انشا درباره معلم شدن و اگر معلم بود برای پایه سوم تا نهم با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری
انشا اگر معلم بودم
در این بخش تعدادی انشا با موضوع معلم شدن (اگر معلم بودم) و شغل معلمی را برای پایه های مختلف تحصیلی از سوم تا نهم به صورت کامل (با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری) را ارائه کرده ایم با ما همراه باشید.
موضوع انشا من اگر معلم بودم …
مقدمه :
معلمی شغل شریفی است و درست گفته اند که « معلمی، شغل انبیاست » . معلم ها باید از این جمله درس بگیرند و سعی کنند مانند انبیایی که در گذشته بودند، رفتار کنند مانند پیامبر ما حضرت محمد (ص) که الگو و اسوه یی برای تمام جهانیان است گرچه هیچ وقت هیچ کس نمی تواند مانند ایشان باشد اما می تواند از ایشان الگو بگیرد و به دانش آموزان یاد بدهد .متن انشا :
من اگر معلم بودم آن شغل را بخاطر حقوقش انتخاب نمی کردم بخاطر اینکه نمی تواند موفق شود یعنی اگر کسی این کار را بکند نمی تواند بعدا رضایت دانش آموزان خود را بخوبی جلب کند . معلمان نباید بد رفتار باشند چون ممکن است دانش آموزان از آن ها یاد بگیرند برای اینکه معلمان این آینده سازان کشور را درست تربیت کنند رفتارشان درست شود البته همه این طور نیستند .من اگر معلم بودم ، سعی می کردم با دانش آموزانم طوری رفتار کنم که مرا الگوی خود قرار دهند و سعی می کردم، هیچ مردودی را در کلاس نداشته باشم ، و کسی از نظر درسی ضعیف نباشد .من اگر معلم بودم طوری دقیق و مفهومی درس می دادم که هیچ سوالی پیش پا افتاده ای در ذهن دانش آموزان باقی نماند . بخصوص درس های مفهومی مانند ، ریاضی ، فیزیک ، شیمی و زیست شناسی که مهمترین درس ها هستند ، معلمانی که مدرس این درس ها هستند باید اهمیت بیشتری بدهند ، البته خوشبختانه دبیران این درس ها خوب هستند .من اگر معلم بودم بیشتر به اخلاق دانش آموز اهمیت می دادم تا به درس آن ، چون اگر اخلاق دانش آموزی خوب باشد می تواند درسش را هم بهتر کند و خودش را به رتبه های بالا برساند .من اگر معلم بودم اگر دانش آموز ده سوال مهم از من بپرسد ناراحت نمی شدم امروزه بعضی از دبیران اینطور نیستند . اگر هم آن سوال راحت بود باید جواب بدهند چون آن سوال به نظر خودشان راحت است .من اگر معلم بودم با دانش آموزان سخت رفتار نمی کردم و سعی می کردم به آن ها بفهمانم که اخلاق نا شایست به شما هیچ نفعی ندارد .
من اگر معلم بودم دانش آموزان را به بازدید از محلی می بردم مثلا به آزمایشگاه درس های مختلف . با این کار دانش آموزان بهتر می توانند درس خود را یاد بگیرند تا آن ها هم کارشان را با جدیت تمام آغاز کنند .در آخر من اگر معلم بودم هیچ وقت و هیچ وقت بین دانش آموزانم فرق نمیگذاشتم ، معلم نباید بین بچه ها فرق بگذارد حال چه زرنگ باشد چه ضعیف چه آشنا باشد چه غریب .
موضوع انشا اگر معلم بودید چه میکردید ؟
مقدمه :
به نام خداوند بخشنده مهربانسخن گفتن از شغل سخت معلمی دشوار است اما من اگر معلم شوم تلاش میکنم اینچنین معلمی شوم :
متن انشا :
معلمی یکی از بهترین وسخترین شغل ها به شمار می رود ، معلمان محترم با عشق وعلاقه درس میدهند . اگر معلمی وجود نداشت ویا اگر کسی حاضر نمی شد علم خودرا به دیکران بیاموزد مسلما الان این همه پیشرفت وتکنولوژی درزمینه های مختلف وجود نداشت واین همه آسایش،رفاه وسلامتی نبود .ویژگی های یک معلم خوب
معلمی یعنی ازخود گذشتگی، برباری،صداقت، محبت کردن. معلم یعنی حضرت محمد (ص) وامامان معصوم علیهم السلام. پیامبران بهترین وبزرگترین معلهای بشریت اند ایشان با ازخود گذشتگی وبه خطر انداختن جان شان دین خدا را به مردم جهان آموختند وبه آن ها یاد دادند که چگونه زندگی کنند.من اگرمعلم بودم با زحمت وصبر واز خودگذشتگی ، دانش آموزان را به سوی جهان روشن، وعلم ودانش راهنمایی می کردم و درهای دانش وآداب درست زندگی کردن راه باز نمایم از جهالت و نادانی نجاتش می دادم وبسوی کارهای خوب راهنمایی می کردم وازکارهای بد باز می داشتم. همانند پیامبران الهی که راه زندگی وراه راست را به ما آموختند آموزش می دادم .
انشا خیالی در مورد اگر یک معلم انشا بودید
اگر معلم بودم به بچه های وطنم وهمشهریهای خودم درس میدادم وذره از نیاز های آن را برطرف سازم. به بچه های درس بدهم که آرزوی معلمی دارند. به آنها طوری درس دهم که ازدرس خواندن لذت ببرند وهیچ وقت ازیاد گرفتن و درس خواندن دل سرد وخسته نشوند و باتمام وجودشان درس بخوانند.نتیجه گیری :
در پایان من برای همه معلمان وشاگردان،آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم که همیشه درحال پیشرفت وترقی درهمه زمینه ها باشند وبه امید آن روز که همه ما کشورمان را آباد وسربلند سازیم.
موضوع انشامن اگر معلم شوم …( متن ادبی )
مقدمه :
با نام خداوند هستی بخش که خود اولی معلم جهان است انشای خود را آغاز میکنم …متن انشا :
معلم را با حروفش ( میم ، عین ، لام ، میم ) باید صرف کنیم…کلمه معلم با حرف میم آغازمی شود .میم اول آن به معنای محبوبیت است یعنی او باید بین دانش آموزان محبوبیت داشت باشد.رفتارو کردار معلم باید طوری باشد که بین معلم ودانش آموزان دوستی و الفت ایجاد شود.
حرف دوم آن عین است عین معلم به معنای عالم بودن اوست معلم باید علم داشته باشد و به مسایل آگاه باشد. حرف
حرف سوم واژه معلم لام است حرف لام به معنای لبخند و شادی است و شاید تشدید داشتن لام به معنای شدت شادی وگشاده روی اوست و او با لبخند خود شادی را برای دانش آموزان هدیه می کند.
آخرین حرف آن نیز میم است میم آخر آن به معنای مهربانی است. پس میم اول محبوبیت و عین آن علم معلم ولام مشدد آن لبخند ولام آخر آن لطف و مهربانی است.
نتیجه گیری :
من اگر معلم شوم سعی خواهم کرد تمام این صفات را داشته باشم . اگر چه ممکن است خیلی سخت باشد اما تلاش خود را میکنم که مسئولیت خود را به نحو احسن انجام دهم . در پایان دعا میکنم همه ما دانش آموزن بتوانین قدر دان محبت معلمین خود باشیم .
موضوع انشااگر معلم بودم …
مقدمه :
در خیال خود تصور کنید که یک معلم انشا هستید حال با دانش آمزان چگونه رفتار میکنید ؟ برای آموزش بهتر مطالب درسی چکار میکنید ؟ این سوالات موضوع انشای امروز من است .متن انشا :
من اگر یک معلم نگارش بودم کلاس را به یک مکان گفتگو و تبادل نظر تبدیل می کردمتا دانش آموزانم از حضور در کلاس لذت ببرند .
سعی می کردم که نه معلم بلکه دوستی مهربان برای آن ها باشم .
کاری می کردم که آن ها مرا دوست راز نگه دار خود بدانند .
سعی می کردم درس را به گونه ای برای آن ها لذت بخش کنم
که در طول هفته برای کلاس من لحظه شماری کنند.
کاری می کردم که درس خواندن و انشا نوشتن را برای آن ها کاملا لذت بخش کنم .
مثل یک داور ابتدا به آن ها تذکر می دادم و بعد آن ها را جریمه می کردم .
کاری می کردم که مشقت های درس را برای آن ها تبدیل به نشاط کنم .
در حد توانم آن ها را در درس های دیگر راهنمایی می کردم .
آن ها را به اردو می بردم و در پایان از آن ها می خواستم از
چیزی که در طول اردو دیده اند ، انشا بنویسند .
نتیجه گیری :
در پایان اگر معلم انشا شدم همین موضوع را به آن ها می دادم و به دقت به نظرات آن ها گوش می دادم و در نهایت سعی می کنم علاوه بر درس از سایر نکاتی که در زندگی آینده آن ها نقش دارند ، سخن بگویم .
موضوع انشا انشا کوتاه اگر من یک معلم بودم …
(به زبان ساده و کودکانه )
مقدمه :
انشای خود را آغاز میکنم و در خیال خود می اندیشم که حالا یک معلم هستم ، به راستی اگر من معلم شوم چگونه معلمی خواهم بود ؟متن انشا :
اگر من یک معلم بودم همیشه سعی می کردم به موقع به مدرسه بیایم
وبه دانش آموزان محبت می کردم که آنها مرا دوست خود بدانند وازدرس خواندن لذت ببرند.
من اگر معلم بودم، شاگردم را سرکلاس جلو بچه ها تهدید نمی کردم تا غرورش را بشکنم
دوست دارم لبخند روی لبهای آنها باشند.
اگر شاگردان، شاد باشند من هم شاد خواهم بود
واگر یکی ازآنها مشکل برایش پیش آمد ه وغمگین است
مثل این است که برای من مشکل پیش آمده ومن بیشتر از آن ناراحت خواهم شد.
واگر بعضی موقع سخت گیری می کردم
دلیل آن را تذکر می دادم که این کار فقط بخاطر خود تان است.
نتیجه گیری :
من معلم هایم را خیلی دوست دارم و میدانم آنها همه تلاش خود را میکنند تا برای ما الگو های خوبی باشند و به ما درس زندگی بیاموزند و امیدوارم بتوانم قدردان زحمت ها و تلاش های آنها باشم .
موضوع انشا اگر من جای معلمم بودم …. ( کوتاه)
متن انشا :
شاید اگر روزی بتوانیم سیری در تفکرات یک دانش آموز هنگام گوش کردن به درس معلم خود در کلاس داشته باشیم می توانیم از این راه به درون مغز او رخنه کنیم و تا حدودی بفهمیم در چه اندیشه ای سیر می کند و با چه دیدی نسبت به معلم خود هنگام تدریس می نگرد و در این تفکرات با خود می اندیشد:انشا اگر معلم نگارش بودم پایه هشتم
اگر من جای معلمم بودم :درس را با بیان بهتری به شاگردانم تدریس می کردم
کلاس را هر چه شاداب تر می کردم
به دانش آموزانم تکلیف زیادی نمی دادم
درس ریاضی را با قصه و با بیانی ساده و لبخند تدریس می کردم
و خشکی و کسالتی درس ریاضی را با بیانی شیرین می گفتم و …..
موضوع انشا من اگر معلم بودم ….
مقدمه :
ای نام تو بهترین سر آغاز ، بی نام توکی نامه کنم بازانشای خود را با این حدیث زیبا آغاز میکنم که : « زکات علم ، آموزش دادن ونشر آن است .»
متن انشا :
یکی از شریف ترین شغل ها،شغل معلمی است چه بسیار معلمانی که در راه یادگیری دانش آموزان از جان خود گذشته و دراین راه زحمت بسیار کشیده اند.اگر به تاریخ اسلام نگاه کنیم متوجه می شویم که بزرگترین معلمان ما، پیامبران وامامان ما بودند که مردم را به راه راست هدایت کرده و آن هارا بادین اسلام آشنامی کردند بی جهت نیست که می گویند،شغل معلمی شغل انبیا است. این موضوع می تواند بهانه ی باشد که ما دانش آموزان اززحمات معلمان خود قدردانی کرده و تا می توانیم رضایت و خوشنودی آنان را جلب نماییم .انشا اگر معلم نگارش بودید چگونه معلمی بودید برای پایه هشتم
من اگر معلم بودم ….من اگر معلم بودم تا می توانستم آنچه را می دانستم کاملا به دانش آموزان انتقال داده و سعی می کردم قبل از آموزش به “پرورش “بچه ها بپردازم.
من اگر معلم بودم دوست داشتم درکارم بسیار دقیق ودلسوز و مهربان باشم بچه ها را از خود بدانم و سعی کنم حرف درست و رفتارشایسته به آن ها بیاموزم.
اگر سخن می گفتم در حد حرف نباشد ابتدا خودم آن کار را انجام می دادم بعد آن را به دانش آموزان یاد می دادم.
اگر معلم بودم کاری می کردم که شاگردانم خاطره خوش ازمن ومدرسه، کلاس،دوستان،درس و… داشته باشند.
موضوع انشا معلم نگارش خوب چگونه است و چه ویژگی هایی دارد؟
مقدمه :
من اگر بخواهم به این موضوع فکر کنم که اگر معلم نگارش بودم عملکردم چه بود برای بهبود وضعیت دانش اموزان ، و اینکه دانش اموزان انشایی که مینویسند به دل خود و معلم بنشید شاید فکر اساسی درباره ان میکردم.متن انشا :
من اگر معلم نگارش بودم قبل از هرکاری سعی میکردم رابطه خوبی بادانش اموزانم داشته باشم چون قدم اول را برای موفقیت دانش اموزم ارتباط خوب خود باانان میدانم وقتی توانستم قدم اولم را بردارم و با انان رابطه خوبی برقرار کنم بعد ارامش کلاس را باید حفظ کنیم تا درارامشی که در ذهن انان و کلاس ایجاد می شود.معنی انشا نوشتن را بیان میکنم اینکه دانش اموز با معنی انشا اشنا شود انشا به معنی ایجاد کردن ، ابداع و خلق کردن است و نیز به معنی نظم دادن به فکر و ذهن ، وقتی در ذهن خود یا یک فکری در اندیشه خود داریم را بتوانیم با رسا و شیوایی ان را بیان کنیم و انچه را که به راحتی بیان می کنیم بتوانیم بنویسیم و با نوشتن ان را انتقال دهیم کمک بزرگی در انشا نویسی خود کرده ایم .
اگر شما معلم بودید با دانش آموزان چگونه رفتار میکردید ؟
در گام بعدی که بسیار مهم است از نظر خودم تخیل واستدلال قوی می باشد یعنی اینکه تخیلات خود را قدرت بدهیم تا با کمک این تخیلات بتوانیم انشایی زیبا بنویسیم یعنی اینکه زندگی را از نگاهی دیگر ببینیم و حسی نو داشته باشیم اما انشا با واژه ها و کلمات به وجود می اید بنابراین نکته ی مهمی این است که در لغات فارسی نیز مهارت داشته باشیم تا به وسیله لغات واژه ها و کلمه های زیادی در دست داشته باشیم .ویژگی های یک معلم نگارش خوب
و اینکه بتوانیم از زبان یک درخت حرف بزنیم یا یک اشیای دیگر وقتی توانستیم این کار را انجام بدهیم یعنی قوه ی تخیل ما بسیار قوی است ، انشای ادبی بنویسیم تا ادبیات خودرا تقویت کنیم و درکل وقتی ادبیات تقویت شود ما انشایی زیباتر خواهیم نوشت در انشا نویسی فهم و درک هم کلاسی خود را همیشه در نظر بگیریم چرا که به لذت بردن انان و فهم انان نیاز داریم چون اگر دانش اموزان یک کلاس از یک انشا لذت کافی را ببرند یقینا در یک جامعه ی بزرگتر نیز افرادی لذت خواهند برد اگر معلم نگارش بودم بعد از اموزش هایی که دادم به همه ی دانش اموزان یک تکلیف انشا میدادم تا بنویسند یقینا تغییرات بسیار زیادی خواهند داشت.نتیجه گیری :
پس نتیجه میگیریم حتی برای انشا که موضوع ساده ای است برای خیلی از ماها باید وقت بگذاریم و اموزش کافی را درباره ان ببینیم تا انشایی که مینویسیم لذت بخش باشد.
موضوع انشا : اگر معلم زنگ نگارش بودم…(طنز)
مقدمه :
با نام خدا انشای خود را در مورد این که اگر من معلم نگارش بودم چکار میکردم به زبان طنز آغاز میکنم.متن انشا :
بیشتر معلم های انشا بد اخلاق هستندو وقتی که به چهره ی آن ها نگاه میکنیم هرچه میخواستیم بنویسیم را از یاد می بردیم.
اگر من معلم انشا بودم ، وقتی وارد کلاس می شدم
به دانش آموزان اجازه می دادم اگر خوابشان می آمد بخوابند ،
اگر دلشان میخواست صحبت کنند صحبت کنند ،
اگر گرسنشان بود خوراکی بخورند ،
آهنگ بخوانند ، دست بزنند ، برقصند و…
خلاصه کلاس را روی سرشان بگذارند.
آن هارا مجبور میکردم که انشا هایشان را طنز بنویسند .
برای کسی منفی نمیگذاشتم .
برای امتحانات به آنها تقلب میدادم
و دست توی برگه هایشان می بردم تا نمره هایشان بیست بشود .
نتیجه گیری :
نتیجه میگیریم معلم خوب معلمی است که همیشه با بچه ها دوست باشد ، به سخت نگیرد و بگذارد به همه دانش آموزان خوش بگذرد. با تشکر : )
موضوع انشا من اگر معلم نگارش بودم
مقدمه :
با نام خداوند هستی بخش انشای خود را شروع میکنم و در مورد این که اگر روزی معلم نگارش باشم چگونه معلمی خواهم بود و چگونه با دانش آموزان برخورد خواهم کرد انشا مینویسم .متن انشا :
من اگر معلم نگارش بودم به دانش آموزانم انشاهایی با موضوعات تخیلی می گفتم تا قدرت تخیلشان را بسنجم و آن ها را در نوشتن انشا توانمند کنم. اصلا معلم هر درسی هم که باشی در هر صورت، معلمی شغل خوبی است زیرا با دانش آموزان در ارتباط هستی و می توانی آن ها را به موجوداتی خلاق تبدیل کنی.من دوست دارم اگر یک روز معلم نگارش شوم، فضای کلاس را آنقدر مهیج و بانشاط کنم که دیگر تمام عشق شاگردانم زنگ انشا شود و دیدن من! حس معلم بودن حس بسیار خوبی است که حتی هنگام فکر کردن به آن لبخند بر لبانم می نشیند.
اگر شما روزی معلم نگارش باشید چگونه با دانش آموزان رفتار میکنید ؟
معلم نگارش بودن یعنی یک دنیا عشق و علاقه نسبت به زنگ های زیبا و خاطره انگیز انشا در کنار شاگردان خوش ذوق و هنرمند مدرسه. اگر معلم نگارش بودم، در زنگ نگارش وقتی نوبت خواندن انشای هر کسی می شد، کلاس را مملو از سکوت و آرامش می کردم تا دانش آموز عزیزم با آرامش خاطر، انشای خود را با صدای بلند و رسا بخواند.هیچ گاه اجازه نمی دادم دانش آموزان دیگر انشای آن دانش آموزی را که روی سکو رفته است را مسخره کنند یا به او توهین کنند بلکه به آن ها می آموختم که به انشا و شخصیت دوستانشان احترام بگذارند تا فضای کلاس سرشار از عشق و محبت شود.
نتیجه گیری :
درپایان امیدوارم اگر واقعا یک روز معلم شدم حرف های این انشا را فراموش نکنم و واقعا معلم خوب و مهربانی برای دانش آموزانم باشم … به امید آن روز …
موضوع انشا اگر معلم نگارش بودم
مقدمه :
معلمی شغل انبیاست. شغلی که عشق می خواهد و چیزی جز صبر و شکیبایی و لطف و محبت نمی طلبد به گونه ایی که بدون این خصوصیات تحمل این شغل بسیار سخت و یا به تعبیر دیگر غیرممکن است.متن انشا :
چه معلم ریاضی باشی و چه معلم فیزیک و فارسی.. هر کدام به نوبه ی خود سختی و مشکلات خاص خود را دارد و هر کدام در رشته ی مخصوص خود دارای مهارت و سر رشته می باشند اما اگر من یک معلم بودم آن هم معلم نگارش، به دانش آموزان خود موضوع آزاد را واگذار می کردم که ذهنشان پرواز کند و در نهایت در موضوعی که مورد علاقه ی آن هاست فرود بیاید و با تمام عشق و محبتشان از آن بنویسند .یا که برای آن ها موضوع طبیعت را انتخاب می کردم تا قدر طبیعت را بدانند و از آن درست استفاده کنند و یا می گفتم که در مورد خانوادهایشان بنویسند که کمی بیش تر به آن ها دقت کنند و با تمرکز و دقت به جزء جزء کارهای آن ها تمام رفتار و حرکاتشان را در ذهن خود ثبت کنند و برای همیشه از آن خارج نکنند و یا می گفتم که انشایی با موضوع خداوند بنویسند که کمی بیش تر شکرگذار آفریدگار خود باشند و قدر نعمت های بی کرانش را بدانند.معلم نگارش بودن شغلی است پر از لحظات متفاوت و متنوع که می توان با هر جلسه به کلاس رنگ و بویی خاص بدهند به طوری که دانش آموزان هرگز از آن کلاس خسته نشوند و همیشه برایشان حس تازگی به همراه داشته باشد.اگر شما روزی معلم شوید چه معلمی خواهید بود ؟
اگر من معلم نگارش بودم بعضی از جلسات برای دانش آموزان چند پاراگراف از کتابی را می خواندم و آن ها را مشتاق به خرید آن و خواندن ادامه ی آن می کردم تا در آن صورت سنت کتاب خواندن را رواج می دادم و یا برایشان یک داستان کوتاه می خواندم تا با نوشتن و خواندن داستان آن ها را آشنا کنم .اگر شما معلم انشا شوید …
یا به آن ها توصیه می کردم که خاطرات روزمره شان را بنویسند تا با این کار هم ذهنشان را باز می کردم و هم آن ها را تشویق به نوشتن می کردم و یا فایده ی دیگر آن این است که بعد از گذر سال ها با خواندن آن خاطرات دفتر زندگیشان را ورق بزنند تا با یادآوری آن لحظات و حس های درونشان لبخندی شیرین را مهمان لب هایشان کنند و یا اشتباهاتشان در گذشته از تجربیات بدست آورده یشان را یادآور شوند و باری دیگر در ذهن خود این عبرت را یادآور شوند تا باری دیگر آن را تکرار نکنند.نتیجه گیری :
همان طور که گفته شد معلم بودن اصلا کار آسانی نیست بلکه بسیار شغل پر زحمتی است که با لبخند دانش آموزانتان می خندید و با گریه ی آن ها غمگین می شوید و با پیروزی و موفقیت آن ها شاد مان می شوید و از شکست آن ها اندهگین. حال اگر معلم نگارش باشید که باید علاوه بر تحمل همه ی این ها و علاوه بر آموزش درسی آن ها باید به آن ها درس زندگی و عشق نیز دیکته کنید. این است که بیش از پیش این شغل را سخت می کند و قبول این مسئو.لیت بزرگ را دشوارتر.