جملات غمگین جدایی و متن های تاثیرگذار جدا شدن از عشق اول
متن زیبا و جملات غمگین جدایی از عشق
در این بخش مجموعه جملات غمگین جدایی و متن های تاثیرگذار و زیبای جدا شدن از عشق اول را ارائه کرده ایم با ما همراه باشید.
انتظار
زیباترین نقاشی دنیاست
وقتی حاصل تصویرش
تو باشی …
***
تا بوده، همین بوده: همیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست و حوصله کسی رو نداریم که هست! بعد شکایت می کنیم از تنهایی هامون …
***
وقتی دلم گرفت ، زیرِ بازان گریه کردم …
وقتی اشکهایم میان قطره های باران گم شدند ،تازه فهمیدم غمِ من چقدر کوچک است و غمِ آسمان چقدر بزرگ …
***
دیــگر دست روی دست تنهایی گذاشتن
سودی برای من ندارد
می خواهم تمام شهر را
موشکافی کنم
شاید فکری از من در تو
روی دست خیابانی مانده باشد..
***
هی !!
کافه چی !
میزهایت را تک نفره کن
مگه نمی بینی
همه تنهاییم ؟!
***
غــــــــــــــــــــــصه مراکــــــــــــــــــــــــــــشت…!!!
وقتی دیــــــــــــــــــــــدم ،
دست به سینه ایستاده ای !!!
من تمام راه را برای آغـــــــــــــــــوشت دویــــــــــــده بودم … !
***
متن کوتاه تاثیرگذار جدایی از عشق
دورا دور عاشقت شدم
دورا دور نگرانت بودم
دورا دور عشق ورزیدم
و حال
عاشق شدن و عشق ورزیدنت به دیگری را
دورا دور می بینم
و از همین دورا دور می میرم !
***
آنسوتر از تمامی قـول و قرار ها
پاییـز را قدم زده ام بـی تو بارها
***
ﺍﺯ ﮔﺮﻩﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﻠﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ،
ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻡ،
ﮔِﺮِهی ﺑﻪ ﻧﺎﻓﻢ ﺯﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ
ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻢ!
ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﻩ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ…
ﺷﺎﯾﺪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻩﻫﺎﺳﺖ!
ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﯽ ﻭ ﺻﺒﺮ، ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻧﮕﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺮﻩ ﺑﻌﺪﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﻗﻢ ﺯﺩﻩ ﺩﺍﺭﻡ…
ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﻩ ﻓﺮﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺒﺎﻓﻢ…
ﻓﺮﺷﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻓﺘﻨﺶ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ…
ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻦ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ
ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﻡ…
جدید ترین متن ها و جملات غمگین جدایی
***
تو از عشقت حذر کردی و رفتی
تو بی یار و کسم کردی و رفتی
در این مکاره بازار پلیدی
تو یارت را رها کردی و رفتی
***
جملات جدا شدن از عشق اول
نيمكت با هم بودنمان
تنهاست
باران ميبارد و
جايت خالي تر از همیشه است …
***
این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن
هزاران کارگر در من مشغول کارند
روحیه ام در دست تعویض است!
***
نه نمیدونم حسم چیه
بعضی وقتا یادمم میره اسمم چیه
یه وقتایی دلخورم ع دنیام
میخوام بشم گم تر ع گمنام
دلم تنگه اما تنگ چی ؟
نمیدونم شدم حتی دلتنگ کی؟
وقتایی کـه غمگینم حستون نیس
بدون دلیل میشه حتی چشممون خیس
***
دلم گرفته دوباره دراين هوای مزخرف
بياد ان هـمه خنده بـه روز هـای مزخرف
بياد بودن با تـو ولي نبودن با تـو
بياد ان گله هايت و ان صدای مزخرف
گرسنه بودم و ان دم بـه روح مـن تـو خوراندي
از ان غذای حرامت از ان غذای مزخرف
خدا کند کـه نيفتد مسيرشان بـه هم ان دو
دو اشناي قديمي دو اشناي مزخرف
بـه انقراض دچارم ولی هنوز نمردم
شبيه واژه طهران شبيه طای مزخرف
غرور له شدۀ مـن کنار حس غرورت
شبیه تلخي نعنا درون چاي مزخرف
چـه ساده امدم از هر کجاي قصّه کـه بودم
بـه هرکجا کـه تـو گفتي بـه هرکجاي مزخرف
رسيده اخر قصّه بيين منو تـو کجاييم
تـو ابتدای خوشي ها مـن انتهای مزخرف
اميد مـن بـه خدا بوده در مواقع طوفان
نبسته ام دل خود رابه نا خدای مزخرف
چـه روزها کـه دعا کرده ام بـه مـن برسي تـو
هزار مرتبه توبه از ان دعای مزخرف
***
جملات کپشن و استوری جدایی از عشق سابق
گفته بودم می‌روی
دیدی عزیزم آخرش
سهم ما از عشق هم شد
قسمت زجر آورش:»
***
از قضا بی تو هم بـه سر می شود…. اما بیا و ببین چه بـه سر میرود تا بـه سر شود!
***
+فکر می کني عاشقمی؟
-اگه فکرم کار می کرد کـه اسمش عشق نبود :»
***
هی رفیق: اگه میدونستی آدما تو شبانه روز چند دقیقه فکر می‌کنند، اصلا نگرانِ این نبودی کـه در موردِ تو چه فکری می‌کنند ..!
***
” دلتنگی ” هیچ وقت از بین نمیره
فقط از شبی بـه شبِ دیگه اي منتقل میشه :»
***
کسی چه می داند؟
من چندبار درخود شکستم ؟
وقتی کـه نامت راغریبه اي صداکرد!
***
تا زمانی کـه رسیدن بـه تـو امکان دارد
زندگی درد قشنگیست کـه جریان دارد
زندگی درد قشنگیست بـه جزء شبهایش
کـه بدون تـو فقط خواب پریشان دارد
یک نفر نیست تـو را قسمت مـن گرداند؟
کار خیر اسـت اگر این شهر مسلمان دارد!
خواب بد دیده ام اي کاش خدا خیر کند
خواب دیدم کـه تـو رفتی بدنم جان دارد
شیخ و مـن هردو طلبکار بهشتیم ولی
مـن بـه تـو او بـه نماز خودش ایمان دارد
این‌کـه یک روز مهندس برود در پی شعر
سر و سریست کـه با موی پریشان دارد
مـن ازآن روز کـه در بند توام فهمیدم
زندگی درد قشنگیست کـه جریان دارد
***
سیـنی چای و گل و مــردی کـه مانند تـو نیست
یک دل مـرده کـه دیگر گیر و پابند تـو نیست
بین جمعیت صدای خنده ات پیچید و بعد
تا سـرم چرخید دیدم حیـف! لبخند تـو نیست
الـنکاح سـنـتـی! آیا وکـیلم مـن؟! بلـه
زیر لب با بغـض گفتم این‌کـه پیـوند تـو نیست
با عسل کام مـن بیــچاره شیرین تر نشـد
تلخ می بوسم لبی راکه لب قنـد تـو نیست
تـو قسم ها خورده بودی می‌رسی روزی بـه مـن
آی این کابوس واضح مثل قسم تـو نیست
بعد از این باید فراموشت کنم از این بـه بعد
شاعر این شعر غمگین آرزومند تـو نیست
کودکی آشفته را هم چند سالی بعد از این
می فشارم سخت در آغوش و فرزند تـو نیست
می پرم از خواب و یادم نیست چیزی رابه جز
سینی چای و گل و مردی کـه مانند تـو نیست
***
چوب خدا
شاید همان بغضی باشد کـه دخترت
سال ها بعد می‌خورد
و تـو در عمق چشمانش
خاطره تلخ رفتنت را می بیني
تـو را نمی‌دانم اما
مـن بـه خدایی کـه آن بالاست
عجیب معتقدم
***
بـه یک نفر کـه خودش باشد
خودش بماند
سادیسم نداشته باشد
روحمان را مجروح نکند
چـه بودنش
چـه نبودنش
آدم رابه تهوع نیاندازد
نفسش حق باشد
بماند و گم نشود
نیازمندیم
***
متن غم انگیز تنهایی و جدایی
بـه قلبم معذرت خواهی بسیاری بدهکارم
بخاطر تمام روز هایي کـه
گرفت
شکست
تنگ شد
و کاری از دست مـن بر نمی آمد
***
عشق رو
میشه از مغز آدم پاک کرد
ولی هرگز از قلب پاک نمی‌شه
***
شده دلتنگ شوی
غم بـه جهانت برسد
گره ات کور شود
غم بـه روانت برسد؟
***
دل شکستی و شبی
یک نفر از جنس خودت
خنده اي تلخ
بـه چشمان ترت خواهد کرد
***
تنهایی هزار بار بهتر
از بودن با کسی اسـت کـه دلش هیچ
حتّي حواسش هم با تـو نیست
و فقط زمانی بـه یادت میوفتد
کـه کسی را ندارد
***
خــوب ِ مــن ،
همین جا درون شعرهایم بمان
تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد
به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛
من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها
شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان
تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم