متن صدای باران؛ جملات دلنشین بارش باران و شعر در مورد باران

در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم برای شما دوستان چندین شعر و متن درباره صدای باران را قرار دهیم. پس اگر در این روز بارانی به دنبال چنین متون زیبا و جذابی هستید؛ در ادامه با سایت روزانه همراه شوید.

متن صدای باران؛ جملات دلنشین بارش باران و شعر در مورد باران

شعر و متن درباره صدای باران

صدایی آشنا می شنوم

صدای باران

بغض آسمان ترکید

چه با اقتدار آسمان را می خواند

چه با اقتدار فرستادگانش را می خواند

من هنوز در خوابم

چشمانم را باز می کنم

همه جا پایکوبی و جشن است

همه شادند

باد صورت همه را نوازش می کند

حتی صورت مرا

باران به صورت همه بوسه می زند

حتی به صورت من

باور نکردنی است

آفتاب با من سخن می گوید

با همان کسی که از آفتاب فرار می کرد

لبخندی متین و مهربان

مهربان همچو ساقی

متین همچو سرو

مگر موسیقی باران گوشت را نوازش نکرد ؟

مگر صدای شادی مردم این شهر را نمی شنوی ؟

مگر باد صورتت را نوازش نکرد ؟

از خواب غفلت برخیز

نمیدانم چه زمانی است ؟

فقط می دانم طلوع نزدیک است.

مطلب مشابه: شعر باران + مجموعه اشعار زیبای عاشقانه و خواندنی در مورد بارش باران

شعر و متن درباره صدای باران

پنجره کوچک قلبم باز است،

و نگاه من به آسمان،

دوباره صدای چکیدن،

اولین قطره‌های باران را،

در صحرای سینه‌ام احساس می‌کنم،

آری این صدای باران است،

چه صدای آشنایی،

صدایش همچو صدای نازنینی‌ست،

که روزی پا روی قلبم خواهد گذاشت،

و دیوار و در آشیانهء کوچکم،

دوباره رنگ و بوی او را خواهد گرفت،

آری این صدای باران است،

دوست دارم به زیر باران روم،

و چندی در آنجا بمانم،

تا خود از نزدیک شاهد آن باشم،

که امشب زمین به پای درد دل باران نشست،

و به صدای گریه ابرها گوش فرا داد،

ای کاش می‌توانستم پرواز کنم،

و خود را به آسمان برسانم،

ای کاش می‌توانستم،

میان ستاره‌ها بالا و پایین روم،

و دست در دست زیباترین ستاره آسمان،

به زمین باز گردم،

و برای همیشه در اینجا بمانم،

اما افسوس،

افسوس که این خود خواهیست،

ان ستاره که مدتها در آسمان می‌زیست،

اکنون می‌تواند در زمین بماند؟

هرگز،

پس چاره‌ای نیست جز آنکه اشک شوم،

و همچو باران از دل ابرها ببارم،

شاید که به این بهانه به زمین بازگردم،

از میان کوچه‌های تنهایی،

که خود را در آنجا یافته‌ام،

به خانه برگردم،

و در کنار شومینه سرد همیشه خاموش،

خود را با اشعار کودکانه خویش سر گرم سازم،

و در خیالم از لب‌های همیشه سرخش گل بوسه‌های عشق برچینم،

مطلب مشابه: شعر باران زمستانی | اشعار زیبای خاص بارش باران و برف زیبا در زمستان

دلنوشته صدای باران

 سرزمینی بود

پراز نیلوفران آبی

که در تبعیدی ناخواسته محکومند

در گریزی مداوم از خویش

با نگاه های خیره به دوردست

شاخه های پیچ در پیچ نارنج های

بی بهار ،

و کبوترانی که در فصل بیداری

افسانه ها را خواب می بینند …

اکنون گناه زمین چه بود اگر اسمان نبارد ؟!..

چه تلخ بود این داستان !!..

چندی ست قلم هم ایمان ندارد

به گفته های خویش …

آیا هنگام آن نرسیده است ، سکوت به صدا در آید ؟

انگار کلمات هنگامه ای در سر دارند …

رستاخیز متبرک واژه هاست ،

که در جشن کوتاهی ناگهان

شعر می شوند ..

شعری پراز تضاد

شعری پراز گردباد

شعری دلپذیر

شعری دلنشین …

گویا سفری در پیش است

گلدسته های آشنا ،

صدا می زنند مرا

صدای ساز و آواز شبنم و گل

به گوش می رسد

چه آغاز نیکویی !

چه آیتی ست در تماشای سپیده

نهفته است ..

ای آرام ترین صبح ،

از کوچه های باران زده

از فرداهای سبز

از آب و اینه

از سرو

از صنوبر

از درختانی که آشیانه ای در دل دارند ..

خبری تازه بیار

از صدای پای کسی که با نور می آید

از دلدادگان غریب

از شهر آشنا ،

از همان شهری که صدای باران

در آن همیشه جاری ست ….

صدای باران

صدای باران ….

#کوثر_صارمی_مقدم

 هان صدای باران…!

چشم باد را گرد کن

در سوگ نامه ی ابرها

شوق بالش را طرح بزن

آنجا که داستان ویس و رامین

شهره ی شهر شد

و زیر پوست نگاه آماسید

آن حادثه

که در کوچه پس کوچه های غربت

طنین گمشده ای به رگ هایش می وزید

هان صدای باران…!

در نوسان لب های ترک خورده ی زمین خسبید

سوز تلخ کویر

دریچه ی نور را به تهی باز کرد

در هم شکست

جنبشی نابالغ را

با ضرب آهنگی ناموزون

در سایه سار رنجوری

سرد سرد,سر بر بالین نهاد

بر شاخه ی عریان شعرهایم

جوانه ای روئید و

رزان گشت

طفلک ورطه ی حبس

در مرداب جبر لولید

همان قدر زرد

گل شکفته ی پشیمانی

پنهانی اشک ریخت

کنج اتاق خواب های تلخ ام

مهتاب گریزپای

در تابوت ابرواره های جنبشی بی ریشه کز کرد

انگار به راه افتاده ست آب از دهان شن زار

وقتی در دفتر زندگیِ خیال

گنگ ترین ضابطه

می شود واضح ترین رابطه

در برخیزی از خواب های سیاه و سپید

مطلب مشابه: متن صبح بخیر بارانی عاشقانه + جملات احساسی با موضوع باران برای همسر

شعر و متن درباره صدای باران

متن عاشقانه صدای باران

 صدایی باران گونه طنین انداز قلبم شد …

صدا ، صدای باران است ؟؟!

نه! شاید زیباتر از آن است !؟

از پنجره با شوق بیرون را نگاه می کنم

زمین خیس است وآسمان ابری

ابری بودن آسمان دلیل باریدن نیست

خیس بودن زمین هم دلیل باریدن ابرها نیست

درشیشه ی پنجره به خود می نگرم

چشمان من هم خیس است

آری این صدای باریدن چشمان من بود

شاید دلیل خیس بودن زمین هم این بود …

گوییا در درون بسی خسته است

این دل بیچاره بار دگر

آسمان‌اش پر از ابر است

غصه‌ها دارد از دیار دگر

درد هجران یار و دوری معشوق

بهر عاشق به سان راز پنهانی

اندُهش بیکران و شوق وصال

ارمغان آورد پریشانی

شاید او در درون وصال دهد

شوق و جور را به یکدگر با راز

عاشقان زهجر گلایه کنند

«برنیاید ز کشتگان آواز»

عاشقان این ترنم به گوش رسید

نوشدارو به نزد یاران است

دوستان به گوش دل نیوش کنید

گوییا این صدای باران است

هنوز هم بی وقفه

خالی از تکراری

پر از شکفتن

پر از درهم شکستن

و

برداشتن مرزهای عادت

این بود تفاوت تو و همه………

اما حالا

لای حرف هایم نخند

به ملالت انگیزی عادت هایم

و وفاداری به تکرار

لای حرف هایم نخند

زیرا آن ها

به وضع غم انگیزی از تو هزار گله دارند

آن ها

تک پران رؤهایم بودند

که اکنون

گره شان زده ام

نه به گیسوهای تو

به آویزه های روی حصار

و گل های آفت زده باغچه

که من و تو کاشته بودیمشان

در روزی

پر از تکرار صدای باران

مطلب مشابه: متن صبح بخیر احساسی بارانی + جملات صبح بخیر عاشقانه عزیزم برای صبح بارانی

DXbD baX4AEZwpL

جملات پر احساس درباره بارش باران

 باران

گوش کن ،

صدای باران است

صدای ریزش باران

به این نشسته به ظلمت تاریک

صدای ریزش باران ، بروی کوچه ی باریک

صدا

صدای باران است

صدای قطره قطره نشستن

بروی تاریکی

صدا ، صدای نشستن ، به خیل ناپاکی

و ایکاش لطف تو ،لطف باران بود

سیراب ساز کویر و سبزه زاران بود

کاش مهر تو

مهرِ باران بود

روح بخش و جان نثاران بود

صدا

صدای زمزمه

صدای باران است

صدا

صدای ترنم تکرارِ نو بهاران است

و تو ایکاش

ای عزیز و ای زیبا

مثل قطره ی باران

دشت تشنه ی قلبم

این عطشناکِ کولی را

می سپردی به قطره قطره ی لطفت

می سپردی به قطره قطره ی مهرت

این صدای باران است

گوش کن

صدای باران است .

 باران می آید، باران

سپاس فراوان از خدای منان

صدای باران در گوشم زمزمه می کند، صدای نم نم باران

باران می بارد بر بام های خانه ها

باران می بارد بر کوچه و پس کوچه ها

بر زمین ها ی خشک

باران می بارد بر شاخ و برگها

بر درختان، همه جا را مرطوب می کند

ای باران تو می باری ، همه جا را لطیف و تازه می کنی

ببار باران ، ببار باران را

مدتی بود نبودی همه دلتنگ تو بودند

حالا قدر تو را بیشتر می دانم

روزی از صدای بارش تند باران می ترسیدم

اما حالا با جان و دل صدای باران را گوش میکنم

ببار نم نم باران را، ببار

وقتی همیشه هستی کسی قَدرتو نمی داند

چقدر جالب است قانون تعادل و توازن

اینکه باشی ولی در میانه باشی

نه اینکه نباشی

روزی باشی و روزی نباشی…

می دانم تو این قانون را می دانستی

اما دست روزگار تو را اینگونه کرد

هوای آلوده، آب آلوده

دود ماشینها، دود کارخانه ها

همه و همه دل تو را رنجور کرد

مطلب مشابه: قشنگ ترین جملات درباره باران؛ 200 شعر و جملات زیبای باران عاشقانه

شعر و متن درباره صدای باران

 می شنوی صدای طوفان را

صدای باران ، چک چک از زیر سقفِ ایوان

صدای بودن …

صدا ، صدای باران

صدای بودن تو در عطرِ گل یاس و شب بو

صدای ترنمِ هستی در کنارِ عطرِ نسیم…

صدای احساس

غرش آسمان

صدای پای بهار

صدای من …

تو …

ما …

صدا …صدای زندگی است…

صدای شرشر باران، این صدا یک چتر

میخواهد و ساعتها راه رفتن و خسته شدن.

صدای باران می آید،

و نسیم خنکی که از پنجره وارد اتاقم

شده،نوشته هایم را نمناک کرده است.

هیس، بشنوید،صدای باران، کم شده،

گویی گوش دوخته است به

صحبت های من.

پس تا نهیبی دیگر، فرصت است در باران

دویدن و یافتن کسی برای دوست داشتن

و یا جایی برای ماندن.

هنوز نرسیدیم و اما باران دوباره

به ما رسیده است

می آید و قطراتش رقص کنان، خیسمان

میکنند در این سیاهی شب

گویی شادند از نرسیدنمان.

چترم را میبندم و برمیگردم به اتاقم و

منتظرم باران ارام بگیرد و بخوابد

تاصدای قورباغه ها را از شالیزارها بشنوم.

باران پشت پنجره که بلند آواز میداد

بالاخره آرام گرفت و زود خوابش برد

صدای قورباغه ها از دور دست می آید.

باران…

حس سرد خیس شدن

صدای برخورد آب و برگ

پایان سکوت آسمان

شادی همه و بی قراری ابرهای سیاه

باران ترنم صدای خدا در گوش کوچه ی ما

آسمان به حال چه کسی گریه می کند؟

یاد دارم در شبی دل آسمان پر از تنهایی بود

بغض آسمان به یکباره شکست

من در راه بودم , در خیال خوش خود

در هوای نازک بارانی

با قدم های زیاد می رفتم

زیر لب می گفتم , که چه زیباست امشب

که چه زیباست باران

مطلب مشابه: متن هوای بارانی + جملات شب بارانی و دلنوشته های زیبا در مورد هوای ابری

شعر و متن درباره صدای باران

 باز باران رسید

باز با صدایِ نم نمِ خود

دلِ ما را نوازش کرد

چقدر دلنشین است

صدایِ باران

صدایِ برخوردِ قطراتِ باران

بر زمین

رویِ آب

بر رویِ شیشه یِ ماشین

و چقدر دلچسب است

هنگامِ نزولِ باران

داخل ماشین باشی

یا که از پنجره یِ پشتِ اتاق

ناظرِ آمدنِ نم نمِ باران باشی

یا که در مزرعه و دشت و دمن

بزند بر سرِ تو این باران

بشوی همچو پرستو پَر خیس

و این چنین است باران

می زند بر سرِ ما آن قطراتِ خود را

گاه آرام و یواش

گاه کوبنده و سخت

گاه هم دستِ کمی از این دو

و به هرحال اینکه

گله ای از او نیست

چون که آن دستِ نوازشگرِ حق بر سرِماست

مطلب مشابه: دلنوشته باران + متن های احساسی و ادبی با موضوع باران

مطالب مشابه را ببینید!

متن استاتوس انگلیسی؛ جملات پر معنا و با ارزش کوتاه انگلیسی شعر عاشورا؛ مجموعه ای کامل از اشعار ماه محرم و شهادت امام حسین (ع) پیامک ماه تسلیت ماه محرم + اس ام اس و متن عزاداری امام حسین (ع) متن ادبی با موضوع مهر و محبت (جملات دلنشین کوتاه در مورد محبت و دوستی) متن مهاجرت فرزند؛ جملات احساسی و انگیزی درباره مهاجرت فرزندان متن غمگین؛ متن شکست عشقی غمگین، اس ام اس غمگین تنهایی، دلنوشته بسیار احساسی غمگین متن غمگین کوتاه + جملات پر از غم و ناراحتی کوتاه برای بیو و کپشن عاشقانه حدیث درباره ماه محرم (احادیث درباره امام حسین و ماه شهادت) جملات تسلیت ماه محرم؛ متن تسلیت ماه محرم حسینی، شعر تسلیت ماه محرم شعر کوتاه درباره امام حسین؛ مجموعه اشعار کوتاه و دو بیتی درباره امام حسین و ماه محرم