شعر عاشقانه دلبرانه با گلچین اشعار کوتاه و بلند احساسی رمانتیک برای عشق
اشعار زیبای عاشقانه دلبرانه
در این بخش زیباترین اشعار عاشقانه دلبرانه (حساسی و رمانتیک) جدید برای ارائه به همسر و عشق و یا قرار دادن در استوری و کپشن گردآوری کرده ایم.
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم، نعره مزن جامه مدر هیچ مگوگفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگومن به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگومولانا
***
در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب
***
من در انتظار بهترین پیام نیستم
من در انتظار پیامی از بهترینم، بهترینم
***
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشمحکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشمسعدی
کافیست
صبح که چشمانت را باز می کنی
لبخندی بزنی جانم
صبح که جای خودش را دارد
ظهر و عصر و شب هم
بخیر می شودمحمد خسرو آبادى
***
مطلب مشابه: متن دلبری عاشقانه همسر + جملات دلبرانه زیبا برای عشق و معشوق
بار اول که دیدمت
چنان بی مقدمه زیبا بودی
که چند روز بعد
یادم افتاد
باید عاشقت میشدم..!
***
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلی وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم
***
گفتی دوستت دارم
و من به خیابان رفتم!
فضای اتاق برای پرواز کافی نبود«گروس عبدالملکیان»
اشعار کوتاه دلبرانه عاشقانه
در امتداد هر شب
من هستم و تمامت
با خویشتن نشستن
در خویشتن شکستن
***
اگر در زندگی ام کار درستی انجام داده باشم
این است که قلبم را به تو هدیه کردم
***
به خودم آمدم انگار تویی در من بود
این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود
آن به هر لحظهی تبدار تو پیوند منم
آنقدر داغ به جانم که دماوند منمعلیرضا آذر
***
ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچ
صبر کم و بی تابی بسیار و دگر هیچ …!عرفی شیرازی
***
دوش بی روی تو آتش به سرم بر میشد
و آبی از دیده میآمد که زمین تر میشد
تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز
همه شب ذکر تو میرفت و مکرر میشد
چون شب آمد همه را دیده بیارامد و من
گفتی اندر بن مویم سر نشتر میشد
آن نه می بود که دور از نظرت میخوردم
خون دل بود که از دیده به ساغر میشد
از خیال تو به هر سو که نظر میکردم
پیش چشمم در و دیوار مصور میشد
چشم مجنون چو بخفتی همه لیلی دیدی
مدعی بود اگرش خواب میسر میشد
هوش میآمد و میرفت و نه دیدار تو را
میبدیدم نه خیالم ز برابر میشد
گاه چون عود بر آتش دل تنگم میسوخت
گاه چون مجمرهام دود به سر بر میشد
گویی آن صبح کجا رفت که شبهای دگر
نفسی میزد و آفاق منور میشد
سعدیا عقد ثریا مگر امشب بگسیخت
ور نه هر شب به گریبان افق بر می
سعدی
مطلب مشابه: متن دلبرانه برای همسر + جملات زیبای احساسی و ناز کشیدن همسر مهربانم
من تو را نمی سرایم !…
تو….
خودت در واژه ها می نشینی…!
خودت قلم را وسوسه می کنی !!
و شعر را بیدار می کنی..!!
***
فاش می گویم و
از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و
از هر دو جهان آزادم
***
دردمندان را دوایی نیست در میخانه ها
ساده دل آنکس که پیمان بست با پیمانه هامست توحیدم نه مست باده اندیشه سوز
سر خوشی ها را نجویم از در میخانه هاعکس روی باغبان پیداست در هر برگ گل
سیر کن نقش خدا را در پروانه هاداستان اهل دنیا را به دنیا دار گوی
گوش من آزرده شد از جور این افسانه هاگر که جویی روشنی، در خاطر بشکسته جوی
رونق مهتاب باشد در دل ویرانه هاسر بپای بینوایان منهم تا زنده ام
چون خدا را دیده ام در کنج محنت خانه ها
***
نترسم که با دیگران خو کنی
تو با من چه کردی که با او کنیصائب
***
مطلب مشابه: جملات دلبری عاشقانه + متن های احساسی رمانتیک برای همسرم
هوا موی تو را که می بیند
نا آرام می شود
هیچ وقت جایی رفته ای
که باد نیاید؟
***
این سینه پرمشغله از مکتب اوست
و امروز که بیمار شدم از تب اوستپرهیز کنم ز هرچه فرمود طبیب
جز از می و شکری که آن از لب اوستمولانا
***
شعر عاشقانه و دلبرانه بلند
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماستتو یک رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه می خواهیمن آن خاموش خاموشم که با شادی نمیجوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمیپوشمتو غم در شکل اوازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازیمرا دیوانه می خواهی ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه می خواهیشدم بیگانه با هستی ز خود بیخود تر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر انچه میخواستیبکش ای دل شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق ما تو درس عبرت کننکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اقرار گذشت اب از سرم دیگرسلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
***
آن بهشتی که همه در طلبش معتکف اند
من کافر همه شب با تو به آغوش کشمخواجوی کرمانی
***
باران معشوقه ی پاییز است
وقتی این همه زیباست
نغمه ی رسیدنش …
دلبری کردنش..
جانا من پاییز باشم
تو باران می شوی؟یداله رحیمی
***
مطلب مشابه: عکس پروفایل لاکچری و دلبرانه + متن های عاشقانه دو نفره رمانتیک
تا که از جانب معشوقه نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسدحافظ
***
بویِ شور انگیزِ باراڹ می دهی
با نگاهت بر دلم جان می دهی
بسڪہ خوب ومھربان و صادقی
بر دلم عشقی فراوان می دهی
***
عشق بازی کار فرهاد است و بس
دل به شیرین داد و دیگر هیچکس
مهر امروزی فریبی بیش نیست
مانده ام حیران که اصل عشق چیست؟
***
این قلب عاشق من تا قیامت فداییته
گـریه شـده کـارشـبام
اسم قشنگت رو لبام
دائـم تـو فـکـرتـم گلم
ماه شبامی خوشگلم
خـوشـبوتـر از یاسمنی
همرنگ احساس منی
سبدسبدستاره پیشکشه برق چشمات
گلبرگا هم ندارن لطافت روی لبهات
واسه پابوست دیگه برگی نمونده رودرخت
بـس که خوبی گلدون از خجالتت شکست
گرمی دستای تورو تابستونم نداره
تـاوقتی تو کنارمی زمستونم بهاره
به قشنگی تموم قصه های عاشقانمی تو
زلالـی مـثـل گـریـه هـای صـادقـانـمـی تـو
تو همون سنگ صبوری که واسه من تکیه گاهه
تـوکـه جـرمی نـداری قـلـبه کـوچـیـکـت بـی گـناهه
***
ناله اگر که برکشم، خانه خراب می شوی
خانه خراب گشته ام، بس که سکوت کرده ام …صائب تبریزی
***
شعر کوتاه دلبرانه جدید
اندوه من این است، که در دفتر شعرم
یک بیت به زیبایی چشم تو ندارم
***
آنکه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت
به همه عالمش از من نتوانند خرید…
***
عشق یعنی در میان صدهزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگه مست و مدهوشت کند
***
کاش
میگفتی چیست
آنچه از چشم تو
تا عمق وجودم جاریست …
***
مطلب مشابه: متن بیو دلبرانه و دخترانه + جملات کوتاه برای دختران لاکچری و خاص
گاهی میان مردم، در ازدحام شهر
غیر از تو
هر چه هست فراموش میکنم …فریدون مشیری
***
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
به مجنون و به لیلا شدنش می ارزددفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سند عشق به امضا شدنش می ارزدگرچه من تجربهای از نرسیدنهایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزدکیستم ؟باز همان آتش سردی که هنوز
حتم دارد که به احیا شدنش می ارزدبا دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم
به همان لحظهی بر پا شدنش می ارزددل من در سبدی ـ عشق ـ به نیل تو سپرد
نگهش دار، به موسی شدنش می ارزدسالها گرچه که در پیله بماند غزلم
صبر این کرم به زیبا شدنش می ارزد
***
خوشا آنانکه با عزت ز گیتی
بساط خویش برچیدندو رفتندزکالاهای این آشفته بازار
محبت را پسندیدند و رفتندخوشا آنانکه در میزان وجدان
حساب خویش سنجیدند و رفتندنگردیدند هرگز گرد باطل
حقیقت را پسندیدند و رفتندخوشا آنانکه بر این صحنه ی خاک
چو خورشیدی درخشیدند و رفتندخوشا آنانکه با اخلاص و ایمان
حریم دوست بوسیدند و رفتندخوشا آنانکه که پا در وادی حق
نهادند و نلغزیدند و رفتند
***
اشعار احساسی و رمانتیک دلبرانه
Please take my hand
please take my heart
I wanna live my life with you
I just can’t wait to start
لطفا دست من را بگیر
قلب من را بگیر
می خواهم زندگی ام را با تو بگذرانم
و بی صبرانه منتظر آغازش هستم
***
مطلب مشابه: جملات رمانتیک برای خانمم + متن های احساسی دلبرانه و عاشقانه برای همسرم و عشقم
مینویسم سرشار از عشق
برای تویی که همیشه
تنها مخاطب خاص دلنوشته های منی…
برای تو که بخوانی و بدانی
دوست داشتنت در من
بی انتهاست…
***
با مـــن قدم بزن، تنهاتــــر از همه
اِی مصرعِ سکوت، در شعرِ همهمه
با مــن قدم بزن، چله نشینِ عشق
فرمانروای قلب در سرزمینِ عشق…
علیرضا آذر
***
وسعت عشق را کرانه تویی
یگانه ترانه عاشقانه توییبه نام تو می خوانند مرغان سحری
ترنم نغمه های عارفانه توییآسمان می نازد به نور سیمایت
چهاردهمین اختر بی نشانه توییتنهای بی مونس ای صاحب دل
دلیل سکوت شاعرانه توییدلم را فرش آمدنت می کنم
بهار بی خزان جاودانه توییشمیم عطرخدا باغ گل نرگس
مسافر خسته ی زمانه توییدوای دردمندان فروغ دیدگان
آمین دعاهای خالصانه توییعمریست در حضورت غائبیم
دلیل اشکهای شبانه توییدر غم هجر تو می سوزیم و شمع
گوید که دلیل سوختن پروانه توییرسد هر جمعه و امید مهمان ما
غروب که می شود فسانه توییبه حق سجاده و محرابت بیا
که آرامه دل دیوانه تویی
***
بنشین ٬ مرو ٬ که در دل شب ٬ در پناه ماه
خوش تر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست
بنشین و جاودانه به آزار من مکوش
یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست.
بنشین ٬ مرو ٬ صفای تمنای من ببین
امشب چراغ عشق در این خانه روشن است
جان مرا به ظلمت هجران خود مسوز
بنشین ٬ مرو ٬ مرو که نه هنگام رفتن است.
فریدون مشیری
***
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمـار تـو را دیـدم و بیمار شدمفارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدمغم دلدار فکنده است به جانم، شررى
که به جان آمدم و شهره بازار شدمدرِ میخانه گشایید به رویم، شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه، بیزار شدمجامه زهد و ریا کَندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتى و هشیار شدمواعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند مى آلوده مددکار شدمبگذارید که از بتکده یادى بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم
***
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می نکنیدل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منیدیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنیسعدی
مطلب مشابه: عکس پروفایل دلبری کردن عاشقانه | متن های جالب رمانتیک دلبری کردن از یار
دلـگـیـــر دلـگـیــــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر
از غصـه مـیمـیــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذربـا پـای از ره مـانــده در ایـن دشــت تــبدار
ای وای مـیمـیــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذرسـوگنــد بر چشمـت که از تـو تــا دم مــرگ
دل بــر نمـیگیـــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذربالله که غیر از جرم عاشق بودن ای دوست
بیجـرم و تقصیــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذربـا شـهـپــر انـدیـشـــه دنـیـــــا گــردم امـــا
در بـنــد تـقــدیـــرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذرآشــفـــتـــه تــر ز آشـفــتـــگـــــان روزگـــارم
از غــم بـه زنـجـیـرم مـــرا مـگـــذار و مـگـــذر
***
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی گیردحافظ
***
جای مهتاب،به تاریکی شب ها تو بتاب
من فدای تو، به جای همه گل ها تو بخندفریدون مشیری
***
از پریدنهای رنگ و از تپیدنهای دل
عاشق بیچاره هرجا هست رسوا میشود …
***
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟ کجا رفت؟ چرا بود و چرا نیست!؟
***
جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت
بر همان عهد که بودیم بر آنیم هنوز…ادیب نیشابوری
***
هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش
هزار راه مرا، ای یگانه پایان باشبرای آنکه نگویند، جستهایم و نبود،
تو آنکه جسته و پیداش کردهام، آن باش!
از هر چه می رود سخن دوست خوش ترست
پیغام آشنا نفس روح پرورستهرگز وجود حاضر غایب شنیده ای
من در میان جمع و دلم جای دیگرستگفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم
هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر استسعدی
مطلب مشابه: متن عاشقانه ویژه (پیامک و جملات ناب زیبای عاشقانه و احساسی با تکست های کوتاه)