نگاهی بر زندگی کریم خان زند (از فتح اصفهان تا مبارزه با خان قاجار و انگلیسی ها تا مرگ)

کریمخان زند یکی از بزرگترین و معروفترین پادشاهان ایران بود که به دلیل توجه به زندگی فقرا به او لقب وکیل الرعایا را دادند. ما امروز در سایت ادبی و هنری روزانه قصد داریم نگاهی بر زندگی کریم خان زند داشته باشیم. همراه ما شوید.
فهرست موضوعات این مطلب
تولد و اوایل زندگی

ایناق خان، پدر کریم خان از طایفه زند بود و مادرش بیگم آغا زنگنه از ایل زنگنه بود. زند یکی از طوایف لر است همچنین کریم خان زند خود را لر تبار معرفی کرده است.
آنها در زاگرس و دشتهای همدان به روش دامداری زندگی میکردند و مرکز استقرارشان در روستاهای پری و کمازان در نزدیکی ملایر بودهاست. دانشنامه بریتانیکا کریم خان زند را حاکمی ایرانی از قبیله ای فروتن معرفی کرده اما مستقیماً به قومیت یا تعلق ایلیاتی او اشاره ای نکردهاست.
البته لازم به ذکر است که برخی از منابع، کریم خان زند را از مردم لک میدانند. همچنین سید محمدعلی کشاورز صدر در کتاب عقاب کمازان آورده که خانهای زند که سلسلهٔ زندیه را تشکیل دادند، خود را لر معرفی میکردند.
منابع دیگری نیز کریمخان زند را از مردم لر میدانند دانشنامه ایرانیکا معتقد است: «زندها طایفه ای از عشایر لک و از شعب لرهای شمالی بودند که بین زاگرس داخلی و دشت همدان در روستاهای پری و کمازان در مجاورت ملایر قرار داشتند.»
اوضاع ایران قبل از کریمخان زند
قبل از ظهور کریم خان زند، دوران ایران دورانی پُر از آشوب و جنگهای داخلی بود.
در هنگامی که سران سپاه قزلباش برای قتل نادر هم پیمان شده بودند بر این عزم بودند که پس از کشتن نادر بر افغانان و ازبکان هجوم آورده و ایشان را نابود سازند.
افغانان از این موضوع آگاه شدند و یکی از رؤسای ایشان که از سرداران نادر و رئیس گارد محافظان وی بود یعنی احمدخان ابدالی افغانان را همراه برداشته و عازم قندهار گردید و به زودی هرات و مشهد و بخشی از هندوستان و پنجاب و کشمیر را مسخر خود ساخت و این احمدخان ابدالی که او را به نام طایفه مخصوص او احمد خان دُرانی نیز میخوانند.
چنانکه بعد خواهیم دیدبانی استقلال افغانستان است، یکی دیگر از سرکردگان افغانی نادر از طایفه غلجائی به اسم آزادخان در کردستان بنای سرکشی را گذاشت و پس از زوال دولت ابراهیم شاه بر قلعه ارومیه دست یافت و بر گرجستان حمله برد و بعد از مصالحه با پادشاه این مملکت چنین مقرر گردید که رودخانه ارس بین متصرفات پادشاه گرجستان و آزادخان فاصله باشد.
طایفه زند و آغاز ظهور کریمخان

طایفه زند گروهی بودند با زندگی شبانی که از اراضی دامنه زاگرس به دهستان پری و کمازان در نزدیکی ملایر کوچ کرده بودند.»
زندها شاخهای از طوایف لر به حساب میآیند. احتمالاً از نواحی شمال لرستان کوچ کرده و به وسیله شاه عباس بزرگ در پیرامون ملایر و بروجرد اسکان داده شدهاند.
پدرش «ایناق خان» نام داشت و رئیس ایل بود. کریمخان در آغاز یکی از سربازان سپاه نادرشاه افشار بود که پس از مرگ نادر به محل زندگی ایل خود بازگشت.
در زمان عادل شاه، زندیه به خیال مراجعت اوطان اصلی اختیار خود را به دست یکی از سپاهیان قدیم نادری که کریم توشمال نام داشت سپردند. کریم به یاری برادر خود صادق، زندیه را با وجود تعرضات اردوی علی شاه به خاک ملایر برگرداند و در این ایام ریاست ایل زند به عهده کریمخان نهاده شد.
کریمخان سردار سپه میشود

ابوالفتح خان یکی از بزرگترین فرماندهان ایران بود که علیه پادشاه وقت یعنی عادلشاه شورید. عادل شاه خیلی سریع ارتش خود را فرا خوانده و کریمخان را مسئول مبارزه با دشمن قرار داد.
کریمخان و علی مردان خان، ابوالفتح خان را از اصفهان راندند و خود به این شهر داخل گردیدند. ابوالفتح خان هم جز تسلیم چارهای نمیدید اطاعت رقبای غالب خود را گردن نهاد و سه خان لر در سال 1163 قمری در باب سلطنت ایران به مشورت پرداختند و تصمیم ایشان عاقبت بر آن قرار گرفت که یکی از دخترزادگان شاه سلطان حسین را به نام اسماعیل سوم به پادشاهی بردارند و علی مردان خان نایب السلطنه و کریمخان سردار سپاه و ابوالفتح خان والی اصفهان باشد.
این سه مرد سوگند یاد کردند که باهم سلطنت شاه اسماعیل سوم را حفظ نمایند و هرکس پیمان شکست، دو تن دیگر به دفع او قیام نمایند.
فتح اصفهان توسط کریمخان
همانطور که نوشتیم سه تن از بزرگان قسم یاد کردند که متحد بوده و اگر کسی پیمان را شکست، دو نفر بعدی بر علیه او جنگ را آغاز کنند.
کسی که از این عهد و پیمان سر پیچید، علی مردان خان بود چه او که از حسن توجه مردم به کریمخان در غیرت بود و اختیار تمام کارها را در دست خود میخواست و در غیاب کریمخان ابوالفتح خان را کشت و به آزار عیسویان جلفا پرداخت.
کریمخان که در این تاریخ به دفع سرکشی به کردستان رفته بود، به اصفهان آمد و آن جا را گرفت و علی مردان خان به بختیاری پناه برد.
مطلب مشابه: نگاهی بر سلسله قاجار از پیدایش تا پادشاهان معروف این حکومت
مبارزه با خان قاجار

کریمخان پس از مغلوب نمودن علی مردان خان قدم در راه دفع بزرگ سلطنت ایران یعنی محمد حسن خان قاجار گذاشت و در مرحله اول گیلان را از تصرف او بیرون آورد و از آن جا به محاصره قلعه استرآباد شتافت و به دستیاری شیخ علی خان زند به این کار مشغول گردید.
در این حمله شیخ علی خان تاب مقاومت نیاورده، گریخت و چون کریمخان هم شنید که شاه اسماعیل سوم به محمد حسن خان قاجار پناه جسته از عهده فتح استرآباد برنیامد و منهزم به تهران بازگشت و اطلاع یافت که علی مردان خان هم با آزادخان افغان ضد او طرح اتحاد ریخته و زحمت دیگری نیز جهت او از این رهگذر ایجاد شدهاست.
چون علی مردان خان و آزادخان از میان رفتند، تاج و تخت ایران دو مدعی معتبر دیگر بیشتر نداشت، یکی محمد حسن خان قاجار که بر سواحل خزر و شمال ایران تا اصفهان مستولی بود و دیگری خان زند که بر فارس و قسمتی از ایران غربی حکم داشت.
در سال 1171 قمری محمد حسن خان برای از میان بردن رقیب به شیراز لشکر کشید و آن جا را در محاصره گرفت.
کریمخان بر اثر مساعدت مردم و شجاعتهای شیخ علی خان زند اردوی قاجار را بالاخره از پا درآورد و محمد حسن خان مغلوب و به اصفهان برگشت و چون به علت بدرفتاری کسان او به مردم این شهر، اقامت در آنجا را نیز مشکل دید به مازندران رفت و کریمخان با پیروزی تمام به اصفهان وارد گردید و چون میخواست کار محمد حسن خان را یکسره کند، فارس را به برادر خود صادق خان زند سپرد و از اصفهان به تهران آمد.
اما با کمک کریم خان زند، عدهای قاتل حرفهای به دربار خان قاجار نفوذ کرده و درنهایت وی را کشتند. با مرگ وی این کریم خان بود که سلطنت ایران را به دست آورد.
مطلب مشابه: حکومت مادها؛ درباره پیدایش، ساختار این سلسله، قدرت و سقوط این پادشاهی
تاجگذاری و آغاز پادشاهی کریمخان

بعد از مرگ بزرگ خان قاجار و در سال 1163 کریم خان به عنوان پادشاه ایران تاجگذاری کرد. کریمخان تقریباً بر تمام ایران به استثنای خراسان و بلوچستان حکومت یافت و تا سال مرگ خود پیوسته این حال برقرار بود. کریمخان به پاس حق نعمت هیچ وقت متعرض خراسان که در دست شاهرخ میرزا نابینا بود نشد و شاهرخ تا آخر حیات با اسمی از سلطنت آن جا حکمرانی میکرد.
امپریالیسم در ایران
تجارت دریایی خلیج فارس در این اوقات در دست انگلیسیها و هلندیها میگشت و فرانسویها هم در این ایام با انگلیسیها در حال جنگ بودند، در خلیج نیز مزاحم دشمنان خود میشدند چنانکه در محرم 1173 قمری با چهار کشتی بندری به بندرعباس آمدند و دارالتجاره انگلیسیها را گلوله ریز کردند و پس از سوختن عمارت و غارت اشیاء پس از یازده روز از آنجا رفتند.
چهار سال بعد از این واقعه انگلیسیها مرکز تجارت خود را از بندرعباس به بصره منتقل ساختند و این عمل بعد از آن که هلندیها هم دارالتجاره خود را از خاک ایران به خاک عثمانی انتقال داده بودند، صدمه بزرگی بود به تجارت خارجی ایران. کریمخان برای تلافی این حال انگلیسیها را در سال 1177 قمریبه بوشهر برگرداند و به موجب فرمانی نمایندگان کمپانی هند شرقی انگلیس را به افتتاح دارالتجارهای در این بندر واداشت و حق انحصار تجارت بوشهر را به ایشان واگذاشت.
در سال 1180 کریمخان تصمیم گرفت که به عمان و مسقط لشکرکشی کند و به این خیال زکی خان را به بندرعباس فرستاد و والی هرمز را هم به یاری برادر واداشت.
زکی خان از بندرعباس به هرمز رفت و در آن جا درصدد تعرض ناموسی نسبت به والی هرمز برآمد، والی مزبور هم زکی خان را در زندان انداخت و موضوع را به کریمخان اطلاع داد و به همین علت لشکرکشی به عمان صورت نگرفت.
مبارزه با انگلیسیها

پس از انتقال مرکز تجاری انگلیسیها بار دوم به بصره، کریمخان مصمم شد که آن جا را مسخر سازد تا هم زهر چشمی از انگلیسیها بگیرد و هم بصره را از رونق و اعتبار تجاری بیندازد و برای این کار سوءرفتار عثمانیها را نسبت به زّوار ایرانی و بعضی امور جزئی دیگر را برای مداخله در خاک عثمانی بهانه قرار داد.
اردوی زندیه از خشکی و دریا در ماه صفر 1189 قمری بصره را در محاصره گرفتند. انگلیسیها که میدانستند غرض عمده کریمخان از لشکرکشی به بصره دشمنی با ایشان است، دو کشتی جنگی خود را در اختیار سلیمان آقا گذاشتند و بعضی از اعراب خوزستان هم جانب عثمانیها را گرفتند و دشمنان از راه خشکی و دریا کوشیدند که نگذارند قوای صادق خان و ناصرخان به یکدیگر اتصال و ارتباط حاصل کنند، لیکن این اقدامات نتیجهای نداد و لشکریان صادق خان پس از فتح مهمی از اروندرود گذشتند و بصره را در محاصره درآوردند.
محاصره بصره سیزده ماه طول کشید و در این مدت کار بر سلیمان آقا و عمرپاشا و دولت عثمانی سخت شد و به باب عالی با فرستادن پاشایان دیاربکر و وان و موصل و دعوت شیخ عمان، هرچه کوشیدند که بصره را از راه خشکی یا دریا از محاصره نجات دهد توفیق نیافت.
عاقبت سلطان عثمانی سر عمرپاشا را چنانکه کریمخان خواسته بود به شیراز پیش خان زند فرستاد و تقاضای صلح کرد.
مطلب مشابه: سلسله صفویان؛ از پیدایش این حکومت تا اصالت و اوج شکوه در زمان شاه عباس
مرگ کریمخان

کریمخان در اواخر زندگی به سل مبتلا شد. سپس در 13 صفر 1193 قولنجی بر او دست داد و درگذشت.
زمان حکومت کریمخان مجموعاً بالغ بر 30 سال و هشت ماه بود. بلافاصله پس از مرگ کریمخان، سران زند در برابر هم صفآرایی کردند و پیش از خاک سپاری نبردی داخلی میان آنها رخ داد. بزرگان زند برای اینکه عمل خود را موجه جلوه دهند، هریک زیر پرچم یکی از فرزندان کریمخان قرار گرفتند و برای رسیدن به قدرت، فرزندان وی را ابزار برتریجویی خود قرار دادند.
ایران بعد از کریم خان زند
همانطور که نوشتیم ایران بعد از مرگ کریم خان دچار جنگ های قبیلهای و غیره شد تا اینکه آقا محمد خان قاجار با شکست تمامی رقبا به سلطنت رسیده و دودمان قاجاریان را بنا گذاشت.
پس از چیرگی آقامحمدخان قاجار بر دودمان زند، به دلیل کینهاش به زندیه دستور به نبش قبر کریمخان داد و در 18 شوال 1206 توسط رحمان خان یوزباشی استخوانهای وی را از شیراز به تهران، پایتخت جدید ایران، منتقل کرد؛ استخوانهای کریمخان در کاخ زیر پلههای جنب عمارت نگارخانه دفن گردید.
به گفته جان ملکم، دلیل نبش قبر و انتقال آن به کاخ این بود که آقامحمدخان «به خیال خود هر روز استخوانهای دشمنان را پامال کرده باشد.».
به عقیده مورخان، دلیل این کارِ آقامحمدخان، «خلق و خوی خاص او و عقده فروخورده روزگار اسارتش در شیراز» بود و «رفتار محترمانه و نیکی و خوش رفتاری کریم خان با او و خانوادهاش هم در نرم شدن دلش اثری نداشت.»
کریمخان محبوب ایرانیان
کریمخان بر روی هم یکی از پادشاهان خوب و خوشسیرت ایران است؛ مردی رعیتدوست و خوشرفتار بود و خالی از حس کینهکشی و سختکشی.
او ساده میزیست و به تکلفات و زندگانی و دستگاه و جاه و جلال سلطنتی زیاد علاقه نداشت و حتی از قبول عنوان شاه و سلطان نیز احتراز میجست و خود را در تمام عمر وکیلالرعیا خواند. او را نیکوترین فرمانروا پس از حمله اعراب به ایران دانستهاند.
کریمخان هوشمند و باتدبیر بود و به آرامش و رفاه مردم اهمیت میداد و به دانشمندان ارج میگذاشت. وی کارخانههای چینیسازی و شیشهگری در ایران احداث کرد. صنایع و بازرگانی در دوره وی رونق فراوان یافت.
با این وجود غربیان وی را «پادشاهی بزرگ» نمیدانستند چرا که در دوره زمامداری او به بیگانگان امتیازی داده نشد؛ البته او خود نیز چنین ادعایی نداشت و خود را وکیل الرعایا میخواند. کریمخان با توجه به پیشهاش که سرپرستی ایل بود از نزدیک با مشکلات مردم آشنا بود و سپس سپاهیگری آن هم در ارتش نادری، که درگیر جنگهای پیاپی بود به او نشان داد که بار جنگهای پیاپی به دوش خراج مردم است؛ پس، بیشتر آرامش و درگیر نکردن کشور در درگیریها را میپسندید تا مبادا آشوب یا جنگی به کشور و مردم آسیب برساند.
مطلب مشابه: نگاهی بر زندگی نادرشاه افشار، کابوسِ دشمنانِ ایران از تولد تا مرگ
شعر در وصف کریم خان نزد
محمدهاشم آصف که خود در زمان زندیه میزیستهاست در خصوص رونق دوره کریمخان زند چنین سرودهاست.
اگر چه لری صادق و ساده بود
ز نامردی و ننگ آزاده بود
غلامان وی هر یک خسروی
بر همتش خرمنی چون جُوی
به فن ریاست بُدی مجتهد
به ارباب دانش بُدی معتمد
به عدل و به انصاف داور بُدی
مربی شرع پیَمبر بُدی
من گندم و جو به عهد کریم
بهایش بُدی پنج قیراط سیم
در آن عهد بی برکتی مات بود
جهان پر ز نعما و برکات بود
سریالهای ساخته شده از زندگی کریم خان

سریال تلویزیونی سرزمین من و نقابداران یک مجموعه تلویزیونی محصول سال 1373 به کارگردانی مرتضی جعفری، و تهیهکنندگی عباس خداداد بود که از شبکه یک پخش میشد.
این مجموعه تلویزیونی در 12 قسمت تهیه شده بود. در بخشی از سریال، کریمخان زند درخواست دیدار مستر مور رئیس کمپانی هند شرقی در خلیج فارس را نپذیرفت و تلاش خود را برای بیرون راندن آنها از ایران به کار گرفت و … در این سریال پرویز پورحسینی در نقش کریم خان زند بازی میکرد.
مجموعه تلویزیونی کریم خان زند نیز یک سریال تلویزیونی محصول سال 1380 به کارگردانی و نویسندگی محمدرضا ورزی بود که از شبکه یک صدا و سیما پخش میشد. این مجموعه تلویزیونی در 9 قسمت 50 دقیقهای تهیه شده بود.
این مجموعه به زندگی کریمخان زند از زمان تولد تا هنگام مرگ او میپرداخت و زندگی خصوصی و اجتماعی وی و نیز وضعیت مردم آن دوره را به لحاظ سیاسی و اجتماعی، مورد بررسی قرار میداد.
کلام آخر
کاش میشد بیشتر درباره کریمخان زند مینوشت… او اسطوره ایران زمین است که ایران و ایرانی باید به وجود او افتخار کند. ما نیز امیدواریم که در سهم خود توانسته باشیم شما را با این اسطوره تاریخی بیشتر آشنا کنیم. در پایان امیدواریم از خواندن این مقاله نهایت لذت را برده باشید.