شعر آزادی + اشعار زیبا با موضوع آزادی از شاعران قدیمی و معاصر
شعر و اشعار آزادی
در این بخش گلچین زیباترین اشعار در مورد آزادی را از شاعران قدیمی و معاصر ایران گردآوری کرده ایم. امیدواریم این مجموعه از شعر آزادی مورد توجه شما قرار بگیرد.
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانی است
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم« حافظ »
***
تا ز بندت شدم آزاد گرفتار شدم
سخت آزادی ما بند گرفتاری ما« فروغی بسطامی »
***
سازش به هر سری نکند تاج افتخار
آزادگی به سرو سرافراز میدهند« شهریار »
***
دل به تحفه هر که او در منزل جانان کشد
از وجود نیستی باید که خط بر جان کشددر نوردد مفرش آزادگی از روی عقل
رخت بدبختی ز دل از خانه احزان کشدگرچه دشوارست کار عاشقی از بهر دوست
از محبت بر دل و جان رخت عشق آسان کشدرهروی باید که اندر راه ایمان پی نهد
تا ز دل پیمانه غم بر سر پیمان کشددین و پیمان و امانت در ره ایمان یکیست
مرد کو تا فضل دین اندر ره ایمان کشدلشکر لا حول را بند قطیعت بگسلد
وز تفاوت بر شعاع شرع شادروان کشدخلق پیغمبر کجا تا از بزرگان عرب
جور و رنج ناسزایان از پی یزدان کشدصادقی باید که چون بوبکر در صدق و صواب
زخم مار و بیم دشمن از بن دندان کشدیا نه چون عمر که در اسلام بعد از مصطفی
از عرب لشکر ز جیحون سوی ترکستان کشدپارسایی کو که در محراب و مصحف بیگناه
تا ز غوغا سوزش شمشیر چون عثمان کشدحیدر کرار کو کاندر مصاف از بهر دین
در صف صفین ستم از لشکر مروان کشد« سنایی »
***
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیستآزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست« هوشنگ ابتهاج »
***
اشعار زیبا در مورد آزادی
زندگی در بردگی شرمندگی است
معنی آزاد بودن زندگی استسر که خم گردد به پای دیگران
بر تن مردان بود بار گرانبنده حق در جهان آزاده است
مست وی فارغ ز جام و باده است« خلیل الله خلیلی »
***
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود، بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری است
روزی که دیگر درهای خانهشان را نمیبندند
قفل
افسانهایی ست
و قلب
برای زندگی بس است
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف
زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم
روزی که هر لب ترانهایی ست
تا کمترین سرود، بوسه باشد
روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم
و من آن روز را انتظار میکشم
حتی روزی که دیگر نباشم« احمد شاملو »
***
فصلیست بسی سرد و بسی خوفانگیز
انگار نمیجنبد از اینجا پاییز
ای تندر دیر آمده، فریادی کن
ای ابر ببار، ای بهاران برخیز« ابراهیم منصفی »
***
شعر زیبای آزادی
آه اگر آزادی سرودی میخواند
کوچک؛ همچون گلوگاه پرندهای
هیچ کجا دیواری فروریخته بر جای نمیماند
سالیان بسیاری نمیبایست
دریافتی را که
هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است
همچون زخمی همه عمر، خونابه چکنده
همچون زخمی همه عمر به دردی خشک تپنده
به نعرهای
چشم بر جهان گشوده
به نفرتی
از خود شونده،
غیاب بزرگ چنین بود
سرگذشت ویرانه چنین بود.
آه اگر آزادی سرودی میخواند
کوچک
کوچکتر حتی
از گلوگاه یکی پرنده« احمد شاملو »
***
آزادی ، داشتن توست،
آزادی، یعنی نقش چشمانت.آزادی، معنی امنیت تو و دستانم است،
آزادی ,بوسیدن دستانت به موقع نازت ،
آزادی,هم آغوشی توست رو به ماه .آزادی، پرواز روح پرفروغ تو تا ابدیت است.
آزادی، رقص پرنده های آواز خوان به صبح گاهان،
آزادی، یعنی اسم مرا لحظه ای فریاد کنی،آزادی، سکوت بره هاست،
آزادی، کشیدن طرح اندامت با مداد مشکیت،
آزادی، بسان آینه ای شکسته در برابر غرورت است،آزادی، آزادی، آزادی ،
دوست داشتن توست،
در اوج ناامیدی.آزادی, من باشم و تو و یک عالمه حس های زیبا
***
گلچین اشعار آزادی
وقتی که آزادی اینجا نیست
تو آزادی هستی
وقتی که شکوهی اینجا نیست
تو شکوهی
و آنگاه که اینجا شوری نیست
نه پیوندی میانِ مردم
تو پیوندی تو گرمایی
جان یک جهان بیجان
***
هرگز از مرگ نهراسیدهام
اگرچه دستانش از ابتذال شکنندهتر بود.
هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینیست
که مزدِ گورکن
از بهای آزادیِ آدمی
افزون باشد.
***
پشه ای در استکان آمد فرود
تا بنوشد آنچه وا پس مانده بود
کودکی -از شیطنت- بازی کنان
بست با دستش دهان استکان!
پشه دیگر طعمه اش را لب نزد
جست تا از دام کودک وا رهد
خشک لب، میگشت، حیران، راه جو
زیر و بالا ، بسته هر سو راه او
روزنی میجست در دیوار و در
تا به آزادی رسد بار دگر
هر چه بر جست تکاپو می فزود
راه بیرون رفتن از چاهش نبود
آنقدر کوبید بر دیوار سر
تا فرو افتاد خونین بال و پر
جان گرامی بود و آن نعمت لذیذ
لیک آزادی گرامی تر ، عزیز
***
عزیزم
پاک کن از چهره اشکت را، ز جا برخیز
تو در من زندهای، من در تو
ما هرگز نمیمیریم
من و تو با هزارانِ دگر
این راه را دنبال میگیریم
از آن ماست پیروزی
از آن ماست فردا
با همه شادی و بهروزی
عزیزم
کار دنیا رو به آبادیست
و هر لاله که از خون شهیدان میدمد امروز
نوید روز آزادیست
***
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم