اشعار عاشقانه دیدار یار با جملات و متن به امید دیدار دوباره
در این مطلب مجموعه اشعار عاشقانه دیدار یار را با جملات احساسی و متن های زیبای به امید دیدار دوباره را گردآوری کرده ایم.
فهرست موضوعات این مطلب

شعر عاشقانه دیدار عشق
چهارشنبه ها
شیرین ترین قسمت هفته است
نه از نحسی سه شنبه خبری ست
و نه باید کلی منتظر رسیدنِ پنجشنبه ی شاد باشی:)
چهارشنبه ها
حالِ خوبِ عاشقانه ی من است
که می دانم
فقط یک روز مانده تا دیدار تو.
دلتنگ توام می کنم اقرار به این کار
از بغض من اصرار و از اخم تو انکاردل کندن تو باعث جان کندن من شد
از من نفسی مانده تو انگار نه انگارای ناز تو ویرانگر شب های نیازم
جان بخشی و جانکاه دل انگیز و دل آزاراز خیر حضور تو و دیدار گذشتم
من قانعم ای عشق به یک وعده دیدار!از هر دری آمد دلم از پنجره رفتی
با زور نمی شد بکشم دور تو دیوارای عمر رسیده است به ما خیر تو لطفاً!
در کوچه دلتنگی اندوه نگهدار
بیا عهدی کنیم امروز
روز اول دیدار
اگر رفتیم، بی برگشت
اگر ماندیم، بی منت…
هر شنبه که دیدار میسر گردد
روزم به وجود تو منور گرددهر وقت تو باشی همه جای خانه
با عطر حضور تو معطر گردد
پاره کن،
پیراهن هجران را!
تا زمستان به در رود
و خورشید
در برکه بخواند
صبح های دل انگیز
بهار دیدار را…سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
مطلب مشابه: متن عاشقانه زیبا برای اولین دیدار آشنایی + عکس نوشته رمانتیک
روی سخنِ گرم ِ تو با کیست ، عزیزم ؟
این خاطره از معجزه ی چیست ، عزیزم ؟با نام تو آغاز شده هر چه بگویی ،
در عاشقیت وسوسه جاریست ، عزیزم !آن وسوسه هایی که برای نفسِ من ،
اکسیژنِ ناب است و فراریست ، عزیزم !بر قابِ سکوتِ خنکِ پنجره هامان ،
شعر و غزلیاتِ بهاریست ، عزیزم !تا تازه شود دیده و دیدار و قرارم ،
این دلشده ، آوای قناریست ، عزیزم !هدیه سلیمانی
اشعار عاشقانه دیدار یار
این بهارِ ناب، چون شعرِ تَر است
مثل یک دیدارِ تازه، نوبر استآسمان، آیینه کاری می شود
در زمین، آیینه، جاری می شود
.
می شود با خطّی از باران نوشت:
بهترین ماهِ جهان، اردیبهشت…
اوایل فکر میکردم در من گم شده ای
و اگر پیدایت کنم به تو خواهم رسید و دلم آرام خواهد گرفت
اما اکنون میفهمم تو در من حل شده ای
عشق تو تمام من است
و من از دیدار اول ، در وصال تو ام!کتایون آتاکیشی زاده
در انتهای کوچه آذر
دختریست به نام یلدا.
با موهای بلند و مشکی، پوستی سفید و گونه های سرخ مثل انار.
دختری که منتظر است کسی بیاید و با عشق، دقایق منجمدش را گرم کند.
آواز با هم بودن را در گوش هایش زمزمه کند و با دیدار های کوتاه دوست داشتن های ته نشین شده اش را تکان دهد.
کسی که برای حال آشفته اش، حافظ بخواند و برای نگاه های زمستانی اش، ساز گرما بزند.
سال هاست که همه، دقیقه آخرِ انتظارِ یلدا را جشن می گیرند اما هیچ کس نمیداند که او،تنها برای دیدن معشوقی انتظار میکشد که رسیدن به آن، امیدی محال است.
زمستانِ سرد، مقصد یلدایی بود که با هزاران آرزو برای دیدار با تنها یارِ پنهانی اش “بهار”جاده طولانی پاییز را پیموده بود…
مطلب مشابه: دلنوشته اولین دیدار عاشقانه و اشعار شورانگیز آشنایی با عشق

ای صمیمی، ای دوست
گاه و بیگاه لب پنجره خاطره ام می آیی
دیدنت… حتی از دور
آب بر آتش دل می پاشد
آنقدر تشنه دیدار تو ام
که به یک جرعه نگاه تو قناعت دارم
دل من لک زده است
گرمی دست تو را محتاجم
و دل من… به نگاهی از دور
طفلکی می سازد
ای قدیمی، ای خوب
تو مرا یاد کنی یا نکنی، من به یادت هستم
من، صمیمانه به یادت هستم
آرزویم همه سر سبزی توست
دایم از خنده لبانت لبریز
دامنت پرگل باد.
اگر خواب نبود چقدر آدم ها دق می کردند؛
همان هایی که به شوق آرزویی یا دیدار کسی
چشم هایشان را می بندند…
حال..تو بگو
کدامین دریچه را
بر دوگانگی بودنت
بگشایم؟
پاییز بی تابانه ی دلم را
یا
شهریور چشم انتظار دیدار را…
یلدا برای من یعنی ، یک لحظه بیشتر بیداری
لحظه ای بیشتر اندوه ، ترجیح خواب اجبارییلدا برای من یعنی ، لحظه ای بیشتر دلتنگی
یعنی بلندترین هجران ، صبر از روی ناچارییلدا برای من یعنی ، دقیقه ای بیشتر تنهایی
خودم میزبان خودم ، لحظه هایِ یکنواختِ تکرارییلدا برای من یعنی ، لحظه ای سرگردانِ در تقویم
یعنی تعجیل غروب ، لحظه ای بیشتر غمخوارییلدا برای من یعنی ، وقت اضافهٔ پاییز
جلوهٔ لحظه هایی تلخ ، طولانی ترین سوگوارییلدا برای من یعنی ، لحظه ای بیشتر دیدار
لحظه ای بیشتر بودن ، با آنان که دوستشان داریبهزاد امینی
مطلب مشابه: متن عاشقانه اولین بار که دیدمت و جملات زیبای رمانتیک آغاز عشق و دوستی
لحظه ی دیدار می لرزد
گسل های قلبم
حتا،
با یک ریشتر!(زانا کوردستانی)
متن به امید دیدار دوباره
فراهم کن شب دیدار خود را
شراب ودفتر و سیگار خود رابخوان آواز از پروانه ای خیس
برایم کوک کن گیتار خود راشهلا الوند (خاتون)
از شوق لبریزم برای دیدن یار
هر لحظه در فکر توأم در فکر دیدارکی می رسد آن لحظه و کی می رسی تو
در کنج آغوشت برایم جا نگهدارتو نازنینی ناز خود را می فروشی
من عاشق تو هرچه نازت را خریداریک شب بیا از صورت من لب بگیر و
بر صورتم تصویری از لبهات بگذارعلی اکبر اسلامیان بیدل خراسانی

انارهای دلخون را چیده اند
نارنگی ها، نارنجی شده اند
انگشت های تنها، به جیب های تنگ تاریک پناه می برند
چترهای پژمرده و خشک
دوباره جان می گیرند
و شعرهای خاک خورده
دوباره به خط می شوند:
غروب به این سو، زل زده است
اشک آسمان دم مشک است
و پاییز پای رفتن ندارد…
بیا
تا پاییز را پنجه در پنجه، شانه بر شانه، بوسه بر بوسه
بدرقه سازیم…
بیا
تا اشک های سیاه اسید آسمان
این یکی بار
اشک شوق دیدار باشد…
بیا
تا در تقویم خاطرات سرد و زرد پاییز
روزی سبز بر جای بگذاریم…
روزی که غروب می خندد
آسمان شوق می بارد
باد می رقصد
و پاییز در واپسین شمارش جوجه هایش
من و تو را
ما می شمارد…علی رجبی
مطلب مشابه: متن عاشقانه آخرین دیدار و جملات سوزناک خداحافظی از عشق سابق
اگر چشمانت به دریایی از خون تبدیل شد ؛
هیچ نگرانِ دیدارِ یار مباش …!
من هم اینجا برای وصالت ،
سال ها خون دل خورده ام !…
پاییز فصلِ قشنگِ آشنایی هاست
یک روز وعده ی دیدار می دهی با من!؟
در کافه ی دنجی پس از پرسه در باران
یک استکان چای داغ می زنی با من!؟کامروا ابراهیمی
درفصل غریب و سرد پاییز
خاطراتت در وجودم گشته لبریز
کوچه باغ عاشقی پژمرده گشت
بی حضورت غنچه ها در هم شکست
ای که پایان در کنارت زندگیست
زندگی بی تو برایم بردگیست
دیدار تو بهترین بهانه شد برایم
تا از تو و احساس درونی بسرایم…
شعر کوتاه دیدار عشق و یار
خسته از شعر من و این همه اصرار تویی
دلخور از حسرت یک ریزه ی دیدار منم
چنان مشتاقم
ای دلبر به دیدارت
که از دوری
برآید از دلم آهی
بسوزد هفت دریا را.
من محال است به دیدار تو قانع باشم
کی پلنگی شده راضی به تماشا از ماه
آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار
رویای قشنگیست و اما شدنی نیست
مطلب مشابه: متن و اس ام اس عاشقانه دلتنگی؛ عکس نوشته و متن درد دوری و تنهایی

دیدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی
ای عشق، تو را دارم و دارای جهانم
همواره تویی، هرچه تو گویی و تو خواهی
تا لحظه ی رویایی دیدار تو ای خوب
من خون به جوش آمده ام در شریان ها
دلتنگی؛
آخرین جادویی بود که
در اولین دیدار
بر چشمانم نشست
و اولین کلامی بود که
در آخرین ثانیه های با تو بودن
بر دستانم جاری شد.
آری
از تقدیر نه گزیری هست و نه گریزی!
دیدار ما هرچند دورادور، زیباست !
دیگر پذیرفته م که ماه از دور زیباست
لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می لرزد، دلم، دستم
مطلب مشابه: جملات عاشقانه سالگرد آشنایی و دوست شدن + متن های زیبای سالروز عشق
دیدار ما تصور یک بی نهایت است
با یکدگر دو آینه را رو به رو مکن!
به دیدارم بشتاب
این شکوفه ها
به همان سرعتی که باز می شوند
فرو می ریزند
هستی این جهان
بر پایداری شبنم می ماند بر گلبرگ
من تشنه ی دیدار تو هستم تو چه هستی
آیینه ی دیوار تو هستم تو چه هستی
دلتنگم و دیدار تو درمان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است
بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی
آنچه کز غم هجران تو بر جان من است
آغوش من و عشق تو و لحظه ی دیدار
رویای قشنگیست و اما شدنی نیست
از شوق همآغوشی و از حسرت دیدار
بایست بمیریم چه باشی چه نباشی
چشمان تو
معنای تمام جمله های ناتمامی ست
که عاشقان جهان
دستپاچه در لحظه دیدار فراموشی گرفتند
و از گفتار بازماندند…
کاش می توانستم
ای کاش خودم را
در چشم های تو حلق آویز کنم
فقط در لحظه هایم باش ، بی دیدار ، بی منّت
نه اینکه آدمم ؟ قدری هوا را هم سزاوارم !
مطلب مشابه: اس ام اس احساسی و عاشقانه عاشق و معشوق؛ پیامک و جملات عشق و عاشقی