انشا زمستان + مجموعه مقاله تحقیق و انشا در مورد فصل زمستان

در این بخش روزانه مجموعه ای از انشا در مورد زمستان، مقاله و تحقیق در مورد فصل زمستان و زیبایی هایی که دارد را آماده کرده ایم. موضوع این انشاها ادبی است و به صورت کوتاه و بلند نگارش شده اند و در مورد زیبایی های فصل سرد زمستان و همچنین بارش برف می باشد و امیدواریم از این انشاهای جالب بهره ببرید.

انشا در مورد زمستان– به زبان ادبی و کوتاه

دوباره میآید ، هر سال همین موقع میآید. هر سال کوله بارت پر از برف و سرمایش را برداشته و به سوی پاییز می آید پاییز هم با استقبال فراوان او را با کاسه ای آب روانه میکند ولی برخلاف پاییز آنقدر قدمش‌ سرد است که هنوز نیامده نوک قله ها پره برف‌ میشود
زمستان فرا رسید جنگل ها همانند اسکلت های بلورین در جنگل ها نمایان هستند و قندیل های نقره ای و زیبا بر کناره غار ها روشن کننده تاریکی سرمایند.
زمستان زیباست اما متفاوت، بهار با عطر یاس و نرگس ،تابستان با میوه های رنگارنگ ، پاییز هم با برگ های رنگ شده شعله آتش و زمستان با سفیدی مطلق؛
زمستان زیباست اما همه آنرا درک نمیکنند سفیدی برف میتواند زباله های موجود در دشت و جنگل را بپوشاند. زمستان چنان سلطنتی برای خود ایجاد میکند که همه به آن سوی ترین فصل سال میگویند .قدرتی که درختان را میخاباند، آبها را منجمد میکند و پرندگان را فراری میدهد اما این سلطنت چنان طولانی نیست .درختان برمیخیزند آبها روانه میشوند و پرندگان سروده خان برمی گردند. آنگاه است که میگویم خداحافظ زمستان و سلام بهار.


انشا زمستان

انشا ادبی برای ارتباط بین تغییر فصل ها و زندگی ما مناسب ابتدایی و راهنمایی

موضوع انشا : با تماشای فصل زمستان و تغییر فصل ها چه نتیجه ای می گیرید؟ 
با من در این انشا همراه باشید تا باشما از سلطنت کوتاه زمستان و زیبایی های ان بگویم .زمستان فصل سوز و سرما است

فصلی است که روی درختان شکوفه های برفی می گذارند.

بر روی خاک گل های یخی می کارد و روی پنجره ی اتاق من جامه ای سفید می اندازد

زمستان سپیدی قبل از سبزی است

زمستان برای خود هر ساله سلطنتی کوتاه ولی باشکوه درست می کند چنان سلطنتی می سازد که به او قوی ترین فصل سال می گویند.

قدرتی که درختان را می خواباند آب ها را منجمد می کند

پرندگان را فراری می دهد به گرمای طاقت فرسای زمین غلبه می کند

بر روی آسمان توری ابری می کشد وبرف و باران می بارد و آهنگ رعدو برق و طوفان از سر می دهد

و آدم برفی های کوچک و بزرگ را سربازان قصر خود قرار می دهد قصری از جنس برف .

اما سلطنت آن زیاد طول نمی کشد به طوری که درختان از خواب زمستانی بیدار می شوند

پرندگان باز می گردند خورشید دوباره گرم و درخشان می شود و آسمان دوباره آبی رنگ می شود

آن موقع است که شیشه ی پر از برف اتاق من تمیز می شود و آنگاه است که می گویم بدرود بر زمستان و درود بر بهاران.

نتیجه گیری :
همانطور که سلطنت با شکوه زمستان زیباست ولی همیشه گی نیست ، زیبایی های زندگی نیز اگر چه گاهی زیبا و گاهی سخت است ولی همیشه گی نیست و دیر یا زود تمام میشود و ما می مانیم و بهار زندگی و آنچه قبل از زمستان زندگی با اعمال خود کاشته و برای خود به جا گذاشته ایم .


انشا زمستان

انشا توصیف ابدی زمستان

من در انتظار آمدن زمستان با آن کوله بار پر از برف و سرما انشای خود را آغاز میکنم .

دوباره می آید، هر سال همین موقع می آید. کوله بارش را جمع می کند و به سوی پاییز می آید.

پاییز هم کاسه ای آب برای بدرقه اش می ریزد ولی قدم زمستان آنقدر سرد است که برف بر روی تپه شروع به باریدن می کند.

بله زمستان آمد، بعد از پاییز هر سال این گونه است .

ولی امسال و سال های بعد زمستان شاید مهربان باشد و شاید قدمش سرد نباشد و شاید برفی نیاید.

سنجابی که فندق هایش را کنار درختی پنهان کرده با اشتیاق به سمت خانه اش می دود و همچون ستاره ای درخشان می خندد.

زمین نیز با طراوت و شادابی از گرسنگی اش می گذرد و غذای ذخیره شدهی او را نمی قاپد چون اگر غذایش را بخورد

او دیگر غذایی برای خوردن ندارد و زمین طرفدار عدل و داد است.

درختان مانند اسکلت های بلور آجین در میان جنگل نمایان اند

و قندیل های نقره ای و درخشنده ی کنارهی غار روشن کننده ی تاریکی سرما اند.

سرما ناراحت است چون آفتاب ناراحت است

و همچنین درخت که دیگر نمی تواند سر سبزی چمنزار را ببیند و در اعماق آن سفر کند.

آفتاب نظاره کنننده ی این منظره است. او برف را می بیند، سنجاب را می بیند و همچنین پنبه های خیس و نم دار ننه سرما.

سرما می گوید که لحاف ننه سرما پاره شده ولی ننه سرما می گوید لحاف خدا پاره شده،

من نمی دانم کدام درست است ولی میدانم که خداوند لحاف کسی را بی خود و بی جهت پاره نمی کند،

حتمأ سرما خشمگین آب پاییز را به یخ تبدیل کرده و پاییز ناراحت شده است.

ولی صحبت سرما و دندان پاییز نگذاشت بگوید که او برگ درختانش ریخته است.

و این حس همکاری اینجا هست، نه در شهر،

در آنجا نفس کز گرمگاه سینه می آید بیرون ابری شود تاریک و مه در آسمان تیره ی سرما پنهان می کند مارا .

نمی زارد ببینیم یکدگر را و حل کنیم درد و ناله ی مردمان شهرمان را.


انشا زمستان فصل سرما

مقدمه: زمستان، فصل سرما، فصل پایان سرما، فصلی کـه میتواند نویدی برای در راه بودن بهار باشد. فکر کنید کـه زمستان نبود، دیگر بهار متفاوت نبود و شوقی بـه همراه نداشت. زمستان نشانه بزرگی خداوند و منشأ سرماست. اگر زمستان بجای سردی روی گرم داشت، دیگر نامش زمستان نبود، دیگر با آمدنش شوقی نبود. با بارش الماس هاي سفید ذوغی در دلها نبود.

می توان بـه زمستان نگاه دیگری داشت، زمستان خود را بی برگ و باری میسازد تا بارسیدن بهار تازگی خود را از دست ندهد، زمستان میتواند رویایی باشد، هم برای کسانی ک دریک منطقه مرطوب زندگی میکنن و هم کسانی ک در مناطق گرمسیر دیدن و تجربه کردن زمستان برای شان آرزوست.

رویایی زمستان میتواند متفاوت باشد، دیدن بلورهاي برف، سرد شدن دستان و سرخی صورت زمانی کـه در مجاورت با سرما قرار میگیری، اینها براب یک جوان یا نوجوان یک خواسته رویایی باشد، شاید برای کسی که این مطلب را میشنود طنز آمیز باشد ولی اگر یک جوان کـه ذهن بازی دارد به اعماق وجود خود بی اندیشد و از خود بپرسد کـه در زمستان چـه کارهایی را دوست دارد انجام دهد.

شاید یک مورد، حتی کوچک هم پی ببرد ،هرگز فراموش نکنید کـه میتوان با چیز هاي حتی کوچک هم رویا ساخت. اگر لطف خداوند نبود چگونه زندگی داشتیم، شـما فکر کنید کـه برف ها اسیدی بودند ،دیگر هیچ کس و هیچ چیزی در عمان نبود ،همه ی ي موجودات بجای شور و شوق برای باریدن برف ،نگرانی و نفرت را در دل خود می پروراندند.


انشا زمستان

انشا فصل زمستان ادبی

دانه هاي برف آرام آرام بر روی شاخه هاي درختانی کـه در خواب بـه سر می‌برند مینشینند ، کم کم از‌ گرمی هوا کاسته می شود و دانه هاي برف برگ هاي زرد و نارنجی رنگی راکه بر روی زمین اند را می پوشاند. بچه ها از پشت پنجره منظره ي شگفت انگیز بیرون را تما شا می کنند و هر لحظه منتظر می‌مانند تا برف بطور کامل بر روی زمین بشیند و همه ی ي شهر سفید پوش شود.

دیگر در کوچه و خیابان پرندگان دیده نمیشوند و آواز زیبای انها بـه گوش نمی‌رسد ودر آن لحظه یک سکوت کوتاه مدت شهر را در آغوش می گیرد. چند ساعت پس از بارش پیابی برف اگر در خیابانها قدم بگذاری ، کودکان را خواهی دید کـه همگی لباس گرم و دستکش هاي خود را پوشیده اند و با گلوله کردن برف ها در درون سنگر هاي از جنس برف مشغول بازی کردن هستند و سکوت را شکسته اند.

کمی آنطرف تر کودکان آدم برفی هاي خودرا می سازند و با سنگ و چوب اجزای صورت و پیراهن آنرا درست می کنند ودر فاصله کمی از آنها آتشی روشن شده اسـت کـه خودرا گرم می سازند. سپس بارش برف کم تر می شود و مـا شکر گذار خدای خود می‌شویم کـه مـا بندگانش را از این نعمت با بهره ساخته اسـت ؛ چند روزبعد آرام آرام برف ها آب شده ، آدم برفی ها در زمین غرق می شوند و فقط خاطره ي خوب یا بدی را در زندگی خودمان رقم می‌زنیم.


انشای آزاد در مورد زمستان

هفته قبل آقای معلم از مـا خواستند کـه در کلاس در مورد فصل زمستان انشایی چند خطی بنویسیم و سر کلاس بخوانیم. آقای معلم گفتند : از هم اکنون وقت دارید تا آنرا بنویسید و بـه ترتیب فهرست بخوانید، بعد از مدتی با پایان وقت نوشتن، بچه ها بـه ترتیب فهرست، مشغول خواندن انشای خود شدند. اول امید انشایش را خواند. او گفت: زمستان را دوست دارم چون پر از برف اسـت. دانه هاي برف بسیار زیبا و سفید هستند.

مـا روی برف ها سر سره بازی می‌کنیم. رضا گفت: مـن زمستان را بیشتر از فصل هاي دیگر دوست دارم چون هم باران و برف می بارد و هم روز تولد مـن اسـت. محراب گفت : زمستان فصل بسیار خوبی اسـت. در این فصل باید لباس گرم بپوشیم و مراقب سلامتیمان باشیم تا مریض نشویم. نیما و چند تا دیگر از بچه ها نظری مثل هم داشتند و آن این بود:

زمستان فصل سردی اسـت کـه برگ درختان می ریزد و همه ی جا را برف سفید پوش می کند. در این فصل مـا با دوستانمان در حیاط مدرسه گلوله برفی درست کرده و بازی می‌کنیم و یا باهم آدم برفی می سازیم. نوبت کـه بـه مـن رسید بـه پایین کلاس رفتم و انشایم را خواندم. فصل زمستان سه ماه دارد: دی، بهمن و اسفند.

در زمستان برف می بارد و مادرم می گوید برف برکت خداوند برای مـا اسـت. مادرم هر سال زمستان کرسی می گذارد و زیر کرسی خیلی گرم اسـت. تنها چیزی کـه در زمستان ازآن متنفرم، بخاری نفتی کلاسمان اسـت چون یا خیلی دود می کند و یا خیلی سرد و گاهی کلاً خاموش می شود. زمستان خیلی سرد اسـت و خیلی هم دوست داشتنی و باید حواسمان باشد سرما نخوریم و یا روی برف لیز نخوریم.


انشا زمستان

انشا، مقاله و تحقیق: فصل زمستان را توصیف کنید

انشای خود را آغاز میکنم با نام خداوند مهربانی که آفرید فصل زیبا زمستان را.

فصل زمستان با پایان فصل پاییز شروع می شود، در این فصل وقتی که از خواب بیدار می شوم هنوز همه جا تاریک است، در زمستان زمانی که ابر ها نیستند، موقع تاریکی شب ستاره ها چشمک میزنند و بهترین زمان برای دیدن سیاره ها و ستارگان است.

در زمستان زمین پیراهن سفید خود را بر تن کرده و به استقبال این فصل می رود، درختان به خواب زمستانی میروند، من شروع و پایان زمستان را دوست دارم، چون شروع فصل زمستان با شب یلدا همراه است و پایان آن با عید نوروز.

هر فصل نشانه ای از شاهکار طبیعت است که بر گرفته از قدرت خداوند است، چه بسا فصل زمستان یکی از این فصل هاست که با سرما، برف و لباس های گرم و رنگارنگ خاطرهای خوش و زیبایی را برای من می سازد.

پس در این فصل زیبا خاطرات خوبی بسازیم و از آن لذت ببریم.


انشا ادبی فوق العاده زیبا در مورد فصل زمستان

زمستان که می گویی ننه سرما و یلدا را به یاد می آوری و بارش برف را، که جاری شدن برکت و نعمت پروردگار به روی زمینینان است و شادی های کودکانه هنگام برف بازی را، که بوی زندگی و طراوت و شادابی را همه جا پخش می کند.

زمستان، نرم و آرام با سکوت یک شب برفی از راه می رسد و با جنب و جوشی شگفت انگیز و شیطنتی کودکانه می ماند.

می ماند تا با لالایی مادرانه اش زمین را به خوابی طولانی فرو برد و با برف سپید و زیبا مرهمی روی خستگی های نه ماهه زمین بگذارد.

زمستان آمده است تا زیبایی اش را به رخ فصل ها بکشد و مهربانی اش را نثار عالم و آدم کند، آمده است تا لباس زمستانی به تن من و تو بپوشاند و دست روی سر آدم برفی کودک همسایه بکشد.

زمستان آمده است تا شب ها طولانی تر و دل ها نزدیک تر شود و دل انگیزی صبح زیبای برفی را در ذهن ما خاطره انگیز کند.

برای ما ایرانیان زمستان یعنی ننه سرما! ننه سرمایی که هر دانه برفش حکایت های شیرینی از گذشتگان نقل می کند، گوش هایت را تیز کن که قصه هایش بسیار شنیدنی است.

بی شک در طول هزاران سال گذشته پشت پنجره اتاق هر کودکی لحظه ای ایستاده و به صدای مادرانی که برای کودکان خود قصه می گفته اند گوش کرده است یا نه! شاید هر زمستان که می رسیده ننه سرما در گوش مادران ایران زمین، قصه هایی نجوا می کرده تا برای بچه های خود بازگو کنند.

علاوه بر برکت و زیبایی و شادمانی نهفته در روزهای برفی زمستان … زمستان نماد است، نماد صبر و انتظار، انتظار یک دانه در دل خاک که با وجودی که در دل زمین سرد است در رویای رویش، این ایام را می گذراند.

زمستان نماد محبت است، محبت زمین که دانه را سخاوتمندانه در خودش نگه داشته و مراقبت می کند تا در فصل بهار، دانه به گلی زیبا تبدیل شود.

و نماد امید برای ما انسان ها، که در فصل های زمستان عمرمان که در ظاهر همه چیز سرد است و باور فرارسیدن روزهای گرم سخت، امیدوار مانده و صبور باشیم چون بی شک هر ننه سرمایی در نهایت جای خود را به عمو نوروز زندگی ما خواهد داد.


winter 2 e1603464506937

انشا درباره فصل زیبای زمستان پایه سوم، چهارم، پنجم

زمستان چهارمین فصل زیبای خداست. در زمستان روی دیگری از طبیعت را می بینیم. در زمستان لباس طبیعت به کلی عوض می شود و به رنگ سفید در می آید. چه لذتی دارد تعطیل شدن مدرسه ها به دلیل باریدن برف. یکی از تفریحات فصل زمستان شب نشینی های طولانی است. در زمستان می توان به طبیعت رفت و برف بازی کرد.

زمستان در ذهن هر فردی به شکلی متفاوت مجسم می شود. زمستان برای من همیشه تصویری زیبا از درخت های کاج سفید پوش را به همراه دارد که با وجود عظمت گویی در زیر دانه های برف خفته و خموش اند.

زمستان در نظر کودکی دبستانی به شکل آدم برفی زیبایی است که کلاه و شال گردنی را که مادرش بافته بر تن می کند یا به شکل روزی است که به خاطر باریدن برف مدرسه ها تعطیل شده است.

اما گاهی با خودم فکر می کنم زمستان برای رفتگری که در شب های سرد زمستان کوچه ها را جارو می زند هم زیباست؟ زمستان برای آن هایی که لباس گرم کافی ندارند تا بپوشند چه شکلی است؟ آیا آن ها هم زمستان را دوست دارند و آن را فصل زیبایی می دانند؟؟


تحقیق و مقاله: علت خواب زمستانی خرس ها چیست؟

محققان دریافتند، خواب زمستانی خرس ها به علت تغییرات غیرعادی در میکروب‌های روده آنهاست.

زمانی که خرس ها برای خواب زمستانی هر ساله آماده می‌شوند، مواد غذایی چرب را برای خوردن انتخاب می‌ کنند که مصرف این مواد غذایی برای انسان اغلب همراه با چاقی است.

محققان پیش از این دریافتند، ترکیب باکتری روده بر مقدار انرژی برداشتی رژیم غذایی تاثیرگذار است. این تغییرات میکروبی را در افراد چاق و افراد مبتلا به دیابت نوع دو می‌توانیم مثال بزنیم.

فردریک باکهد، نویسنده این مطالعه از دانشگاه گوتنبرگ در سوئد اظهار کرد: در حال حاضر، مطالعات انجام گرفته درباره این موضوع است که آیا تغییرات میکروبی در زمستان ‌های سخت بر روی خرس قهوه ای تاثیرگذار است یا خیر.

در این آزمایش، محققان نمونه مدفوع خرس‌ها را در طول خواب زمستانی و در دوره فعال سال مورد بررسی قرار دادند و به نتایجی دست یافتند. چند متابولیت مسئول متابولیسم چربی، شامل تری گلیسرید، کلسترول و اسیدهای صفراوی را هم کشف کردند.

نتایج نشان داد به طور کلی، تنوع باکتری‌ ها در مدت زمان خواب زمستانی با کاهش مواجه است. علاوه بر این، محققان دریافتند، موش ‌ها و خرس ‌ها در وضعیت متابولیکی فصلی مشابه یکدیگر هستند. همچنین باکتری‌ ها نقش زیادی در سوخت ‌و ساز بدن حیوانات در خواب زمستانی و سازگاری آنها با هوای سرد دارند.

محققان امیدوارند از این بررسی برای مدیریت چاقی در انسان استفاده کنند.

یافته‌های این تحقیق در مجله Cell Reports منتشر شده است.


انشا توصیف یک روز سرد زمستانی

زمستان یکی از چهار فصل زیبای خداوند است، در این فصل هوا سرد تر شده و بعضی از روز های آن با دانه های سفید برف حال و هوای دیگری را به زمین می بخشد و سرما خصوصیت مشترک همه ی روز های این فصل می باشد.

امروزهم مثل روز های دیگر زمستان سرد است و روزی دیگر از روز های کوتاه زمستان شروع شده اما بر خلاف چند روز قبل که هوا صاف و روشن بود امروز آسمان خانه ی ابر ها سیاه شده و به نظر می رسد که برف سنگینی در راه زمین باشد.

انگار همه جای زمین خود را برای میزبانی از برف آماده می کند، مخصوصا کوه های سر به فلک کشیده که سهم بیش تری از برف را در خود جای می دهند و در روز های گرم این برف ها آب شده و راه دامنه ی کوه را در پیش می گیرند.

طولی نمی کشد که برف ریز اما تندی شروع به باریدن می کند دانه ها به سرعت از آسمان به زمین می ریزند و روی هم قرار می گیرند، کوچه ها و خیابان ها کم کم خلوت شده و برف در حال سفید کردن چهره ی گرفته ی شهر است.

عابران هم با لباس هایی که نشان دهنده ی روز سرد و برفی زمستان است در گوشه و کنار خیابان نظاره گر هنر نمایی برف هستند.

برف می بارد و تن تشنه ی زمین را سیراب کرده و همه چیز را برای داشتن بهاری سبز و با طراوت آماده می کند، زیرا هر چه زمستان برف بیش تری را نثار زمین کند بهاری پر بارتر پیش روی ماست.

چند ساعت بعد همه جا سفید شده و برف هر جا که می توانست نشسته است، حتی لبه ی پنجره ی اتاق من.

من از ابتدا و از همان لحظه ی آغاز برف، آمدن دانه های سپید آن را، از بالا به پایین با نگاهم دنبال می کردم و حال که آن دانه ها روی هم انباشته و جمع شده اند پنجره را باز می کنم و مشتی برف بر می دارم، سرما تمام وجودم را فرا می گیرد، با این که هوایی که به صورتم می خورد بسیار سرد است اما احساسی لذت بخش و دل نشین را برایم به همراه دارد.

از پنجره تماشا می کنم و می بینم که از آن همه برف چیزی در خیابان نمانده و به دلیل حرکت ماشین ها برف های کف خیابان آب شده اند، ماشین ها حرکت می کنند و با هر حرکت، برف های آب شده را به این طرف و آن طرف می پاشند برخی از رانندگان به همین علت سرعت شان را کم می کنند تا برف های آب شده ی کف خیابان به خاطر شتاب آن ها عابران پیاده را خیس نکنند.

چند ساعتی می گذرد و انگار روز برفی رو به اتمام است، هوا کم کم رو به تاریکی می رود و دانه های برف که حالا درشت تر شده اند آرام آرام از آسمان به سوی زمین فرود می آیند.

برف را تماشا می کنم و فکر می کنم یکی از جلوه های بی نظیر زمستان همین برف است که با آمدنش لبخند را به لب ها ما هدیه کرده و همه ی آلودگی ها و کثیفی های شهر را می شوید و سخاوتمندانه هوایی پاک و تمیز را از پس از خود به آسمان و مردم شهر می بخشد.

مطالب مشابه را ببینید!

انشا درخت + 11 انشا زیبا با موضوع درخت و فوایدی که دارد برای کودک و نوجوان انشا امام زمان (عج) + 19 انشای زیبای ادبی و کوتاه با موضوع حضرت مهدی امام دوازدهم داستان ترسناک و وحشتناک با 15 قصه جالب مو سیخ کن! لقب‌های خاص و شاخ دخترانه و پسرانه؛ اسم و لقب های مستعار جالب معماهای سخت؛ مجموعه سخت ترین معماهای جهان با جواب جواب مراحل بازی آمیرزا Amirza؛ از سوال 1 تا آخرین مرحله بازی کامل ضرب المثل های معروف | 500 تا از معروف ترین ضرب المثل های فارسی با معنی آنها انشا با موضوع نماز + چند انشای زیبای کوتاه درباره نماز برای پایه های مختلف چیستان بزرگسالان با جواب؛ 180 چیستان سخت و آسان با پاسخ برای تقویت ذهن داستان های کوتاه پائولو کوئیلو با بیش از 25 قصه جالب و زیبا