بریده‌هایی از کتاب وابی سابی اثر بث کمپتن (رسیدن به آرامش به سبک ژاپنی)

بریده‌هایی از کتاب وابی سابی را در روزانه قرار داده‌ایم. کتاب وابی سابی نوشته بث کمپتن و ترجمه فرزانه حاج خلیلی، به مخاطبان کمک می‌کند تا با بینش ژاپنی‌‌‌‌ در مورد زندگی نه‌چندان بی‌‌نقص ولی کامل آشنا شوند. تمام کسانی که در زندگی در پی آرامش هستند ولی آن را به دست نیاورده‌اند، می‌توانند روش وابی سابی را امتحان کنند.

بریده‌هایی از کتاب وابی سابی اثر بث کمپتن (رسیدن به آرامش به سبک ژاپنی)

وابی سابی به چه معناست؟

وابی-سابی یک مفهوم در زیبایی‌شناسی سنتی ژاپنی است که یک جهان‌بینی بر پایهٔ پذیرش ناپایداری و زودگذری و پذیرش نقص‌هاست. این نوع تفکر زیبایی‌شناختی به عنوان یک نوع زیبایی «ناپایدار، ناتمام» توصیف می‌گردد. این مفهومی است که از آموزه‌های بودایی سه نشان هستی (三法印 sanbōin) به‌خصوص نپایندگی (無常 mujō)، دوکا (رنج) (苦 ku) و خالی‌بودن و نبود ضمیر (空 kū) نشات می‌گیرد.

«وابی» به معنی «ستایش و زیبا دیدن اندوه و فقر و سادگی»، و «سابی» به معنای «ستایش و زیبا دیدن پیری و کهنگی و تنهایی و دلتنگی» است. این دو اصطلاح اغلب در کنار یکدیگر و به‌صورت یک واژه (وابی‌سابی) به کار می‌روند و برای توصیف زیبایی آثاری استفاده می‌شوند که تمایل به طبیعی بودن و سادگی و بی‌پیرایگی دارند و از تفاخر و خودنمایی گریزان‌اند.

جملاتی از کتاب وابی سابی

موفقیت کسی سد راه موفقیت شما نمی‌شود. موفقیت او حتی ممکن است فرصت‌های جدیدی برای شما و دیگران ایجاد کند. او مسیر خودش را خواهد رفت، شما هم باید راه خودتان را بروید. شما هرچه را لازم باشد دارید تا به جای مورد نظرتان برسید.

وابی‌سابی یعنی بپذیریم و به این درک برسیم که هرچیزی ذاتاً فانی، ناقص و ناکامل است.

برای جنگل مهم نیست ظاهر شما چگونه است. کوه‌ها تحت‌تأثیر هیچ شغلی قرار نمی‌گیرند. رودخانه‌ها صرف‌نظر از تعداد طرفداران‌تان در رسانه‌های اجتماعی، حقوق و محبوبیت‌تان، همیشه جاری هستند. چه اشتباه کنید چه نکنید، گل‌ها به شکفتن ادامه می‌دهند. طبیعت همیشه هست و شما را همان‌طور که هستید می‌پذیرد. ظرفیت‌مان برای تجربهٔ وابی‌سابی موجب پیوند ما با این حقایق می‌شود و به ما اجازه می‌دهد در لحظه احساس کنیم بدون هیچ قیدوشرطی خواستنی و مقبول هستیم.

رویاهای بی‌شماری در سراسر جهان بدون هیچ دلیلی نابود شده‌اند، زیرا کسی خودش را با فرد دیگری مقایسه و فکر کرده «من به‌اندازهٔ کافی خوب نیستم.» انفعال نتیجهٔ بحرانِ اعتمادبه‌نفس است.

در پیِ کامل‌بودن نباشیم و خود را آن‌طور که هستیم بپذیریم.

مطلب مشابه: بریده‌هایی از کتاب قوانین روزانه اثر رابرت گرین (راهنمای کاربردی زندگی روزمره)

مطلب مشابه: بریده‌هایی از کتاب مینیمالیست شاد اثر مارک رکلاو (درباره شاد بودن در زندگی)

جملاتی از کتاب وابی سابی

هر چه در کارمان بهتر شویم، با افراد بیشتری روبه‌رو می‌شویم که «جلوتر» و «موفق‌تر» از ما هستند.

وابی‌سابی آن واکنش حسی به زیبایی است که ماهیت حقیقی زندگی را بازتاب می‌دهد. وابی‌سابی یعنی بپذیریم و به این درک برسیم که هرچیزی ذاتاً فانی، ناقص و ناکامل است. وابی‌سابی یعنی درک مواهب زندگیِ ساده، آرام و طبیعی. وابی‌سابی حالتی است که در قلب‌مان احساسش می‌کنیم. وابی‌سابی یعنی هوا را عمیقاً وارد ریه‌ها کنیم و به آرامی خارجش سازیم. لحظه‌ای که واقعاً پی به ارزش چیزی ببرید می‌توانید وابی‌سابی را حس کنید؛ لحظه‌ای کامل در جهانی ناقص.

به زبان ساده‌تر، وابی‌سابی به شما اجازه می‌دهد خودتان باشید. شما را تشویق می‌کند تمام تلاش‌تان را بکنید ولی در مسیر رسیدن به کمال که دست‌نیافتنی است، خودتان را بیمار نکنید. وابی‌سابی فقط شما را به‌سمت آرامش و لذت از زندگی سوق می‌دهد و نشان‌تان می‌دهد زیبایی را می‌توان در نامحتمل‌ترین مکان‌ها یافت و هر روزِ زندگی دریچه‌ای به‌سوی خوشبختی است

کلید زیباشناسی این است که چیزی را ناتمام رها کنید تا نظر بیننده به آن جلب شود

همهٔ ما هر قدمی که برمی‌داریم، مدام نگرانیم دیگران دربارهٔ آن چه فکری می‌کنند. به انتظار کسب اجازه از دیگری در صف می‌نشینیم و همیشه دلواپسِ چیزهایی هستیم که هنوز به وقوع نپیوسته‌اند.

مردم فکر می‌کنند، ذن یعنی آرامش، آسایش‌خاطر، حس‌وحال خوب داشتن و شادبودن. ولی در واقع ذن دربارهٔ نحوهٔ رویارویی با مشکلات سخت است: ناراحتی‌ها، تنهایی، نگرانی، احساسات سخت. ذن یعنی بیاموزید چطور با مشکلاتی که زندگی پیشِ روی شما می‌گذارد مقابله کنید. پذیرش واقعیت، موضوعی کلیدی برای ذن است.

«زندگی رنج است. بیماری رنج است. بزرگ‌شدن رنج است. مرگ رنج است. از هیچ‌یک نمی‌توان فرار کرد. اگر سعی کنیم در مقابل‌شان مقاومت کنیم فقط رنج را بدتر می‌کنیم و عکس‌العمل به آن‌ها را به تعویق می‌اندازیم. ولی اگر درعوض حقیقت آنچه را در حال گذر است بپذیرید می‌توانید با زندگی جریان داشته باشید.

شاهد بوده‌ام بسیاری از ما با تعهدِ بیش از حد، مقایسهٔ دائم خود با دیگران، قضاوت و واگویه‌های منفی، خودمان را بیمار کرده‌ایم. روزها خوابگردی می‌کنیم، بی‌حالیم، بیشتر اوقات خودمان را حبس می‌کنیم و به افراد مشهور و تبلیغات و رسانه‌های اجتماعی بیشتر از کشف ظرفیت‌های غنی زندگی خودمان، توجه می‌کنیم.

تلاش مهم است و پشتکار بی پاداش نمی‌ماند. مهم نیست چقدر طول کشید تا به جایی که هستیم رسیدیم. مهم نیست چقدر طول می‌کشد تا به نقطهٔ بعدی برسیم. در حقیقت، خودِ نتایج مهم نیستند، راهی که برای رسیدن به نتایج طی می‌کنید، مهم‌تر از خود نتیجه هستند

ما الزاماً نباید بی‌عیب و یک‌دست باشیم، چنان‌که گویی از کارخانهٔ آدم‌سازی بیرون آمده‌ایم. چه می‌شود اگر تصور کنید ظرفی دست‌ساز و زیبا هستید و با عشق و توجه ساخته شده‌اید و علی‌رغم نواقص‌تان یا به‌دلیل نواقص‌تان عزیز هستید؟

باید اعتماد کنیم، بپذیریم و مشتاقانه بگوییم که من اصلاً این موضوع را نمی‌دانم و نیازی نیست که بدانم. هر آنچه می‌دانم برایم کافی است. همه‌چیز ندارم ولی نیاز نیست همه‌چیز داشته باشم. به‌اندازهٔ کافی دارم. نمی‌توانم برای همهٔ آدم‌ها کامل باشم و نیازی ندارم این‌گونه باشم. نهایت تلاش خودم را می‌کنم تا برای کسانی که برایم مهم هستند، تمامِ خودم باشم. من کافی هستم.

«در چیزهای عادی، زیبایی زیادی نهفته است»

ناپایداری حالت طبیعی هر چیزی است. از آنجایی که تغییر حتمی است، تلاش برای حفظ گذشته یا حال، بی‌معنی و استرس‌زاست.

پیچیدگی کمتر، شفافیت بیشتر؛ قضاوت کمتر، بخشش بیشتر؛ خودنمایی کمتر، حقیقت بیشتر

من معتقدم اگر ارتباط‌مان را با طبیعت حفظ کنیم، به آن احترام بگذاریم و ضرب‌آهنگ آن را دنبال کنیم، احساس بهتری خواهیم داشت و قدر لحظه‌لحظهٔ زندگی را خواهیم دانست.

پذیرش یعنی اینکه بگویید: ۱. این اتفاق دارد می‌افتد (آن را ببینید و در برابرش مقاومت نکنید)؛ ۲. درجهٔ اهمیتش این‌قدر است (اگر اصلاً اهمیتی داشته باشد)؛ ۳. آغاز این اتفاق این‌طور است و من تعیین می‌کنم در ادامه چه شود.

لحظه‌ای که واقعاً پی به ارزش چیزی ببرید می‌توانید وابی‌سابی را حس کنید؛ لحظه‌ای کامل در جهانی ناقص.

بیایید به گفتهٔ راهب در فصل سوم فکر کنیم: «وابی‌سابی یعنی هر چیزی در طبیعی‌ترین و واقعی‌ترین حالت ممکنش.» «طبیعی‌ترین و واقعی‌ترین حالتِ» شما چه شکلی است؟ آیا خودتان را با این تصویر به جهان نشان می‌دهید؟ در محیط کار یا به دوستان و خانواده‌تان هم همین تصویر را نشان می‌دهید؟ اگر نه، چه چیزی را باید دور بریزید تا به آن حالت برگردید؟

«هفت‌بار به زمین افتادن به معنی هشت‌بار بلندشدن است.»

بسیاری از ما با تعهدِ بیش از حد، مقایسهٔ دائم خود با دیگران، قضاوت و واگویه‌های منفی، خودمان را بیمار کرده‌ایم

مطلب مشابه: بریده‌هایی از کتاب توهمات جمعی اثر تاد رز (درباره های برنامه های زندگی)

مطلب مشابه: بریده‌هایی از کتاب تلخ و شیرین اثر سوزان کین (درباره شیرینی و تلخی زندگی)

جملاتی از کتاب وابی سابی

وقتی به خرید چیز جدید فکر می‌کنید از خودتان این سؤال‌ها را بپرسید: آیا واقعاً به این نیاز دارم؟ آیا چیزی ندارم که همین کار را بتواند انجام دهد؟ آیا واقعاً از آن استفاده می‌کنم؟ آیا دوستش دارم؟ آیا بیست‌وچهار ساعت دیگر هم آن را می‌خواهم؟ یک سال دیگر چطور؟ اشتیاق زیباست. می‌توانم کمی صبر کنم تا مطمئن شوم آن را واقعاً می‌خواهم یا نه.

پذیرش نقص، به معنای داشتن استانداردهای پایین‌تر یا رهاکردن زندگی نیست بلکه به این معناست که خود را برای آنچه هستید مورد قضاوت قرار ندهید: نه چندان بی‌نقص ولی کامل، زیرا همهٔ ما به‌نحوی خاص ناقص هستیم.

کمال افسانه است. شما همین‌طور که هستید، نه چندان بی‌نقص، ولی کامل هستید.

ما باور کرده‌ایم هر چه باشیم و هر چه داشته باشیم، کافی نیست.

شما تا ابد در این دنیا نیستید. عزیزان‌تان هم همین‌طور. قدر یکدیگر و هر روز زندگی‌تان را بدانید.

آنچه در بیرون به دنبالش می‌رویم با آنچه در درون خواهانش هستیم، در تضاد است. به جایی رسیده‌ایم که باید مکث کنیم، به اطراف‌مان نگاه کنیم و تصمیم بگیریم چه‌چیزی برای ما مهم است.

یک ضرب‌المثل ژاپنی: سِنجی‌یوجیکی نی نِتِ‌موُ تاتامی ایچی مای   «در اتاقی پوشیده از تاتامی، فقط روی یکی از آن‌ها می‌خوابید.»

«وابی‌سابی یعنی هر چیزی در طبیعی‌ترین و واقعی‌ترین حالت ممکنش.» «طبیعی‌ترین و واقعی‌ترین حالتِ» شما چه شکلی است؟ آیا خودتان را با این تصویر به جهان نشان می‌دهید؟ در محیط کار یا به دوستان و خانواده‌تان هم همین تصویر را نشان می‌دهید؟ اگر نه، چه چیزی را باید دور بریزید تا به آن حالت برگردید؟

وابی به‌معنای «حس رضایت از نیفتادن در دام دنیای مادی» است. ماهیت وابی این است که بپذیریم نیازهای واقعی‌مان کاملاً ساده هستند و باید قدر زیبایی‌های موجود اطراف‌مان را بدانیم و در برابر آن‌ها متواضع باشیم.

فراموش نکنید که یکی از اصلی‌ترین آموزه‌های وابی‌سابی این است که همهٔ ما فانی هستیم. ما تا ابد زنده نیستیم. حتی ممکن است عمر کوتاهی داشته باشیم. زندگی ارزشمند و زودگذر است. همه‌چیز بستگی به ما دارد که از هر مرحلهٔ زندگی کمال استفاده را ببریم و همین الان در هرجایی که هستیم، شروع کنیم.

ما با زندگی در شهر به چیزهای خوب زیادی دسترسی داریم ولی درعین‌حال از طبیعت جدا می‌شویم و محیط مصنوعی می‌تواند انرژی ما را بخشکاند.

فضایی درون قلبم گشوده می‌شود. احسای می‌کنم همین الان هرچه بخواهم دارم. از صمیم قلب خشنودم اما گاه این احساس رنگِ اندوه نیز به خود می‌گیرد، زیرا می‌دانم این لحظهٔ زودگذر هرگز برنمی‌گردد.

«ثروتمند کسی است که از داشته‌هایش خشنود باشد»

دفعهٔ بعد که می‌خواهید در لحظهٔ نزاع داد بزنید، نفسی عمیق بکشید و از خودتان بپرسید: ۱. واقعاً احساسم چیست؟ در پشت واکنش اولیه‌ام که همراه با عصبانیت و عجز است، واقعاً چه احساسی پنهان شده است؟ شاید این حس به‌خاطر چیز دیگری است؛ مثلاً تنهایی، ترس، گناه یا ناراحتی. این موضوع می‌تواند کمک کند که آتش تند واکنش اولیه خاموش شود. ۲. چه خبر است و چرا طرف مقابل این حرف‌ها را می‌زند؟ اگر با دقت به او گوش دهید و سعی کنید نظرش را بفهمید، درکش می‌کنید، حتی اگر با او موافق نباشید. این موضوع به شما کمک می‌کند آرام شوید و به مؤثرتر برخورد کنید. ۳. می‌خواهم چه بگویم و چرا احساس می‌کنم باید این حرف را بزنم؟ آیا می‌خواهید راهی برای حل مشکل پیدا کنید و به آن شرایط فیصله دهید، یا نفس‌تان می‌خواهد تسویه حساب شخصی کند و برندهٔ بحث باشد؟

مطلب مشابه: بریده‌هایی از کتاب اسب سیاه اثر تاد رز (درباره رسیدن دستاوردهای بزرگ)

مطلب مشابه: بریده هایی از کتاب سیذارتا اثر هرمان هسه (رمان داستانی درباره خودشناسی)

مطالب مشابه را ببینید!

بریده‌هایی از کتاب یگانگی با تمامیت هستی اثر اکهارت تله (درباره معنویت و خودشناسی) بریده‌هایی از کتاب در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست بریده‌هایی از کتاب حرمسرای قذافی ترجمه بیژن اشتری (درباره جنایات دیکتاتور لیبی) بریده‌هایی از کتاب قدرت سکوت اثر سوزان کین (بررسی قدرت درونگرایان) بریده‌هایی از کتاب از عشق گفتن اثر ناتاشا لان (درباره عشق) بریده‌هایی از کتاب ذهن فریبکار شما اثر استیون نوولا (اثر جذاب روانشناسی) بریده‌هایی از کتاب تو خود کوهی اثر برایانا ویست (برای تسلط بر وجود خود) بریده‌هایی از کتاب چیرگی اثر رابرت گرین (درباره توسعه فردی و موفقیت) بریده‌هایی از کتاب سووشون اثر سیمین دانشور (اولین رمان خواندنی این نویسنده) بریده‌هایی از کتاب آیشمن در اورشلیم اثر هانا آرنت (درباره جنایات آیشمن در حزب نازی)