بیوگرافی ماه چهره خلیلی و همسرش + زندگی شخصی و هنری و ازدواج
در این قسمت بیوگرافی کامل ماه چهره خلیلی و همسرش ابراهیم اشرفی که تصویربردار است را می خوانید. اطلاعات زندگی شخصی، اطلاعات زندگی هنریف ماجرای ازدواج و عکس های ماه چهره خلیلی را در ادامه مطلب گردآوری کرده ایم و امیدواریم که مورد توجه شما قرار بگیرد.
بیوگرافی ماه چهره خلیلی
ماه چهره خلیلی متولد 25 دی سال 1355 در شهر تهران است. او کارشناسی ارشد مماری از دانشگاه آکسفورد انگلیس دارد و دوره های بازیگری را در متود اسکول لندن گذرانده است. این بازیگر خوش چههف متاهل است و یک فرند به نام پرواز دارد. او نوه دختری پروین سلیمانی است و از سال 1382 فعالیت بازیگری را آغاز کرده است. مادر بزرگ او یکی از بازیگران فعال قبل و بعد از انقلاب بوده است.
تحصیل در انگلیس
او از سن 5 سالگی با خانواده در انگلیس زندگی کرده است. در این کشور در رشته معماری تحصیل کرده است. دوره های بازیگری را در مدرسه بازیگری لندن گذرانده است. او در سال 1381 به ایران برگشته است و فعالیت بازیگری را در کشور ادامه می دهد.
در مورد برگشت به ایران گفته است:
بعد از اولین باری که مجبور به بازگشت به ایران شدم برای بازی در فیلم ازدواج به سبک ایرانی حسن فتحی دعوت شدم، اما بخاطر ته لهجه انگلیسی مدتی در کلاسهای استاد سمندریان بودم.
نخستین فعالیت بازیگری ماه چهره
او بعد از بازگشت به ایران با مدربزرگش پروین سلیمانی به دیدار بازیگران و کارگردانان می رفت و در یکی از این دیدارها با ایرج قادری آشنا شد.
او در مورد دیدارش با ایرج قادری می گوید:
در سال ۱۳۸۱ با مادربزرگم به دیدن ایشان در دفتر کارشان رفتیم و همانجا ایشان از من برای بازی در فیلم چشمان سیاه دعوت کردند.
ازدواج ماه چهره خلیلی
او 25 فروردین سال 1393 با ابراهیم شرفی ازدواج کرد. ابراهیم اشرفی متولد 13 دی سال 1352 در تهران است او فیلمبردار است. این زن و شوهر هنرمند در سال 1394 فرزندشان پرواز را به دنیا آوردند. همسرش با وجود اینکه براحتی می توانست فرزندش را در انگلیس به دنیا بیاورد، ولی تصمیم گرفتند که در کشور ایران بچه دار شوند.
ماه چهره در مورد لذت بچه دار شدنش می گوید:
ما خیلی بچه دوست داریم و حتی قبل از ازدواجمان هم درباره بچهدار شدن صحبت میکردیم و از همان موقع متوجه شدیم این علاقه مشترک است. تصمیممان از ابتدا این بود که بعد از ازدواج بچهدار شدن را خیلی به تعویق نیاندازیم.
نمیدانم چگونه حس مادر شدن را توصیف کنم. حسی که هنوز برای من غریب است و برقراری ارتباط با بچه برایم دشوار است. الان بیشتر به فکر حال هستم و اینکه چه اتفاقهای خاصی در بدنم میافتد. من هنوز این موجود را ملاقات نکردهام که بخواهم با او ارتباط برقرار کنم. حسهای این دوران و مادر شدن خیلی آرام آرام اتفاق میافتد و من هم لحظه به لحظه منتظر حسهای جدید هستم. برعکس ابراهیم چندین ماه میشود که با بچهمان است، حتی با هم پارک میروند و تفریح میکنند.
این رویاپردازیها همیشه وجود دارد و اگر این اتفاق درباره ماه چهره کمتر افتاده طبیعی است و حتی پزشکش هم میگفت: ممکن است تا آخرین لحظه هم نتوانی با بچه خیلی ارتباط برقرار کنی و اصلا جای نگرانی نیست؛ اما من از همان ماه دوم یا سوم حس پدر بودن را لمس میکردم. با هم حرف میزنیم، بازی میکنیم، حتی چهار دست و پا میشوم و او سوار میشود. من خیلی بچه دوست دارم. یک برادرزاده به اسم ایلیا دارم که عاشقانه دوستش دارم.
سر یکی از پروژهها با همسرم که مدیر فیلمبرداری بود،آشنا شدم و کم کم با هم وارد تعامل شدیم و بعد از آشنایی با هم ازدواج کردیم. از زمان خواستگاری تا عروسی فقط سه ماه طول کشید و به خاطر اینکه قراردادهای کاری داشتیم توافق کردیم که مراسم عروسی را هر چه زودتر به پا کنیم تا جشن عروسی با کارمان تداخل پیدا نکند. مراسم ازدواج ما به علت اینکه اقوام و خانوادهام خارج از کشور زندگی میکنند، در ایران برگزار نشد و این جشن را در خارج از کشور برگزار کردیم. ماه چهره در مصاحبه با تی وی پلاس گفتهاست که بخاطر اینکه در دبی عروسی گرفتیم، هماهنگی کارها خیلی سخت بود. سفره عقد را خودم و همسرم با هم چیدیم! دوست داشتم عروسیام حالت سنتی – ایرانی باشه و همه چیز خیلی خوب بود.
جالب است بدانید خواستگاری ما از طریق نرم افزار OOVOO برگزار شد. یک لپ تاپ در خانه آقای خلیلی و یک لپ تاپ در خانه ما روشن بود و خانوادهها از این طریق یکدیگر را میدیدند.
مدتها بود که تصمیم خودم را گرفته بودم و میخواستم موضوع ازدواج را مطرح کنم. ماهچهره شهر تهران نبود و در شهرستان سرگرم فیلمبرداری بود که حلقه نامزدی سفارش دادم و منتظر فرصت خوبی بودم تا به شکلی خاص از او خواستگاری کنم.
ماه چهره برای چند لحظه شوکه شده بود و نفس نمیکشید. بعد هم اشک شوق در چشمانش حلقه زد.
آره گریهام گرفت، چون واقعا فکر نمیکردم انقدر زود به جایی برسیم که هر دو مایل به ازدواج با هم باشیم. گریهام به این دلیل بود که خیلی دوست داشتم بگویم آره! ابراهیم از من پرسید با من ازدواج میکنی؟ من هم در پاسخ گفتم هیچ چیز در دنیا برایم خوشحالکنندهتر از این نیست که همسر تو باشم!
شاید باور کردنش سخت باشد، اما ما تا لحظهای که سر سفره عقد نشستیم و عاقد از ما در مورد میزان مهریه سوال کرد، حرفی در این مورد نزده بودیم. من به مهریه زیاد اعتقادی ندارم. در دوران نامزدی هیچ وقت راجع به مهریه صحبت نکرده بودیم و وقتی عاقد در این مورد از ما سوال کرد، من و ابراهیم با تعجب به هم نگاه میکردیم.
تصادف و آسیب شدید
این بازیگر در تصادفی که در اتوبان چمران برای او رخ داد دچار آسیب شد. در این تصادف از ناحیه دنده و کمر به شدت دچار آسیب شد و تا مدت ها نتوانست ایفای نقش کند.
رد پیشنهاد شبکه جم (GEM)
شبکه جم در سال 1393 به این بازیگر زن ایرانی پیشنهاد بازی در یک پروژه سه ساله را داد که به ترکیه بیاید و علاوه بر هزینه های سفر، خانه و ماشین مبلغ 400 میلیون تومان هم دستمزد دریافت کند. او این پیشنهاد را نپذیرفت.
ماجرای ممنوع الخروج شدن در انگلیس
در یک مجتمع تجاری بودم که آقایی با بچهاش دعوا میکرد و او را کتک میزد. من هنوز آن موقع مادر نشده بودم و سعی کردم با زبان قانعش کنم که کار درستی نمیکند، اما او خیلی عصبانی بود و من مجبور شدم به او سیلی بزنم (خنده). در پی این اتفاق او از من شکایت کرد و من ممنوع الخروج شدم، اما خب بعد از چند وقت مشکل حل شد.
اعتقادات مذهبی
بنا به اعتقاداتی که دارم هر سال ماه رمضان روزه میگیرم، در زمان ساخت سریال مختارنامه در هوای ۴۰ درجه روزه گرفتم و متوجه شدم روزه گرفتن در ایران چقدر سخت است.
افتخارات و جوایز
فعالیت های هنری
کارهای سینمایی
- اشنوگل (۱۳۹۵)
- قرارمون پارک شهر (۱۳۹۵)
- یادم تو را فراموش (۱۳۹۵)
- صله سحر (۱۳۹۴)
- سوت دل (۱۳۹۳)
- قلب سفید قاصدکها (۱۳۹۳)
- رنج و سرمستی (۱۳۹۲)
- فصل انار (۱۳۹۲)
- سلام بر فرشتگان (۱۳۹۱)
- شبکه (فیلم ۱۳۸۹) (۱۳۸۹)
- پرنده باز (۱۳۸۹)
- مرگ کسب و کار من است (۱۳۸۹)
- شور شیرین (۱۳۸۸)
- سایه وحشت (۱۳۸۷)
- موش (۱۳۸۷)
- پرونده هاوانا (۱۳۸۴)
- تله (۱۳۸۴)
- نقاب (۱۳۸۳)
- چشمان سیاه (۱۳۸۱)
- عشق و خیانت
مجموعه تلویزیونی
- مرضیه (۱۳۹۸)
- دختر گمشده (۱۳۹۷)
- گذر از رنجها (۱۳۹۳)
- کلاه پهلوی (۱۳۹۱)
- در چشم باد (۱۳۸۷)
- مختارنامه (۸۹–۱۳۸۳)