زیباترین متن ماه محرم برای پست اینستاگرام؛ دلنوشته درباره امام حسین (ع)
گلچین جملات سوزناک درباره شهادت امام حسین (ع) در صحرای کربلا و وفاداری یارانش، متن ماه محرم برای پست اینستاگرام، دلنوشته های غم انگیز و عکس نوشته در مورد امام حسین را در این بخش سایت روزانه قرار داده ایم.
جملات غم انگیز درباره امام حسین
تـا هست جهــان شـور محــرم باقی ست
این جلوه ی جان در همه عالـم باقی ست
از نـالـه ی نـیـنــوای یـاران حسـیـن
همواره به لب زمـزمه ی غم باقی ست
***
سلام
چند دقیقه پیش داشتم از طریق اینترنت زیارت می کردم اربابمو…
دلم شکسته…
دارم اشک میریزم و مینویسم . می بینی ارباب…
مگه ما دل نداریم ؟؟؟
مگه نگفتی هر کی کربلا بیاد دلشو آروم میکنی؟؟…
پس چرا دل ما رو ویرون کردی؟
دوست دارم به خدا اندازه تموم عالم.نه دوس داشتن تو که حد و اندازه ناره اشتباه کردم.
امشب که همه دارن یه جوری خودشون رو مشغول دنیا میکنن منم جایی رو نداشتم جز در خونه تو
ارباب جونم…
پس کی منو دوباره میطلبی؟من که دارم دیونه میشم آقاجونم…
یادش بخیر…
باب القبله…
حسین منی و انا من حسین…
ضریح ارباب…
چسبیدن به ضریحت چه صفایی داره…
انگار به تموم خواسته هام رسیده بودم…
اما الان از فراقت دارم دق می کنم…
نمی دونم دیگه چی بگم ولی…
تمام حرفام رو تو بغضم نگه میدارم و …
فقط اشک می ریزم…
***
با عشق حسین هر که سر و کار ندارد
خشکیده نهالیست، پر و بال ندارد
ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم
آتش به محبان حسین کار ندارد
***
مطلب مشابه: شعر عاشورا؛ مجموعه ای کامل از اشعار ماه محرم و شهادت امام حسین (ع)
زیباترین متن ماه محرم برای پست اینستاگرام
عاشورا پیمانی است که با قلب های سلیم بسته شده است
و داستانی است که در عصر فطرت های دگرگون شده در جریان است
***
حوالی ظهر بود . می خواستم لب باز کنم و بگویم که چقدر تشنه ام ، آنقدر که زبان در کامم…اما به جای کلمات اشک بود که از گوشه ی چشمم سرازیر شد …
کسی برایمان از سپید شدن ناگهانی موهایش گفت که چطور چند لحظه اضطراب برای همیشه رنگ سپید را مهمان گوشه ای از گیسوانش کرده …
و آب که تند و زلال گوشه ای جاری بود و لبهای عطش ناکی که بوی خنکای آب تشنه ترش می کرد …
واین روزه داری چقدر ما را به تو نزدیک کرده است …
می بینی ؟!
انگار همه روضه ی تو را می خوانند حسین …
***
دلنوشته درباره امام حسین (ع)
با آن همه بازی عاشقانه ای که با خدا کردی
مگر جایی برای ما هم هست…
آنقدر حواس خدا را با دوست داشتنت برده ای
که برای لبخندش
باید نام تو را صدا کنیم
ح س ی ن . . .
***
باز دلم رفته کنج شش گوشه زانو بغل گرفته و روضه ی عطش را زار می زند …
انگار همه روضه ی تو را می خوانند حسین ..
***
مطلب مشابه: متن و جملات ادبی و رسمی تسلیت ماه محرم به دوست و همکاران
بی حسین بن علی احساس پیری می کنم…
نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم…
گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی ؟
گفتم از آیینه ی دل گردگیری می کنم ….
می دونم ارباب الان که دارم مینویسم گناهام از همه عالم بیشتره …
اما چه کنم هر کار هم که کرده باشم بازم نوکره خودتم…
دوست دارم ارباب جونم…
***
می دانی! …
همان جا که در آخرین بند زندگیت فرمودی:
بسم الله و بالله…
من از این دورها
از پشت فرسنگ ها فاصله
قلب سرخم را به سوی تو
به پرواز در می آورم
می آیم تا کنج شش گوشه ات
آنجا که تا آسمان و ملکوت
یک چشم بر هم زدن راه است …
می آیم تا در آغوش ضریحت عشق را پیدا کنم …
***
متن در مورد عاشورا و امام حسین
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
******
ماه اشک های بی اختیار
ماه غمبار اسیران
ماه فریادهای خونین و ماه طنین
مؤید صحرای عشق
بر شـما عاشوراییان تسلیت باد
***
هـــمین نــزدیـکی هـاست
تابستانی داغ بــا عــطر مــحــرم حـســــین
******
محرم شد از غم نگاهم گرفت
به سوزان ترین اشک، آهم گرفت
شکست در گلو بغض سوزان من
و عطر حسین روح و جانم گرفت
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
******
مطلب مشابه: اشعار حضرت علی اصغر، مجموعه شعر سوزناک شهادت علی اصغر شب هفتم ماه محرم
خون جاری عاشورا تا ابديت در رگ و ريشه آزادگی جاری است
***
محرم شد و دل ها شکست
از غم زینب، دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد
از عطش خاک، کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت
چله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم و لیلا همه در خون شدند
این چه غمی بود که دنیا شکست
***
من به عشق تو
و به شوق تو
و به هوای بال زدن در بیکران محبت تو
به این دنیا آمده ام
آمده ام بلبلی باشم
فرسنگ ها دور از گل
ولی عاشقش…
و پرستویی که به شوق رسیدن به تو
هر سال
مسیر سخت کوچ را طی می کند…
تو بودی که
با همان دستی که انگشتی نداشت
راه خدا را به من نشان دادی
***
مطلب مشابه: عکس پروفایل محرم؛ عکس نوشته های پروفایل و متن ماه محرم
این کاروان نیست که پیش می رود؛ حادثه است. این بیابان های داغ است که گام های کاروان را به دوش می کشد. این ظهر دم کرده بیابان های تفتیده اتفاق است که بر تن دقایق، عرق کرده است. کاروان، آرام آرام رهسپار می شود با صدای زنگ شتران و شیهه اسبان. کربلا، نفس نفس می زند و فرات، تشنه تر از همیشه، در خویش می جوشد و سر بر جداره ها می کوبد…