شعر پشتو و مجموعه اشعار عاشقانه پشتو احساسی
در این مطلب مجموعه شعر پشتو عاشقانه و احساسی زیبا را گردآوری کرده و امیدواریم که این اشعار زیبای پشتو مورد توجه پشتو زبانان قرار بگیرد.
شعر پشتو و اشعار عاشقانه
سالها بود که شیرزن و فرزند خوده
کتی یک پای چلاق
کتی یک بیل و کلنگ،
نان میداد
زره می هغه وه چی تا یور
گلاب خو نه دی چی به بیا سیری گلونهدل همان بود که تو با خود بردی
این نه گلبنی ست که از نو گل بشکفدزلفی یی بیا به مخ خپری کری
لکه سپوژمی په وریز کی دوبه دوبه زینهزلف را برخسار پریشان کرد
همچو ماهیست که زیر پرده ابرآسمان پیماستزما او ستا چی پری وعده وه
په هغه زای کی بیگا اور و لگیدنهآنجا که من و تو وعده دیدار داشتیم
در آنجا دوش آتش برافروختندزما او ستا مینه دروغ وه
چی ته په گور یی زه په کور گوزران کومهباری من و تو دروغی بیش نبود
تو به گور خوایده ای من به خانه مانده ام
خانه محبوبم در آفتاب برامد است
صبح گاهان شعاع آفتاب سلامش را می رساند
مطلب مشابه: شعر زلف از شاعران معروف با مجموعه شعر عاشقانه در وصف موهای یار
با زخم های بی شمار و غرق در خون برگرد
تا آنگاه که زخم هایت را می بندم بوسه هم نثارت کنم
پسرلی راغی ونی شنی شوی
زما ناشاد زرگوتی واوری اوروینهبهار آمد در ختان همه سبز شدند
این دل ناشاد من است که تاهنوز برف می باردپه اوسبلو می آسمان شین کر
زکه می بند کرل په حمل کی بارانونهبه آه خود ابرآسمان را روفتم
درماه فروردین بارندگی را بند کردمبه جنازه می تلوار و کری
ناوخته کیژی د اشنا دیدن ته زمهبه جنازه من عجله کنید
معطلم نکنید به دیدن یار می روم
محبوب من از زین اسب خم شد
من هم روی نوک پایم ایستادم تا بوسه اش دهم
***
گل که می کاشتم یارم کنارم نشسته بود
حالا که گل ها شکفتند یارم در خاک خوابیده است
***
هر بته کنار چشمه شفا بخش است
چادر دختران جوان به آن ها تماس کرده است
مطلب مشابه: شعر عاشقانه معاصر و اشعار کوتاه و بلند جدید عشق
سخت بیماری، خدا شفایت دهد
نزدت آمده نمی توانم، در خانه برایت دعا می کنم
***
در کنار چشمه چی آفت افتاده
که محبوبم با خواهر کوچکش می رود
***
خداوندا به من هم بازی عطا کن
تا اگر تنگدستی آمد با خنده زمان بگذرانیم
شعر زیبای پشتو
مرا با گل گلاب زدی
قربان دستت، دشمنان مرا دیدند
***
فردا بارهای کوچی بسته خواهند شد
گل های دشت، باز دامن ترا بو می کنند
***
تا وقتی که گم شده ایم
در جهان مقصود
آزاد نیستیم
می نشینم در کلبه چهارگوش کوچکم
پرندگان آواز می خوانند
زنبور ها وزوز می کنند
برگ ها تاب می خورند
آب روی سنگ ها به صدا در می آید
***
توته های دلم را از زمین بر می دارم
اما دستانم را از روی دوش محبوبم بر نمی دارم
اشعار کوتاه عاشقانه پشتو
در خانه بالا ناله و فریاد است
یا رنجوران اند یا عاشقی از وطن می رود
***
خدا یا مرا گل بیابان بساز
تا از نسیمی که از سوی یار می آید بلرزم
مطلب مشابه: شعر عاشقانه + مجموعه اشعار بلند، کوتاه و شعرهای عاشقانه زیبا از بزرگان جهان
آتش های صبحگاهی را افروختند
من هنوز نشسته ام و یارم را راضی می کنم
***
مادرم گفت بچیم
کوچه را ماکم کو
پدرم گفت
دختر شیرینم
چای تلخی دم کو
…
منزل چارم تعمیر قومندان صاحب
رنگ مالی شد و فردا
کوچه در خانه ما مهمان است
ختم قرآن عظیم الشان است
***
ای مهتاب زود بر آسمان شو
یارم در کوه های بلند در سفر است
***
آن سوی دریا لیلا نماز می خواند
نمازش قبول مباد که زلفانش را برخاک می گذارد
***
آشنای من سرش را در راه وطن باخت
با تارهای زلفم کفنش را می دوزم
مطلب مشابه: شعر عاشقانه برای جذب دختر و زیباترین اشعار جذاب برای همسر و عشق
تار زلفم را آب برد
ای یار! در کنار رود دیده بانی کن
اشعار عاشقانه پشتو
محبوبم آیا زمانی خواهد رسید
که تفنگ را بگیریم و دست به دست به سنگر برویم
***
آواز های نیمه شبان بر دل می نشینند
آنکه آواز سرداده یا عاشق است یا از وطن دور افتاده است
***
خدا این بار ترا شفا دهد
مردم می گویند سیاه بخت است که یارش می میرد
***
وقتی که نخستین باران پاییز
عطش زمین خاکستر را نوشید
و پنجره بزرگ آفتاب ارغوانی
مطلب مشابه: شعر عاشقانه دلبرانه با گلچین اشعار کوتاه و بلند احساسی رمانتیک برای عشق
به سنگر دشمن دوکس می پرند
عاشق یا آنکه به نامش دختری نشسته باشد
***
خدا یا طوطی مجروح را شفا بده
تا با طوطی های دیگر پرواز کند
***
اگر میخواهی مرا ببینی کنار چشمه بیا
من کوزه را آهسته آهسته با دستم پر می کنم
***
کاخ سفید تو ویران شود
نسیم سردی که بر چادرها می وزد به یادم می آید