شعر تک بیتی در مورد امام حسین + 30 تک بیتی زیبا و ناب
در این بخش مجموعه تک بیتی در مورد امام حسین با موضوعات مختلفی همچون عشق به آن حضرت، چای روضه، نوکری امام، شعر کربلا و … را گردآوری کرده ایم.
شعر تک بیتی با موضوع امام حسین (ع)
تو در اول سر و جان باختی اندر ره عشق
تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست
?
سجده بر خاک تو شایسته بود وقت نماز
ای که از خون جبینت به جبین آب وضوست
?
برادری به تعداد نیست به وفاداری است!
یوسف یازده برادر داشت و حسین تنها عباس را
?
پیچیده شمیمت همه جای تَن بی سر
چون شیشه عطری که سرش گم شده باشد
?
دشمنت کشت، ولی نور تو خاموش نشد
آری آن جلوه که فانی نشود، نور خداست
?
چشم و گوش و دهن و دست شود مست اگر
بشنویم و بنویسیم و بخوانیم: «حسین (ع)»
?
روی زیبای تو قرآن، نِگَهَت سوره حمد
گیسویت سوره والیل، و لبت آیه نور
?
خوف محشر از کسی باشد که او بی صاحب است
صاحب ما در قیامت هم قیامت میکند
?
سفر عشق از آن روز شروع شد که خدا
مهر یک “بی کفن” انداخت میان دل ما
?
پشت دستش هدف زخم ندامت گردد
هر که از دست دهد، گوشه دامان تو را
?
اثبات میکند عمل حُر به عالمین
هر کس که شد غلام تو عالیجناب شد
?
سلیمان گر شوم، بر تو غلام حلقه بر گوشم
بهشتا! ناز کمتر کن، که من شیدای شش گوشم
?
تک بیتی چای روضه
رقیق شد دل آلوده از گناهم باز
کمی ز معجزهی چای هیأتش این است
?
سرچشمه بقا همه در چای روضه هاست
پس بهر خضر چای بقا را بیاورید
?
دو سه تا حبه قند و چای حسین
بعد روضه عجیب می چسبد
?
چای بعد از روضه آب زندگیست
خضر گویا اهل هیأت بوده است
?
به یاد چایی شیرین کربلاییها
لبم حلاوت “احلی من العسل” دارد
?
من ترک چایی کرده بودم سالیانی
موکب به موکب اربعین چایی خورم کرد
?
وقتی که چای روضه مرا مست میکند
کفرران نعمت است به پیمانه لب زنم
?
حال و هوای هیئتتان خوشتر از بهشت
با چای روضه بود که دلها جلا گرفت
?
بهتر ز صد طبیب و مداوا و مرهم است
یک جرعه چای روضه هر هفتهات حسین (ع)!
?
شعر تک بیتی نوکری آقا امام حسین (ع)
دست بوس نوکرت بودن برای من بس است
نوکری نوکرت را دوست میدارم حسین
?
از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین
منم غلام کسی که بود گدای حسین
?
من شدم عاشق تو یا تو شدی عاشق من؟!
لطف ارباب به نوکر چه زیاد است زیاد
?
به پایان آمد این دفتر ، عزایت همچنان باقیست
برای نوکرت هر روز عاشورا و هر جا کربلا باشد
?
تک بیتی مذهبی امام حسین
چون شمع سحرگاه مرا کشته خود کن
حیف است که گریان تو سر داشته باشد
?
عاشقان را گر تو فرمان بر نثار جان دهی
بر سر کوی تو هر شب عید قربان میشود
?
به طوس رفتم و ناله زدم: «غریب! غریب!»
ندا رسید ز سوی رضا (ع): «حسین؛ حسین (ع)»
?
هزار نقش برآید ز کِلکِ صُنع و یکی
به دلپذیریِ نقشِ نگارِ ما نرسد
?
زاهد به ره کعبه و راهب به سوی دیر
اما منِ مجنون هوسم کویِ حسین (ع) است
?
«حُر» کن مرا که جان من از شرم پر شده
من را که راه نیست به جمع «حبیب»ها
?
تا قیامت زین خجالت خاک بر سر میکنم
قتلگاهت دیدم، اما زنده ماندم یا حسین (ع)
?
به پایان آمد این دفتر، عزایت همچنان باقیست
برای نوکرت هر روز عاشورا و هر جا کربلا باشد
?
کاش باشد عیدیِ عیدت همین
کربلا، پای برهنه، اربعین …
?
نفسم باد صبا، مشک فشانی با تو
همه جا پر بشود از نفسم، ذکر حسین (ع)
?
روضه خوانت میشوم با روضهای تک مصرعی
«بر زمین بودی و بر جسم تو پیراهن نبود»
?
عشق یک واژه بی ارزش بی معنی بود
تا که یکباره خدا گفت که عشق است «حسین (ع)»
?
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم
یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد