متن در مورد تهران + جملات و اشعار زیبا در مورد شهر تهران
متن و جملات ویژه در مورد شهر تهران
مجموعه ای از متن، اشعار و جملات زیرا در مورد تهران و در وصف شهر زیبای تهران را در این مطلب روزانه گردآوری کرده ایم.
بی چشم تو دیوانه ی باران هستم
آواره ی تنهای خیابان هستم
این شهر بدون تو مرا گم کرده
بی چترترین عابر تهران هستم
محمد ستایشی
***
تهران زنی بود
سیاه چشم
که از تو
تمام ایستگاههای مترو را
خاطره داشت
تهرانِ با کفشهای تابستانی
که پنج شنبههایت
تا مغز میدان راه آهنش
رسوخ میکرد.
آخ تهران، تهرانِ جا مانده
روی صندلی ایستگاه…
تارا محمد صالحی
***
اینجا تهران است
شهری پر از افسردگی و مشغول فکر
شهری در فکر داشتنها
شهری به دور از رسیدنها
با آدمهایی که به قرص و سیگار معتادنند
اینجا خوشبختی کمی دورتر از دور است
کمی دست نیافتنیتر
در دنیایی زندگی میکنم
که مردم آن
به شهوت، نیاز و
به معرفت تهی هستند
در حسرت عشق بازی و در ماتم گناهاند
همگی هم صدا
شعر دوستت دارم را سر میدهند
و به انتظار
نگاه شیطانی جواباند
از من خرده نگیر
من در همین شهر بزرگ شدم
با همین عقاید
که اگر افسرده نباشم
روز و شبم در هم پیچیده خواهد شد
این جا تهران است
شهری پر از کار در حسرت پول
از من نپرس
که چرا
به قرص و سیگار معتادم
اینجا… اینجا
تهران است
محمد رضا شکریان اصل
***
در این دو روز در تهران
به اندازه یک عمر سیگار که
عمویم میکشید
من دود بلعیدم
طفلک دوستان
شهروندان تهرانی
ریههاشان
از اکسیژن خالیست
بارانشان هواپیمایست
چند دم و بازدم در هوای
صاف درو از دود
بهتر از یک عمر بیماریست
طفلک شهروند تهرانی
سر راهش ترافیکهای طولانی است
نگاهش دود و بوق و آهن
سرش پر ز پارازیتهای
پنهانی است
هوا پر از پریشانی
تمام پنجرهها خسته و بسته
طبیب قلب دردمندش هوای صاف آبادیست
من میدانم این تهران آن طهران پیشین نیست
در آن طهران هوا خوش بود
در این تهران هوا ناخوش
از دوردستها دماوند نمایان بود
ولی اینک کجا پیداست؟
غیر از خانه دود و
صدای صد مدل بوغ و
هزار و چند گرفتاری و بیماری
اگر چه مرکز علم و فرهنگ است، یا پایه تخت است
ولی جایش بسی تنگ است
گویی شهر گرفتاریست
من از آلودگیهای پنهانش
میدانم نمیگویم
که شاید نمیدانم که میگویم میدانم
ولی بسیار مشتاقم هوایت صاف آبی باد
دلت مملو زشادی باد تو شهروند تهرانی
احمد البرز
***
شعر احساسی زیبا در مورد تهران
دلم پرُ است… پرُ است از تمام تهرانها
ز روزمرگی کوچهها… خیابانها
سکوت خودرو ملی… سمند خاموش است
و شهر پرُ شده از ازدحام پیکانها
از این سکوت مزخرف کمی بفرمایید
دوباره بحث ترافیک و راه بندانها
کدام صاعقه برخورد کرده؟ حرف بزن
چرا سیاه شده رنگ و روی دندانها
خدا گواه که تندیسها بَرنده شدند
در این تقابل تندیسها و انسانها
هزار کشته و مجروح داده، کافی نیست
نبرد تن به تن میزها و حیوانها
سکوت نیمهی خالی، دروغ نیمه ی پرُ
کثیف گشته در این شهر نصف لیوانها
دروغ کولی سرگشته کاربردی نیست
شگرد مبتذل قهوهها و فنجانها
کسی به فکر خدا نیست، شهرما ابری ست
چگونه پَر نکشد روح من به طهرانها
***
اینجا تهران است
ساعت هر چه دلت بخواهد،
شب عناوین خبرها را
در هیاهوی ماشین و سیاست گم میکنیم
و برای رفتن به مشروح اخبار
منتظر دریافت کارت هوشمند سهمیه سوخت خود
از پست میمانیم
اما اخبار تهران حاکی از این است که:
دیروز کودکان جنوب شهر
خواب را میهمان سفرههای رنگین سهام عدالت شدند
مادر شهر نهار ظهر را در ماکروفر شعار پخت
و پدر
حقوق این برج را از پلکان بالا برد
و هماهنگ سقوط کرد
امروز تهران
میزبان استراتژیک کوبا، ونزوئلا و جنوب لبنان است
و احتمالا هیئتی از تزارهای دموکرات نما
ترکمان چای و قلیان را
در چایخانه سنتی گلستان
پذیرایی میشوند
امروز در ورزشگاه ملت
شاهد مسابقهای زیبا و جذاب
از هفته دایما کشمکش
بین باشگاههای تربیت قبلی، تربیت فعلی و تربیت بعدی خواهیم بود
عواید این گرگم به هوا
از جیب مردم به حساب احزاب بی سرپرست
واریز خواهد شد
هوای دل تهران امروز همچون دیروز وفردا گرفته است
و نیاز شدید به کپسول اکسیژن طرح زوج وفرد دارد…
***
تهران تو را به اندازه کف پاهایت می شناسد !
من مثل کف دستهایم !
باید میدانستیم،
کوچه ها اتاق های خصوصی مناسبی نیستند
این را پنجره ای که محکم خودش را بست گوشزد کرد .
و غروب مرد گرفته ای بود،
که ساعتی پیش،
در انتهای خیابان زیر ماشین رفت
***
جملات و متن های زیبا در مورد تهران
می نویسم . در اتاق خودم.
که تکه ای است از یک خانه بی قواره
مثل همه خانه های تهران
اما اتاق من از دنیا بریده است. مثل خودم
***
میترسم اینکه گمت کنم
میترسم عشقم بی اثر بشه
دریاچه چیتگر بدون تو
میتونه با اشکم خزر بشه
***
با این همه میدان و خیابان چه بگویم؟
با غربت مهمان کُش تهران چه بگویم؟
***
شعرهایم با هوای شهر تهران جور نیست
گرچه راه خانه تا این شهر چندان دور نیست