشت من را به شکل دیگری رقم بزند، اما بازی عجیبیست که با من و دل راه انداخته است.
***
متن ناراحتی و غمگینی
بگذار دردهایم دیواری آجری باشند که دور تا دور وجودم را گرفته و بالا و بالاتر میروند. تا جایی که دیگر امکان رهایی و بیرون آمدن از آن وجود نداشته باشد.
***
این چوب خشکیدهای که بر آن آرمیدهام، شاید شبیه به تختخوابی باشد که خیال میکردیم، اما اکنون برای من تنها نقش تابوتی مشتاق به در آغوش کشیدن جسد خود را بازی میکند.
***
خیره ماندهام به راهی که از آن رفتی، میدانم دیگر هیچ سواری از این جاده پیش نمیآید و تنها چشمان من است که از سر پیری و ناتوانی در آن سرابهای پی در پی میبیند.
***
غم در سراسر دیوارهای دلم لانه کرده و هیچ جایی را روشن و سفید باقی نگذاشته است. گویی آشیانه خود را یافته و هرگز از اینجا دیگر بیرون نخواهد شد.
***
خیال میکردم زندگی از این پس روی شیرین خود را به من نشان میدهد، نمیدانستم خنجرهای تیز اندوه همین حوالی در انتظارم نشستهاند.
***
بی پناهی یعنی زیر آوار کسی ویران شوی که بنا بود خود تکیهگاهت باشد.
***
قلب من از رفتن تو فلج شده است، این نتیجه تمام آن لحظاتی است که با بودن تو به اوج رسیده بود.
***
کاش می توانستم بمیرم که تنها یک لحظه زندگی کنم. شاید زندگی در همان لحظه مرگ جای داشته باشد.
***
جدایی و غربت چیزی نیست که هرگز به آن عادت کنیم، مرگ روزمرگیها، هر روز آزاردهندگی بیشتری به خود میگیرد.
***
مرگ از زندگی شیرینتر است، وقتی به این اندازه طعم آن تلخ باشد.
***
خنده تلخ من از گریه غمانگیزتر است. کارم از گریه گذشته است، به آن میخندم.
***
عکس نوشته و متن غمگین کوتاه
من به بارانی بودن دنیایم عادت دارم، تو بدان که در این رگبار نقش بزرگی داشتهای.
***
از روزی که تو رفتی، جهان من ایستاده است و در هیاهوی پیشین آن ردپایی از تپش های تند عاشقانه که پیشتر می شناختم نیست.
***
اشک نعمتی است که خداوند به بشر ارزانی داشت، وگرنه چطور این سیلاب اندوه را از وجودم بیرون میراندم؟
***
پیش از این گاهی دلم سر شوق میآمد، اما اکنون تنها شوقی که در آن جاری میشود، شوق گریه کردن است.
***
آن قدر از این زندگی بیزارم، که دلم میخواهد ساعت در همین لحظه بازایستاده و جهان متوقف شود.
***
من لبریز از احساس تنهایی شدهام و از اندوه خویش به اوج هر آن چه از دست دادن است، دست یافتم.
***
شبهای تنهایی هرگز به اتمام نمیرسند، از زمانی که تو رفتهای، امید هم از اینجا پرکشید و رفت.
***
به هر جایی میروم تصویر تو پیشتر آن جا نشسته است. چطور میتوانم در این دنیای پر از تو، بدون تو زندگی کردن را تمرین کنم؟
***
نه رسیدن به تو برای من میسر است و نه توان کنار آمدن با اندوهم را دارم. جایی میان درد و غصه رها شده و سرگردان هستم.
***
میدانم این روزهای تلخ سپری میشوند، اما نمیدانم چطور باید به سلولهای بدنم یاد بدهم که از اندوه چسبیده به خود، جدا شوند. من دیگر به اندوه خوی گرفتهام و گریزی از آن برایم نیست.
***
جملات زیبا و متن غمگین کوتاه
دلسرد شدهام، نه به خاطر رفتن تو … بلکه به خاطر جشنی که از باب آمدنت در قلبم برگزار کرده بودم … دلسرد لحظه لحظههای آن هستم.
***
اینجا دیگر خانه نیست، به ماتمکدهای میماند که از در و دیوارهایش اندوه چکیده و قلبش سخت در حال خونریزی است.
***
گفته بودی فرداهای ما را خواهی ساخت، اما چه ساده رفتی و امروز و فردای من را در ماتم و اندوه رها کردی.
***
وقتی به پرندهها مینگرم که چه سرگردان در آسمان پرواز میکنند، بیاختیار یاد سرگردانی دلم میافتم که به هر جا پرکشید، بیثمر به خانه بازگشت.
***
تلخی سرنوشت من، به سیاهی گیسوان تو میماند که برای همیشه از دیدن آنها محروم شدهام.
***
جملات عاشقانه و احساسی غمگین
کاش میتوانستم یک بار دیگر رو به غروب ایستاده و از اعماق دلتنگیهایم به آن سوی خیال، پلی از اندوه ترسیم کنم.
***
می گویند درد را از هر طرف بنویسی درد است
نمی دانند که اگر درد را از طرف تو اگر بنویسند شعر می شود !
***
زیباترین متن غمگین کوتاه
گاهی دلم می خواهد دمپایی هایم را جا به جا بپوشم تا ببینم هنوز کسی حواسش به من هست یا نه !
***
لبخندم خیط میشود وقتی ساعتها به یادت روی لبانم می نشیند اما ناگهان به یاد می آورم تو دیگر نیستی …
***
گاهی وقتها تو زندگی میرسی به یه جایی که بن بست نیست اما دیگه مقصد نداری
***
ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ، ﻫﻮﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺩﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ و ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ !
***
هیچگاه فکر نمی کردم فاصله بینمان آنقدر زیاد شود که تو بی خیال زندگی کنی و من با خیالت بیخیال زندگی شوم !
***
به خدا گفته ام زحمت نکشد ؛ نه نیازی به زلزله هست نه نیازی به سونامی …
همین که تو نیستی ، همین که تو نمی خندی بلاهای بزرگی هستند که جهانم را با خاک یکی کرده اند !
***
باهام بودی ولی همیشه میدونستم موندنی نبودی
ترس از نبودنت همه ی لحظه های قشنگ بودنت رو برام نابود میکرد
من با بودت نابود بودم چه برسه به نبودت
***
می گویند با چشمان بسته نمی شود دید
آری می شود ، من هر شب به امید دیدن تو چشمانم را میبندم …