اشعار ضرب المثل؛ گزیده ای از ضرب المثل در قابل شعر کوتاه فارسی

خیلی از ضرب المثل ها از دل اشعار بیرون آماده اند. در این بخش اشعار ضرب المثل دار و گزیده کوتاهی از اشعار معروف را گردآوری کرده ایم که حتما چندین بار و در مکالمات روزمره خود شنیده اید.

مجموعه اشعار ضرب المثل

اشعار ضرب المثل؛ گزیده ای از ضرب المثل در قابل شعر کوتاه فارسی

خمیرمایه‌ی دکان شیشه گر سنگ است
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

با بدان بد باش و با نیکان نکو
جای گل، گل باش و جای خار خار

من از مفصل این نکته مجملی گفتم
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

عمان سامانی

شکوام آتش زبان گردیده‌است از خوی دوست
آه اگر آبی بر این آتش نریزد روی دوست

صائب

باش تا صبح دولتت بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است

اشعار ضرب المثل؛ گزیده ای از ضرب المثل در قابل شعر کوتاه فارسی

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذرا ما را بس

زی تیر نگه کرد و پر خویش بر او دید
گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید، جو ز جو

دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
مجنون چو سیه‌دانه ببیند خوشش آید

امیدوار بُوَد آدمی به خیر کسان
مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان

سعدی

هر چه کنی به خود کنی
گر همه نیک و بد کنی

مطلب مشابه: اشعار ضرب المثل دار و شعر با معانی جالب و کنایه دار مفهومی

هرکه نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طائی نبرد

با خرابات نشینان ز کرامات ملاف
هرسخن جایی و هر نکته مکانی دارد

بس تجربه کردیم در این دار مکافات
با دردکشان هر که در افتاد ور افتاد

اشعار ضرب المثل؛ گزیده ای از ضرب المثل در قابل شعر کوتاه فارسی

زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشت زندانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی

سعدیا از روی تحقیق این سخن نشنیده‌ای
هر نشیبی را فرازی هر فرازی را نشیبی

سعدی

تو نیکی می‌کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

مطلب مشابه: ضرب المثل کنایه دار با معنی و انواع ضرب المثل سنگین نیش دار

آن قفس بگسست وآن هندو گریخت
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت

حسن یوسف، یدبیضا، دم عیسی داری
آنچه خوبان همه دارند تو یک‌جا داری

صوفی نشود صافی، تا در نکشد جامی
بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی

ترحم بر پلنگ تیز دندان
ستم کاری بود بر گوسفندان

اشعار ضرب المثل؛ گزیده ای از ضرب المثل در قابل شعر کوتاه فارسی

رفتی و فراموش شد آن عهد و قسم
از دل برود هر آن چه از دیده برفت

این نقدبگیر ودست از آن نسیه بدار
آواز دهل شنیدن از دور خوش است

مرو به هند و بیا با من خراب بساز
به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است

خوب گیرد جام را ساقی به دست
کار نیکو کردن از پرکردن است

مطلب مشابه: ضرب المثل با داستان کوتاه و قصه های جالب برای کودکان

درنا امیدی بسی امید است
پایان شب سیه سپید است

گفتم که الف گفت دگر هیچ مگو
در خانه اگر کس است یک حرف بس است

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو می‌روی به ترکستان است

پای ما لنگ است و مقصد بس دراز
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل

گر دایره کوزه ز گوهر سازند
از کوزه همان برون تراود که در اوست

بابا افضل

ز هشیاران عالم هر که را دیدم غمی دارد
دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد

برگ سبزی است تحفه‌ی درویش
چه کند بی نوا ندارد بیش

سر گرگ را هم اول می‌باید برید
نه چون گوسفندان مردم درید

سعدی

بهار آمد به صحرا و در و دشت
جوانی هم بهاری بود و بگذشت

مطلب مشابه: ضرب المثل های معروف | 500 تا از معروف ترین ضرب المثل های فارسی با معنی آنها

اشعار ضرب المثل؛ گزیده ای از ضرب المثل در قابل شعر کوتاه فارسی

کس نخارد پشت من
جز ناخن انگشت من

با سیه دل چه سود گفتن وعظ
نرود میخ آهنین در سنگ

سعدی

زلیخا گفتن و یوسف شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن

عطار

هر دم که دل به عشق دهی خوش‌دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

حافظ

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مگشا چون دگران قرآن را

مطلب مشابه: ضرب المثل کوتاه و آموزنده با کاربردها و داستان این ضرب المثل های معروف و با معنی

خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار

در جهان پیل مست بسیار است
دست بالای دست بسیار است

چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت

فردوسی

به آب زمزم و کوثر نتوان سفید کرد
گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه

حافظ

از طلا گشتن پشیمان گشته‌ایم
مرحمت فرموده ما را مس کنید

زیره را من سوی کرمان آورم
گر به پیش تو دل و جان آورم

مولوی

مطلب مشابه: انشا در مورد ضرب المثل های مختلف برای پایه های مختلف تحصیلی

هیچ آدابی و ترتیبی مجوی
هر چه می‌خواهد دل تنگت بگوی

تو مو می‌‌بینی و من پیچش مو
تو ابرو من اشارت‌‌های ابرو

یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است
ای نور دیده، صلح به از جنگ و داوری

حافظ

مرغی که خبر ندارد از آب زلال
منقار در آب شور دارد همه سال

مولوی

در محفل خود راه مده همچو منی را
افسرده‌دل افسرده کند انجمنی را

قائم مقام

پرسید یکی که عاشقی چیست؟
گفتم که چو ما شوی بدانی

مولوی

میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است

مطلب مشابه: 40 ضرب المثل انگلیسی با معادل فارسی و یا معنی آن به زبان فارسی

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی

حافظ

دیدار یار غایب، دانی که چه ذوقی دارد
ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد

سعدی

آن‌چه تو در آینه بینی عیان
پیر اندر خشت بیند پیش از آن

مولوی

در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یارب مباد آن که گدا معتبر شود

حافظ

ثوابت باشد ای دارای خرمان
اگر رحمی کنی بر خوشه‌چینی

حافظ

مهر ابله مهر خرس آمد یقین
کین او مهر است و مهر اوست کین

اصل بد نیکو نگردد ز انکه بنیادش بد است
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است

حافظ از باد خزان در چمن د هر مرنج
فکر معقول بفرما، گل بی‌خار کجاست

حافظ

مطلب مشابه: ضرب المثل با موضوع حیوانات به همراه معنی آن

صدبار بدی کردی و دیدید ثمرش را
نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی

پرسی که تمنای تو ازلعل لبم چیست؟
آن جا که عیان است چه حاجت به بیان است

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم
از بد حادثه اینجا به میان آمده‌ایم

حافظ

عاقل مباش تا غم دیوانگان خوری
دیوانه باش تا عاقلان غم تو خورند

خشت بر دریا زدن بی حاصل است
مشت بر سندان زدن نه کار عاقل است

عمان سامانی

به پیری رسیدم در این کهنه دیر
جوانی کجایی که یادت به خیر

کند هم‌جنس با هم‌جنس پرواز
کبوتر با کبوتر، باز با باز

ببندد گر ایزد ز حکمت دری
ز رحمت گشاید در دیگری

عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم
دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم

سعدی

این مطالب را هم ببینید