متن زیبا شاعرانه ( جملات و متن های احساسی با ظراف شاعرانه )
ما امروز در سایت ادبی روزانه قصد داریم متن زیبا شاعرانه را برای شما دوستان قرار دهیم. این متون بسیار فوقالعاده و شاعرانه نوشته شدهاند که قطعا دوستاران ادبیات متوجه ظرافت در متنهای زیر خواهند شد. حتما در ادامه با ما باشید.

متن زیبای شاعرانه غمگین و عاشقانه
ما همیشه
یا جای درست بودیم در زمان غلط
یا جای غلط بودیم در زمان درست
و همیشه
همینگونه همدیگر را از دست دادهایم
مون پالاس پل استر
گفتا که دلت کجاست؟
گفتم بَرِ او
پرسید که او کجاست؟
گفتم در دل…
« غمهای کوچک پُرحرفند
غمهای بزرگ لال »

خوش به حال باد!
گونههایت را لمس می کند و هیچ کس از او
نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد!
کاش مرا باد می آفریدند
تو را برگ درختی خلق می کردند؛
عشق بازیِ برگ و باد را دیده ای؟!
در هم می پیچند و عاشق تر می شوند..
كانت حياتي و كنتُ أهلاً لَها؛
و لستُ أدري أنّ الدّنيا
لم تُنجِزَ الوفاءَ لأهلها…
“دنیایم بود
اَهلَش بودم؛
غافل از اینکه که دنیا
به اَهلَش وفا نمی کُند!”
همين مجازات تو را بس!
كه من ديگر تو را
آن طور كه مى ديدم،
نمى بينم.
– محمود درویش
لست إمام عينى، لكنكِ كُل ما إرى :
در برابر چشمانم نیستی،
اما تمام آنچه میبینم تویی:)
دقت بفرمایید که لذت بردن از زندگیتون با ریدن به آیندتون متفاوته دوستان.
هیچ وقت به هیچکس اجازه نده بهت بگه نمیتونی کاری رو انجام بدی، حتی من … اگه رویایی داری باید ازش محافظت کنی … مردم اگه نتونن کاری رو انجام بدن، دوست دارن به تو هم بگن که نمیتونی.
اگه چیزی رو میخوای، برو بگیرش … تموم!
• در جستجوی خوشبختی
مطلب مشابه: متن زیبا + جملات کوتاه تامل برانگیز در مورد زندگی و موفقیت

متن ناب احساسی و شاعرانه
میسوخت گرچه در تب گفتن دهانمان….
شنیدی میگن خدا روزی رسونه؟
تورو خدا واسه ی روزای من رسونده
حالا جدا از اینکه تو خود نعمتی 🙂
«وقتی آدم یک نفر را دوست داشته باشد بیشتر تنهاست. چون نمیتواند به هیچ کس جز به همان آدم بگوید که چه احساسی دارد.»
– سمفونی مردگان؛ عباس معروفی.
آل پاچینو: همیشه کسی رو برای دوست داشتن انتخاب کن که اونقدری قلبش بزرگ باشه که نخوای برای اینکه تو قلبش جا بگیری هی خودت رو کوچیک کنی
میگفت زنان فرانسه شاعر میزایند
زنان سوئد، آزاده
زنان چین، کارگر
زنان آمریکا، شهروند
و زنان فلسطین، مدافع
و مادران بالبریده ایران، مهاجر
نه آن مهاجری که پاییز برود و بهار برگردد
مهاجری که برود و دیگر برنگردد………….
اگه مُردیم؛
به خدا میگیم چقدر اذیتمون کردید.
به قول بهروز وثوقی:
ما اونجوری که دلمون میخواست زندگی نکردیم
اونجوری زندگی کردیم که مجبور بودیم.
مطلب مشابه: متن انگلیسی با مفهوم با ترجمه فارسی + جملات زیبا و با معنی

«ما مردمان خاورمیانهایم؛
بعضیهایمان در جنگ کشته میشویم، بعضی در زندان
بعضیهایمان در جادّه میمیریم، بعضی در دریا
حتّی بلندترین کوهها هم انتقامشان را از ما میگیرند
چرا که ما
شغلمان «مُردن» است.»
– حمیدرضا ابک.
وعده ی دیدار من و تو سر پل صراط
وقتی که جهنم خودم را به بهشت تو ترجیح خواهم داد
«رأيتكِ أماناً،
و الدنيا كلها حروب…»
در دنيايی كه سراسر جنگ است،
تو پناهگاه منی…
ویرانه دل ماست که با هر نگه دوست
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت…
تو باید جوری رفتار کنی دخترا به دوست دخترت حسودی کنن نه اینکه کاری کنی دوست دخترت به دخترا دیگه حسودیش بشه.
مثل همهی آبهای ریخته که برنمیگردن،مثل همه تیرهایی که رها میشن از کمانشون،رها شو سمت من. بیا و بمون و دیگه برنگرد.خب؟
یه وکیلی میگفت یه چیز میگم آویزهی گوشِت کن؛ “۶۰ سال وکالت انجام دادم، تمام شکایتا بین کسایی بود که به هم اعتماد داشتن”.
دلم
را
زیر
و
رو
کردم
بدون
تو
نمیارزد.
مطلب مشابه: متن زیبا برای اینستاگرام + متن کپشن و متن زیبا برای پست زیر عکس اینستاگرام

جملات شاعرانه جالب
دیدی ای تنها امیدم
آنچه که گفتی شنیدم
با خیال خاطر تو
از همه کس دل بریدم 🙂
«كان يلزمنا قُلوب اَكبر كی تَتسع لِكلّ هذا الأسى..»
برای جا دادن اين همه اندوه، نیازمند قلبهایی بزرگتر بودیم…..
– ابراهيم نصرالله.
_آن_
یه روز میان پا میذارن رو سنگ قبرهامون
وتاریخ وفاتمون رو نگاه میکنن
و بی تفاوت رد میشن
بدون اینکه بدونن چه بر ما گذشت……
فرق من با دیگران را
تاکنون فهمیده ای؟
عاشقت بودند خیلی ها ،
ولی آواره نه…
«لكنّك ضيّعت شخصًا كان يفتحُ لكَ يداهُ أكثر من وَطنك.»
امّا تو کسی را از دست دادی که آغوشش برای تو، گشودهتر از وطنت بود.
آرزو میکنم عاشق کسی شوم،
که هرچه بینمان اتفاق افتاد، هرگز غم و اندوه من را ناچیز نشمرد…
حس بلاتکلیفی توی رابطه رو این شعر خیلی قشنگ وصف کرده، حرف دل خیلیامونه:
“از خانهام تا خانهات راهی نیست
و این نزدیکی
دوریمان را بیشتر میکند
وقتی که گوشهایت
به وسعت حرفهایم نیست
تنها میشوم
چرا مرا چنان لگدکوب نمیکنی
که با خیال تخت
در دسترس نباشم؟
و یا چنان بغل نمیکنی که با تمام تن
شاعرت باشم؟”
بار دگرش دیدم و در نامه نوشتم:
نزدیک رقیبانی و میبوسمت از دور!
چگونه میشود به شاخهی شکسته فهماند
که باد عذرخواهی کرده است؟
” تو رو با تموم زخم هات ،
با تموم اندوهی که با خود حمل میکنی،
با تموم غم های دل انگیزی که در چشم هات پنهان کردهای
دوست دارم ! “
مطلب مشابه: متن زندگی | جملات کوتاه در مورد زندگی | سخن بزرگان در مورد زندگی
آدم یادش میره دوست داشتن چه شکلیه
دلتنگی چه طوریه
ذوق و اشتیاق دیدن یه آدم دیگه چه طوریه
بهترین نصیحت پدرانه رو صادق کامیاب میکنه که میگه:
«هر کس به اندازهای که برای ما ارزش قائل است، باید ذهن و دلمان را اشغال کند، نه به اندازهای که ما دوستش داریم.»
هر روز بخونیدش،هر روز.
من اهل عشق و عاشقی نبودم
اما تو از کنارم رد شدی
و جانم به دکمه پیراهنت گیر کرد
توی واگن متروی لندن، شعر گروس عبدلمالکیان رو دیدم:
آخرین پرنده را هم رها کردهام
اما هنوز غمگینم
چیزی
در این قفس خالی هست
که آزاد نمیشود

متن با ظرافت و شاعرانه
بوسیدن پیشانی تو واجب محض است
نزدیک شو ایمان مرا باز بیفزا
سارا یوسفی (راز)
بعضي دوستداشتنها تكراری نمیشوند. بغض نمیشوند. درد نمیشوند. خنجری ندارند كه به عاطفه و احساس ضربه بزند.
بعضی دوستداشتنها ماندنیاند، مثل عروسكی كه پير نمیشود.
مثل درختی كه خشك نمیشود.
با بعضی دوستداشتنها میشود روز را زندگی کرد و شب را زندگی كرد.
چای ولرمی نوشيد، موسيقی آرامی شنيد، صبح را با بوسهای آغاز کرد و شب را با شببخيری گرم به خواب رفت.
بعضی دوستداشتنها خودِ معجزهاند
با خیالِ تو باید
خوابید
رویا دید
صبح ارزانی مردم
دلِ من خوابِ تو را میخواهد..
مطلب مشابه: جملات قشنگ کوتاه بی نظیر (70 جمله و متن زیبا و ناب برای استوری و کپشن)
تو کتاب “انی راحله” البساعی، یه دختر عاشقرو
به زور به عقدِ مرد دیگهای درمیارن،
وقتی حلقهرو میندازن تو دستش میگه:
هرگز گمان نمیکردم که ممکن است آدمیزاد
از انگشتانش به دار آویخته شود…
اگه فهمیدی مسیری رو اشتباه رفتی برگرد!
برگرد حتی اگه برگشتنت سال ها طول بکشه.
نگو راه برگشت طولانیه… نترس از اینکه هیچی بدست نیاری.
شاید ‘دستاوردها’ بهونهایه که فکر کنیم سال خوبی بوده. اما خیلی از ما هر روز ترسها و ناراحتیها رو توی مشتمون گرفتیم و بالاخره یه ساعتی از روز از تخت بیرون اومدیم و ادامه دادیم. شاید بزرگترین دستاورد بعضی از ما، صرفاً زنده موندن باشه. ما عاشق زندگی هستیم، و چه رنجی بزرگتر از این؟

یه جا نوشته بود:
«آدم متعلق به جايى كه بدنیا اومده و بزرگ شده، نيست؛ آدم حتی متعلق به جايى كه خوشحال و یا غمگين بوده هم نيست؛ آدم متعلق به اونجاییه كه دلش میخواد باشه، ولى نیست.»
عباس معروفی در تعریف از عشق دو طرفه خیلی قشنگ میگه: گاهی با دویدن به سمت کسی نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت، پس با کسی بمان که نصف راه را به سمتت دویده است
برایش نوشتم:
همیشه در عشق سرگردان بودی. مثل روزهای آخر اسفند که نه زمستان قبولش میکرد و نه معشوقه بهار بود.
مظلومانهترین شعری که خوندم این بود:
چیزهای زیادی به انسان میآموزد
اما تو نرو
بگذار من نادان بمانم 🙂
از ناظم حکمت
غم و مظلومیت فقط اونجا که محمود درویش میگه
شاید برای تو چیز مهمی نبود،
اما قلبِ من بود.
_چندلر فوکین شلبی_
مطلب مشابه: جملات زندگی زیباست + شعر در مورد زیبایی های زندگی با متن های زیبا
«آدمها از يک جايى به بعد
نمىتوانند ببخشند،
جدا شوند،
و برگردند.»
– مورات حان مونگان؛ فارسیِ سیامک تقیزاده.
وقتی رفاقتتون با یکی
تموم میشه،
همهی رازهاتون رو پیش
خودتون نگهدارید!
پایان رفاقته؛
پایان شرافت که نیست!

هر وقت تونستید به خودتون ظلم نکنید
به خودتون دروغ نگید
به خودتون خیانت نکنید
با خودتون مهربون باشید
و مرتب در حال رشد باشید…
اونوقت شاید بتونید برای یکی دیگه هم این کارها را بکنید و موجب رشدش باشید.
وگرنه هردو لطمه میخورید.
نزدیک ۴۰ سالگی فهمیدم که آدم باید خوشحالی رو خودش برای خودش رقم بزنه و در گروی هیچ کس و هیچ چیز نذارتش.
درواقع نیمی از عمرم رو هدر دادم تا به این نقطه برسم
ون گوک توی یکی از نامه هاش به برادرش مینویسه انسان ها طوری با من رفتار کردند که انگار که من قلبی ندارم.
منم همینطور
من باهات قهرم کنم،
بازم باید به خودت زنگ بزنم
تا حالم خوب شه،
آخه تو هم دردی هم درمونی 🙂
گمان میکردم آنکه دوستم دارد
حتی اگر غرق در تاریکی ام باشم
دوستم خواهد داشت
حتی اگر پُر از زخم باشم
حتی اگر قادر به دوست داشتن خودم نباشم
او با وجود همه این ها دوستم خواهد داشت
اما نه
هیچکس خود را به مخاطره نمی اندازد
و دستش را داخل چاه نِمی برد
تاریکی تنها برای ماست.
محمود درویش

بعضیام اینجورین که با خودشون میگن این چقد خوبه باهام، هوامو داره، بهم احترام میذاره، بهم اعتماد به نفس میده، برام وقت میذاره و عاشقمه، پس من چه تحفهای بودم خودم خبر نداشتم در نتیجه با همین فرمون میزنن زیر همه چی و میرن تا به اونچه که به خیال خودشون لایقش هستن برسن!
اگه این روزها در یه رابطهای گیر کردین که غمگینتون میکنه شاید این جمله آلبر کامو به دردتون بخوره:
” اگر دوست داشتن کافی بود همه چیز ساده میشد.
غمگینان از برای غمگین بودن دو دلیل دارند، یا نمیدانند یا امیدوارند!”
گفت آهسته قدم برمیداری، برای رسیدن باید گامهایت را با شتاب بیشتری برداری. گفتم: ای کاش میدانستی برداشتن همین گامهای آهسته با پاهای نا امید و مملو از زخم نرسیدن چه دشوار است و چه توانی میخواهد.
دلیل کات خیلی از روابط عاطفی، چیزایست که همون ابتدا متوجهشون شدی، ولی بخاطر طغیان هیجانات و وابستگی، ازشون چشمپوشی کردی!
کمونیسم دنبال این بود ساعتهای لوکس نندازیم ولی همه زمان را بدانیم، جای ماشین های باکیفیت گاری سوار باشیم، غذای خوب نخوریم ولی همه سیر باشیم، لباس های شکیل و محترمانه نپوشیم ولی همه یکدست باشیم، کتاب های سطح بالا نخوانیم ولی همه خواندن و نوشتن بلد باشیم، کمونیسم دنبال برابری بود ولی برابری خالق عدالت نیست بلکه عدالت فرزند مشروع شایسته سالاریست.
عزا مثل اکلیله. یه مشت اکلیل میریزی تو هوا، تمام تلاشتم میکنی که بعدش همه شو جمع کنی، ولی هیچوقت تمیز نمیشه، همیشه یه گوشه ای، روی لباسی، زیر فرشی، تو قفسه ای، وقتی مشغول معمولیترین کارای روزمره ای یهو یه دونه اکلیل میبینی. هیچوقت تموم نمیشه.

سکوت،
انتهای محبت به کسی هست که از او خشمی داریم
اما
توان از دست دادنش را نداریم…
قصه ی این دلتنگی آخر شب فقط اونجا که محمود درویش میگه: «چگونه دلتنگ نمیشوند؟ مگر شهرشان شب ندارد»
در سرزمین من
خار نکار
شاید فردا که به دیدارم میآیی
پابرهنه باشی!
«غاده السمان»
-سهند ایرانمهر-
هیچکدوم، غم ته نشین شده!
یه غمی که همیشه هست حتی در بهترین لحظات! گاهی مثل شکر توی چایی با قاشق هم زده میشه و گسترده تر میشه و میاد روی سطح.
اما همیشه هست.
ته نشین شده توی وجودم…
دلِ او
طالب رفتن
دل من طالب وصل…..
اين وسط
مانده خُدامان كه چه بايد بكند…!