شعر کودکانه پرستار + اشعار زیبا و کودکانه با موضوع پرستار و تشکر از زحماتش

مجموعه شعر کودکانه با موضوع پرستار را در این بخش روزانه گردآوری کرده ایم. در ادامه چند شعر با لحن و بیان کودکانه برای تشکر و قدردانی از زحمات پرستاران را آماده کرده ایم و امیدواریم مورد توجه شما قرار بگیرند.

مجموعه شعر کودکانه با موضوع پرستار

درودهای خدا بر تو پرستار

که هستی ناجی و دلسوز بیمار

ادامه می دهی راه کسی را

که هست الگوی صبر و عشق و ایثار

***

یک روز بسیار
بیمار بودم
رنجور و خسته
تبدار بودم
یک دکتر خوب
حال مرا دید
فوری برایم
یک نسخه پیچید
با آن که بسیار
بیمار بودم
از درد آمپول
بیزار بودم
آمپول به من زد
خانم پرستار
تا که نباشم
رنجور و بیمار
«خانم» پرستار
بس نازنین است
مثل فرشته
روی زمین است
پروردگارا
نامت دوایم
یادت همیشه
داده شفایم

***

شعر کودکانه پرستار

فرقی نداره براش

روز باشه یا نصف شب

مراقبت از بیمار

هست کار او مرتب

با اینکه کار او هست

مشکل و هم خیلی سخت

اما میزاره مدام

برای کار خود وقت

تا وقتی که هر بیمار

سالم بشه دوباره

پرستار مهربان

همش به فکر کاره

وقتی که بیمارش شد

دوباره سالم و شاد

خستگی هاش در میره

خوشحال می شه او زیاد

راستی که مهربانه

فرشته ایست پرستار

خدا اونو همیشه

برای ما نگهدار

***

شعر کوتاه کودکانه با موضوع پرستار

تمام شب بیداره

مواظب بیماره

مثل ماه آسمون

هیچ موقع خواب نداره

با یک لباس سفید

اون شبیه دکتراس

تو جیبای سفیدش

همیشه قرص و دواس

شبا تو بیمارستان

سر می‌زنه به مریض

پیش خدای دانا

رو سفیده و عزیز

هر موقع لازم باشه

خودش رو می‌رسونه

بی خوابی سخت شب‌ها

برای اون آسونه

پرستار مهربون

ممنون که بیدار هستی

ممنون که با بی خوابیت

به فکر بیمار هستی

پاداش بی خوابی هات

زیاده تا آسمان

***

شعر کودکانه پرستار

نشسته‌ای تو بیدار
کنار تخت بیمار
چه قدر مهربانی
فرشته ای، پرستار

***

شعر بکودکانه در مورد پرستار

دیشب شب بدی بود
بسیار بدتر از بد
زیرا که تب به جانم
یک تیر آتشین زد‌
می‌سوخت مثل کوره
تا صبح پیکر من
دستی نبود، اما از لطف بر سر من
تب بود و درد هم بود
مادر نبود، اما تا با محبّت خود
تسکین دهد دلم را.
اما نه، یک نفر بود
در آن سیاهی شب
وقتی که او می‌آمد‌
می‌رفت از تنم تب
از کوشش پرستار
شب شد چو روز روشن
امروز خوب خوبم
تب رفته از تن من

***

ای پرستار عزیز که همه می‌گویند
تو به یک شاخه گل می‌مانی
تو به یک تیر آهن بیشتر می‌مانی
تا به یک شاخه گل
این چه شاخی است که از شب تا صبح
سر پا تک نفره شیفت دهد
آن هم اندر بخشی که تمامی مریضانش نیز
پایشان بر لب گور ابدی می‌لغزد
و آن چه شاخی است که در بخش پر جراحی
که مرتب و سی و اندی بیمار

***

شعر کودکانه پرستار

نشسته ای تو بیدار
کنار تخت بیمار
چه قدر مهربانی
فرشته ای، پرستار

شاعر: شکوه قاسم نیا

***

وقتی در بیمارستان
خسته ، تنها ، ناتوان
انسان بیماری هست
در انتظار درمان
فرشته ای می آید
به او دوا می دهد
همراه دکتر کم کم
او را شفا می دهد
پرستار است نام او
کارش در بیمارستان
دلسوز است و فداکار
فرشته ای مهربان
امروز هم روز اوست
یعنی روز پرستار
خدایا او را سالم،
برای ما نگه دار
روز ولادت آن،
بانوی پاک، زینب
شده روز پرستار
مبارک باشد این روز
بر هر پرستار امروز
خندان باشند و سالم
پرستاران همه روز

این مطالب را هم ببینید