شعر کودکانه فصل بهار + اشعار زیبا با موضوع بهار، سرسبزی و فصل زیبایی ها
چند شعر کودکانه زیبا و خواندنی
بهار نقاشی طبیعت است. زیبا و رنگا رنگ که روح آدمی را جان تازه می بخشد. کودکان نیز بیشتر از همه با این بهار ارتباط برقرار می کنند. ما نیز چند شعر کودکانه زیبا و خواندنی با موضوع فصل بهار، زیبایی های فصل بهار و سرسبزی این فصل را آماده کرده ایم.
قورباغه ها قور قور می کنن
بارون همه چیزو خیس می کنه
جوجه ها جیک جیک می کنن
جیرجیرک ها جست و خیز می کنن
زنبورا وز وز می کنن
پرنده ها آواز می خونن
بهار اومده!
کلاغه روی دیوار
صدا می کرد قار و قار
می گفت خبر خبردار
اومده فصل بهار
هوا شده پاک پاک
سبزه در اومد ازخاک
برف ها دیگه آب شدن
چشمه ها پر آب شدن
بهار و عید نوروز
آمده اند از امروز
با سبدای پرگل
با لاله و با سنبل
در این بهار زیبا
دنیا شده با صفا
بهارم و بهارم
شادی با خود میارم
شکوفه های سفید
گل های تازه دارم
سه ماه دارم همیشه
فروردین اولیشه
اردیبهشت و خرداد
ماه های آخریشه
شعر کودکانه با موضوع بهار
آهای آهای بهاره
عید اومده دوباره
گل های زرد و لاله
روئیده هر کناره
بهاره و بهاره
بهار صفا میاره
بلبل رو شاخه گل
گنجشکه رو چناره
داره آواز می خونه
این آغاز بهاره
بهاره و بهاره
بهار صفا میاره
من بهار رو دوست دارم
بهار یعنی تازگی
بهار یعنی بنفشه ها و بارون
بهار یعنی کوچه ای پر از عطر چوب
بهار یعنی آواز جدید پرنده
بهار یعنی روزهایی که طولانی تر می شن
بهار یعنی درخت جوونه زده و گودال های پر از گل
بهار یعنی بادبادک ها توی آسمون
این بهاره
برای همینه که عاشق بهارم
بهار آمد
گل آمد
نسرین و سنبل آمد
گلهای سرخ و زیبا
در باغ خانهی ما
چشم ها را باز کردند
با خنده ناز کردند
بنفشه دسته دسته
کنار جو نشسته
در روز آفتابی
در آسمان آبی
پرندهی خوش آواز
پر زد و کرد پرواز
بهار آمد
گل آمد
نسرین و سنبل آمد“پروین دولت آبادی”
اشعار کودکانه فصل بهار
باد
به چمن ها گفت
چمن ها
به درخت ها گفتند
درخت ها
به شاخ و برگ ها گفتند
شاخ و برگ ها
به زنبورها گفتند
زنبورها
به سینه سرخ گفتند
و سینه سرخ آواز سر داد که:
بیدار شوید
بیدار شوید
بهار این جاست!
شب عید
شد شب عید
سال جدید
جوانه زد
درخت بید
حالا باید
دوید دوید
بالا پرید
پایین برید
خانه تکاند
جارو کشید
گردگیری کرد
اطاق را چید
شیرینی و
آجیل خرید
رخت پاک و
تمیز پوشید
رفت این را دید
رفت آن را دید
گفت و شنید
تبریک عید
سرودهی عباس یمینیشریف
رقص باد خندهی گل
باد سرد آرام بر صحرا گذشت
سبزهزاران، رفتهرفته، زرد گشت
تک درخت نارون شد رنگ رنگ
زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ
برگ برگ گل به رقص باد ریخت
رشتههاى بید بن از هم گسیخت
چشمه کمکم خشک شد بیآب شد
باغ و بستان ناگهان در خواب شد
کرد دهقان دانهها در زیر خاک
کرد کوته شاخهء پیچان تاک
فصل پاییز و زمستان میرود
بار دیگر چون بهاران میشود
از زمین خشک میروید گیاه
چشمه جوشد، آب میافتد به راه
برگ نو آرد درخت نارون
سبز گردد شاخساران کهن
گل بخندد بر سر گلبوتهها
پر کند بوى خوش گل باغ را
باز میآید پرستو نغمهخوان
باز میسازد در اینجا آشیان
سرودهی پروین دولتآبادی
سفره هفتسین
سبزی بیار سیر بیار
سیب و سماق گیر بیار
سنجد و سرکه پیدا کن
در وسط سفره گذار
وقتی که گوید آن عمو
آی سمنو آی سمنو
صداش بزن بیاد جلو
کاسه بده بخر از او
ماهی و آرد و آب و شیر
سبزه و گل نون و پنیر
شمع و گلاب خوب بیار
هر چه که لازمه بیار
سفره بینداز به زمین
تمام چیز هفت سین
ظرف به ظرف پیش هم
درست و پاکیزه بچین
تا به خوشی سال دگر
به شادی و بیدردسر
آسوده زندگی کنی
از غم و غصه بیخبر
سرودهی عباس یمینیشریف
شعر سفره هفت سین و بهار
دامن دامن فروردین
یک گل، ده گل، صدتا گل
اینجا، آنجا، هر جا گل
دامن، دامن، فروردین
میروید بر دلها گل
باغ و دره پُر گل شد
کوه و دشت و صحرا گل
لبها را گل خندان کرد
شد از شادی لبها گل
سرودهی محمود کیانوش
خبر خبر خبردار
گل اومده به بازار
یکی دو تا نه، ده تا
نه ده، نه صد، چه بسیار
به برف و سرما گفته
برو خدا نگهدار
خبر خبر شبانه
درخت زده جوانه
دوباره بر سرش بست
شکوفه دانه دانه
به روی شاخه ای ساخت
پرستو آشیانه
خبر خبر خبرهاست
میان باغ غوغا
کدام را بگویم؟
که هر چه هست زیباست
خلاصهی خبرها
بهار خوب و زیباست
«مصطفی رحماندوست»
عیدت مبارک
کودک من، بهارمن
مایهی افتخار من،
عیدت مبارک
کودک مهربان من،
بلبل خوشزبان من،
عیدت مبارک
ای گل خوبروی من،
طوطی قصهگوی من،
عیدت مبارک
کودک من، امید من،
بخت خوش سفید من،
عیدت مبارک
سرودهی محمود کیانوش