شعر عشق نافرجام و دست نیافتنی [ اشعار تلخ و سوزناک عاشقی ]
عشق شیرین و تلخ است. عشق نافرجام با خاطراتش شیرین و با دوریاش تلخ است. از همین رو بسیاری از شاعران که عشق نا فرجام را تجربه کردهاند درباره این حس خود نوشتهاند. ما در روزانه این اشعار سوزناک را برای شما دوستان آماده کردهایم؛ با ما باشید.
![شعر عشق نافرجام و دست نیافتنی [ اشعار تلخ و سوزناک عاشقی ] 1 شعر عشق نافرجام و دست نیافتنی [ اشعار تلخ و سوزناک عاشقی ]](https://roozaneh.net/wp-content/uploads/2024/04/روزانه-سری-جدید-101.jpg.webp)
اشعار سوزناک درباره عشق نافرجام
عاشقانرا در بهشت آرام نیست
عشقبازی کار هر خود کام نیست
پختهٔ باید بلای عشق را
کار این سودا پزان خام نیست
چارهٔ عاشق همین بیچارگیست
همدمش جز بخت نافرجام نیست
کام نتوان یافتن در راه عشق
غیر ناکامی درین ره کام نیست
دست باید داشتن از ننگ و نام
عشق را عاری چو ننک و نام نیست
زین شب و روز مکرر دل گرفت
ایخوش آنجائی که صبح و شام نیست
خوبتر از خال و زلف دلبران
دانهٔ مردم ربا و دام نیست
آبروی نیکوان دلدار ماست
لیک با این خاک شینان رام نیست
تا وصالش دست ندهد فیض را
این دل سرگشته را آرام نیست
![شعر عشق نافرجام و دست نیافتنی [ اشعار تلخ و سوزناک عاشقی ] 2 اشعار سوزناک درباره عشق نافرجام](https://roozaneh.net/wp-content/uploads/2024/04/13424.jpg.webp)
دوست دارم سر روی شانه هایت بگذارم زار زار بگریم
از غم تو ای عشق نافرجام زار زار بگریم
راحت جانم بودی و رفتی
از غم رفتن توزار زار بگریم
داغ عشقت مانده بر دل
من برای این عشق نافرجام زار زار بگریم
گر فراموشم کنی من هنوز یاد تو را دارم
از این عشق بی ثمرم زار زار بگریم
حیف از آن عمر گرانمایه که به پای تو ریختم
بهر سادگی و یکرنگی خود باز هم بگریم
دوست دارم با یادت هم زار زار بگریم
یاد تو قوت قلب جان من است
با این قوت قلب دوست دارم با این امید ای عشق نافرجام زار زار بگریم
گر نگریم این دلم آرام نمی گیرد
عشق من باز گرد تا از شوق دیدنت زار زار بگریم
خاطرات خوبی داشتیم با هم
به یاد آن خاطرات خوب دوست دارم زار زار بگریم
این قدر گریه کنم که به جای اشک بلکه خون بگریم
عشق تو اینقدر عمیق بود چاله ای کنده تو قلبم
این چاله تا پر نشود بازهم زار زار بگریم
خاطراتت مثال شب و روز مثل برق و باد رد می شود از نظرم
می گویند آب رفته به جوی باز نمی گردد
بهرآب رفته از جوی هم باز بگریم
دوست دارم نه یک بار بلکه هزار بار بگریم
افسوس که از آن همه عشق و احساس
آن عمری که ریختم به پایت بر نمی گردد
هزار بار کم است بلکه دریایی بگریم
افسوس که نشناختم عمرم را به پای چه کسی تلف کردم
حیف از آن عمر تلف شده به پای تو
دریایی اگر اشک بریزم
بازهم کم است
ای ناسپاس بی خرد
دنیای نفرینهم برای تو کم است
چرا که این آب رفته بقیه ی عمر من است
بهر این عمر رفته بازهم زار زار بگریم
ای عابدی بهر این عشق نافرجام و طبل تو خالی نگری
بهر قلب بی کینه و دلتنگی خود بگری
بهر یکرنگی و سادگی خود بگری
هر لحظه اش فریب و تو خالی است
عشق واقعی خداست و بس
اوست که برای آدم هست همه کس
مطلب مشابه: متن درباره عشق نافرجام؛ جملات تلخ درباره نرسیدن به عشق و معشوق
مثـــلِ جـنـگـل مثـــلِ بـارانِ بهــاری بود و مـن
مثـــلِ دشــتِ خــُـرمِ گُـل. لاله زاری بـود و من
او کنــارِ بـِــرکـه ای پــوشـیــده از بـارانِ برگ
نغمـــه های عاشــقانه با ســه تـاری بـود و مـن
در میــانِ مــــوجِ مــوهـایـــش نـسیــمِ سـاحلی
دستِ زیبایـش گِره در دسـتِ یاری بـود و من
صـیدِ صـیادِ نگاهــش مـرغِ بـی بال و پَـری
رنگِ چشمش شُهرۀ شهر و دیاری بود و من
عشـــق بایــد میدَریـد ایــن پـَرده از آئینه اش
چونکه در آئینه اش گرد و غباری بود و من
بوسه های پُرعطـش دیـدم که میخواهد رقیب
او که قـبـــلا از همین هایم فراری بود و مـن
دردِ دلها کـرده بـود از دردِ بـی درمانِ عشـق
تازه فـهـمـدم که آن دردِ خـمــاری بـود و مـن
مـن خُمـارِ عشـــق او بــودم نه دنـبـالِ هوس
او ولی هرروز وشب درمِی گساری بود ومن
شایـد این فــردا که می آید منــم عاشـق شوم
عشـقِ نافـرجامِ او شایـــد قُمـاری بـود و مـن
![شعر عشق نافرجام و دست نیافتنی [ اشعار تلخ و سوزناک عاشقی ] 3 اشعار سوزناک درباره عشق نافرجام](https://roozaneh.net/wp-content/uploads/2024/04/98-2.jpg.webp)
روزهای عمرم بی هیچ امیدی سپری میشوند و من اما
بی خیال از ناترازهای زندگی هنوز به دنبال تو میگردم
آه ای عشق نافرجام
کجای خاطراتم جایی دنج پیدا میشود
تا لحظه آری فقط لحظه ای از یادت غافل باشم…..
سالی از سالیان حیاتم گذشت
اما من باز چونان کودکی که از عشق جز پاکی شاعرانه اش را نمیداند باز منتظر حضورت نشسته ام
عجب تلخ است قصه ی فراق.
دیگر سمیرا به من ،قصد کمــــــــک ندارد !
قلبم به خط قبلی ، یک ذره شــک ندارد !
در این قمار هستی ، دستم شده چه خالی !
در خال و برگ بازی ، یک دانه تک ندارم !
آخر چرا خدایا ،در ماتم است و تنها
هر کس که در سرشکش ، دوز و کـــلـــک ندارد ؟!
درد و بلای دنیا ، مخصوص مستمندان ؟!
اعمال بی نیازان ، سنگ محک ندارد ؟!
چشم فلک ندیده ، تبعیض بی کران را ؟!
یا بسته چشم خود را ، یا مردمک ندارد ؟!
حالا سبک شدم من ، از گفتن حقیقت…
بی وزنی مرا هم ، آن قاصدک ندارد …
تنبیه این جسارت ، باشد برای فـــــــــردا .
شاید که روز دیگر سمیرایم بیاید..
مطلب مشابه: متن برای معشوق؛ زیباترین اشعار، دلنوشته، جملات و سخنان درباره معشوق
آسمان ابریست وُ دلِ من مه آلود
در بزمِ غُرشِ ابر ، هوای گریه دارم
سازِ ترک خورده ام در سوت و کورِ خاموش
آوازه ی جداییست از یادگارِ آن مرد
در خلوت شبانگاه از سایه سار هجران
من نای وُ شورِ کافی ،بر کوک آن ندارم
در موجِ خنده ی ابر ، با هر ترانه ی باد
گویی به رقص آیند
در پوستِ سرد وُ خسته این طاق های نمناک
اما تعفنی گند با خونابه ی رنج پُر کرده این مشامم
از نحسِ رفتنِ مرد ، ماتم سرا دارم
گویند پادشاه فصلها ،عنوان توست پاییز
اما هوای زیستن، مشحونِ غم وُ اندوه است
در رامشی کاذب
با عقده هایِ گَس طعم
بر روحِ مرده یِ خود ، صیقل ،نمی جویم من
میراث دارِ تلخِ یک انقراضِ مشرف ،بر جاده یِ خیالم
از بینشِ باران تا معنیِ رویش
پوچم ، تهی وُ عاجز
از این همه عصیان با عشقِ نافرجام ،
از تیرک نگاهت ،حسرت به دل ندارم
تیغ است بر گلویم
این بغض بی گناهم
با هر نفس های من در حجمِ ناسیّال در نبضِ خاموشِ مرگ
یک نعشِ خفته دارم
آن مرد بانی اش شد
آن مرد یوسفم بود
رفت ،به سوی کنعان
از جبر یا اختیار
من ماندم وُ یک پاییز در سوگ و ماتم آن
هرگز برنگشته، دیگر نخواهد آمد
امیدواریم را تدفین کردم وُ رفت
داغی زدم به پایم تا گمشده نیابم
حتی به یلدا قسم ، فکر سفر ندارم (فرین محمودلشگری)
![شعر عشق نافرجام و دست نیافتنی [ اشعار تلخ و سوزناک عاشقی ] 4 اشعار سوزناک درباره عشق نافرجام](https://roozaneh.net/wp-content/uploads/2024/04/65654.webp)
عشق نافرجام
چه روح لطیفی دارد مهربانیت
گویا
پیله ابریشمیست
تنیده بگرد دلم
پاهایم عزم رفتن دارد
این چه گره ایست بردلم
بوی تنت
مشامم را افسارزده است
گمان میبرم
که رفته ام
چه میگویی
که رفته ام
دیریست که
در خاک درت گرفتار مانده ام
برق نگاهت
برده هوش از سرم
وباز خیالی و مهتابی و برکه پرابی
وباز نگاهی
….آهی
نیما شاهینی
تا دیدمـت عاشق شـدم ماننـد فرهاد
اما تـو بـودی تلـخ تر از زهـر , ای داد
چون قاصدک آرام و پُر احساس بودم
تـوفـانِ چـشـمانِ تـو دل را داد بر باد
با یک نـظـر دیـوانـه ام کـردی و رفتی
ایکاشچشمانت به من هم یاد میداد
با رفـتنَت حالم چـنان بد شد که دیگر
با هـیـچ رخـدادی نمیگـردد دلم شاد
بی وقفه هستیدر خیالو خواب با من
ایکاش میشد لحظهای میرفتی از یاد
کـوهِ سـکـوتـم زیـرِ بـارِ بـرفِ بـسـیار
بغضیکهدارد حسرتِ یکلحظه فریاد
شایـد جـهـنم باشد این دنـیا و خالق
من را برای سـوخـتن ایـنـجا فـرسـتاد
هم کُـشته ای ما را و همدر بند کردی
جـلاد باید گـفت بـر این گـونه صیاد
دیـگـر بـرایـم زنـدگــی ارزش نـدارد
دنیای بعد از رفتنَـت از چشمم افتاد
هر چند بی تو خانه ام ویران شد اما
ای عشـق نافرجام باغِ عـشـقـت آباد
امیربهنام
مطلب مشابه: متن برای عشق قدیمی + جملات یادآوری خاطرات قدیمی با عشق رفته
وای به روزی که عاشق کند شاعری………
عشق یعنی بد بخت است
هرکسی مزدوج گردد با تنت
بی عشق . . .
عشق یعنی خوشبخت است
هرکسی که در خیال خود
با عشق تو آمیزد یک عمر
عشق یعنی
بشنوی من یک شبی
از عشق تو بیجان گشته ام
تو در اغوش دگر
مرغ غزل خوان گشته ای
عشق یعنی
خدارا شکر
گشتم بیچاره ی عشقت
تو بی خبر
خوش هستی با یار دگر
عشق یعنی
یک سبد از غزلهایت را برای من بخوان
یک دم دیگر بیا پیشم بمان
عشق یعنی
ًٍُمرا بیدار کن از خواب و خیالِ
عشق نافرجام خود
عشق یعنی
مرا عادت بده تا
بیتو بعد از این عادت کنم
عشق یعنی
ساحره سحری بخوان
برود از سر من هوای تو
ور نه میشوم هلاک خونم به پای توست
عشق یعنی دعا در حق من
از زبان مومن ترین معشوق
تا خلاصی یابم از زندگی بیتو
عشق یعنی
دعا کن ای عزیز تا بمیرم زود زود
هم تو راحت گردی از من
هم بخوابم من راحت توی گور
عشق یعنی
عصرهای جمعه
من تورا دوست دارم بیشتر از هر وقت
عشق یعنی
یادت ای دوست یادت ای دوست
من بمیرم تا نبینم داغت ای دوست
مطلب مشابه: متن حقیقت تلخ روزگار و جملات سنگین و تلخ درباره آدمها
![شعر عشق نافرجام و دست نیافتنی [ اشعار تلخ و سوزناک عاشقی ] 5 اشعار سوزناک درباره عشق نافرجام](https://roozaneh.net/wp-content/uploads/2024/04/5656.webp)
و چقدر فاصله افتاد بین اشعار نظامی و حقیقت
عشق آن لیلی کجا و عشق لیلی
اگر اسطوره دوران شما لیلی و مجنون بودند
امروز لیلی و مجنون داریم
فردا فرهاد و لیلی
و روز های دگر مجنون و شیرین
و گوشت میرسد داستانه فرهاد و شیرین
خوش بخوابی که زمان عشق پاک است
شاعر ، شاعر هزاران عشق نافرجام
نمی دانم چه شد آخر تو از من سخت رنجیدی
و از این چشم های بی پناهم دیده بر چیدی
تویی که می کشانیدی مرا تا مرز خوشبختی
چه شد حالا که محتاجم، اسیر دیو تردیدی؟
نرفته لحظه ای یادم، تو جان دادی به احساس
منی که مبتلا بودم به حس شوم نومیدی
ولی آن روزها آخر خدای مهربانی بود
چگونه مهربانی را تو از آن سینه دزدیدی؟
ز هجرت اشک میبارد به روی گونه ی شعرم
چرا این داغ را دیگر به قلب واژه پاشیدی؟
تو گفتی سیب عشقت را درون سینه من دارم
همان روزی که احساس مرا در دیده ام دیدی
تمام لحظه های بعد از آن را خوب یادم هست
تو بر احساس شرم آگین من یک ریز رقصیدی
و حتی لحظه ی طغیان این احوال ناکوکم
نشستی پا به پایم یک نفس بی درد باریدی
ولی اندک زمانی بعد که حس بودنم پوسید
تو هم با رانش این عشق نافرجام لرزیدی
زمان رفتنت گفتی که قلبم جای ماندن نیست
ولی هرگز نگفتی نازنینم از چه ترسیدی
تو اصلا هیچ می دانی چه آمد بر سرم وقتی
که از باغ دل همسایمان آن سیب را چیدی؟
چطور لا جرعه می خواهی تمام دلخوشیها را
تویی که عشق باران خورده ات را ساده بخشیدی؟
شبی در خواب می دیدم تمام سیب ها مردن
خیانتکار محبوبم تو هم دیگر نتابیدی
به حال گریه پرسیدم: مسیر رفتنت بودم؟
به من خندید چشمانت،که یعنی دیر فهمیدی.
مطلب مشابه: شعر درد عاشقی و اشعار غمگین عاشقی در هجران عشق
![شعر عشق نافرجام و دست نیافتنی [ اشعار تلخ و سوزناک عاشقی ] 6 اشعار سوزناک درباره عشق نافرجام](https://roozaneh.net/wp-content/uploads/2024/04/6998.webp)
روزگاری است که دلواپسی ام
ریزش اشکیست
که تنها ثمرِ بودنِ با او بوده است
و ترکیدن بغضی است
که تنها، خاطره ی ملموس است
من شنیدم که کسی می گفت
او
عاشقِ عشقی است که نافرجام است
دیده، آن عشق که در عقد وصال است
خانه ای در گورستان
بابتِ مهریه طلب می کرد
من ندیدم، اما،گویند
پس از آن عقد
یکی در دم جان داد
یاد آن روزی که حرف از عشق بود
فکر میکردم همه از صدق بود!!
حیفی ایامی که سر شد این چنین
گاه طی شد در خیالت نازنین
پس چرا؟ اول مرا کردی خراب
تا شوم در عشق تودر پیچ و تاب
ابتدا در عشق دردم داده یی
باش مرهم بر دل آزاده یی
باش با من با تو این دنیای من
پوره کن امید و این رویای من
با تو بودن زندگی گردد بهشت
میتوان این عشق پاکم را نوشت
میروی با من برو هر جایی است
معنی عشق این چنین زیبایی است
هر کجا گر میروی یادم بکن
لحظه ی هم فکر فریادم بکن
علی اصغر حیدری بلخی
مطلب مشابه: متن خداحافظی عاشقانه غمگین با جملات غم انگیز رفتن