دلنوشته اولین دیدار عاشقانه و اشعار شورانگیز آشنایی با عشق
در این مطلب دلنوشته اولین دیدار عاشقانه با عشق و اشعار شورانگیز و احساسی آشنایی با عشق را گرداوری کرده ایم و امیدواریم این مطلب نیز مورد پسند شما قرار بگیرد.
دلنوشته اولین دیدار عاشقانه و اشعار احساسی اشنایی
یادته اولین لحظهی دیدار
قسم خوردیم برای هم بشیم یار
ولی چندتا شدن گامتو رفتی
گذاشتی منو با دلم گرفتار
راضی شدی به مردن غرورم
به یادتم اگر چه از تو دورم

اولین بار که تو را دیدم
در چشمانت خیره شدم
و نمی دانستی
در آن لحظه
من چگونه باختم
قلبم را
به قیمتی ارزان
من نمیدانم
شاید تو هم در چشمانم خیره شدی
شاید تو هم قلبت را باختی
به راستی قلب تو هم لرزید
به راستی سینهات درد گرفت
رومینا معصوم خانی
مطلب مشابه: شعر عاشقانه کوتاه + مجموعه اشعار عاشقانه برای همسر و عشق
عاشق شدم با تو از اولین دیدار
از خوابی صد ساله گویی شدم بیدار !حال عجیبی بود، دست و دلم لرزید!
خزانی بهار شد در قلب من انگارروزی که قلبم دید می آمدی از دور،
فهمید خوش قلبی، خوش فکر و خوش رفتار!قاتل غم گشتی، ضامن شادی ها!
روزی نخندیدی، آن روز شدم بیمار!حال خوشی دارم وقتی در این قلبی،
از غم ها دورم، از عشق تو سرشار!نیما بیاناتی
چه آتشی شده در دل به پا نمیدانی
نشاندهای به بلا و عزا نمیدانی
در آن زمان پرآشوب اولین دیدار
قیامتی که نمودی به پا نمیدانی
زبعد دیدن روی مه دل انگیزت
کشیدهام چه عذاب و بلا نمیدانی
به یک نگاه، نگار قمر لقا کردی
فرو دو دست مرا در حنا نمیدانی
نشستهام به تماشای نقش بازی تو
شدم ز دیده در این سینما نمیدانی
ز غیر گر چه جفایی رسد چه جای
عجب جفا رسیدنِ از آشنا نمیدانی
محمدرضا هادی نیا
مطلب مشابه: متن عاشقانه زیبا برای اولین دیدار آشنایی + عکس نوشته رمانتیک

تو را نمیدانم، اما برای من این اولین دیدار بین ما نیست.
انگار هر شب حسی پنهان، مرا تا آغوش خیال تو در کوچه باغ آمال و آرزوها
بیشکیب همراه است.
بی شک، عشق هر شب میهمان غریب قلب من است.
امیر عسگری
دلنوشته عاشقانه دیدار عاشقانه
تو نیستی
اما لذت اولین دیدارمان
هنوز مستم میکند
نابتر از انگور تاکستانتمام گلها
برایم نشانی از تو دارد
خوشبوتر و دلفریبتر
از گلاب قمصر و کاشانامیرپیام نجفی زاده
مطلب مشابه: متن عاشقانه اولین بار که دیدمت و جملات زیبای رمانتیک آغاز عشق و دوستی
اولین بار دو چشم تو بدیدم که دلم گفت
خاک بر سر شدهای این خود زندانبان است
باید آنقدر آمدنت
بویِ ماندن بدهد
که من
از صد قدمیِ راه
شهر را خبر کنم
در میدانِ شهر باله برقصم
و همه را وادار به خندیدن کنم
باید آنقدر دستانت
محکم دستانم را بگیرد
که مردم خیال کنند
ما به هم چسبیده ایم
و ما در دل بخندیم به دلسوزیشان
و من در دل ذوق کنم
از عاشقیمان
باید قهر کردنمان تازه باشد
من خسته ام از قهرهایِ تکراری
از این قهرهایی باشد که
من با اخم یقه ی پیراهنت را صاف می کنم
تو با لبخند نگاهم می کنی
من باز به کارم ادامه می دهم
و تو یواش در گوشم می گویی :
یقه که کنده شد هیچ
این دل هم از این همه اخم
تکه تکه شد
می شود آشتی کنی ؟
باید آنقدر چای دارچین بنوشیم
که دیگر چای فروشِ محله
نامِ چای دارچین را
بگذارد :
چایِ عشق
.
باید یاد بگیری
دستِ رابطه در دستانِ توست
یا رهایش می کنی به امانِ روزگار
یا در آغوشش می گیری
نوازشش می کنی
بزرگش می کنی
پیر می شوی به پایش ….
#عادل_دانتیسم

مدام دلتنگت می شوم
و باز بی تفاوت اینهمه دلتنگیتقصیر تو است
که همیشه اول سلام میدهی
و میخندی
اما بعد بدون خداحافظی می روی
کدام شیرینی را
در چای سرد چشم هایت حل کنم
تا رد شود این لحظه های تلخ…
تلخی لحظه هایی را که بی هوا میروی
بی هوا دلتنگت میشوم
نگران من نباش
تا وقتی هوادار توام…
.
#زهرا_سادات_قاسمی
مطلب مشابه: عکس پروفایل رمانتیک؛ عکس رمانتیک و احساسی ، عکس احساسی عاشقانه دو نفره
شعر عاشقانه اولین دیدار عاشقانه
چه عجیب خلق شدی!
چرا عیبی نمیبینم ؟
چشمانت
دستانت..
بس است دیگر!
نگاهت را بپوشان دختر!
نکند ببیند مرا؟!آخر انقدر نگاهت کردم
به دنبال بهانه ای٬ عیبی٬ بدی
که چشم بپوشانم و بگذرم از تو ..
که مرا و نگاهم را دیدی..!
بعد ها گفتی که آن لحظه
شیفته شرم گونه هایم شدی..!اما حتی بعد از رفتنت
حتی زمانی که با چشمانی که عشقمان در آن به زنجیر کشیده شده بود
زل زدی به منی که خواستنت از سرو کولم بالا میرفت ..
و گفتی..
دیگر بس است ظرفم را ببین!
پر شده از دوست داشتنت
زیاد ریختی!
نمیتوانم.. برو..و من همچنان مثل همان اولین دیدارمان
بی توجه به حرفهایت
نگاهت میکردم و با خود میگفتم..
چه عجیب است این خلقت!
چرا عیبی نمیبینم؟!#عاطفه_نبهان

اولین دیدار,جمع شد همه تفریقهای دلم
آوار دنیا خراب شد بر سرنگاه حزینم
من ,بی من شد و همه تو بر من نشست
براستی که در یک آن همه دنیا به من پیوست
کوچ کرده بودم خودم را در پس پنهانم
آشیانی نشاندی مرا,لابلای شاخه های بودنم
بنشین مرا دمی و بنوش جرعه ای از چشمانم
تا خالی شود از رفتنت,بغض دستانم.
#آیدا_خاقانی
مطلب مشابه: عکس نوشته دوست داشتن + جملات ناب عاشقانه جدید احساسی
اولین دیدارمان را به یاد داری
بعد ازآن سال های دور…؟
چشمان عسلی ات می خندیدند و من …دوباره طبق عادت همیشگی گونه هایم سرخ شدند و تو قهقهه زدی…
تماشایت می کردم …
تماشایم می کردی …
زل زده بودم به آن چند تار سپید لابه لای موهایت …
پرسیدی : پیر شدم ؟
و پاسخ شنیدی نه….نه زیاد.
اما تو باخود زمزمه کردی …
میوه ممنوعه پیرم کردی…
رفتی ولی از خوابم نرفتی !
رفتی ولی از شعرم نرفتی !…
و من …طاقت نداشتم از دیدنم اینگونه عذاب بکشی …
دوباره بی وفایی کردم …
اولین دیدارمان آخرین دیدارمان بود…
.
#نازنین_نبهان
شبگرد عاشقی
در کوچه های عشق
آرام و بی صدا
در جستجوی تو
می گشت و مملو از
دیدار اولت
زیباترین نگاه
دلکش ترین فریب
از چشم دلربا
از دلبری چو تو
در فصل عاشقی
پاییز دلفریب
در خاطرات خود
تکرار بودنت
تکرار بی صدا
رفتی عزیز جان !
این انعکاس سخت
در کوچه ها بلند
پیچیده بود و او
جانش به لب رسید
تصویر آخرش
از اولین نگاه
پایان جستجو
در انتظار تو …
.
#ژاله_قلی_پور
مطلب مشابه: کپشن عاشقانه دلتنگی + جملات زیبای دلتنگی و معذرت خواهی همسر برای کپشن
من هر شب تو را در خیالاتم در آغوش می گیرم…
خاطراتت را در لحظه لحظه زندگی ام مرور می کنم…
خاطرات اولین دیدار ما در سرد ترین شب زمستان
که به سان بهاری دل انگیز،
شکوفه های عشق را در بند بند وجودم پرورش داد…
و من سرمست از همیشه
از وجود تو به خود می بالیدم…
خاطرات مهربان ترین مرد دنیا
با چشمانی درشت
ابروانی کمانی
دستانی گرم
و نگاهی مهربان …
بوی آغوش تو
در تمام نفس هایم جاریست.
اما…
حالا که تو رفتی
نه نای ماندن دارم و نه پای رفتن.
به من بگو چه کنم با دنیایی که برایم ساختی؟
دنیایی که در آن…
چشمانم تو را تمنا می کنند
دستانم در حسرت لمس تو یخ زده اند
قلبم ناتوان تر از همیشه بهانه تو را می گیرد
دلت می آید که نیایی؟
دلت می آید که من را در این دشت مملوء از گل های خشکیده تنها بگذاری؟.
#مریم_وحیدی
اولین دیدار ما در یک کافی شاپ نبود
یا ایستگاه اتوبوس یا مترو
یا یک پیاده روی پر از درخت
اولین دیدار ما در یک کلاس درس یا دانشکده نبود
یا یک تقلب سر جلسه امتحان
اولین دیدار ما در یک سالن تاتر یا
یک کنفرانس شلوغ درس زندگی نبود
اولین دیدار ما پشت یک پنجره رو به دریا نبود
یا غروب خورشید میان درختان انبوه یک جنگل
یا کوه پیمایی یک گروه کوه نورد
اولین دیدار ما در یک رستوران بین راهی
یا ترمینال اتوبوس یا سالن انتظار فرودگاه
یا گشت و گذار یک قایق تفریحی نبود
همچنان که به وقت ماهیگیری در یک پیک نیک
یا یک تصادف اتفاقی دو دوچرخه سوار
و آنچنان که در یک تصادف ماشین و بیمارستان
و یک اتفاق بد و به وقت نیاز
اولین دیدار ما در پس پشت
رویاهایمان اتفاق افتاد
جایی که من به دنبال تو و
تو به دنبال من می گشتی
و اینچنین بود که اولین دیدار ما
در همه جای ممکن اتفاق افتاد و
در هیچ جا…
اما در شیواترین زمان و بهترین مکان جهان
در جایی که هر گاه می خواستمت،بودی
وهرجا که می خواستی،بودم
و اینچنین شد که زنجیره های اولین دیدارمان
چنان پیچ در پیچ در هم تنیده اند
که هیچ تقدیر و کائنات و سرنوشتی
گریزی جز همراهی راهمان ندارند.
#رضا_محمدزاده
مطلب مشابه: متن عاشقانه فانتزی کوتاه (با عکس نوشته فانتری عاشقانه و احساسی برای پروفایل)