جملات ناب مجری گری و متن های ناب با معنی برای اجرا
در این بخش از سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم برای شما دوستان جملات ناب مجری گری را قرار دهیم. این متون مخصوص شما مجریان عزیز است که بتوانید برنامه خود را به خوبی مدیریت کرده و با اتکا به متون زیر سطح ادبی برنامه خود را بالا ببرید. در ادامه با روزانه همراه شوید.

جملات و متون ناب مجری گری برای شروع برنامه با سلام کردن
با نام خدا برای تان ضمن سلام
از حضرت حق طلب کنم فیض مدام
فیضی که شود شروع آن صبح ظهور
در خانه ی کعبه با تماشای امام
سلام و درود به قاصدک های خبر رسان که محکوم به خبرند
و سلام به شقایقهایی که محکوم به عشقند
و سلام به تو که محکوم به دوست داشتنی…
سلام حضرت باران
سلام ای دل نورانی خورشید، ای نگاه آبی آسمان، ای شکوه آفرینش!
سلام ای وسیع جاری، ای پهنه نور باران، ای طراوت بی کران

درود به لحظهای که نگاهم در اولین نگاه عاشقانهات گره خواهد خورد
آنگاه تمام دنیا لبخند خواهند زد
و پر از شکوفه هایی خواهد شد که روی دوستیمان پاشیدهاند
و ما قدم بر زمینی خواهیم گذاشــــت
که به احترام اشکهامان خیس است
درود ای دلیل با تو بودن،
ای دلیل تازه بودن،
درود ای تمنای سرودن ها،
با توشروع بهترین ها با تو شوق پرواز،
با تو بی خیال روزهای هفته سال های نیامده قرن ها رفته،درود ای ترکیبی ازتمام ترانه های عاشقانه.
تو بالبخند بهاری به سراغ من می آیی واین پاییز دیگر سرد نیست، سخت نیست، تلخ نیست.
باتو هستم باتو… بی دلیل
درود
سلام ای ماه زیبا، ماه دلبند
که هستی بهترین اسباب پیوند
چه پیوندی؟ وصال قطره ای ریز
به دریای عنایات خداوند
آفتاب که زد
وعدهی ما اولین پیادهرو، بصرف کمی آرامش و لبخند
وعده ما سخت نگرفتن و تک تک ثانیهها را زیستن
وعده ما به همه چیز عشق ورزیدن
وعده ما اولین پیادهرو، اولین درود…
به امید طلوع آفتاب سلامتی
سلام صبح بخیر عزیزم…
مطلب مشابه: متن به نام خدا برای شروع مقاله، سخنرانی، انشا، اجرا و … با جملات کوتاه

به نام خدا، خالق هر اثر
پدید آور وحی و شعر و هنر،
بگویم سپاس و درود و سلام
به فردوسی فاضل و خوش کلام
سلام
همه روز اول صبح
سکه مهر و محبت را
از قلک دل برداریم
و ببخشیم به اول نفری
که به ما می تابد
اولین عابر امروز
که از کوچه ما میگذرد…
و صمیمانه بگوییم: “سلام”
عرض خیر مقدم و شادباش دارم خدمت شما
همرازان، هم نفسان درود و سلام تان باد.
سلام بر تو که خود را باور داری،
سلام بر اندیشه توانای تو، سلام بر دستان خلاق و سازنده ات،
سلام بر پای استوارت که تا انتهای ایستادگی ایستاده است؛ تو را می ستایم و دستان پر مهرت را می فشارم.
با نام خدای علم و تکنیک
گویم به شما سلام و تبریک
تبریک و سلام گرم و مطلوب
بر جمع معلمان محبوب
به نام خداوند لوح و قلم حقیقت نگار وجود و عدم
به نام فرمانروای اقلیم هنر و سلام بر شما هنرمندان صاحب قلم
حضور سرشار از محبت و مودت شما را در مراسم اختتامیه اولین جشنواره ی …………… را ارج می نهیم و گرامی میداریم.
مطلب مشابه: پیام و متن خوش آمد گویی رسمی + جملات خوش آمدگویی به مناسبت های مختلف

سلام ای نیک مردان خدایی
عزیزان دیار آشنایی
وطن، چشم انتظار آفتاب است
امید یاری سبز بهار است
شما که جلوههای پاک عشقید
نکو مردان و سردار بهشتید
ز یاری شما دلشاد گشتیم
به احسان شما آباد گشتیم
ز دستان شما ایران مصفاست
وجود پاکتان مانند دریاست
خدایا! خیرین را شاد گردان
زمین از فیضشان آباد گردان
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام
با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
باید سلام کرد و جواب سلام شد
بر هر کسی که هست از این هیچ کس سلام
فرقی نمی کند که کجایی ست لهجه ات
اترک سلام، کرخه سلام و ارس سلام
به نام خدا در شروع کلام
حضور عزیزان بگویم سلام
سلامی که از جنس شور و نواست
پر از مهر و احسان و عشق و صفاست
به نام سوره های پاک قرآن
به ذکر تک تک آیات رحمان
به استقبال گرم از روزه آییم
که لذت ها بریم از فیض یزدان
به نام حضرت دوست که هر چه هست از اوست
و به شکر وجود ذی جود که قلب تپنده همه دوستی هاست…
مطلب مشابه: متن شروع روز خوب با گلچین متن های انگیزشی آغاز روز زیبا

دوستان، یاران سلام …
بهترین واژه در شروع کلام
نام حق باشدت به ذکر سلام
آن سلامی که اسم پاک خداست
پر انرژی؛ دری به فضل و عطاست
متون ادبی برای مجریان عزیز
درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت : این اشاره های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه میخواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست .
حال دستانمان را به حالت دعا می گیریم واز ته دل آمین می گوییم .
چارلی چاپلین می گوید : در دنیا جای کافی برای همه هست پس به جای اینکه جای کسی را بگیری سعی کن جای خودت را پیدا کنی.
به امید دیدار
روزی ملانصرالدین از همسایهاش دیگی را قرض گرفت. چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت: «دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد.»
چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت: «دیگ شما در خانه ما فوت کرد.»
همسایه گفت: «مگر دیگ هم میمیرد» و جواب شنید: «چرا روزی که گفتم دیگ تو وضع حمل کرده نگفتی که دیگ وضع حمل نمی کند . دیگی که وضع حمل می کند حتما مردن هم دارد ..»
حال به خواندن دعا ونیایش گوش فرا میدهیم واز ته دل آمین می گوییم .

از شما برای اینکه به برنامه ما توجه کردید ممنونم . همه شمارا به خداوند بلند مرتبه می سپارم .
روایت شده که روزی ابوبکر با رسول اکرم (ص) نشسته بود. مردی آمد و شروع کرد به وی ناسزا بگوید. ابوبکر از او روی برگرداند و توجهی نکرد، لیکن او ناسزاگفتن خود را شدت بخشید. ابوبکر خشمگین شد و دشنام های او را پاسخ داد. در این هنگام رسول گرامی (ص) برخاست و روانه شد. ابوبکر به دنبال ایشان رفت و گفت: یا رسول الله! چرا تا زمانی که آن مرد مرا دشنام می داد نشسته بودی و چون من پاسخ دادم، برخاستی؟
حضرت فرمود: ای ابوبکر! تا زمانی که تو پاسخ نمی دادی و سکوت کرده بودی، فرشته ای آمده بود و از جانب تو جواب او را می داد؛ چون تو خشمگین شدی، فرشته رفت و شیطان وارد شد. با آمدن شیطان، من از جای برخاستم.
در این قسمت از برنامه از گروه نمایش دعوت میکنم تا نمایش خود را ارائه دهند.
دو شکارچی دستهای مرغابی وحشی در حال پرواز را دیدند. یکی از آنان تیری در تفنگ خود گذاشت و گفت: «اگر یک مرغابی بزنم، غذای خوبی میپزم و با هم میخوریم.»
شکارچی دیگر پرسید: «نکند از من انتظار داری مرغابی وحشی پخته بخورم؟ مرغابی وحشی باید روی آتش سرخ شود، در غیر این صورت لذیذ نخواهد شد!»
دو شکارچی مدتی با هم جر و بحث کردند که بهتر است مرغابی را بپزند یا کباب کنند. سرانجام به توافق رسیدند که نیمی از آن را بپزند و نیم دیگر مرغابی را کباب کنند.
اما در این بین مرغابیان وحشی منتظر پایان مشاجره آن دو نشدند و به پرواز خود ادامه داده بودند
حال به خواندن دعا و نیایش گوش جان می سپاریم واز ته دل آمین میگوییم .
امام در بهشت زهرا، در جایی که هزاران شهید گلگون کفن انقلاب آرمیده بودند و در میان انبوه جمعیت سخنان مهمی ایراد فرمودند. ایشان در این سخنرانی که یکی از پر جمعیت ترین اجتماعات تاریخ بود، غیر قانونی بودن رژیم سلطنت پهلوی را با استدلال مطرح و خطوط آینده انقلاب و دولت اسلامی را ترسیم نمودند و نخست وزیری شاپور بختیار را غیر قانونی اعلام کرده و فرمودند: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم.»بدین ترتیب از ورود امام (ره) ده روز تاریخی که بعدها دهه فجر انقلاب اسلامی نام گرفت، سپری شد تا طومار رژیم پهلوی و ۲۵۰۰ سال استبداد شاهنشاهی برای همیشه در هم تنیده شود.
حال به دعا و نیایش گوش می دهیم و از ته دل آمین می گوییم
مطلب مشابه: شعر به نام خدا و مجموعه اشعار کوتاه و بلند یاد خدا برای شروع
زیبا ترین کلام : بسم الله
زیبا ترین تکیه گاه :خدا
زیبا ترین دین : اسلام
زیبا ترین عمل : عبادت
زیبا ترین شعار : صلوات
زیبا ترین ستون : نماز
زیبا ترین آرزو : فرج مهدی(عج)
زیبا ترین پایان : التماس دعا

دو برادر قطعه زمینی از پدر به ارث بردند.ماه ها در مورد نحوه ی تقسیم آن بحث و گفت و گو کردند ولی به نتیجه ای نرسیدند.
آن ها سرانجام مشکل خود را با ریش سفید ده در میان گذاشتندو از او خواستند در تقسیم زمین به آنها کمک کند.
ریش سفید کمی تامل کرد و سپس گفت:شیر یا خط بندازید.هرکدام از شما که برنده شد زمین را او تقسیم خواهد کرد.
یکی از برادران گفت:این که شما میفرمایید راه حل نیست ! ما دوباره به همان جای اول میرسیم.
ریش سفید لبخندی زد و گفت:نه ! اینطور نیست,کسی که برنده ی شیر یا خط شود,زمین را تقسیم میکند و دیگری انتخاب میکند که کدام را میخواهد.
دراین قسمت گوش جان میسپاریم به دعا و نیایش توسط دوست عزیزمان آقای …..
میگن پنجره دل آدمهای مهربون رو به خدا باز میشه.از اون پنجره قشنگ منو هم دعا کن/
امروز دلم میخواد باهاتون درد دل بکنم./نمیخوام از گرونی بگم/نمیخوام از پیچیدگیهای زندگی ماشینی صحبت کنم/نمیخوام از رمز و راز ثروت چیزی بگم/میخوام بگم که همه چی رو میشه اسون گرفت/ما خدارو داریم/میتونیم همه چیزو به اون بسپریم/میخوام بگم قدیمی ها جوهره همه چیز رو گفتن/گر ایزد ز حکمت ببندد دری/ز رحمت گشاید در دیگری……….
تو هماني که مي انديشي، هرگاه به اين انديشيدي که تو يک عقابي به دنبال رويا هايت برو و به ياوه هاي مرغ و خروسهاي اطرافت فکر نکن

مولا علی (ع) میفرماید:
هر کس را به قدری که احترامت میکند ملاقات کن و نه بیشتر.یادمان باشد در مقابل این همه سختی ،روزی خواهد رسید که ما نیز سوار بر موج پیشرفت به نقطه اوج هنر خود خواهیم رسید پس میگوییم پیشرفت واقعی در حوزه اجرا آنست که با صبرو تلاش کاری انجام دهی که مردم برنامه ات را دوست داشته باشند.
همواره به خوب بودن خود اطمینان داشته باشیم همین کافیست
مطلب مشابه: اشعار پایان سخنرانی + مجموعه شعر تک بیتی زیبا برای آخر سخنرانی