اسم دختر امروزی شیک و با کلاس + لیست نام دخترانه به روز و خاص

اسامی و نام دخترانه امروزی شیک و با کلاس

برای انتخاب نام دختر خود دچار سردرگمی شده اید و نامی که برای فرزند دخترتان انتخاب کرده اید فکر می کنید امروزی نیست؟ پس با ما همراه باشید تا نام و اسم دختر امروزی جدید (اسامی و نام های بسیار شیک و با کلاس) را معرفی کنیم تا برای نامگذاری فرزند زیبای دختر خود دچار سختی نشوید.

خیلی از نام ها ممکن است دیگر قدیمی شده باشند (به روز نباشند)  و مانند قبل استفاده نشوند. البته بعضی از نام های دخترانه هنوز جذاب هستند و نام های جدید هم رواج پیدا کرده اند. اگر می خواهید بدانید که پرطرفدارترین اسامی دخترانه و نام های خاص دخترانه امروزی چه می باشند پس نگاهی به لیست اسم دختر امروزی بیندازید و نام مناسب را با توجه به معنی آن انتخاب کنید.

اسم دختر امروزی جدید و شیک با کلاس

شروع با حرف الف

آتریسا

  • معنی: آتریسا یعنی به مانند و مثل آتش؛ آذرگون؛ دختری که چهره ای زیبا، روشن و برافروخته چون آتش دارد؛ علاوه بر این می دانید که آتش در میان ایرانیان باستان جایگاه ویژه و ارزشمندی داشته است.
  • ریشه: فارسی

 

آتنا

  • معنی: در اساطیر یونان، خدای اندیشه، هنر، دانش و صنعت
  • ریشه: فرانسوی

ربه النوع یونانی مظهر اندیشه هنرها دانش‌ها وصنعت دختر زئوس الهه ایست که اسم خود را به شهر آتن داده. وی مشابه مینرو رومیان است او با سلاح کامل از مغز پدر خود بیرون آمده.

(اساطیر یونان) آتنه؛ ربه النوع یونانی، مظهر اندیشه و خرد، هنر و ادبیات، صنایع دستی، کشاورزی و جنگ دفاعی است. آتنا، دختر زئوس، الهۀ نگهبان آتن است و اسم خود را به شهر آتن داده است. وی همتای مینِروا (Minerva) در اساطیر روم باستان است.

الهه زیبایی و خرد.

قرار دادن، عطا کردن.

(عربی) از واژه‌های قرآنی در سوره بقره، آل‌عمران و کهف به معنای عطا کن به ما، ببخش به ما.

 

آرامیس

  • معنی: آرامش، راحتی
  • ریشه: یونانی

 

آرمیتا

  • معنی: الهه نعمت، آرامش یافته
  • ریشه: اوستایی – پهلوی

آرمیتا از نام‌های باکلاس، شیک و جذاب دخترانه به‌شمار می‌رود، نامی باریشه و اصالت بالا در کنار معانی بسیار زیبا و نیکو که در چند سال اخیر بازهم ارزش و جایگاه بسیار ویژه‌ای در بین اسامی دخترانه پیدا کرده است و می‌تواند انتخابی تک و ناب برای دختر عزیزتان باشد.
آرمیتا نامی زیبا با ریشه پهلوی و اوستایی به معنای: پارسا، پاک، فروتن، رستگار و پاک دامن، الهه نعمت و آرامش یافته ذکر شده است همچنین آرمیتا نام دختر اهورا مزدا و نام الهه ماه اسفند نیز بوده است.

 

آمتیس

  • معنی: آمیتیس، نام دختر خشایار پادشاه هخامنشی که با بختنصر پادشاه بابل ازدواج کرد.
  • ریشه: فارسی

(اَعلام) شاهدخت ايراني دختر هووخشتر (شاه ماد) و نوه‌ي كياكسار پادشاه ماد كه پس از آن كه نبرد بين شام و بابل و مصر با مادها به صلح انجاميد به خواست پادشاه وقت كه پدرش بود، به همسری بخت النصر پادشاه مصر در آمد. وي (بخت النصر) باغ‌هاي معلق بابل [از عجايب هفتگانه] را براي زنش آميتيس ساخت.

 

آوینا

  • معنی: عشق
  • ریشه: کردی

بانویی که مثل آب زلال و پاک است این اسم از آو یا ئاو که در زبان کردی به معنی آب و وینه یا وینا به معنی به مانند تشکیل شده است و ریشه اصلی این نام در زبان اوستایی و پهلوی از نام‌های دیرین و شیرین و پر معنی است و در آخر این که ئه وین در کردی به معنی عشق است.

 

النا

  • معنی: روشنایی، نور
  • ریشه: یونانی

تغییر یافته اسم هلن Helen (که اسم باستانی یونانی به حساب می‌آید) است. به دلیل کاربرد اسم النا در کشورها و زبان‌های مختلف این اسم را نام دخترانه ایتالیایی، اسپانیایی، اسلاوی و رومانیایی نیز می‌دانند. در تمامی زبان‌ها نورانی و درخشان معنی شده است.

در زبان آلمانی: Alena، در زبان اسلوانیایی: Alenka، در زبان روسی: و Jelena و Yelena Alina و Alyona، در زبان گرجستانی: Elene، در زبان انگلیسی: Helen، در زبان فرانسوی: Hélène، در زبان پرتغالی: Helena و Eliana، در زبان اسپانیایی و رومانیایی: Ileana، در زبان فنلاندی، مجارستانی و لاتویایی: Ilona و در زبان اکراینی: Olena نوشته می‌شود.

 

اِلیکا

  • معنی: هِل، دانه‌ی معطر گیاهی از تیره‌ی زنجبیل‌ها
  • ریشه: سنسکریت

(سنسکریت) هیل، دانه‌ی معطر گیاهی از تیره‌ی زنجبیلی‌ها، (در عربی) قاقله‌ی صغار، (در هندی) لاچی، (مازنی) مادر زمین، شکوفه، غمزده.


اسم دختر امروزی شیک و با کلاس + لیست نام دخترانه به روز و خاص

شروع با حرف ب

بارانا

  • معنی: باران شدید
  • ریشه: فارسی

 

بهار

  • معنی: فصل اول سال؛ گیاهی زینتی؛ (به مجاز) دوره‌ی شادابی هر چیز؛ (به مجاز) سبزه و علف؛ (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاهها یا ادوار؛ در سنسکریت بتخانه و بتکده
  • ریشه: فارسی

از فصول چهارگانۀ سال برابر با سه ماه اول سال خورشیدی ایرانی (فروردین، اردیبهشت، خرداد) که درختان سبز و خرم می‌شوند و گیاهان می‌رویند، نوبهار، بهاران. (زیست شناسی) = بابونه. (زیست شناسی) شکوفۀ درختان، به ویژه درخت نارنج: بهارِ نارنج. [مجاز] دوران شکوفایی: بهار زندگی. (موسیقی) یکی از دوایر ملایم. بتخانه، بتکده، آتشکده.

 

بهارین

  • معنی: منسوب به بهار، بهاری
  • ریشه: فارسی

منسوب به بهار
بهار: فصل اول سال خورشیدی، گل و شکوفه درختان، (به مجاز) دوره‌ شادابی هر چیز

 

بنیتا

  • معنی: دختر بی همتای من
  • ریشه: فارسی

شروع با حرف پ

پارمیس 

  • معنی: پرمیس، نام دختر بردیا و نوه کوروش بزرگ پادشاه هخامنشی، پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد و به معنی بانوی دانشمند یا بانوی پرمهر است.
  • ریشه: فارسی

بهشت کوچک، بانوی پرمهر و دانش و دختری از بهشت، دختر بردیا، زن داریوش. به معنای یکتا و یگانه. دختر پاک دامن، دختر باران (عروس باران).
این اسم از اسامی کاملاً پارسی در ایران باستان بوده که اشراف ایرانی برای عزیزترین دختر خود استفاده می‌کردند. با وجود گذشت چندین هزار سال هنوز هم اسم پارمیس در ایران رواج دارد.

 

پارمیدا

  • معنی: پارامیدا، پارامیس، پرمیس
  • ریشه: فارسی

 

پانیذ

  • معنی: پانید، قند مکرر، شکر، شکر برگ، شکر قلم، نوعی از حلوا که از شکر و روغن بادام تلخ و خمیر می‌ساختند.
  • ریشه: فارسی

 

پریا

  • معنی: زیبا چون پری
  • ریشه: فارسی

 

پَرنیا / پرنیان

  • پارچه‌ای ابریشمی دارای نقش و نگار؛ نوعی پارچه‌ی حریر که برای نوشتن به کار می‌بردند؛ پرده‌ی نقاشی.
  • ریشه: فارسی

پرنون، پرن: ابریشم، حریر، پارچه ابریشمی گلدار، حریر چینی منقش، حریر منقش، حریر پرنو، پرنون لاد. کاغذ یا پارچه‌ای از حریر که بر آن چیز می‌نوشتند. پرد. نقاشی تابلو. قسمی انگور از نوع خوب. شمشیر. یا چون پرنیان گشتن: نرم و لطیف شدن. یا دار پرنیان. یا قول یا گفتار چون پرنیان. سخت نرم و لطیف.

 

پَرَنسا

  • معنی: (پَرَن = پروین (ستاره)، دیبای منقش و لطیف، پرنیان، پارچه ابریشمی + سا (پسوند شباهت))، شبیه ستاره پروین؛ همانند ابریشم و دیبا؛ زیبا و لطیف
  • ریشه: فارسی

(پَرَن = پروین (ستاره)، دیبای منقش و لطیف، پرنیان، پارچه ابریشمی + سا (پسوند شباهت))، ۱- شبيه ستاره پروین؛ ۲- همانند ابریشم و دیبا؛ ۳- (به مجاز) زيبا و لطیف.

 

پریناز

  • معنی: دارای ناز و کرشمه‌ای چون پری
  • ریشه: فارسی

شروع با حرف ت

تارا

  • معنی: ستاره، کوکب، مردمک چشم
  • ریشه: فارسی

 

تاتیانا

  • معنی: تاتینا، پرنده شکاری
  • ریشه: فارسی

 

تیارا

  • معنی: تیه در گویش لری به معنای چشم و آرا به معنای آراینده می‌باشد، چشم آرا، زیبا
  • ریشه: لری

در گويش لري « تي» به معني چشم و «آرا» در فارسي به معني آراستن است. روي هم به معني آراينده‌ي چشم .

 

تیسا

  • معنی: در گویش مازندران خالص
  • ریشه: فارسی

خالی، تنها، واحد، (به مجاز) یکتا و یگانه، خالص.


اسم دختر امروزی شیک و با کلاس + لیست نام دخترانه به روز و خاص

شروع با حرف ث

ثمین / ثمینا

  • معنی: (ثمین + الف نسبت) منسوب به ثمین، ثمین
  • ریشه: عربی

معنی اسم ثمین در لغت‌نامه دهخدا:
گران، گران‌بها، پرقیمت، بیش بها، پربها، بهاور، بهائی، قیمتی، گران قیمت.

تا هر دو تهنیت را در پیش او بریم
صافی تر و شریف تر از لؤلؤ ثمین
فرخی

 

ثَنا

  • معنی: ستایش، مدح؛ دعا؛ درود و تحیت؛ حمد، شکر، سپاس
  • ریشه: عربی

شروع با حرف ج

جانا

  • معنی: ای جان، ای عزیز
  • ریشه: فارسی

 

جانان

  • معنی: معشوق، محبوب؛ خوب
  • ریشه: فارسی

مرکب از جان و ان (علامت نسبت)، معشوق، محبوب، خوب، روی زیبا، دلکش، نازنین، شاهد، حبیب، مطلوب، معشوقه، عزیز.


شروع با حرف چ

چکامهپ

  • معنی: شعر به ویژه قصیده
  • ریشه: فارسی

 

چیستا

  • معنی: نام فرشته دانش و معرفت
  • ریشه: فارسی

دانش، آگاهی، فرزانگی، نام فرشته ی دانش و فرزانگی که با صفت هایی چون راست ترین توصیف شده است، دارنده راه های خوب و آموزنده و راهنمای راه های خوب

 

چیکا

  • معنی: نوعی پرنده
  • ریشه: گیلکی

شروع با حرف ح

حُسنا

  • معنی: نیک و پسندیده
  • ریشه: عربی

 

حلما
معنی: جمع حَلیم، بردباران، صبوران
ریشه: عربی

جمع حلیم.
حلیم: بردبار، شکیبا، نامی از نام‌های خدای تعالی، حلیم (الحلیم)، از نام های خدا در قرآن است.

بردباران، صبوران، دختران صبور، صبور، از القاب حضرت زینب (س).

 

حنا

  • معنی: گیاهی درختی که گل‌های سفید و معطر دارد، گرد بسیار نرم سبز رنگی از گیاهی به همین نام.
  • ریشه: عربی

شروع با حرف د

دُرسا

  • معنی: دُر= مروارید، لؤلؤ + سا (پسوند شباهت)، شبیه به دُر؛ (به مجاز) گران قیمت و ارزشمند.
  • ریشه: فارسی

 

دُرنا

  • معنی: پرنده‌ی آب چرِ بزرگ، وحشی و حلال گوشت، کُلنگ.
  • ریشه: ترکی

۱. (زیست‌شناسی) پرنده‌ای آبچر، وحشی، و حلال‌گوشت با پاهای بلند، گردن دراز، و دم کوتاه که هنگام پرواز در آسمان دسته‌دسته به شکل مثلث حرکت می‌کنند؛ کلنگ؛ باتر.
۲. (نجوم) از صورت‌های فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان.

 

دلسا

  • معنی: همچون دل، همانند قلب و (دارای احساس و عاطفه)
  • ریشه: فارسی

مخفف دل آسای: مایه‌ی آسایش دل، آرام جان، عزیز دل

همچون دل، دارای احساس و عاطفه

 

دیانا

  • معنی: پاک و منزه، نیکویی بخش و یا نیکویی دهنده
  • ریشه: یونانی

دیانا برابر رومی نام ایزدبانوی شکار و ددان یونان، آرتمیس، است. در اسطوره‌های یونان او و برادر دوقلویش آپولو فرزندان زئوس و لتو بودند. دیانا در اوستا به معنای نیکویی‌بخش یا نیکویی‌دهنده است.


شروع با حرف ر

رَستا

  • معنی: رَستن، رهیدن + ا (پسوند)، رستگار شده، رهایی یافته و خلاص شده
  • ریشه: فارسی

ترکیبی از (رستن، رهیدن) + ا (پسوند)
رها شده، رستگار شده، کامیاب، رهنده، رهایی یافته

 

رَها

  • معنی: نجات یافته و آزاد، با آزادی، آزادانه، رهایی
  • ریشه: فارسی

آزاد، یله، بی قید و بند، مقابل گرفتار. (صفت) نجات یافته، خلاص شده (از قید و بند). رها شهری است در جزیره ما بین موصل و شام که اکنون معروف به ادسا می‌باشد.

 

رُزا

  • معنی: رز
  • ریشه: فرانسوی

گل رز، گل سرخ آتشین
رزا = رز: گل سرخ، گل محمدی

 

رامونا

  • معنی: مظهر عشق، لاتین نگهبان عاقل
  • ریشه: فارسی

 

رونیکا

  • معنی: روی زیبا، زیباروی
  • ریشه: فارسی

فرزند خورشید، دختر خورشید، هدیه خورشید. دختر خوش یمن، دختر زیبا روی و با رزق و روزی پادشاهان.

 

روژان 

  • معنی: معنی: روزها
  • ریشه: کردی

همچنین روژان به معنى روشنایى، آفتاب، زندگى و رزق و روزی است.


شروع باحرف ژ

ژانیا

  • معنی: از نامهای باستانی
  • ریشه: فارسی

از نامهای باستانی، پرستشگاه خدا

 

ژوان

  • معنی: میعادگاه عاشق و معشوق، زمان، میعاد، ملاقات
  • ریشه: کردی

میعاد گاه، در زبانهای انگلیسی و فرانسوی نیز به همین معنااست، در زبان تخصصی ساختمان نیز به فاصلهای که بین دو ساختمان طویل میباشدبرای جلوگیری از تخریب هر دو ساختمان هنگام زلزله، و نیز از اسامی بومی و محلی طایفه کردها است.

 

ژینا 

  • معنی: ژنی ، ژینوس – ژنیک ، نابغه – باهوش
  • ریشه: فرانسوی

ژینا اسم کردی و به معنای زندگی‌بخش از ریشهٔ زندگی «ژین» می آید. ژینا همچنین در میان اسم‌های فرانسوی نیز دیده می‌شود. ژینا در ایران باستان به معنی زن پیروز بوده و همچنین در ایتالیا نام گل است.


شروع با حرف س

ساتیا

  • معنی: از نامهای باستانی
  • ریشه: فارسی

 

سارینا

  • معنی: خالص، پاک
  • ریشه: فارسی

ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش غربی شهرستان رفسنجان، واقع در ۴۱ هزارگزی جنوب رفسنجان، و۳۵ هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ رفسنجان به یزد، این ده ۲۷ تن سکنه دارد.

 

سایان

  • معنی: منسوب به سایه، نام رشته کوهی در آسیای مرکزی
  • ریشه: کردی

رشته کوهی است میان مرز سیبریه ( اتحاد جماهیر شوروی ) و مغولستان که از مغرب به مشرق کشیده شده است و در مغرب به کوه‌های آلتایی و در مشرق به کوه‌های یابلنوئی می‌پیوندد .

 

سَتیا 

  • معنی: گیتی، دنیا و روزگار
  • ریشه: اوستایی – پهلوی

جهان هستی، دنیا، روزگار، بانوی نجیب و بلندمرتبه

 

سدنا (تلفظ: sadenā)

  • معنی: سجده کننده بر خانه خدا، مرکب از سدن (عربی) به معنای سجده کردن به کعبه + ابف فاعلی (فارسی)
  • ریشه: عربی – فارسی

سلین

  • معنی: سیل مانند؛ نام رودخانه‌ای در آذربایجان
  • ریشه: ترکی

اسم سلین در لاتین به صورت Selin را برگرفته از نام Selina می‌دانند که معنی ماه برای ریشه یونانی و معنی آسمان برای ریشه فرانسوی آن گفته شده است. سلین با نوشتار Celine هم ریشه فرانسوی و به معنی آسمان است. سلین با تلفظ Salin ریشه ترکی دارد و Celine و Selin ریشه فرانسوی و یونانی .

 

سما

  • معنی: آسمان، سقف خانه یا چادر
  • ریشه: عربی

شروع با حرف ش

شایلی / شایلین

  • معنی: بی همتا
  • ریشه: ترکی

 

شارین

  • معنی به فارسی: متمدن، شهرنشین، مرکب از شار به معنای شهر + ین (پسوند نسبت)، نام دهی در قزوین
  • معنی به زبان عبری: دشت حاصلخیز

 

شارمین

  • معنی: فرخنده و خجسته
  • ریشه: سانسکریت

 

شِیدا

  • معنی: عاشق، دلداده؛ آشفته و پریشان
  • ریشه: فارسی

 

شیلا

  • معنی: نام نهری در سیستان و بلوچستان که از دریاچه‌ی هامون به خارج از آن جریان دارد، از نامهای متداول هندی
  • ریشه: سانسکریت

شروع با حرف ص

صَبا

  • معنی: نسیم ملایم و خنکی که در برخی نواحی از طرف شمال شرق میوزد در مقابلِ دَبور؛ (به مجاز) پیام رسان میان عاشق و معشوق
  • ریشه: عربی

 

صوفیا

  • معنی: منسوب به صوفی
  • ریشه: عربی – فارسی

منسوب به صوفی (مرکب از صوفی + ا (پسوند نسبت))، نوایی در موسیقی
صوفی: پیرو یکی از فرقه‌های تصوف، درویش


شروع با حرف ض

ضُحا (ضحی)

  • زمانی پس از برآمدن افتاب، چاشتگاه، نام سوره ای در قرآن کریم
  • ریشه: عربی

شروع با حرف ط

طَراوت

  • معنی: تر و تازگی؛ (به مجاز) سامان و رونق
  • ریشه: عربی

 

طنین

  • معنی: انعکاس صوت، پژواک؛ حالتی از صدا که دارای تأثیر و نفوذ باشد؛ خوش آهنگی
  • ریشه: عربی

 

طَناز

  • ویژگی زن یا دختری که ظاهری زیبا و حرکات و رفتاری دلنشین و همراه با ناز و عشوه دارد؛ (به مجاز) بسیار زیبا، دلنشین و فریبنده؛ آن که به کنایه و از روی طنز و ریشخند سخن میگوید.
  • ریشه: عربی

شروع با حرف ع

عسل

  • معنی: مایعی خوراکی که زنبور عسل می‌سازد، بسیار شیرین و دوست داشتنی
  • ریشه: عربی

 

عطرین

  • معنی: منسوب به عطر، دل انگیز، معطر، خوشبو
  • ریشه: عربی – فارسی

شروع با حرف غ

غَزل

  • معنی: نوعی شعر، شعر عاشقانه؛ در موسیقی ایرانی هر نوع سخن آهنگین که به آواز یا همراه سازها خوانده می‌شده است.
  • ریشه: عربی

 

غَزال

  • نوعی آهوی ظریف اندام و بسیار تندرو با چشمان درشت سیاه؛ (به مجاز) معشوقه‌ی زیبا
  • ریشه: عربی

شروع با حرف ف

فرانک

  • معنی: پروانه، از شخصیت‌های شاهنامه، نام دختر برزین و زن بهرام گور، نام مادر فریدون پادشاه پیشدادی و همسر آبتین
  • ریشه: فارسی

 

فاتیما / فاطیما

  • معنی:  نام شهری است در اروپا که حضرت فاطمه در آنجا ظهور کرده است.
  • ریشه: عربی

 

فرمهر

  • معنی: کسی که شکوه و عظمتی چون خورشید دارد.  اسم دختر
  • ریشه: فارسی

 

فلورا

  • معنی: الهه یا ایزد بانوی گل‌ها و همچنین ایزد بانوی فصل بهار
  • ریشه: لاتین

شروع با حرف ک

کامیلا

  • معنی: محافظ معبد، نام دختری جنگجو در افسانه تروا اسم دختر
  • ریشه: لاتین

 

کیارا

  • معنی: اندوه و ملالت، میل شدید به خوردن انواع خوردنی جات
  • ریشه: فارسی

 

کیانا

  • معنی: طبیعت
  • ریشه: سریانی

شروع با حرف گ

گندم

  • معنی: دانه خوراکی غنی از نشاسته
  • ریشه: اوستایی – پهلوی

 

گلاره

  • معنی: مردمک چشم، به معنی هر دو چشم هم بکار می‌رود.
  • ریشه: کردی

 

گیلدا

  1. معنی: طلا – همچنین به معنی دختری از تبار گیلک
  2. ریشه: ارمنی

شروع با حرف ل

لیانا

  • معنی: بانوی درخشان و زیباروی، مرکب از لیان به معنای درخشان و الف تأنیث
  • ریشه: فارسی

 

لیدا

  • معنی: خانم، بانوی گرامی
  • ریشه: لاتین

 

لیندا

  • معنی: قشنگ، زیبا
  • ریشه: لاتین

 

لامیا

  • معنی: نام شهری است از تسالی این شهر نام خود را به جنگ «لامیاک» که میان یونان و مقدونیه پس از مرگ اسکندر (323) درگرفت داده است امروز لامیا شهری است نزدیک خلیج لامیا
  • ریشه: عبری

 

لنا

  • معنی: نصیب و بهره
  • ریشه: عربی

 

لیا

  • معنی اسم لیا در فرهنگ فارسی : لیئه (خسته)، دختر بزرگ [لابان] که یعقوب پیامبر وی را بزنی گرفت.
  • معنی اسم لیا در لغت‌نامه دهخدا : نام یکی از دو دختر شعیب، زن یعقوب.

اسم لیا در خارج از ایران به صورت Lia، Leah، Leia و Lea و با ریشه یونانی به معنی “آورنده خبر خوب” است. هم چنین برای اسم لیا به شکل Liya معنی “من با خدا هستم” ذکر شده است.


شروع با حرف م

  • مِهرسا
    معنی: (مهر = خورشید + سا (پسوند شباهت))، مثل خورشید؛ (به مجاز) زیبارو
  • ریشه: فارسی

 

مرسانا

  • معنی: هدیه خداوند
  • ریشه: عبری

 

ملیکا

  • معنی: گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانواده‌ی گندمیان که خودرو هستند. معشوقه زئوس
  • ریشه: یونانی

 

ماندانا

  • معنی: به معنی عنبر سیاه؛ زن کمبوجیه‌ی اول و مادر کوروشِ کبیر
  • ریشه: فارسی

 

مانلی

  • معنی: بمان برایم
  • ریشه: فارسی (مازندرانی)

مارال

  • معنی: گوزن، آهو، (به مجاز) زیبا و خوش اندام
  • ریشه: ترکی

شروع با حرف ن

نادیا

  • معنی: امید، آرزو
  • ریشه: فرانسوی

 

نورا

  • معنی: نور (عربی) + ا (فارسی)، مؤنث انور درخشان، تابان
  • ریشه: فارسی – عربی

 

نوژان

  • معنی: درخت صنوبر و کاج
  • ریشه: فارسی

 

نایریکا

  • معنی: برگزیده، پسندیده، از اسامی قدیمی ایرانی
  • ریشه: فارسی

 

نیروانا

  • معنی: آخرین مرحله سلوک در نزد “بودا” که مرحله محو شدن جنبه حیوانی وجود و رسیدن به کمال است.
  • ریشه: سنسکریت

نیکا

  • معنی: چه خوب است، خوشا، نام رودی در شمال ایران
  • ریشه: فارسی

شروع با حرف و

وانیا

  • معنی: هدیه با شکوه خداوند
  • ریشه: فارسی

 

ویانا

  • فرزانگی، خردمندی، دانایی
  • ریشه: فارسی

 

ویدا

  • معنی: آشکار و هویدا

 

ونوش

  • معنی: گل بنفشه
  • ریشه: کردی

شروع با حرف ه

هانا

  • معنی: پناه، نفس، امید، فریاد
  • ریشه: فارسی

 

هلنا

  • معنی: هلن
  • ریشه: یونانی

 

هلیا

  • معنی: خورشید
  • ریشه: یونانی

 

هیوا

  • معنی: امید، آرزو
  • ریشه: کردی

 

هیلدا

  • معنی: شکوفه درخت هلو – نیرومند، قوی و بخشنده
  • ریشه: لاتین

شروع با حرف ی

یاسمینا

  • معنی: یاس و مینا گلی به رنگهای سفید، زرد و کبود
  • ریشه: فارسی

 

یسنا

  • معنی: پرستش، بخشی از اوستا
  • ریشه: فارسی

 

یارا

  • معنی: (دخترانه و پسرانه) توانایی، قدرت
  • ریشه: فارسی

 

یلدا

  • آخرین شب پاییز و بلندترین شب سال
  • ریشه: سریانی

مطالب مشابه را ببینید!

اسم پسرانه کردی | اسم دخترانه کردی | زیباترین نام های کردی با معنی آنها انواع اسم دوقلو؛ مجموعه 100 نام پسرانه و دخترانه دوقلو لقب‌های خاص و شاخ دخترانه و پسرانه؛ اسم و لقب های مستعار جالب بهترین اسم های پسرانه جدید و قدیمی؛ لیست اسم برای پسر طبق حروف الفبا اسم پسر؛ اسم پسرانه جدید ایرانی، 1000 اسم پسرانه اصیل، نام پسرانه مذهبی اسم دخترانه ایرانی؛ نام دخترانه خارجی و ایرانی پرطرفدار اسم مستعار عاشقانه نام های خاص و منتخب برای مرد و زن + انگلیسی بهترین اسم پسر + 100 اسم پسر جدید + نکاتی برای انتخاب خوشگل ترین نام پسرانه اسم دخترانه با کلاس + 250 نام دخترانه لاکچری و دلنشین به همراه معنی و ریشه نام اسم پسرانه ترکی + فهرست بیش از 100 نام پسرانه با ریشه ترکی