عاشقانه ترین اشعار خارجی (40 شعر رمانتیک قشنگ از شاعران معروف جهان)

شاعران بزرگی در سرتاسر جهان زیسته‌اند و این شاعران به راستی اشعار عاشقانه خوبی را سروده‌اند. ما نیز امروز در سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم عاشقانه ترین اشعار خارجی را برای شما دوستان قرار دهیم. با ما باشید.

عاشقانه ترین اشعار خارجی (40 شعر رمانتیک قشنگ از شاعران معروف جهان)

اشعار عاشقانه و بسیار احساسی از شاعران معروف خارجی

تو را به جای همه كسانی که نشناخته‌ام

دوست می‌دارم

تو را به جای همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام

دوست می‌دارم

برای خاطر عطر گسترده بیکران

و برای خاطر عطر نان گرم

برای خاطر برفی که آب می‌شود،

برای خاطر نخستین گل

برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمی‌رماندشان

تو را برای خاطر دوست داشتن

دوست می‌دارم

تو را به جای همه زنانی که دوست نمی‌دارم

دوست می‌دارم…

پل الوار

مترجم: احمد شاملو

اشعار عاشقانه و بسیار احساسی از شاعران معروف خارجی

چسبیده‌ام به تو

بسانِ انسان

به گناهَش

هرگز

ترکت نمی‌کنم

مرام المصری

لب‌هایم را به دست‌هایت نزدیک کردم

پوست‌ات

به لطافت رویاها بود

چیزی از ابدیت

به آنی

لبانم را خراشید

آنتونیو گاموندا

دلیلِ وجود منی تو

اگر نشناسم‌ات، زندگی نکرده‌ام

و اگر بمیرم بی‌شناختن‌ات

نمی‌میرم

چراکه نزیسته‌ام

لوییس سرنودا

عشق چه ارزشی دارد

وقتی کسی را

درست زمانی که

بیشتر ازهمیشه به تو نیاز دارد

رها کنی؟

فردریک بکمن

و اگر عشق‌مان

چون ترانه‌ای ناتمام شود

یا به بدرودی ختم

بدان

همیشه یادم خواهد ماند

روزی که چشم در چشم هم شدیم

جهان پر از رنگ‌های رنگین کمان شد

قبل از آن که ابرهای خاکستری بشوردشان

اس . وی . کولینز

معشوقم

به من گفته

که مرا می‌خواهد

ازین رو

به خوبی از خودم مراقبت می‌کنم

حواسم هست به کجا می‌روم

و می‌ترسم

هر قطره باران که بر من می‌افتد

باعث مرگم شود

برتولت برشت

مطلب مشابه: شعر انگلیسی کوتاه از شاعران معروف [ 100 اشعار قشنگ خارجی ]

اشعار عاشقانه و بسیار احساسی از شاعران معروف خارجی

زیباترین اشعار خارجی عاشقانه

می خواهم با کسی بروم که

من دوستش می‌دارم

نمی‌خواهم هزینه این همراه شدن را

حساب و کتاب کنم

یا اینکه به خوبی و بدی‌اش فکر کنم

حتی نمی‌خواهم بدانم دوستم دارد یا نه

فقط می‌خواهم با آن کسی بروم که دوستش دارم

برتولت برشت

من رویا دارم

رویای من بوسه‌ای ست

وقت خواب

و چشمانی که وقت بیداری نگاهم کند

رویای من کوچک نیست

به اندازه تمام هستی بزرگ است

یک بوسه و یک چشم

چیز کمی نیست

مجدی

باور کن

تو را پنهان خواهم کرد

در آنچه که نوشته‌ام

در نقاشی‌ها و آوازها و آنچه که می‌گویم

تو خواهی ماند

و کسی نه خواهد دید

و نه خواهد فهمید زیستن‌ات را در چشمانم…

اُزدمیر آصف

منتظر آمدن همه نباش

یک نفر

هیچ وقت نمی‌آید

ازدمیر آصف

تو بانوی غم‌های عمیقی

شعرهای غمگین

کلمات جانگداز

با چشمانت می‌توان عزاداری کرد

با گیسوانت، لباس سیاهی برای همیشه پوشید

با دستانت، جام زهر نوشید

تو بانوی تاریخ منی

یک تاریخ تلخ

یک تاریخ سیاه

محمود درویش

ادعای بی‌تفاوتی سخت است

آن هم

نسبت به کسی که

زیباترین حس دنیا را

با او تجربه کردی

مارگارت آتوود

نمی‌توانی به کسی بگویی

از دوست داشتن یک نفر خودداری کند

دوست داشتن

با چیزهای دیگر

خیلی فرق می‌کند

مارگارت آتوود

مطلب مشابه: اشعار لرد بایرون احساسی و عاشقانه (شعرهای زیبا از اسطوره شعر جهان)

اشعار عاشقانه و بسیار احساسی از شاعران معروف خارجی

زیباترین اشعار رمانتیک جهان

آه که تو

به تمامی به فراموشی سپردی

که روزگار درازی

من مالک قلبت بودم

دلت چه شیرین

خطاکار و کوچک بود

از این شیرین‌تر و خطاکارتر نمی‌توان یافت

آه که تو

عشق و اندوهی را به فراموشی سپردی

که قلبم را می‌فشردند

نمی‌دانم عشق برتر از اندوه بود

تنها می‌دانم هر دو بزرگ بودند

هاینریش‌ هاینه

روزها را به خاطر نمی‌آوریم

لحظات است که به یاد می‌مانند

غنای زندگی

در خاطرات، خفته است

خاطرات را فراموش کرده‌ایم

فراموش کرده‌ای

فراموش کرده‌ام

چزاره پاوزه

برای بیان عشق

همواره نیازی به

واژه‌های عاشقانه نیست

بلکه زیر و بم و اشک و لبخند لازم است

کریستین بوبن

دوستت داشتم

گویی هنوز هم دوستت می‌دارم

و این احساس مدتی پابرجاست

اما بگذار عشقم

بیش از این تو را نیازارد

آرزویم این نیست که سبب درد و رنج تو باشم

دوستت داشتم و با تو شناختم نومیدی را

رشک و شرم را، اگرچه بیهوده

در جستجوی عشقی لطیف‌تر و حقیقی‌تر از عشق من باش

چرا که خدا به تو بخشیده

فرصت دوباره عاشق شدن را

الکساندر پوشکین

تو از قلبِ پریشانی آمدی

تا تسکین دهی تب و دردم را

و من درختی بودم که در جشنِ انگشتانت

می‌سوختم از اشتیاق

من از لب‌های تو متولد شده‌ام

و زندگی‌ام از تو آغاز می‌شود

لویی آراگون

نام این آتش، تنها عشق بود

و عمری که داشت زیر سایه این سه حرف

رو به زوال می‌رفت

هزاران هزار نیستی در این سه حرف

هزاران ترک شدن در سه حرف

نامش تو بود

و اگر می‌ماندی، ما می‌شد

مرا ببخش

نباید دوستت می‌داشتم

جمال ثریا

مطلب مشابه: اشعاری از شاعران ناشناس؛ 40 شعر بی نظیر و زیبا از شاعران گمنام

اشعار عاشقانه و بسیار احساسی از شاعران معروف خارجی

اشعار خارجی برای عشق

بوسه بر پیشانیت می‌نهم

در این واپسین دیدار

بگذار اقرار کنم:

حق با تو بود که پنداشتی

زندگانیم رویایی بیش نیست

با این وجود گر روز یا شبی

چه در خیال، چه در هیچ

امید رخت بربندد

پنداری که چیز کمی از دست داده‌ایم؟

گر این‌گونه باشد

سراسر زندگانی رویایی بیش نیست

در میان خروش امواج مشوش ساحل ایستاده‌ام

دانه‌های زرین شن در دستانم

چه حقیر

از میان انگشتانم سر می‌خورند

خدایا ! مرا توان آن نیست که محکم‌تر در دست گیرمشان؟

یا تنها یکی از آنها را از چنگال موجی سفاک برهانم؟

آیا سراسر زندگانی

تنها یک رویاست؟

ادگار آلن پو

أحن إليك، وأنت معي، كما لو كنت بعيدة…

«همین حالا که در کنارِ منی،

به اندازه‌ وقتی که از من دوری، دل‌تنگ توام…»

#محمود_درویش

أحِبُّكِ عَشراً

ثمانٍ لكِ… واحدة لِضَحکتُكِ

و الأخریٰ لِصَوتُكِ

أمّا عَیناكِ…

فَعَجَزَ الکلامُ عنِ الکلام…

ده تا دوستت دارم

هشت تا برایِ تو… یکی برایِ خندهٔ تو

و دیگری برایِ صدایِ تو

اما واژه‌ها عاجزند…

برایِ چشمانِ تو…

#محمود_درویش

كلُّ رجل سيُقبِّلُكِ بعدي سيكتشف فوق فمك

عريشةً صغيرةً من العنب زرعتُها أنا…

بعد از من..

هر مردی که تو را خواهد بوسید

بر روی لبانت، نهال کوچک انگوری خواهد یافت

که من کاشته‌ام…

#نزار_قبانی

“عانق من تحب بکلماتك،

فبعض الكلمات لها يد حنونة تداعب الروح.”

با كلماتت، كسی كه دوست داری را در آغوش بگير؛

بعضی كلمات دست مهربانى دارند كه روح را نوازش مى‌کنند.

إنني أعود إليك

مثلما يعود اليتيم إلى ملجأه الوحيد

و سأظل أعود…

به سوی تو بازمی‌گردم،

مانند بازگشتن ِ یتیم به تنها پناهگاهش

و همواره بازخواهم گشت…

#غسان_کنفانی

هُناك من يرَى الحبَّ حيَاة وهُنَاك منْ يَراه كِذبة ، كِلاهما صَادق : فالأوَّل التَقى بروحِه ، والثانِي فقدهَا

کسانی هستند که عشق را

زندگی می دانند و کسانی هستند

که آن را دروغ می بینند، هر دوی آنها حقیقت دارند: اولی روح خود را ملاقات کرد و دومی آن را از دست داد…

#محمود_درویش

مطلب مشابه: اشعار تی. اس. الیوت شاعر و نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات

اشعار عاشقانه و بسیار احساسی از شاعران معروف خارجی

ساکنان قلبت را به دقت انتخاب کن

زیرا هیچ‌کس به غیر از تو،

بهای سکونت‌شان را نخواهد پرداخت.

جبران خلیل جبران

«‏أحببتُكِ مُرغماَ

ليسَ لأنَّكِ الاجمل

بل لأنَّكِ الأعمق

فعاشقُ الجمالِ في العادةِ احمق»

به ناچار عاشقت شدم

نه برای آنکه زیباترینی، نه!

برای آنکه عمیق ترینی

که عاشق زیبایی معمولاً احمق است.

#محمود_درویش

‏وقد يأتي أحدهم!

 خفيفاً يطفو بجانبك في كل هذا الغرق كجذع شجرةٍ يصلح للنجاة .

كسى خواهد آمد!

لطيف و مهربان!كه در همه ى غرق شدن ها،

كنارت مى ماندمانند شاخه ى درختى كه روى آب باعثِ نجات است..

تو را تماشا می‌کنم

خورشید بزرگ می‌شود

و عنقریب روزمان را سرشار می‌سازد

بیدار شو

با قلب و سری رنگین

تا ادبار ِ شب زایل گردند

تو را تماشا می‌کنم

و همه چیز عریان می‌شود

بیرون بَلَم‌ها در آب‌های کم عمق می‌رانند

سخن کوتاه باید کرد:

دریای ِ بدون ِ عشق سرد است

جهان آغاز شده ست

موج ها گهواره‌ی آسمان را تکان می‌دهند

و تو در میان شمدهایت به خود تسلی می‌دهی

و خواب را به خویش می‌خوانی

بیدار شو

تا در پی‌ات روان گردم

من تنی دارم برای انتظار کشیدن‌ات،

تنی برای دنبال کردن‌ات

از دروازه‌ی سحر تا مَدخل ِ شب

تنی برای صرف‌‌‌ِ عمرم به مهر ورزیدن‌ات

و قلبی برای به خویش فراخواندن‌ات، به وقت ِ بیداری‌ات…

پل الوار

محبوب من

سپیده که سر بزند

شاید در این بیشه زار خزان زده گلی بروید

نظیر آنچه در بهار دلبستگی‌ام رویید

محبوب من

بگذر ز من

ورق بزن مرا و به آفتاب فردا بیندیش

که برای تو طلوع می‌کند

پل الوار

آه ای قلب محزون من

دیدی که چگونه سودا رنگ شعر گرفت

دیدی که جغرافیای فاصله را

چگونه با نوازش نگاهی می شود طی کرد

و نادیده گرفت

دیدی که دردهای کهنه را

چگونه با ترنمی می شود به یکباره فراموش کرد

دیدی که آزادی لحظه ناب سرسپردن است

دیدی که عشق یک اتفاق نیست

قرار قبلی است

مثل یک تفاهم ازلی

از ازل بوده

و تا ابد ادامه خواهد داشت

پل الوار

رو به رو را نگاه کردم

میان جماعت تو را دیدم

میان سنبله‌ها

زیر تک درختی تو را دیدم

در انتهای هر سفر

در عمق هر عذاب

در انتهای هر خنده

سر برآورده از آتش و آب

تابستان و زمستان ، تو را دیدم

در خانه

در رویا

در آغوشم تو را دیدم

ترکت نخواهم کرد

پل الوار

مطلب مشابه: اشعار عاشقانه جهانی از شاعران معروف دنیا (زیباترین مجموعه شعر احساسی)

اشعار عاشقانه و بسیار احساسی از شاعران معروف خارجی

سال‌ها گذشت

توفان‌های آزارنده

مه‌آلود

خیال‌های خامِ برساخته‌‌ام را از هم پراکند

و صدای لطیف‌ات را فراموش کردم

شمایل‌های بس الهی‌ات را

در تبعید

در دل‌تنگیِ حبس

روزهای بی‌حادثه‌ام می‌پوسیدند

محروم از هیبت و الهام

محروم از اشک‌ها، از زندگانی، از عشق

روح‌ام دیگربار بیدار شد:

و دیگربار نزدم آمدی

درست مانند خیالی گریزنده

درست مانند چکیده‌یی از زیبایی ناب

قلب‌ام دوباره در خلسه طنین می‌افکند

از درونِ آن دیگربار برمی‌آورد

احساس‌هایی حاکی از هیبت و الهام را

از زندگانی، از اشک، از عشق

الکساندر پوشکین

زندگی!

چرا سهم من شدەای؟

چرا بە حکم سرنوشت، بە نابودی محکومی؟

چەکسی مرا بە حکم خصمانەاش

از فرومایەگی فراخواند

و روحم را سرشار عشق کرد

و باشک، دراندیشەام تلاطم افکند

من آرمانی ندارم

قلبم تهی است و اندیشەام پوچ

و هیاهوی این زندگی یکنواخت

مرا با اندوە می‌آزارد…

#الکساندر پوشکین

گریستم،

اشک تنها تسلی‌بخش من بود

و لب فرو بستم، بی‌ هیچ شکوه‌ای.

روحم غرق در سیاهیِ اندوه

و پنهان در ژرفنای شادمانی تلخ خود.

مرا بر رؤیای رفته‌ی زندگانی‌ام دریغی نیست

فنا شو در تاریکی، ای روح عریان!

که من

تنها به تاوان عشق خویش می‌اندیشم

پس بگذار بمیرم

اما عاشق بمیرم!

الکساندر_پوشکین

مي تواني ستارگان را انكار كني

مي تواني حركت خورشيد را انكار كني

مي تواني حقيقت را دروغ بخواني

در عشق من اما ، ترديدي نداشته باش

شکسپیر

اگر اين شعر را خواندي

دستي که آن را نوشته است به ياد نياور

زيرا من به قدري تو را دوست دارم

که دلم مي خواهد در خيال و افکار شيرين تو

از ياد رفته باشم

مبادا

به من فکر کني و تو را غمگين سازد

شکسپیر

تاج من بر سرم نيست

تاج من بر قلب من جاي دارد

كه الماس و فيروزه آن را نياراسته

و از ديده ها پنهان است

تاج من ، خرسندي من است

كه به ندرت پادشاهي را از آن بهره داده اند

شکسپیر

اشعار عاشقانه و بسیار احساسی از شاعران معروف خارجی

آيا اين خواست توست

که خيال رويت

پلک هاي سنگين مرا

در شبهاي طولاني و کسالت بار

از هم باز نگاه دارد ؟

آيا خواست توست که رؤيايت

مدام در نظرم جلوه گر شود

و مرا

که خواب شيرين را وداع گفته ام

به تمسخر گيرد ؟

آيا اين روح توست

که از فاصله اي چونان دور

به سويم روان داشته اي

تا شرمم را

و گذران لحظه هاي بي ثمرم را

در من نظاره گر باشد ؟

آيا اين عشق توست

که اينچنين بر من سايه افکنده ؟

نه ، اينچنين نيست

بلکه اين عشق من است

که ديدگانم را بيدار نگاه داشته

عشق حقيقي من است

که آرامش را از من ربوده

و از ديدگانم

نگاهباناني هميشه بيدار برايت ساخته است

تو ، آري ، در بيداري خويش

از من بسيار دور ، و به ديگران بسيار نزديکي

و چشمان من اينجا

در بيداري خويش

تو را به انتظار نشسته اند

شکسپیر

با تو روراستم گوش کن!

اینجا از هدیه‌های لطیفِ قدیمی خبری نیست

من هدیه‌های زمختِ تازه پیش می‌کشم

پاداش ِ روزهایی که از دست خواهی داد

اندوختنِ آنچه که ثروت وُ مال می‌نامندش ممنوع است اینجا

هر چه به کف می‌آری

وَ هر آنچه نصیب از توفیق می‌بری

والت ویتمن

مطالب مشابه را ببینید!

شعر عاشورا؛ مجموعه ای کامل از اشعار ماه محرم و شهادت امام حسین (ع) شعر کوتاه درباره امام حسین؛ مجموعه اشعار کوتاه و دو بیتی درباره امام حسین و ماه محرم شعر شماره ۱۷ از اشعار ترکی شهریار؛ ایل کئچدی، باهار اولدو، خبر یوخ گولوموزدن … شعر شماره ۲۳ از مجموعه اشعار هوشنگ ابتهاج؛ نه هراسی نیست من هزاران بار تیرباران شده ام … شعر شماره ۲۵ از مجموعه اشعار فروغ فرخزاد؛ یاد بگذشته به دل ماند و دریغ … شعر در وصف عشق (خاص ترین اشعار عاشقانه عشق) شعر عاشقانه دلبرانه با گلچین اشعار کوتاه و بلند احساسی رمانتیک برای عشق متن شعر نوحه ماه محرم؛ متن نوحه برای عزاداری ایام محرم و شام غریبان حسینی غزل شماره ۴۸ از دیوان شمس مولانا؛ ماهِ درست را ببین کاو بشکست خواب ما … غزل شماره ۴۹ از دیوان شمس مولانا؛ با تو حیات و زندگی بی‌تو فنا و مردنا …