جملات زیبا درباره کوه و کوهنوردی با عکس نوشته درباره این ورزش
کوهنوردی یکی از ورزش های خاص و سخت است که برای انجام آن نیاز به آمادگی بدنی، تمرکز و استقامت زیاد می باشد. کوه یکی از مکان های آرامش بخش برای افراد است و به همین جهت در ادامه این بخش جملات و متن های زیبا در مورد کوه و کوهنوردی را آماده کرده ایم.
جملات در مورد کوهنوردی و کوه
این پائین از آدمها که دلم میرنجد
عجیب دلتنگ میشوم!
دلتنگ دل سرد و سنگی کوهی
که مهربانانه مرا مینشاند بر بلندایش
***
خجسته روز بود آن روز
فرش ابری که قدومم را بوسه زد
تا بر بلندای وطن بایستم
***
میگم یه شب
راهمون رو بِکشیم
بریم کنار دریا یا سر کوه…
از این همهمه فرار کنیم!
***
زندگی مثل کوهنوردی میمونه…
باید کوله داشت.
همنوردداشت.
و…مسیر
اما به قله که میرسی فقط چند لحظه میتونی توی اوج بمونی..
از سربالایی ها وسرازیریها لذت ببرید…
***
خواستم ببینم دوری یعنی چه؟!
یعنی چند بار عقربهی ساعت را دوره کردن؟
چند بار صبح را به شب رساندن؟
یعنی چند فرسنگ؟
چند کوه و دریا در میان؟!دیدم،
دوری تنها به دل است!
تنها به دل…
***
صعود به قله امری اختیاری است در حالیکه فرود از آن اجباری خواهد بود
***
هرگز تاسف نخورید: زمانی که با دلایل منطقی برنامه ای انجام نشده و قله ای هم صعود نمی شود.
***
برای دیدن تو
اگر رودخانه بودم، برمیگشتم
اگر کوه بودم، میدویدم
اگر باد بودم، میایستادم
اما انسانم
و بارها برای دیدنت
برگشته
دویده
ایستاده ام…
***
هرکه در عشق
سر از قله برآرَد هنر است!
همه تا دامنهی کوه تحمل دارند…
***
فتح ما
همان عشق تمام قلب های بسته پیمانیست
که بودن را به لفظی تازه میخوانند
تو را تا قله خواهم برد
***
تو را تا قله خواهم برد
تا آنجا که یاد لحظه های با تو بودن هست
تا آنجا که هرگز نیست اوج دیگری جز تو
***
یک روز رسد غمی به اندازهی کوه
یک روز رسد نشاط اندازهی دشت
افسانهی زندگی همین است عزیز
در سایهی کوه باید از دشت گذشت!
***
تیشه را انداختم…از کوه برگشتم به شهر
دلقکی گشتم که مشهور است شیرین کاری اش…
***
یک کوه پیر منفعل شد
که از یائسگی گذشته بود
تو را فتح کرد
یا تو او را
نمیدانم
به ھر حال یک پرچم سفید چون موی تو
…در قله باد می خورد…
***
کوه من گریه نمیکرد و نمیدانستم
کوه ها اشک ندارند،فرو میریزند…
***
ما آذر ماهی ها
وقتی تمام دردهای دنیا روی شونه هایمان
کوه میشود
ما به پهنای تمام کوه پایه ها
لبخند میزنیم…
***
عجب حوصله ای
عجب اندو هی
عجب پیر شده است
کوه…
***
در دل من چیزیست ؛
مثل یک بیشهی نور مثل خواب دم صبح !
و چنان بیتابم که دلم میخواهد ،
بدوم تا تهِ دشت ، بروم تا سر کوه
دورها آواییست ، که مرا میخواند…