شعر در غم مادر و مادر فوت شده + اشعار غم انگیز برای مادر از دست رفته
اشعار زیبای غمگین برای فوت مادر عزیز
مجموعه شعر کوتاه و بلند در مورد غم مادر و مادر فوت شده را در این بخش روزانه آماده کرده ایم که به مناسبت درگذشت و فوت مادر می توانید در استوری و کپشن قرار دهید.
مادر امروز جهان بی تو نبیند چشمم
این منم بر سر خاک تو که خاک بر سرم
***
مادر به تو سوگند که در این خانه خاموش
افسانه شادی و خوشی گشته فراموش
***
گلهای بهشت سایه بانت مادر
صد دسته ستاره ارمغانت مادردیگر چه کسی چشم به راهم باشد
قربان نگاه مهربانت مادر
این چه شمع است که خاموش نگردد هرگز
مرگ مادر که فراموش نگردد هرگز
***
ز سر شد سایهات كوتاه، مادر
جهانم شد مصیبتگاه، مادرسخن آموختی، رفتی، نمانده ست
مرا جز وای مادر! آه مادر
***
شعر دو بیتی برای مادر فوت شده
برایم یار و یاور كاش میماند
كنارم روز دیگر كاش میماندفغان و درد و آه و اشك و افسوس
نگاه گرم مادر كاش میماند
***
برایم سایهی سر بود، مادر
نه گویا چیز دیگر بود، مادربه دنیایم اگر چیزی نمیماند
فقط ای كاش مادر بود، مادر
***
فرشته زیر خاک! این باورم نیست
كه دیگر سایه او بر سرم نیستنمیبینم به غیر از غصّه و غم
به دنیایی كه در آن، مادرم نیست
***
لالایی مادر خوبم لالایی
یه دور از رنج و غم پیش خداییهمیشه با خدا بودی به دنیا
یقین تا حشر هم پیش خدایی
***
اشعار زیبا برای مادر درگذشته
مادرم ای رفته در خوابی دراز
یاس هایت توی ایوان گشته بازگرچه گل هایت همه تنها شدند
با شقایق های آن دنیا بساز
***
دگر آغوش مادر جای ما نیست
دریغا دامنش ماوای ما نیستاز آن روزی که از دار فنا رفت
کسی غمخوار و هم آوای ما نیست
***
شعله ای خاموش گشت و خانه ای بی نور شد
گوهر ارزنده ای پنهان به خاک گور شدمادر شایسته ای زین عالم ناپایدار
روشن آن دیده که رویش می دید
***
شعر غمگین برای مامان فوت شده
افسوس دگر مادر شیرین سخنم در بر ما نیست
آن گوهر یک دانه پر مهر و وفا در بر ما نیستآن سنگ صبور، ذاکر حق تا دم آخر
افسوس و صد افسوس دگر سایه او بر سر ما نیست
***
رفتی از من مهر گسستی مادر
با رفتن خود دلم شکستی مادرافسوس که بودی و ندانستم من
ای دُرّ گرانمایه چه هستی مادر
***
وﻗﺘﯽ ﺟﻮﺍﻧﻪ نیست ﮐﺠﺎ عید میشود
ﻣﺎﺩﺭ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ نیست ﮐﺠﺎ عید میشودﻣﺎﺩﺭ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ نیست ﮐﺠﺎ عید میشود
***
مادرم یاسها عطرشان را از بوی تن تو به عاریت میگیرند
شبنم گل واژه اشکهای توست
ای شقایق دشتستان صبوری
ای هم آغوش پروانهها
ای صفای گل سرخ
ای نرگس عشق
تو از همه گلها زیباتر و از همه آنها خوشبوتری
در سالروز یاد تو عطر همه گلهای شکفته را نثار وجودت میکنیم
مادرم در غم هجر تو بسی خونبارم
گریهها كردهام از زندگیم بیزارمتا دم محشر اگر عمر شود مینالم
نام آن مادر پرمهر بود تكرارم
***
اشعار خاص برای مادر از دست رفته
این مرقد عشق و آرزوهاست
این تربت پاک مادر ماستای خاک تو حرمتش نگه دار
این رنجکشیده مادر ماست
***
روان مادرم شادان كه عمری
مرا در راه ایزد رهبری كردبه گوشم نغمه توحید سر داد
به جای مادری پیغمبری كرد
***
ای دیده ببار چو مادر نیست دگر
آن سایهی مهربان به سر نیست دگرزآن چهرهی پرتبسمش صد افسوس
جز عكس و ماتمی اثر نیست دگر
***
مادرم دیده برویت نگران است هنوز
غم نادیدن تو بار گران است هنوزآنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو
نام نیکت همه جا ورد زبان است هنوز
مرا آن روز شادی بود در سر
که سر میبود بر زانوی مادرچراغ خانهی ما گشته خاموش
که مادر نیست اندر خانه دیگر
***
شعر زیبا برای مادر فوت شده
به پاس آن همه مهر و وفایت
حقیر است این محبتها برایتندیدم در جهان بهتر ز مادر
سر و جانم همه بادا فدایت
***
مادرم مرغ دلم پر میکشد اندر هوایت
آرام جان باز آ که من مشتاق آن خندیدنتبه ماتمت من ماندهام با صد هزاران آرزو
آغوش باز مضطرب در حسرت بوییدنت
***
مادر بهشت من همه آغوش گرم تست
گوئی سرم هنوز به بالین نرم تستمادر حیات با تو بهشت است و خرّم است
ور بی تو بود هر دو جهانش جهنّم استما را عواطف این همه از شیر مادر است
این رقّتی که در دل و شوری که در سراستاغلب کسان که پرده حرمت دریده اند
در کودکی محبّت مادر ندیده اندامروز هستیم به امید دعای تست
فردا کلید باغ بهشتم رضای تست
***
نرفت از سرم هرگز هوای تو مادر
هنوز می تپد این دل برای تو مادرچه سان زبان بگشایم که خجلت آهنگم
نکرده ام دل و جان را فدای تو مادرچه چاره گر نبرم داغ هجر تو به عدم
امید قلب حزینم لقای تو مادرچو شبنم است سر و برگ رنگ این گلشن
مدام می شنوم من صدای تو مادردرین چمن که حضور جفاست مضمونش
چه نعمت است به عالم وفای تو مادرمقیم منزل عزت کسی توان گشتن
که بود حاصل کارش رضای تو مادرنشد ز کیف و کم عمر چشم ما روشن
حقیقت است به هر جا صفای تو مادررموز جوهر توست بایزید و بایقرا
به این مقام رسیدن عطای تو مادرنبود لایق این گنج و این کمال رفیع
اگر نبود نصیبش دعای تو مادر
***
مرا بر بالهای خود به اوج آسمان بردی
کنون در آسمانی و شدم بی بال و پر مادربه شوق دیدنت هر شب روم در خواب تا شاید
که آن رخسار زیبا را ببینم تا سحر مادربیا امشب به بالینم مرا دریاب غمگینم
به آن چشمان پرمهرت مرا یکدم نگر مادر
شعر بلند برای مادر فوت شده
تاج از فرق فلک برداشتن
تا ابد آن تاج بر سر داشتندر بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتنجاودان در اوج قدرت زیستن
ملک عالم را مسخر داشتنبر تو ارزانی که ما را خوش تر است
لذت یک لحظه مادر داشتن
***
گریه کردم مثل ابرا بی تو مادر
شد دل من جای غصهها بی تو مادررسول خدا گفت بهشت زیر پای توست
برای همیشه قلبم فقط جای توستبخواب مادر
رفتی و من تنها ماندم
با غصه و غمها ماندمگر که تو را آزردم من
مادر حلالم کنبعد از تو من بیپناهم
ای که بودی تکیهگاهمخیز و بنگر اشک و آهم
***
خونمون خالیه از تو، رفتی تو واسه همیشه
رفتی و نبودن تو، هنوز باورم نمی شهاین اتاق ساده کم بود، جای تو قلب بهشته
پَر زد از زمین خاکی، یه فرشته یه فرشتهاون عزیزی که تو دنیا یار من بود یاورم بود
نازنیم نازنینم اون فرشته مادرم بودمن چه خوشبختم که سال ها روزگاری با تو داشتم
یادمه که با چه شوقی سر رو شونههات می ذاشتمکاش می شد بازم ببوسم اون دو دست مهربونت
اسممو یه بار دیگه می شنیدم از زبونتاشکامو تو پاک می کردی، کاش برای بار آخر
من صدات می زدم و باز، تو می گفتی جان مادرکاش می شد حتی یه لحظه در کنار تو بشینم
اگه تو بودی میگفتی نذار اشکاتو ببینمای خدای مهربونم واسه تو رسیده مهمون
از دلم هرگز نمیره گر چه هست از دیده پنهونتوی قلب من می مونه تا ابد یاد یه لبخند
نازنینم رو از این پس می سپُرم به تو خداونداون عزیزی که تو دنیا یار من بود یاورم بود
نازنینم نازنینم اون فرشته مادرم بود
***
اشعار تسلیت برای درگذشت مادر عزیز
شب بیمادری را همچو یلدا میکنی یا نه
در عالم بهتر از مادر تو پیدا میکنی یا نهبه موی مادری دنیا تو سودا میکنی یا نه
بگو مادر هنوزم یادی از ما میکنی یا نهدرون خاک تیره واعزیزا میکنی یا نه
خجالت دارم ای مادر که گل بودم شدم خارت
از آنم خون به دل باشد که خون کردم دل زارتتو حق داری که روگردانی از فرزند بدکارت
اگر رنجیدهای مادر ز اولاد گنه کارتگناهان مرا در حشر حاشا میکنی یا نه
چه شبها تا سحر بودی تو ای مادر سر راهم
درون آن سکوت شب شمردی تو قدمهایمچه زحمتها که میدیدی ز خواهشهای بیجایم
به هر دردی که گشتم مبتلا کردی مداوایمغم بیمادری را هم مداوا میکنی یا نه
چه شبها تا سحر بستر نمودم من در آغوشت
اگر یک ناله میکردم جهان میشد فراموشتدر اینجا که گل شده بستر و خاک روپوشت
نمیدانم در این وحشتسرا با لعل خاموشتدعا در حق این اولاد رسوا میکنی یا نه
نمیدانم که میدانی شدم آواره و تنها
دگر اندر کجا جویم عزیزی چون تو بیهمتاهمه شب میکنم روشن به فانوسی اتاقت را
نهان گشتی ز دید من تو در قلبم گرفتی جانمیدانم ز احوالم تماشا میکنی یا نه
***
مزارت آمدم دل ریش و با چشمان تر مادر
نبودی عمر دنیا کاشکی زین بیشتر مادرتو با من همنشین بودی و چون جانم عزیز اما
بگو از من چه بد دیدی؟ که خود رفتی سفر مادرسراپای وجودت ماه من پر مهر بود اما
کنون بی مهرت اي ماهم ندارم پا و سر مادر
***
ای مادر بی مثال خوبم
خورشید امید بی غروبمای نام تو بهترین ترانه
ورد همه کس به هر زمانهای شعر قدیم نو سروده
درعرش، خدا تو را ستودهبوی خوش توست ره گشایم
تا کوی بهشت رهنمایمزآن روز که چشم بسته بودی
آرام و قرار دل ربودیتا چشم ازاین جهان ببستی
سر رشته الفتم گسستیدر مکتب سینه ام به گوهر
بر لوح دلم نوشته مادریک چند گذشت از فراقت
هرگز نشده است کهنه داغت