شعر روز دختر + زیباترین اشعار کوتاه و بلند برای دخترم فرزند عزیزم
اشعار کوتاه و بلند زیبا برای روز دختر و فرزند دختر را در این بخش روزانه ارائه کرده ایم. در روز دختر می توانید یک شعر زیبا برای دختر را برای شبکه های اجتماعی انتخاب کنید و این روز را در کنار دختران جشن بگیرید.
فهرست موضوعات این مطلب

شعر زیبای روز دختر
می خرامی و تو را می نگرم
چشم تو آینه روشن دنیای من است
تو همان خرد نهالی که چنین بالیدی
راست چون شاخه سرسبز، برومند شدی
همچو پُر غنچه درختی، همه لبخند شدیدخترم روزت مبارک
***
دختر که باشی مهربانی ات دست خودت نیست
خوب میشوی حتی با آنان که چندان با تو خوب نبودهاند
دل رحم میشوی، حتی در مقابل آنهایی که چندان رحمی به تو نداشتهانددختر که باشی:
زود میرنجی
زود میبخشی
زود میگریی
زود میخندیتو مامور احساس روی زمین هستی!
جهان بی تو میمیردروز دختر مبارک
***
و خدا خواست محبت به دنیا برسه
نوری بشه و به داد شب ها برسه
هر مامان و بابایی که عاشق بودن
دختر رو فرستاد به اونها برسه
***
دختر یعنی کاشتنِ هر روز یک درخت
و کمک به سبزتر کردنِ صمیمیتِ انسان ها.
یعنی پیچیدنِ بویِ گل های یاس درونِ باغچه زندگی.
دخترم عشق من دوستت دارم، روزت مبارک
*****
همه دخترها
روزی عروسكشان را “دخترم” صدا زدهاند
موهایش را بافتهاند
قاشقِ غذا را در دهانش گذاشتهاند.همه دخترها
طعمِ مادر شدن را چشیدهاند..
اما من دخترم را كه ببینم،
دستش را میگیرم،
كمی فشار میدهم و میگویمدختر قشنگم؛
دلت را خوش نكن، به هیچ چیز!
معنای تعهد را به او یاد خواهم داد
تا بفهمد هر آدمی را با تعهدهاشان میشناسند
تعهد به خود، به آرزوهایش، به قولها و قرارهایش…
موهایش را میبافم،
گوشوارههای آویز گوشش میکنم و میگویم؛
باید همیشه زیبا باشی،
و یادش میدهم برود در دلِ زندگی
خطر كند، بترسد، اما بماند…هر دختری باید
ماندن را
قوی بودن را
و چیزهای خیلی با ارزش را بلد شود..روز دختر مبارک
***
اشعار زیبا ویژه روز دختر
دخترم، با تو سخن میگویم
عشق دیدار تو بر گردن من زنجیری است
و تو چون قطعه الماس درشتی کمیاب
گردن آویز بر این زنجیری
دخترم، ای همه هستی من
تو چراغی، تو چراغ همه شبهای منی
آری ای دخترکم
ای سراپا الماس
تو یکی گوهر تابنده بیمانندی
قدر خود را بشناس
قدر خود را بشناسروز دختر مبارک
دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت
ای دختر بهار حسد می برم به تو
عطر و گل و ترانه و سر مستی ترا
با هر چه طالبی بخدا می خرم ز تو
بر شاخ نوجوان درختی شکوفه
ای
با ناز میگشود دو چشمان بسته را
میشست کاکلی به لب آب تقره فام
آن بالهای نازک زیبای خسته را
خورشید خنده کرد و ز امواج خنده اش
بر چهر روز روشنی دلکشی دوید
موجی سبک خزید و نسیمی به گوش او
رازی سرود و موج بنرمی از او رمید
خندید باغبان که سرانجام شد بهار
دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم
دختر شنید و گفت چه حاصل از این بهار
ای بس بهارها که بهاری نداشتم
خورشید تشنه کام در آن سوی آسمان
گویی میان مجمری از خون نشسته بود
می رفت روز و خیره در اندیشه ای غریب
دختر کنار پنجره محزون نشسته بودفروغ فرخزاد

برخیز که لبخندت نبض روز است
برخیز و گیسوانت را به دست باد بسپار
نازک قدم بردار و آهو باش ….
عشوهگری کن …..
فریاد بزن!
بر خیز و بخوان …
سرود دلدادگی!
شورانگیزی وطنازی…
تو نور خدایی
پاکی و زلالی
عطر جهانی
تندیس وفایی
سحر و جادوی خدایی….
بودنت رمز سماست…..دخترم روزت مبارک
***
آرزو کردم خدا را گوهری
سالم و زیبا نگارین اختری
بر سرم او ریخت یک دنیا گهر
داد ما را او زرحمت دختری
دختری مانند گل زیبا و پاک
از همه ناراستی ها او بری
او گل کاشانه ما می شود
میکند بر ماهتاب او سروری
لطف حق شامل شده بر حال ما
میگشاید یک به یک بر ما دری
خنده بر لب دارد و نوری به چشم
با نگاهش میکند افسونگری
من چه خوشبختم که دارم دختری
دختری زیبا رخی تاج سری
او شده نور دو چشمان پدر
میفروشم فخر بر انس و پری
روز دختر مبارک باد
***
عفت و ایمان مرام دختر است
کل ارزش ها به نام دختر استگوش جان بسپار بر گفتار او
دُر و گوهر در کلام دختر است
***

دختر که باشی گیسوانت رود جاریست
قلب درون سینه ات هم یک قناریست
دختر که باشی دست تو یعنی نوازش
دختر که باشی شانه هایت، استواریست
روز دختر مبارک
***
شعر بلند برای فرزند دختر
ای بهار آرزوی نسل فردا، دخترم
ای فروغ عشق از روی تو پیدا، دخترمچشم و گوش خویش را بگشا کز راه حسد
نشکند آیینهات را چشم دنیا، دخترمدست در دست حیا بگذار و کوشش کن مدام
تا نیفتی در راه آزادی از پا، دخترمکوه غم داری اگر بر دوش دل همچون پدر
دم مزن تا میتوانی از دریغا، دخترمبا مدارا میشوی آسوده دل، پس کن بنا
پایه رفتار خود را بر مدارا، دخترم
***
شهزاده شیرین من! برخیز
امروز روز توست، جادو باش!از پشت پستوی غزل، امشب
بیرون بیا… زیباترین قو باش!در راه رفتن هات دقت کن!
نازک قدم بردار!… «آهو» باش!شعری بخوان از دفتر خیام
با شهریار عاشقت، «تا» کن!همراه مولانا به رقص آی و
با شمس تبریزی غزل گو باش!تا شاعرانت مست برخیزند،
شوری برانگیزان، هیاهو باش!شهزاده ی من، دختر شرقی!
تندیسی از سحر و فریب و نازتو شاهکار خالقی! امشب
چون عشوه پردازی پری خو باش!امروز روز توست در تقویم
روزت مبارک بانوی خورشید!پیراهنی از نور بر تن کن!
در برکه ات زیباترین «قو» باش!روز دختر مبارک باد
***
فرشته ها همیشه وجود دارن
اما چون بال و پر ندارن
بهشون می گن دختر
روز دختر مبارك باد
***

الا ای دختر ِایران،شراب و شهد ِبی پایان
ننوشم از لب ِلعلت،به یک دم می شوم ویرانتو ای جانت اهورایی،شکوه و فر ِآریایی
دلت منشور کوروش شد،آناهیتای ِزیباییبه یزدان جام ِجمشیدی،سرا و تخت ِخورشیدی
به وقت ِظلمت تاریخ،تو آن یوتاب ِامیدیکه برزن زنده از رویت،سکندر مانده در خویت
چو گشتی سد به روی ِاو،در آن بند با دو گیسویتتویی آن کشتی ِنوحی،عصا و تکیه ی ِروحی
تبر بر هر شب آویزی،حبیب ِجان ِمذبوحیهزار و یکشب ِجانی،سبوی ِعشق و ایمانی
به محراب دل ِعاشق،تو هم انجیل و قرآنیتویی هم خواجه ی ِقلبم،تو لیلی،مرهم و محرم
میان ِاین همه دختر،تویی آیینه و زمزمتویی هم آب،تویی مهتاب،تویی در تن توان و تاب
قلم در وصف ِتو حیران،تو ای دریای ِبی پایاب…
***
من از تو گلبنی بهتر ندیدم
ز تو باغ گلی خوشتر ندیدممیان این همه گل های عالم
گلی خوشبوتر از دختر ندیدمروز دختر مبارک رفیق
***

در مسیر خواستن سبزی دشت
دخترم شاخه گل مریمی کاشت
از دل پاک و قشنگ و زیبا
آرزوی همدم یکرنگی داشت
من و او هر دو به زیبایی عشق
توی دشت همیشه عاشق
گل زیبای شقایق کاشتیم
بوی گیسوی پراکنده ز باد
بلبلی از ته دل زد فریاد
که تو ای شبنم گلبرگ قشنگ
من همانم که خواستی بیرنگ
خانه ی عشق من و رمز وجود
از برای تو تولد شده و خواهد بود…
روز دختر مبارک
***

دختر بدین جلال نپرورده مام دهر
دختر بدین مقام نیاورده روزگارچشم روزگار ندیده و نشنیده گوش دهر
دختر بدین جلالت دختر بدین وقارروز دختر مبارک
***
دختران سرزمین من کاش میدانستند
دختر بودن
چه حرمتی دارد!
کاش میدانستند
امید از چشمانشان
شوق از خندههایشان
و عشق از بودنشان
آغاز میشود
دختران سرزمین من کاش میدانستند
هر رنگی شدن افتخار نیست
هر حرفی زدن با هر لحنی
نشانه آزاد بودن نیست
کاش میدانستند
اعتماد
تکیه گاه
حامی
از دامن یک دختر میآید
از دامن یک مادر
یک زن!
دختران سرزمین من
کاش کاش کاش…عادل دانتیسم
***
اشعار کوتاه برای روز دختر
میشه اسم پاکتو رو دل خدا نوشت
میشه با تو پر کشید توی راه سرنوشتمیشه با عطر تنت تا خود خدا رسید
میشه چشم نازتو رو تن گلها کشید
***
دختر که باشی گیسوانت رود جاریست
قلب درون سینه ات هم یک قناریستدختر که باشی دست تو یعنی نوازش
دختر که باشی شانه هایت، استواریستدختر که باشی گاه میخندی و گاهی
آب و هوای چشمهات ابری بهاریستدختر که باشی خنده بر لب داری اما
پشتش کمی اشک و شکایت گهگداریستدختر پر از شور است شیرین است دختر
دختر همیشه آن کسی که دوست داریستدختر تمام سهمش از دنیا، زمین، عشق
دل بیقراری بیقراری بیقراریستمیجنگد و میگرید و میمیرد آرام
دختر شهید عشقهای انتحاری ستخالق برای زینت عرش افریدَش
دختر میان آفرینش شاهکاریستآیینه نام چشمهای دختران است
دختر که باشی طعم لبخندت اناریست
***

به او بگو عاشقی ، همان دوست داشتن تو
سرابیست در دل ، که نرسد به آن بدون توبگو عاشقیست ، سرگردان راه عشقت
که هر دم دهد نوایی ز نام عشقتبگو که چشمهاش در حسرت وجود تو
سیلابی ز گریه اندکه مانعش وجود توستبگو که پاییز نشسته در قلب او
گر شوی یارش بهار شود قلب اوبگو که عاشقت ، روزی هزار بار
کند زمزمه نامت ، با گریه و زاربکو که عشقت در باور او
حک شده با خون وجود اوبه او بگو دنیا ، کمالت نزد من چیست ؟
بگو در حضورش ، جمالت نزد من چیست ؟که باور کند عشقم را ، دختر رؤیا
ستاره ای شوم آن بالا ، با ماه خدشعر از : شوان