متن کوتاه برای پدر + دلنوشته های زیبا برای پدر زحمت کش و تشکر از پدرم
متن کوتاه و دلنوشته برای پدر
مجموعه چند متن کوتاه و زیبا برای پدر عزیز برای استفاده کپشن، استوری و وضعیت را در این بخش روزانه قرار داده ایم. این دلنوشته های زیبا برای تشکر از پدر زحمت کش و قدردانی از پدران عزیز است که در مناسبت های مختلف می توانید برای پدر خود ارسال نمایید.
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش
میگه پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه : من..!!
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه : بازم من شیرم…
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره
میگه : من شیرم یا تو
پسر میگه : بابا تو شیری…!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود
فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا …
***
پدرم کارگر است
به مزرعه می آید
با آخرین ستاره
از آسمان صبح
و باز می گردد
با اولین ستاره
در آسمان شب
پدرم خورشید است
سلمان هراتی
***
متن دخترانه برای پدر
دختر که باشی میدانی اولین عشق زندگیات پدرت است. دختر که باشی میدانی محکمترین پناهگاه دنیا آغوش گرم پدر است.
***
سر سفره چیزی نبود؛ یخ در پارچ و پدر هر دو آب شدند.
***
همیشه مونس و یارم
پدر بود
به وقت رنج غمخوارم
پدر بود
***
راحت نوشتیم بابا نان داد؛ بیآنکه بدانیم بابا چه سخت برای نان همه جوانیاش را داد.
***
جملات و دلنوشته برای پدر
پدر جان! ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمیبینمت؛ ببخش تمام نادانیها و نفهمیها و کجفهمیهایم را. اعتراضها و درشتیهایم را و هر آنچه را که آزارت داد.
***
دخترها بیدلیل بابایی نشدهاند
دخترها میدانند که هر بار دلشان از نامردیهای دنیا بگیرد
دستی ایمن و مردانه
به دور از حس نیاز روی سرشان نوازش میشود
که جز عشق عطر دیگری ندارد…
***
حواسمان به چروکهای دور چشم و لرزش دستهای پدرانمان باشد. حواسمان به تر شدنهای گاه و بیگاه چشمهای کمسو و دلتنگیشان باشد! حواسمان باشد که آنها تمام عمر حواسشان به ما بوده است.
***
پدر! من نبودم و تو بودی. بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی. حالا سالهاست که با بودنت زندگی میکنم. هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی.
***
متن دلنشین زیبا برای پدر
ابرها به آسمان به تکیه میکنند
درختان به زمین
و من به مهربانی پدرم…
***
پدر عزیزم
از تو آموختم چگونه سبکبال زندگی کنم
تا هجرتم نیز سبکبال باشد
این بالهای پرواز قناعت
و امید و عشق را
تو به من بخشیدی
***
جملات کوتاه برای پدرم
پدرم داستانی حماسی است که بارها و بارها در ذهنم تکرار میشود. حماسهای که هیچ مردانگی، غیرت و شجاعتی به پایش نمیرسد.
***
در صداقت برتر از آیینه ای
در رفاقت باده ای بی کینه ای
ای سپیدار بلند و بی پایدار
می برم نام تو را با افتخار
***
پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه
بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند
***
متن عاشقانه برای بابا
یک گوشه از قلبم هست که فقط برای پدرم باقی میماند. همانجایی که خاطرات کودکیهایم هنوز زنده هستند.
***
پدرم هر وقت میگفت “درست میشود”…
تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت…
***
شاید عطر نانهایی را که میآوردی فراموش کرده باشم اما عطر صبوریهایت را از دوران کودکی تا همیشه به یادگار دارم.
***
آن روزها، سایهات آنقدر بزرگ بود که وقتی میایستادی، همه چیز را فرا میگرفت؛ اما امروز، ضلع شرقی نیمکتهای غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی میریزد.
***
جملات خاص زیبا برای پدر
ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛ اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمدهام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانیات بزنم. سایهات کم مباد ای پدرم!
***
پدرم کسی است که هر وقت میگوید:«درست میشود» تمام نگرانیهایم به یک باره رنگ میبازد.
***
کلام پدر مثل مشعلی روشن و فروزان، در تاریکی راههای مخوف و پر پیچ و خم زندگی است.
***
متن زیبا و عاشقانه برای پدر
پدر نه با سخن که با همان مهربانی، با همان لبخندهای امیدوار و با همان چشمان صاف و زلال همیشه به من میگفت دوستت دارم.
***
پدر ترانه زیبایی است که از کودکی در گوش تو زمزمه میشود. ترانهای که در تلخیها هم شیرینی زندگی را آواز میدهد.
***
پدر کسی است که همیشه سنگینی بار خستگیها را از دوشمان میگیرد.
***
آرامش یعنی وقتی که صدای قدمهای پدر را وقتی از بیرون میآید بشنوی.
***
بزرگ شدم و هجاهای زیبای اسم پدرم در اولین صدا زدنهایم را: با… با… و آویزان شدن از گردن او در کودکیهایم را گم کردهام.
***
پدر! همسفر مهربان روزهای کودکیام! چه عاشقانه در کنار تو بزرگ شدم اما افسوس که تو جوانیات را برای بزرگ شدن من صرف کردی.
***
جملات خاص از طرف فرزند برای پدر
فکر کردن به پدر مثل گرمای کنار هیزمی سرخ شده از آتش، در یک روز سرد زمستانی است. امنیت در وجود پدر، مثل آغوش گرم مادری پر مهر، برای فرزندی ترسان از دنیای ناشناختههاست.
***
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن کوچک و کوچک تر میشود …
ولی پدر یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند ،
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست ؛
فقط هیچکس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم …
***
ظـاهـــرش جـــدیست…
امـا دلـــی دارد کـه مــهربـانـیاش بـه وسعـت یک اقــیـانــوس است!
بــد قـول نــیـست…
امـــا گرفتار است، با او راه بیا
خــستـه کـه بــاشـد، تــنهـایش بــگــذار،
تودار است
اما صبر کن خودش بعد، حرفهایش را میگوید!
او تمام دنیای من است.
***
زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز.
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.
زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست، زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر…
***
پدر بزرگوارم،
تو گرانمایهترین تصویری
من اگر قاب تو باشم کافی است.
امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشی و سایه بلندت همواره بر سر ما باشد.
***
صدای گامهای خسته درهر غروب و واژههایی که شاید درکلام کوچک است اما درمعنا دریایی عظیم و قطرهای از بحر دل اوست؛ شب هنگام شما را به یاد کدام لحظات زندگیتان میاندازد؟
پدر میآید باگامهای محکم تا استحکام را به یاد در و دیوار و ساکنان خانه بیاندازد!
***
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچی نمیگه …
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری !
***
پدر؛ تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست
اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند؛
و با وجود همه مشکلات, به تو لبخند زند تا تو دلگرم شوی
که اگر بدانی … چه کسی ،
کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است؛
“پدرت”را می پرستیدی …
***
صدای گامهای خسته درهر غروب و واژههایی که شاید درکلام کوچک است اما درمعنا دریایی عظیم و قطرهای از بحر دل اوست؛ شب هنگام شما را به یاد کدام لحظات زندگیتان میاندازد؟
پدر میآید باگامهای محکم تا استحکام را به یاد در و دیوار و ساکنان خانه بیاندازد!