بریدههای کتاب ۵ زبان عشق از گری چاپمن (برای داشتن روابط عاشقانه گرم)
روابط عاشقانه همواره نیاز به کار و بهبود دارد. نویسندگان و متخصیصن بسیاری نیز درباره این موضوع کتابهای بسیار زیبایی را نوشتهاند. یکی از این کتابهای فوقالعاده کتاب ۵ زبان عشق نام دارد. ما نیز در این بخش از سایت ادبی روزانه بریدههای کتاب 5 زبان عشق را برای شما دوستان قرار داده و امیدواریم که این جملات به بهبود روابط عشقی شما کمک شایانی بکنند. با ما باشید.

این کتاب درباره چیست؟
کتاب 5 زبان عشق -با عنوان فرعی رازهایی برای داشتن عشق پایدار- نوشتهی گری چاپمن و دربارهی اصول دوست داشتن زن و مرد و عشق ورزیدن این دو به یکدیگر است.
داشتن رابطهای سالم و پایدار نیازمند رعایت اصولی است که چاپمن در این کتاب دربارهی آنها توضیح میدهد. این کتاب در سال 2013 میلادی به چاپ رسید و عنوان پرفروشترین اثر نیویورک تایمز و سایت آمازون را از آن خود کرد.
نویسندهی کتاب 5 زبان عشق درک عمیقی از یک رابطهی پایدار و عشقی طولانی دارد، زیرا معتقد به این نکته است که آدمی درون خود یک مخزن عشق نهفته دارد.
اصطلاح مخزن عشق که چاپمن از آن سخن به میان میآورد، نیاز ملموس و واقعی هر شخص، برای عشق ورزیدن و دوست داشته شدن است. نویسنده عنوان میکند که اگر نیازهای معطوف به عشق آدمی برآورده گردد، این مخزن عشق پر خواهد شد و فرد احتمالا در دوست داشتن و دوست داشته شدن، سخاوت به خرج خواهد داد.
روی دیگر ماجرا اما چنین است که اگر نیازهای معطوف به عشق هر فردی برآورده نگردد، مخزن عشق وی خالی خواهد شد. در این صورت او یا نمیتواند عشق بورزد و یا این امر برایش سخت و ناممکن به نظر خواهد آمد.
جملاتی بسیار عالی از کتاب 5 زبان عشق
دانشجویی که عاشق میشود نمراتش افت میکند. حین عاشقی مطالعه کردن آسان نیست. فرض کنید فردا درمورد جنگ سال ۱۸۱۲ امتحان دارید، وقتی عاشق باشیم، جنگ سال ۱۸۱۲ چه اهمیتی دارد؟ شما عاشق هستید و هر چیز دیگری بیاهمیت است.
میتونیم چیزی رو از همدیگه درخواست کنیم، اما نمیتونم طلب کنیم. درخواست کردن به عشق جهت میده اما طلبکار بودن جریان عشق رو متوقف میکنه».

خیلی از ما گوش دادن را به خوبی بلد نیستیم. بیشتر بلدیم فکر کنیم و حرف بزنیم. یاد گرفتن «گوش دادن» ممکن است به اندازه یاد گرفتن یک زبان خارجی سخت باشد، اما اگر میخواهیم عشقمان را نشان دهیم، باید آن را یاد بگیریم.
انزوا برای روح انسان مخرب است. به همین علت است که سلول انفرادی در زندان بیرحمانهترین تنبیه محسوب میشود. در قلب موجودیت انسان میل به صمیمی شدن با شخصی دیگر و مورد عشق او قرار گرفتن وجود دارد.
ما یک حقیقت اساسی را نادیده گرفتهایم: مردم به زبانهای عشق متفاوتی صحبت میکنند.
به دنیای واقعی ازدواج و زندگی مشترک خوش آمدید، جایی که همیشه داخل سینک مو هست و لکهای رنگی روی آینه مشاهده میشوند. جایی که جملات از «امشب شام کجا بریم؟» به «چرا شیر نخریدی؟» تبدیل میشوند. اینجا دنیایی است که بچهها، خویشاوندان جدید، شغل و قبض آب و برق نیازمند توجه هستند، دنیایی که در آن، زندگی روزمره و رنجشها میتوانند به آرامی عشق را کنار بزنند. در این دنیا، یک نگاه یا حرف باعث رنجیدن شود. دو نفر که شدیدا عاشق هم هستند ممکن است دشمن هم شوند و محل زندگیشان به میدان جنگ تبدیل شود.
مطلب مشابه: بریدههایی از کتاب محکم در آغوشم بگیر سو جانسون (برای رابطه زناشویی بهتر)
وقتی همسرتان با شما حرف میزند، با او تماس چشمی برقرار کنید. نگاه کردن به چشمان او باعث میشود ذهن شما درگیر موضوع دیگری نشود و نشان میدهد که تمام توجهتان به او است.
برای بعضی افراد ارزش هدیه بخاطر ارزش مالی آن نیست، بلکه به این خاطر ارزشمند است که نشان از عشق دارد.
اگر حضور فیزیکی همسرتان برای شما مهم است، از شما عاجزانه درخواست میکنم این مورد را زبانی به او بگویید. انتظار نداشته باشید ذهن شما را بخواند. از سوی دیگر، وقتی همسرتان از شما میخواهد که کنارش بمانید، خواستهی او را جدی بگیرید و کنارش بمانید.

هدیه دادن برای ابراز عشق ضروری است. هدیهها نشانههای قابل دیدن عشق هستند. در جشنهای ازدواج عروس و داماد به هم حلقه میدهند.
«چیزای خوب چه فایدهای دارن وقتی نتونی ازشون دو نفری لذت ببری؟»
به مادر همسر خود بگویید که همسر شما چقدر عالی است. وقتی مادرش به او بگوید که شما چه چیزی گفتهاید، تاثیر کلام شما بیشتر میشود و امتیاز و اعتبار بیشتری کسب میکنید. همچنین نزد دیگران همسر خود را، وقتی در آن جمع حضور ندارد، تایید کنید. وقتی افتخاری کسب میکنید، حتما از نقش داشتن همسر خود در کسب آن موفقیت حرف بزنید. همچنین میتوانید حرفهای خود را برای او بنویسید، مزیت این کار این است که متن نوشته شده، بارها و بارها خوانده میشود.
اساسیترین نیاز ما عاشق شدن نیست، بلکه صادقانه مورد عشق فرد دیگری قرار گرفتن است. عشقی که بر پایه منطق و انتخاب است نه غریزه.
مطلب مشابه: خلاصه کتاب آرامش از آلن دو باتن (درباره رسیدن آسان به حس آرامش)
اغلب ما از آنچه فکر میکنیم توانمندتریم. چیزی که مانع پیشرفتمان میشود نبود شجاعت است.
آنها دارای تفاهم کافی برای داشتن حداقل اختلاف در زندگی بودند.
در واقع عشق یعنی چیزی رو به تصمیم خودت به طرف مقابل بدی یا به خواست خودت کاری براش انجام بدی. عشق رو نمیشه طلب کرد. میتونیم چیزی رو از همدیگه درخواست کنیم، اما نمیتونم طلب کنیم. درخواست کردن به عشق جهت میده اما طلبکار بودن جریان عشق رو متوقف میکنه».
صادقانه ابراز عشق کردن کافی نیست. اگر میخواهیم به روشی موثر عشق بورزیم، باید زبان اصلی عشق همسرمان را یاد بگیریم.
مهمترین کاری که در زمان بحران باید برای همسر خود انجام دهید، عشق ورزیدن به او است. اگر زبان اصلی عشق او تماس بدنی است، هیچ چیزی مهمتر از این نیست که وقتی گریه میکند او را در آغوش بکشید. ممکن است حرفهای شما در آن زمان تاثیر زیادی نداشته باشند، اما تماس بدنی نشان میدهد که شما به او اهمیت میدهید. بحرانها فرصتهایی هستند برای ابراز عشق. وقتی او را با مهربانی لمس کنید، این کار شما مدتها بعد از اتمام آن بحران در ذهنش خواهد ماند. اما اگر او را در آغوش نکشید ممکن است هیچ وقت این کار شما را فراموش نکند.

وقتی از همسر خود دور هستید، یک روش اختصاص وقت باکیفیت این است که او را در اتفاقاتی که برایتان میافتد شریک کنید. مثلا فرستادن عکسی از چیز جالبی که در مسیرتان به محل کار دیدهاید یا اتفاق خنده داری که در جلسه کاریتان پیش آمده بود. زنی میگفت: «شوهرم عکسی از دختر و سگمون وقتی برای گردش به بیرون رفته بودند فرستاد. من سر کارم بودم و با دیدن عکس حس کردم منم با اونام».
روانشناسی به نام ویلیام جیمز گفته است که احتمالا عمیقترین نیاز انسان، نیاز به قدردانی است.
عشق یک تصمیم است و هر یک از زوجین میتواند عاشقی را همین امروز آغاز کنند.
«خانه، ماشین، ویلا یا هر چیز دیگری چه ارزشی دارد وقتی زنت عاشقت نباشد؟» میدانید منظورش چه بود؟ این بود که بیشتر از هر چیزی میخواهم که زنم عاشقم باشد. چیزهای مادی نمیتوانند جایگزین عشق احساسی انسان باشند.
اساسیترین نیاز ما عاشق شدن نیست، بلکه صادقانه مورد عشق فرد دیگری قرار گرفتن است. عشقی که بر پایه منطق و انتخاب است نه غریزه. من نیاز دارم مورد عشق فردی قرار بگیرم که خودش انتخاب کرده است که عاشق من باشد، فردی که درون من چیزی میبیند که بخاطر آن عاشقم باشد.
روانشناسان به این نتیجه رسیدهاند که نیاز به عشق اولین نیاز احساسی انسان است. ما برای عشق کوهها را در مینوردیم، از دریاها عبور میکنیم، بیابانها را زیر پا میگذاریم و سختیهای بیشماری را تحمل میکنیم. بدون عشق نمیتوان کوهها را درنوردید، از دریاها عبور کرد، بیابانها را زیر پا گذاشت و سختیها را تحمل کرد. اگر بپذیریم که کلمه «عشق» در جامعهی انسانی نفوذ کرده است، هم در گذشته و هم در حال، باید این را نیز بپذیریم که این کلمه، گیجکنندهترین کلمه نیز هست
مطلب مشابه: بریدههایی از کتاب هنر نه گفتن (خلاصه کتاب برای افرادی که قادر به نه گفتن نیستند!)

هدیه خودش نشانهای است از اینکه هدیه دهنده به یاد ما بوده است. ارزش مادی آن مهم نیست، مهم این است که به او فکر میکردهاید. فکری که نه فقط در ذهن شما بوده، بلکه تبدیل به یک هدیه شده است و با دادن آن عشق و علاقهی خود را ابراز کردهاید.
اگر حضور فیزیکی همسرتان برای شما مهم است، از شما عاجزانه درخواست میکنم این مورد را زبانی به او بگویید. انتظار نداشته باشید ذهن شما را بخواند.
بی توجهی به زبان عشق همسر مثل بی توجهی به نیازهای یک باغ است. اگر به آن آب و کود ندهیم، دچار مرگ تدریجی میشود.
ما انسانها ذاتا خودخواه هستیم. دنیا به گِرد ما میچرخد. هیچ کدام از ما کاملا نوعدوست نیستیم. فقط حال و هوای عاشقی برای مدتی این توهم را در ما ایجاد میکند.
عشق گذشته را پاک نمیکند، اما آینده را تغییر میدهد.
سیلی خوردن به هر بچهای آسیب میزند، اما اگر زبان اصلی عشق بچهای که سیلی میخورد تماس بدنی باشد، از لحاظ روحی بهم میریزد. وقتی بچهای را در آغوش بگیرید نشان از علاقهی شما به اوست، اما اگر زبان اصلی عشقش تماس بدنی باشد، آن بچه بیشتر از سایرین علاقهی شما نسبت به خود را میفهمد. همین موضوع برای بزرگسالان نیز درست است.
مطلب مشابه: بریدههایی از کتاب بادام ( خلاصه کتاب با داستان الهام بخش و امیدوار کننده )

بخشش یک احساس نیست، یک الزام است. یک انتخاب است برای نشان دادن گذشت و مهربانی، نه مقابله به مثل با یک مهاجم. بخشش یک نوع ابراز عشق است. «من عاشقتم. دوسِت دارم. برام مهمی و میبخشمت. حتی اگه هنوزم درد و رنج باقی مونده باشه، نمیذارم این موضوع باعث فاصله گرفتن ما از هم بشه. امیدوارم از این اشتباه درس بگیریم. اینکه اشتباه کردی به معنی ناتوانی تو نیست. همسر منی و از اینجا به بعد با هم ادامه خواهیم داد».
رویای روزی را در سر دارم که بچهها بتوانند در خانههایی مملو از عشق و امنیت رشد کنند، خانههایی که انرژی بچههای آن خانه صرف یادگیری و رشد شود نه اینکه صرف گشتن به دنبال عشقی شود که در خانه آن را نمییابند. آرزو دارم این کتاب شمع عشق را در زندگی مشترک شما و هزاران زوج دیگر روشن کند.
لازم نیست روی همه چیز توافق داشته باشیم بلکه باید راهی پیدا کنیم که تفاوتهایمان را مدیریت کنیم که باعث جدایی نشوند.
در هر فرهنگی هدیه دادن بخشی از فرآیند عشق و زندگی مشترک است.
مطلب مشابه: بریدههایی از کتاب افسردگی نهفته اثر مارگارت رادرفورد (درباره افسردگی و مشکلات زندگی)