نگاهی بر زندگی مهدی اخوان ثالث؛ از اوایل زندگی، ازدواج، آغاز شعر گفتن، زندانی شدن و درگذشت

مهدی اخوان ثالث یکی از برجسته‌ترین شاعران ایرانی است در شعر سپید به راستی جریان‌ساز بود. ما نیز امروز در سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم به صورت کامل زندگی این شاعر پُر آوازه ایرانی را زیر ذره‌بین ببریم. در ادامه متن همراه ما باشید.

نگاهی بر زندگی مهدی اخوان ثالث؛ از اوایل زندگی، ازدواج، آغاز شعر گفتن، زندانی شدن و درگذشت

تولد و اوایل زندگی

مهدی اخوان ثالث در ماه اسفند سال 1306 در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش حاج علی بود که به‌ عطاری شغل وی بود. علی یکی از سه برادری بود که از روستای فهرج در استان یزد به مشهد کوچ کرده بود و از این رو آنان نام خانوادگیشان را اخوان ثالث به معنی برادران سه‌گانه گذاشتند (اخوان به معنای برادر و ثالث یعنی سه) همچنین لازم به ذکر است که مادرش، مریم، اهل خراسان جنوبی بود.

تحصیلات

مهدی اخوان ثالث به اصرار پدر مدتی را پیش جوشکاری کار کرده و در دبیرستان نیز جوشکاری خواند. بعد از فارغ‌التحصیلی و در یک شب‌نشینی با دوستان به موسیقی علاقه‌مند شد و مخفیانه شروع به یادگیری موسیقی کرد. دلیل این مخفی‌کاری پدر مهدی بود که بعدها از او به عنوان فردی مهران اما سنتی یاد کرد.

او درباره موسیقی گفت: من خود از موسیقی لذت می‌برم…وقتی پنجه‌ای شیرین یا کمانچه‌ای پرسوز و شور می‌شنوم، هوش از سرم می‌پرد؛ اما از لحاظ زندگانی راضی نیستم تو گرفتار این نکبت بشوی.

اولین شغل‌ها

اولین شغل‌ها

اخوان تا بیست سالگی در مشهد بود و مدرسه فنی (دبیرستان) را که تمام کرد به تهران آمد و چند سالی در حومه تهران به کار آموزگاری پرداخت. سپس از دهه چهل از طرف وزارت فرهنگ مأمور به خدمت در کتابخانه ملی شد.

ازدواج

اخوان ثالث در 1329 خورشیدی با دختر عمویش خدیجه (ایران) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه دختر به نام‌های لاله، لولی، تنسگل و سه پسر به نام‌های توس، زردشت و مزدک‌علی بود. تنسگل دختر سومش در 1342 که چهار روزه بود، درگذشت. دختر نخستش لاله نیز در 1353، 20 سالگی، در رودخانه کرج غرق شد و درگذشت.

آغاز شعر گفتن

شعرهای اخوان ثالث با کارهایی مانند «ارغنون» آغاز شد؛ سروده‌ای کلاسیک که به جویندگان راه آزادی تقدیم شد. او در این زمان که دوره جوانی‌اش بود، شعر را به سبک خراسانی و کهن دنبال می‌کرد. غزل‌ «حجت بالغ» و قصیده «عصیان» نمونه‌هایی از اشعاری هستند که او در سن 18 تا 20 سالگی سرود.

اخوان ثالث تا سال 1331 شاعری کلاسیک با سبک خراسانی محسوب می‌شد و پختگی شعر او به حدی بود که طرفداران سبک خراسانی را به آینده او امیدوار می‌کرد؛ شاعری که با وجود جوانی، چیزی از ادیبان بزرگ کم نداشت. اشعار این دوره اخوان ثالث سرشار از خوش‌بینی، امید و مبارزه‌جویی است و آن‌ها را به سبک رئالیسم اجتماعی سرود.

آغاز شعر نیمایی

جدول تبریک سال جدید به زبان های زنده دنیا

همان‌طور که نوشتیم بیشتر شعرهای مهدی اخوان ثالث در قالب شهر کهن خراسانی بودند اما بعد از مدتی مهدی اخوان ثالث شروع به گفتن شعرهای نیمایی کرد که در این قالب او بسیار موفق بود و مخاطبین با او و شعرهای جدید او ارتباط برقرار کردند. از شعرهای نیمایی اخوان ثالث می‌شود به چند نمونه زیر اشاره کرد.

    به دیدارم بیا هر شب، در این تنهایی ِ تنها و تاریک ِ خدا مانند

    دلم تنگ است

    بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند

    شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی‌ها

    دلم تنگ است

    بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه

    در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال

    دلی خوش کرده‌ام با این پرستوها و ماهی‌ها

    عید آمد و ما خانه خودرا نتکاندیم

    گردی نستردیم و غباری نستاندیم

    دیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز

    از بیدلی وی را ز در خانه براندیم

    آفاق پر از پیک و پیام است، ولی ما

    پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیم

    من دانم و غمگین دلت، ای خسته کبوتر

    سالی سپری گشت و ترا ما نپراندیم

    صد قافله رفتند و به مقصود رسیدند

    ما این خرک لنگ زجویی نجهاندیم

    از نه خم گردون بگذشتند حریفان

    مسکین من و دل در خم یک زاویه ماندیم

    طوفان بتکاند مگر “امید” که صد بار

    عید آمد و ما خانه خودرا نتکاندیم

    از کجا؟ از کیست؟

    هرگز این پرسیده ای از باد؟

    به کجا؟ وانگه چرا؟ زین کار مقصد چیست؟

    خواه غمگین باش، خواه شاد

    باد بسیار است و پر بسیار، یعنی این عبث جاری ست.

    آه! باری بس کنم دیگر

    هر چه خواهی کن، تو خود دانی

    گر عبث، یا هر چه باشد چند و چون،

    این است و جز این نیست.

    مرگ گوید: هوم! چه بیهوده!

    زندگی می گوید: اما باز باید زیست،

    باید زیست،

    باید زیست!!!

مطلب مشابه: مجموعه اشعار اخوان ثالث + عکس نوشته از شعرهای کوتاه و زیبای اخوان ثالث

زندان

زندان

مهدی اخوان ثالث در جو سیاسی ایران غررق شده و به مخالفین حکومت پهلوی تبدیل شد. بعد از کودتای 28 مرداد او نیز به همراه جمعی از شاعران نامدار به زندان افتاد. بعضی‌ از آن‌ها توبه‌نامه نوشتند و آزاد شدند؛ اما اخوان ثالث از این کار خودداری کرد و حدود یک سال از زندگی خود را در زندان قصر و قزل قلعه به سر برد. او بعد از آزادی تا پایان عمر از فعالیت‌های سیاسی کناره گرفت.

اخوان ثالث در سال 1345 به ‌علت منازعه خصوصی (خصومتی که مشخص نشد درباره چه بود) دوباره به زندان قصر افتاد و 9 ماه را در آنجا سپری کرد. برخی از دوستان او تلاش کردند به این قضیه رنگ سیاسی بدهند. برای مثال، ابراهیم گلستان کارگردان نامدار ایرانی معتقد بود که اخوان ثالث در جلسه محاکمه پاسخ قاضی را می‌داد و چون قاضی عاجز شد، حکم به زندان او داد. اخوان ثالث دفاتر شعر «پاییز در زندان» و «زندگی می‌گوید» را به این سال‌های زندان خود اختصاص داد.

سال‌های پایانی و زندگی در فقر

در اواخر حکومت پهلوی مهدی اخوان ثالث در دانشگاه به تدریس مشغول شده و شعر باستانی تدریس کرد. بعد از انقلاب نیز این سمت در وی حفظ شد اما به دلیل نقدهایی که اخوان ثالث از حکومت جدید کرد، از سمت‌های دولتی خود اخراج شده و 9 سال پایانی زندگی خود را در فقر گذراند. او هیچ منبع درآمدی نداشت و همین موضوع زندگی را برای اخوان ثالث سخت کرده بود. بسیاری بر این باورند که زندگی سخت از وی یک شاعر بدبین ساخت.

مرگ

در سال 1990، اخوان ثالث به‌دعوت خانه فرهنگ‌های جهان در برلین، از آلمان و همچنین از انگلستان، دانمارک، سوئد، نروژ و فرانسه دیدن کرد. «این نخستین و واپسین سفر او به خارج از ایران بود. هر جا می‌رفت با استقبالی در خور شمایل روبرو می‌شد».

اخوان در همان سال، 4 شهریور 1369، بر اثر سکته قلبی در تهران درگذشت. پیکر وی در آرامگاه فردوسی در توس دفن شد. مجموعه‌ای از اشعار نیمایی او پس از مرگ به‌وسیله مرتضی کاخی با عنوان منظومه بلند سواحلی و خوزیات منتشر شد.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی سهراب سپهری؛ زندگینامه این شاعر از تولد تا شهرت و مرگ او

علاقه به شعر کهن

اُبهت اخوان در شعر حماسی است. او درون‌مایه‌های حماسی را در شعرش به کار می‌گیرد و جنبه‌هایی از این درون‌مایه‌ها را به استعاره و نماد آراسته می‌کند. شاید ریشه علاقه به فردوسی نیز از همینجا آمده.

آیا اخوان ثالث نژاد پرست بود؟

آیا اخوان ثالث نژاد پرست بود؟

به گفته برخی از منتقدین دنیای شعر، تصویری که از م. امید در ذهن بسیاری به جا مانده این است که او از نظر شعری به نوعی نبوت و پیام‌آوری روی آورده و از نظر عقیدتی آمیزه‌ای از تاریخ ایران باستان و آراء عدالت‌خواهانه پدیدآورده و در این راه، گاه ایران‌دوستی او جنبه نژادپرستانه پیدا کرده‌است. در واقع اخوان ثالث شعر را چنین تعریف می‌کند: شعر محصول بی‌تابی انسان در لحظاتی است که در پرتو شعور نبوت قرار می‌گیرد.

اما اخوان این موضوع را نمی‌پذیرفت و در این باره گفته‌است: «من به گذشته و تاریخ ایران نظر دارم. من عقده عدالت دارم. هرکس قافیه را می‌شناسد، عقده عدالت دارد. قافیه دو کفه ترازو است که خواستار عدل است… گهگاه فریادی و خشمی نیز داشته‌ام.»

شعرهای اخوان در دهه‌های 1330 و 1340 شمسی روزنه هنری تحولات فکری و اجتماعی زمان بود و بسیاری از جوانان روشنفکر و هنرمند آن روزگار با شعرهای او به نگرش تازه‌ای از زندگی رسیدند. مهدی اخوان ثالث بر شاعران معاصر ایرانی تأثیری عمیق داشته‌است.

هنر اخوان در آمیزش شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته، مجموعه‌ای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در هم‌نسلان او و نسل‌های بعد گذاشت.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی سیمین بهبهانی؛ از تولد تا ازدواج و اشعار خاص او تا درگذشت و برخی از اشعار او

انقلاب اسلامی و سنت

انقلاب اسلامی و سنت

من امیدوارم که این چنین باشد که در واقع جمهوری اسلامی مخالفتی با سنن ملی ما نداشته باشد، چنانکه اسلام هم به‌طورکلی نداشت و ندارد. ما هزار و سیصد سال است که مسلمان شده‌ایم، بازهم سنتهای خودمان را حفظ کرده‌ایم، چه‌طور شده حالا که روحانیت مترقی می‌خواهد این حرکت انقلابی را به منصه ظهور برساند.

می‌گویند اسلام می‌خواهد سنتهای ما را از بین ببرد. من فکر نمیکنم این طوری باشد، ولی اگر بعضی تندرویها هست نارواست. سنن ملی ما مثل عید نوروز، جشن سده، چهارشنبه سوری و سیزده به در، اینها چیزهایی است که در عمق روح ملت ما وجود دارد و به نظر من هرگز انقلاب اینها را از بین نخواهد برد.

ما انقلاب اسلامی نکردیم که سنن ملی خود را از دست بدهیم، ما انقلاب اسلامی کردیم که زندگی‌مان را آزاد کنیم، بهتر کنیم و از شرایط خفقان و استبداد به درآییم. آسوده و راحت و آزاد باشیم. به قولی آن چیزهایی را که جنگ قادسیه نتوانست از ما بگیرد، همان سنن و آداب را، هیچ‌کس و هیچ‌چیز دیگر نمی‌تواند از ما بگیرد و هدف انقلاب نیز چنین نیست.

25 سال در انتظار انقلاب بودم

انقلابی بود که سالهای سال انتظارش را داشتیم – 25 سال چشم به راهش بودیم، زندانها رفتیم و کوششها کردیم، انقلابی بود که آرزویش را داشتیم و به پیروزی آن دلبسته بودم و همه آثار، شعرها و کتابهایم گواه طرز تفکر و افکار و آرزوهایم هست و در فلان انقلاب هم تا جایی که از ما بر می‌آمد همراه با مردم گام برداشتم، اما چهره‌ای که انقلاب بعد از پیروزی به خود گرفته از بعضی جهات ملی دارد وضعی پیدا می‌کند که کمابیش نسبت به آمال ملی و سرزمینی ما چهره خوش نشان نمی‌دهد.

ما همه مبارزات ضددیکتاتوری را از جان و دل قبول داریم، رهبری انقلاب و مبارزه مردم را با جان و دل قبول کردیم، اما اگر قرار باشد بعد از انقلاب نتوانیم اسم زرتشت و مزدک را به زبان بیاوریم و مسائل میهنی و ملی نتواند جنبه تجلی داشته باشد، این خیلی ناجور خواهد بود و من سخت از این بابت گله دارم ولی امیدوارم اگر به پیروزی کامل رسیدیم، چون حالا مسائل مهم‌تر دیگری در پیش روی ماست.

خصوصا مبارزه با امپریالیسم جهانی که در صدر همه اقدامات، فعالیتها و نظرگاههای ما باید باشد و هست ولی بعد که به پیروزی نهایی رسیدیم، مسائل ملی و میهنی نادیده گرفته نشود.

می‌خواهم بگویم که ما در عین حالی که مبارزه و انقلابمان شكل اسلامی دارد نباید فراموش کنیم که ایرانی هستیم.

ما وقتی از مزدک صحبت می‌کنیم، مزدک یک روحانی بوده که با حکومت جابر زمان خودش مبارزه کرده و با ستمهای روزگار درافتاد، و بالاخره جان خودش را بر سر همین مبارزه گذاشته است، حال ما هرچه قدر اسلامی باشیم، نباید نتوانیم اسم مزدک را به کار ببریم و یا نباید از کتابهای درسی مسائل ملی و میهنی را حذف کرد، فارسی آموختن باید صرفا ملی و میهنی باشد، برای مسائل مذهبی باید کتاب جداگانه چاپ و منتشر کرد.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی نیما یوشیج؛ از تولد این شاعر تا عاشقی، زندگی در روستا و اشعار نیمایی

چرا شعر و چگونه؟

چرا و چگونه؟  این دو سؤال است، گرچه خیلی به هم نزدیک است. «چرا» را درست نمی‌دانم. شاید من هم گاهی آن بی‌تابی را داشته‌ام و داشته باشم. برای من شعرگفتن به منزله پاسخ‌دادن به یک نیاز درون است، به مثابه آزمایشی خصوصی و شخصی که بدانم و ببینم زنده هستم یا نه، اما «چگونه»،  بدین‌گونه که گویا قلم برمی‌دارم و کاغذ و الخ… و بعد گاهی می‌بینم که نه خوشبختانه زنده‌ام.

محرک اصلی در شعر گفتن

محرک اصلی در شعر گفتن

محرک اصلی و فرعی و همه چیز برای من زندگی است؛ که این زندگی از خیلی چیزها تشکیل و ترکیب یافته است؛ خیلی عوامل، به قول شما دارد. زن و بچه یا هر چیز دیگر که مجموع آن محیط زندگی ما را ساخته. من البته خالی از توجه به جامعه بدبخت و بیماران هرگز نبوده‌ام  و نمی‌توانم باشم. وقتی می‌بینم ملت ما، جامعه ما با این همه ثروت و غنای طبیعی و زندگی آزاد و مالی و انسانی، این چنین بیمار و گرسنه و فرومانده و سیه‌روز و تبه‌روزگار است و خوب و روشن می‌دانم و می‌بینم به چه علت‌هایی چنین است، مسلماً آرام و ساکت نمی‌توانم بمانم.

عشق در طبیعت زندگی است

تمامت نقش به عهده عشق است. تا عشق نباشد هیچ کار هنری، هیچ شعری به وجود نمی‌آید. اما عشق به چی و کی، حرف دیگری است.

من از عشق مفهوم دیگری برای خودم دارم، همین الان هم عشق مرا وادار به نوشتن کرده است. عشق به همین لحظه. و البته در هنگام تغنی و سرایش  این عشق به مرحله بی‌تابی می‌رسد، همان‌که در پاسخ به سؤال اول اشاره به آن کردم. بی عشق زندگی مفهومی ندارد. اصلاً ممکن نیست. یا اگر باشد پوچ است و هیچ و سرد و یخ‌زده، مثل هسته زردآلو که از لایه درآوری، بشکنی ببینی پوک است.

عشق در طبیعت زندگی است، هسته پروپیمان زندگی است یا حتی باید گفت عشق خود زندگی است، تعبیر و لفظ دیگری است برای مفهوم و معنی زندگی.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی جلال آل احمد نویسنده و مترجم؛ زندگینامه او از تولد تا مرگ مشکوک و آثارش

شعر امروز به درد نمی‌‌خورد

شعر امروز به درد نمی‌‌خورد

شعر در وهله اول باید بتواند ارتباط برقرار کند، با جامعه، با تاریخ، با مردم، با زمانه. سرشار باشد از مسائل زمانه. یعنی لبریز شده باشد مسائل زمانه در او. بدون آنکه فرمول بتراشیم، این لبریز شدن موجب شده باشد که ماحصلی به دست مردم برسد. در شعر این دهه پیدا نمی‌کنیم چیزی که به سامانی برسد جز ادا و بازیگری. حتا در بازیگری با کلمه هم ناتوانی هست. وسیله و مصالح نخستین در شعر کلمه است. کلمه را باید از همه جوانب بشناسی. و این شناخت به مرور زمان به دست می‌آید.

شعر به تنهایی باید خودش را بسازد

شعر تنها چیزی است که آدم به تنهایی می‌تواند و باید خودش آن را بسازد. می‌گویم شعرتان را جلوی خودتان بگذارید و بپرسید که چه چیزی را به تو که اهل شعر هستی می‌دهد؟ دستت را می‌گیرد و از کجا به کجا می‌برد. اینها در کار شعر این دهه نیست. می‌بینید که هیچ‌چیز نیست. چون چیزی نیست به جایی نمی‌رسد.

من فرمول ندارم مگر آنکه شعر را تعریف کنم. همان تعریف قدیمی که شعر محصول بی‌تابی آدمی است در لحظاتی که در پرتو شعور نبوت قرا می‌گیرد. این نبوت، آسمانی نیست. آخرالزمان و اول‌الزمان هم ندارد. از ازل تا ابد هست. هر کسی که می‌خواهد در این عالم بیاید، باید خودش را بسازد. در شعر این دهه، اما، این نیست. شعر را شروع می‌کنند بدون آن‌که بدانند جای پای قبلی کجاست و جای پای بعدی کجا خواهد بود. شاعر لااقل باید گذشته شعر را بشناسد. با ذخایر ذهنی از تجارب به جایی برسد،‌ حرفی داشته باشد.

مهدی اخوان ثالث و محمود دولت آبادی

مهدی اخوان ثالث و محمود دولت آبادی

امروز در نثر خوشبختانه آدم‌هایی داریم امیدبخش و درخشان. من از کار دولت‌آبادی (کلیدر) بوی تولستوی را می‌شنوم. بگذریم از این‌که می‌شد لااقل یک سوم یا دو سوم آن را خلاصه کرد.

اما اثر مهمی است. یکی از کارهای با ارزش و واقعی که در آن صورت گرفته، عرضه یک زبان تازه به فرهنگ و ادب ما است. یعنی از یک زبان محلی، یک زبان ادبی ساخته است. کلیدر هم از نظر زبانی با ارزش است و هم از لحاظ ثبت وقایع تاریخی و اجتماعی یک دوره.

قصه هم جالب و گیراست. یعنی آن عناصر و وجوه و شمایل‌هایی که برای خلق یک رمان خوب لازم است، در آن هست. بگذریم از بعضی از قسمت‌ها که کمی خارج از آهنگ است که مثلا یک پینه‌دوز در آن مثل لنین حرف می‌زند.

ماحصل یک اثر خوب دوسه جلدی ناب و باارزش است که محصولی بر محصولات ادبی ما اضافه شده که قبلا نداشتیم. ما چنین زبانی نداشتیم. یک زبان محلی را هم حماسی کرده و هم در او یک اثر ادبی خلق کرده. این امو، امور کوچکی نیست. امور بسیار با ارزشی است.

من کتاب‌های قبلی او را نمی‌گویم. آنها سیاه‌مشق است مثل کسی که سازش را کوک می‌کند تا بعد بنشیند و آن گاهان زیبای خود را که سرشار از طراوت و تازگی و ندرت و زیبایی است عرضه کند.

در نثر جز دولت‌آبادی دیگرانی هم داریم که کارهای خوبی دارند اما در شعر یک چهره مثل دولت‌آبادی در این ده پانزده سال سراغ دارید؟ هر چند که دولت‌آبادی جزو موج نو نثر نیست.

مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی ایرج میرزا شاعر ؛ از تولد تا ازدواج، خودکشی فرزند و مرگ او

مهدی اخوان ثالث از دید بزرگان

مهدی اخوان ثالث از دید بزرگان

نادر نادرپور: شعر او یکی از سرچشمه‌های زلال شعر امروز است و تأثیر آن بر نسل خودش و نسل بعدی مهم است. اخوان میراث شعر و نظریه نیمایی را با هم تلفیق کرد و نمونه‌ای ایجاد کرد که بدون اینکه از سنت گسسته باشد بدعتی بر جای گذاشت. اخوان مضامین خاص خودش را داشت، مضامینی در سوگ بر آنچه که در دلش وجود داشت – این سوگ گاهی به ایران کهن برمی‌گشت و گاه به روزگاران گذشته خودش و اصولاً سرشار از سوز و حسرت بود- این مضامین شیوه خاص اخوان را پدیدآورد به همین دلیل در او هم تأثیری از گذشته می‌توانیم ببینیم و هم تأثیر او را در دیگران یعنی در نسل بعدی می‌توان مشاهده کرد.

هوشنگ گلشیری، نویسنده معاصر ایرانی مهدی اخوان ثالث را رندی می‌داند از تبار خیام با زبانی بیش و کم میانه شعر نیما و شعر کلاسیک فارسی. وی می‌گوید تعلق خاطر اخوان را به ادب کهن هم در التزام به وزن عروضی و قافیه بندی، ترجیع و تکرار می‌توان دید و هم در تبعیت از همان صنایع لفظی قدما مانند مراعات نظیر و جناس و غیره.

احمدرضا احمدی هم در نوشته «حقیقت تلخ است» برای ویژه نامه کتاب «نوشتن با دوربین»، درین باره می‌نویسد: «صادق هدایت که تحت تأثیر ناسیونالیسم ساختگی و باسمه ای دوره رضاشاه قرار گرفته بود. هدایت با تمام هوشی که داشت گمان برده بود که عقب ماندگی‌های ملت ایران ناشی از حمله اعراب به ایران است. اخوان ثالث هم تا زنده بود در این اشتباه بود.»

کلام آخر

کاش میشد بیشتر درباره مهدی اخوان ثالث می‌نوشت… او نابغه ادبیات است که ایران و ایرانی باید به وجود او افتخار کند. ما نیز امیدواریم که در سهم خود توانسته باشیم شما را  با این اسطوره بیشتر آشنا کنیم. در پایان امیدواریم از خواندن این مقاله نهایت لذت را برده باشید.

مطالب مشابه را ببینید!

بیوگرافی علیرضا قربانی خواننده سبک سنتی (کارنامه هنری و زندگینامه شخصی او) بیوگرافی تام هنکس بازیگر پر افتخار هالیوودی؛ کارنامه هنری و زندگینامه شخصی بیوگرافی عرفان طهماسبی خواننده با استعداد (درباره زندگی شخصی و هنری او) نگاهی بر زندگی بابک خرمدین؛ زندگینامه سردار ایرانی از تولد تا نبردها و دستگیری تا مرگ نگاهی بر زندگی فروغ فرخزاد؛ بیوگرافی از اوایل زندگی تا ازدواج، آثار و درگذشت او نگاهی بر زندگی کافکا اسطوره ادبیات؛ بیوگرافی از تولد تا روابط عاشقانه، آثار و مرگ او نگاهی بر زندگی سیمین دانشور نویسنده و شاعر از تولد تا ازدواج، آثار ادبی و درگذشت او نگاهی بر زندگی نظامی گنجوی؛ بیوگرافی از تولد تا آثار معروف او و درگذشت بیوگرافی آرنولد شوارتزنگر اسطوره بدنسازی؛ از مهاجرت تا موفقیت های ورزشی و سینمایی او نگاهی بر زندگی نیما یوشیج؛ از تولد این شاعر تا عاشقی، زندگی در روستا و اشعار نیمایی