شعر انسانیت با گزیده زیباترین اشعار در مورد انسان بودن
زیباترین شعر انسانیت و انسان بودن
گلچین شعر انسانیت با زیباترین اشعار در مورد انسان بودن و آدمیت را با اشعار کوتاه و بلند از اشعران معروف ارائه کرده ایم با ما همراه باشیدو.
بار درخت علم ندانم مگر عمل
با علم اگر عمل نکنی شاخ بی بری
علم آدمیت است و جوانمردی و ادب
ورنی، ددی، به صورت انسان مصوری
« سعدی شیرازی»
***
رتبه هر کس در این عالم به انسان بودن است
کشته شد انسانیت، با دستِ بی مقدارها
کافر مطلق بخوانیدم، اگر این است دین
آبروی شرع را بُردید، ای دین دارها
***

بعد از این هرگز نمیرنجم ز کج رفتارها
لب فرو میبندم از تفسیرِ این کردارها
بیشه هایِ خالی و خاموش گاهی میشوند
در غیابِ شیرها ، جولانگهِ کفتارها
از ازل در گوشه ای تنها بِه از دیدارِ خلق
میگریزم تا ابد از شرّ این دیدارها
حد و مرز عشق را دانستم اما با جنون؛
بی محابا رد شدم از مرزِ آن هشدارها
توبهٔ گرگ است میدانم، پشیمان نیست او
چون که در این راه من هم توبه کردم بارها
گفتمش آن راز را، اما هویدا کرد و رفت
محرمی دیگر نمیبینم، به جز دیوارها
مست باید بود و لایعقل، در این دنیای پست
چون که دائم میرسد، بر عاقلان آزارها
رتبه هر کس در این عالم، به انسان بودن است
کشته شد انسانیت ، با دستِ بی مقدارها
کافر مطلق بخوانیدم، اگر این است دین
آبروی شرع را بُردید، ای دین دارها.
«مهران اسدپور»
***
مطلب مشابه: متن در مورد انسانیت | جملات در مورد انسان بودن و نقل قول آموزنده در مورد انسانیت
شعر در مورد آدم بودن و انسانیت
رسد آدمی به جائی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حدّست مکان آدمیّت
طیَران مرغ دیدی، تو ز پایبند شهوت
بدر آی تا ببینی طیران آدمیّت
نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم
هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیّت

صورت انسان دگر معنی آن دیگر است
صورت انسان مس و معنی انسان زرست
مس چه بود لحم و پوست زر چه بود عشق دوست
این مس اگر زر شود از دو جهان برترست
***
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
خبر کن با خلق بهر ایزدت
یا برای راحت جان خودت
تا هماره دوست بینی در نظر
در دلت ناید ز کین ناخوش صور
***
مطلب مشابه: عکس نوشته انسانیت (سخنان ناب و مفهومی در مورد انسان بودن)
گلچین اشعار انسانیت
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی
چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت
حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
به حقیقت آدمی باش وگر نه مرغ باشد
که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی
که فرشته ره ندارد به مکان آدمیت
اگر این درندهخویی ز طبیعتت بمیرد
همه عمر زنده باشی به روان آدمیت
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
طیران مرغ دیدی تو ز پایبند شهوت
به در آی تا ببینی طیران آدمیت
نه بیان فضل کردم که نصیحت تو گفتم
هم از آدمی شنیدیم بیان آدمیت
«سعدی شیرازی»

بار درخت علم ندانم مگر عمل
با علم اگر عمل نکنی شاخ بی بریعلم آدمیت است و جوانمردی و ادب
ورنی، ددی، به صورت انسان مصوری
***
علم آدمیت است و جوانمردی و ادب
ورنی، ددی، به صورت انسان مصوری
***
مطلب مشابه: سخنان درباره انسانیت و جملات فلسفی و قابل تامل در مورد انسانیت انسان
زیباترین شعر با موضوع انسانیت
خویشتن را خیر خواهی خیرخواه خلق باش
زآن که هرگز بد نباشد نفس نیکاندیش را
آدمیت رحم بر بیچارگان آوردن است
کآدمی را تن بلرزد چون ببیند ریش را
«سعدی»
***
مانند درخت که از تبر می ترسد
یا ظلمت شب که از سحر می ترسدانسانیت آن نشان اشرافی ما
از فقر شعور این بشر می ترسد
***
تو نیکی می کــن و در دجلــه انـداز
کــه ایــزد در بیــابــانت دهــد بـاز
***
آدمیزاده طرفه معجونی است
کز فرشته سرشته وز حیوان
گر کند میل این، شود پس از این
وار کند میل آن شود به از آن
صورت انسان دگر معنی آن دیگر است
صورت انسان مس و معنی انسان زرستمس چه بود لحم و پوست زر چه بود عشق دوست
این مس اگر زر شود از دو جهان برترست
***
مطلب مشابه: متن انگلیسی در مورد انسان بودن + جملات مفهومی و عکس نوشته انسانیت
آدمهایی که هیچوقت احتیاج به تنهایی ندارند،
آدمهای کممایهای هستند
شعر در مورد مرگ انسانیت
هر انسان، کتابی است،
چشم به راه خوانندهاش
***
شعر زیبا کوتاه در مورد انسان بودن
آن گشادیشان کز آدم رو نمود
در گشاد آسمانهاشان نبود
در فراخی عرصهی آن پاک جان
تنگ آمد عرصهی هفت آسمان
گفت پیغمبر که: حقّ فرموده است
من نگنجم در خُم بالا و پست
در زمین و آسمان و عرش نیز
من نگنجم این یقین دان ای عزیز
در دل مؤمن بگنجم ای عجب
گر مرا جویی در آن دلها طلب
رتبه هر کس در این عالم به انسان بودن است
کشته شد انسانیت ، با دستِ بی مقدارهاکافر مطلق بخوانیدم، اگر این است دین
آبروی شرع را بُردید، ای دین دارها
***
بیشه ای آمد وجود آدمی
بر حذر شو زا ین وجود ارزان دمی
در وجود ما هزاران گرگ و خوک
صالح و ناصالح و خوب و خشک
***
مطلب مشابه: اشعار در مورد انسان بودن و انسانیت + شعر کوتاه و بلند در مورد انسان، آدم و بشر
آن گشادیشان کز آدم رو نمود
در گشاد آسمانهاشان نبود
در فراخی عرصهی آن پاک جان
تنگ آمد عرصهی هفت آسمان
گفت پیغمبر که: حقّ فرموده است
من نگنجم در خُم بالا و پست
در زمین و آسمان و عرش نیز
من نگنجم این یقین دان ای عزیز
در دل مؤمن بگنجم ای عجب
گر مرا جویی در آن دلها طلب
از همان روزی که دستِ حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرتِ هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
آدمیت مُرد
گر چه آدم زنده بود
***
گل گندم خوب است
گل خوبی زیباست
ای دریغا که همه مزرعه ی دل ها را
علف هرزه ی کین پوشانده ست
هیچکس فکر نکرد
که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست
و همه مردم شهر
بانگ برداشته اند
که چرا سیمان نیست!
و کسی فکر نکرد
که چرا «ایمان» نیست!!
و زمانی شده است
که به غیر از «انسان»
هیچ چیز ارزان نیست
***
گفت و الله عالم السّر الخ فی
کآفرید از خاک آدم را صفی
در سه گز قالب که دادش وانمود
هر چه در الواح و در ارواح بود
تا ابد هرچه بود از پیش پیش
درس کرد از علّم الا سماء خویش
تا ملک بی خود شد از تدریس او
قدس دیگر یافت از تقدیس او
***
چشم آدم چون به نور پاک دید
جان و سرّ نامها گشتش پدید
چون ملک انوار حقّ در وی بیافت
در سجود افتاد و در خدمت شتافت
این چنین آدم که نامش میبرم
گر ستایم تا قیامت قاصرم
مطلب مشابه: جملات زیبا در مورد مهربانی و انسان بودن + سخنان زیبا در مورد انسانیت و مهربان بودن