جملات دیس لاو و شکست عشقی خاص با متن کوتاه غم انگیز
جملات دیس لاو و شکست عشقی خاص جزو محبوبترین بیوهایی است که امروزه توسط کاربران شبکههای اجتماعی استفاده میشود. جملاتی پُر از شکست عشقی، خیانت، نا رفیقی و … پس اگر شما نیز میخواهید استوریهایی با این مضامین بگذارید در ادامه متن همراه ما باشید، چرا که ما بهترین و خاصترین جملات را برای شما عزیزان حاضر کردهایم.
جملات کوتاه دیس لاو
نگــذار هــرکســی از راه رسیــد
بـا سـاز دلـت تمـریـن نـوازنـدگی کــند … !
از ایــنکــه بعضیــا نمیـان سمـتت نـاراحــت نشــو … !
ایــراد از تــو نیســت !
مگــس هیــچوقـت سمــت گــل نمیــره …
همیــشــه میـره سمـت آشغــالی مثــ خــودشـــ …
مغرور نیستم فقط نیازی به حرف زدن با هر آدمی را نمیبینم..
تيغ روزگار…..
چنان شاهرک ✘کلامم”✘را بريد…
که✘سکوتم”✘بند نميايد!
انقدر بغض هايم را فرو دادم و خنديدم …..
كه خدا هم باورش شد چيزي نيست !!!!!!…..
ادمي را ديدم با سايه ي خود دردو دل ميكند !
چه رنجي ميكشد او
وقتي هوا ابريست …..
هـــر چـقـــدر هـــم کــه ضـعیـــف بـــاشــی
گـــاهــی اوقـــــات
مـــی تـــوانـــی تــکیـــــه گـــاه بــاشـی
به سلامتی اون دختری که سردی دستاشو با گرمای بخاری ماشین
یه بچه پولدار عوض نمیکنه به سلامتی اون پسری
که وقتی یه دختر ناز خوشگل تو خیابون می بینه
سرش رو بندازه پایین بگه هر چی هم
که باشی انگشت کوچیک یه عشق
خودم نمیشی….
مطلب مشابه: متن غمگین جدایی عاشقانه + جمله های کوتاه بسیار غم انگیز پس از جدا شدن از عشق
…. ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ
نه مثل جبر…
نه مثل هندسه …!
نه ﻣﺜﻞ ۱ منهای ۱
ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ۰ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﻣﺮﺍ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮ
مثل نیمکت آخر…
زنگ آخر…
ﻭ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺭﺍ
… ﻣﺪﺍﻡ ﺭﻭﯼ ﭼﻮﺏ ﺣﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩ
مرا یاد بگیر….!
درسته ما بد خطیم اما 7خط نیستیم
می ــترســم
چ ـادرِ پروانـه ای ام
به شمــع گــناه گیـــر کنــد…
آخــر من عاشــق مَسـلکم!
درد داره یکی میشه همه زندگیت ولی هیچ جای زندگیت حضور نداره …
مطلب مشابه: متن رفتن و جدا شدن + جملات سنگین کات کردن و پایان رابطه و دوستی
آه….
.
.
.
مي دونستى يه روز اين اشكام… اين آه هام…دامنتو ميگيره؟؟؟!!!!!
هنگامی که
چشمها و پلکهای زیبایت لب به دیدار هم تر میکنند…
هر دو غرق میشوند.
تو در تلاطم دریا…… ومن در حسرت امواج
و اکنون با یاد تو…
با تکه شاخه باقی مانده این درخت پیر,دست میدهم , تا روزی که عشق تو… و وداع دوری تو جاریست…
شکسته نماز خواهم خواند…..
روزی دروغ به حقیقت گفت: دوست داری با هم به دریا برویم و شنا کنیم؟
حقیقت پذیرفت، با هم به کنارساحل رفتند.
وقتی به ساحل رسیدند، حقیقت لباس هایش را درآورد.
دروغِ حیله گر لباس های او را پوشید و رفت…
از آن روز همیشه حقیقت عریان و زشت است اما دروغ
در لباس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود.
مطلب مشابه: جملات غمگین جدایی و متن های تاثیرگذار جدا شدن از عشق اول
به سلامتیه نسل من که خسته شد از بس
دزدکی دوست داشت…
دزدکی زنگ زد……
دزدکی زیر پتو اس م اس بازی کرد….
دزدکی عاشق شد….
دزدکی بوسید…
دزدکی حرف زد…
دزدکی در آغوش گرفت…
دزدکی عشق بازی کرد..
گفت دوستت دارم…
گفتم دوستت ندارم ،،،
این دروغ به آن دروغ در…!!
گریه نکن پدر جان
همین نان حلال که در دست داری
می ارزد به تمامی سفره های رنگین حرامی که بعضی ها دارند
این روز ها نان حلال در آوردن عرضه می خواهد
من دیونه شدم…میفهمی!دیووووووونه…
تو باعث شدی دیونه بشم…آره!تو…دیونه تو شدم…
مطلب مشابه: متن عاشقانه بعد از پایان رابطه + جملات سنگین و غمگین بعد تمام شدن عشق و جدایی
دختر که باشی…
درباره ات قضاوت میکنند…
درباره لبخندت که بی ریا نثار هر احمقی کردی…
درباره زیبایت که دست خودت نبوده و نیست…
درباره تارهای مویت که بی خیال از نگاه شک آلوده احمق ها از روسری
بیرون ریخته اند…
تو نترس و “زن” بمان…
احمق ها زیادنند…
نترس از تهمت های دیوانه های شهر…
که اگر بترسی رفته رفته “زن” مردنما میشوی…
و سرگردان و روانی میشوی در این دنیای روانگردان…
پس بذار بگویند هرچه میخواهند بگویند…
.ﺯﻣـﺎﻥ ﻫﻤـﻪ ﭼﯿـﺰ ﺭﺍ ﺣـﻞ ﻣﯽ ﮐﻨـכ
ﺍﻣـﺎ ﺍﻧﮕـﺎﺭ ﺳـﺎﻋـﺖ כﻧﯿـﺎ …
ﺧـﻮﺍﺏ ﺍﺳـﺖ
پرسید عشق چیست؟ گفتم: آتش است.
گفت مگر آن را دیده ای؟
گفتم نه در ان سوخته ام
مطلب مشابه: متن سنگین و عاشقانه در مورد جدا شدن + جملات فلسفی و غم انگیز جدایی
راست میگن مرد گریه نمیکنه
خیلی حالش بد بشه سیگار میکشه!!
ولی وای به روزی ک ی مرد با گریه سیگار بکشه!!!
نشستیم چشم به راه تو تا از رو تخت باز پاشی
یکی بالا سرت هست که نمیذاره تو تنها شی
یکی که توی هر لحظه هواتو هرکجا داره
یکی که هی بهت میگه روزای خوب توی راهه
نشستیم چشم به راه تو توی این “عصر پاییزی”
تا بازم با ی حس خاص بخونی “عشق یعنی این”
تنفر دارم از این درد.از این روزای مثل زهر
از این روزای پاییزی که لبخندامو پرپر کرد
ولی بازم دلم قرصه به روزای خوش فردا
به اون روزی که میدونم تموم میشه همه دردا
به اون روزی که باز واسم.بخونی و من عاشق شم
تو رو استیج باشی و من از عشق تو شاعرشم
دیگه پاشوعزیز بسه.ببین دور و برت غوغاس
همه خاطرخواهات اینجان.همون خاطرخواهای “خاص”
جملات دیس لاو و شکست عشقی
شکست عشقی مسئلهای است که همگان با آن روبرو شدهاند؛ از همین رو بهتر است که با جملاتی که شاید درد شما را تسکین دهند آشنا باشید. پس اگر تا اینجای کار از این جملات خوشتان آمده در ادامه متن همراه ما باشید.
مــــــــن همـــــــــــانم …
خــــــوب تمـــاشــــــــــــا کــــــن …
دختـــری کـــــه برای داشتنـــت تمـــامِ شـــب را بیــــدار می مـــــاند …
و با تــویی کـــــه نیستــــــی ، حـــــرف میـــــزند …
دختـــــری کـــه زانــــو میزنـــــد لبــــه تختـــــش و چشمـــانش را میبنــــدد …
و تنهـــــا آرزویش را برای هــــزارمیــــن بار بـــه خـــــدا یادآور میشـــــــود …
خــــدا هم مثــــلِ همیشــــه لبخنــــد میزنــــد به اینکــــه … ” تــــــو ” آرزوی همیشـــــــگـــیِ مــــــــن بــــودی …
هِی بانـــ ـو !
دَرد دارد…
وقتی همه بگویند : سهم هم نمی شوید
و تو بی پروا ! دِل ببندی…
عاشق بشوی…و او…
مـــــــ ـرد ِ دیگری بشود و برود !
جای خالی تو را
هیچکس پر نمیکند!
حالا هی بگو :
دوستان به جای ما …
میگویند شب سیاه است من دیدم سیاه تر از جدایی نیست…
میگویند مرگ سخت است اما سخت تر از بیوفایی نیست….
میگویند زهر تلخ است من چشیدم تلخ تر از تنهایی نیست…
مطلب مشابه: متن غمگین؛ متن شکست عشقی غمگین، اس ام اس غمگین تنهایی، دلنوشته بسیار احساسی غمگین
یروز غروب تو کوچه ها بارون میومد …
چیک چیک صدای گریه ی ناودون میومد …
بارون دونه دونه از هر سو روون بود …
مرغ خسته اون شب کنج آشیون بود …
هنوز اون روز فراموشم نمیشه …
که بادست قشنگت روی شیشه …
کشیدی عکس قلبی و نوشتی …
واسه امروز و فردا و همیشه …
آهای کافـﮧ چی …
در این روزهاے پر رفت و بی آمد
ندیدی عزیزی را کـﮧ تمام ِ تلاشش در رفتـטּ بود و نماندטּ ؟
این آخرے ها خبر دیدنش را در کافـﮧ اے بـﮧ مـטּ دادند ؛
اگر رفتـﮧ کـﮧ هیچاگر باز هم آمد تو قهوه ای تلخ تر از تمامی تلخ ها بـﮧ حساب مـטּ برایش بریز
اگر از تلخی اش گلـﮧ و شکایتی کرد بگو :فلانی
گفت :این تلخی در برابر رفتنت هیچ است .
بگو : کـﮧ فلانی در بـﮧ در این کافه بـﮧ آטּ کافه در پی تو بود بی انصاف !
آهای کافـﮧ چی حواست با مـטּ است ؟
بهـ زمستاטּ فکر می کنم و نـבاشتنـت (!)
فکرِ شبهــاي بلنـבش تنم را مي لرزانـב
روزگارم یلـבاست …
ميداني رفيق . . .
سيگار بكش . . .
بغض كن . . .
گريه كن . . .
اصن دق كن . . .
ولي با آدم بي ارزش درد و دل نكن . . .
چه حس خوبیه وقتی
دستاشو قفل میکنه توو دستاتو ، میگه
تا آخرش کنارتم … نبینم غصه ی چیزی رو بخوری…
يك بار خواب ديدن تو… به تمام عمر ميارزد پس نگو… نگو که روياي دور از دسترس، خوش نيست… قبول ندارم گرچه به ظاهر جسم خسته است، ولي دل دريايست… تاب و توانش بيش از اينهاست. دوستت دارم و تاوان آن هرچه باشد
مطلب مشابه: دلنوشته جدایی اجباری با جملات و متن غم انگیز جدا شدن از عشق
برای عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش
چقدر دوست دارم که یکیو داشته باشم،
ماله خود خودم،
یکی که نگرانم باشه،
یکی که براش مهم باشم…
دلم یکی میخواد که وقتی بهش خوبی
میکنم فکر نکنه محتاجشم،
کسی که جواب محبتامو با محبت بده…
دلم کسی رو میخواد که بتونم بهش ببالم…
دلم کسی رو میخواد که جلو دیگران
با افتخار بگم این ماله منه،
این دنیای منه…
دلم این روزا یه مرهم،یه دوست داشتن
واقعی میخواد…
یکی که رفیق باشه،
یکی که دستاشو بگیرمو با
هم یه عالمه قدم بزنیم…
دلم یه دوست داشتن میخواد…
دوست داشتنی که این روزا
به این سادگی ها گیر نمیاد
گفتم: خدایا سوالی دارم! چرا وقتی شادم همه با من میخندند.
ولی، وقتی ناراحتم کسی با من نمیگرید؟!
جواب داد: شادی را برای جمع کردن دوست، آفریده ام
ولی، غم را برای انتخاب بهترین دوست.
انســـــــــانهاى بــــــزرگ ،دو دل دارنــــــــد ؛
دلـــــى که درد مى کشـــــــــــد
و پنهـــــــــــــــان است و دلـــــــــــــــى
که میخندد و آشکـــــــــــــــار است.
دلتنگی پیچیده نیست!
یک دل
یک آسمان
یک بغض
وآرزوهای ترک خورده…
همیــטּ …
امسالم مث هر سال بدون تو تموم شد…
این عید و نمی خوام
من عیدی ندارم
این عید واسه من روز عذابه
عیدم مث هر روز، هر روز مث دیروز
من حال دلـــــم خیــــلــی خـــرابــــه…
خسته تر از ان هستم که بتوانم علاقه ام را به نزدیکان ابراز کنم
خسته تر از ان هستم که بتوانم دوست داشتنم را تقدیم کسی کنم
خسته تر از ان هستم که بخواهم پشت و پناه کسی باشم
خسته ام , خسته ,خسته از تمام بدی های روزگارم
از دوستت دارم های پوشالی
از عاشقی های پر از هوس
راستی مجنون کجایی که ببینی در زمانه ی من لاف عشق میزنن ؟
خسته ام
چشمانم بی تاب لحظه ای خواب است
خوابی شیرین …
به شیرینی دیدار …
بــہ سلامتــﮯ اوטּ כختر پسرﮯ کــہ
هـرشـب بهمــ اســ ام اســ میــכاכטּ
کہ : اےِ کاش الان پیشـم بوכ ےِ
ولےِ هیــچ موقـع بـهـم نرسیــכن…
نوشته ها بهانه است…
تنها می نویسم تا ازبغض درونم بکاهم…
کاغذ ازدست من کلافه و فراریست…
حق دارد….همه حق دارند….
همه از من فراریند ومن ازهمه…
من…یک انسان که ذاتا اجتماعیست….
به تنهایی خو گرفته ام….
בسٺ هــایم را پوسٺ میڪنم …میخواهــم بی اثـرانگشٺ سـفـر ڪنم …
بی خاطرهـ ، چنـان ڪهـ تو گویی از ابتـבا هــیچ ڪس نبـوב …
و لبخنــב ، ایـن چسـبِ زخـمِ مضحڪ را بر لبـم میــבوزم …
ڪهـ این لبخنـב ماسیـבهـ ی لعنتی ، اینروزهـــا از یڪ בوجین کلمهـ کارگشـآتر اسٺ
چشمانـم هــنـوز خبـر نـבارنــב …اما من בل بـه ویرانیِ خوב بستهـ ام
وقتـی بهـ آباـבی نهـ راهــیست نهـ امیــבی
هــِـی آهــِ سـرב … روحـم بزرگ نیسٺ ولی בرבم عمیـق اسٺ …
حرفهـــایم هــمـهـ مُــرבنـב ؛ هــمـهـ … از این بهـ بعـב سڪوٺ مینویسـم …
غـسـلِ مـیٌـت بـر مـن واجـب شــב ؛ בسـتـم بـهـ خـوבم خـورב
برایــــم مهــم نیســــت چهـ میشـــوב
بهـ هــمــــه باورهــــــایم سوگنـــــב هــیچ چیــــزی برایــــم مهــــــم نیســـت…
یک کــلام مـن…… בســــت از….. בوســـــــت בاشــــــتنــــــב نمیکشــــم
و این یعنــــی… نهــایــــت خوشـــبختی
گـیـــرم تـمـام בنـیـا بـگـویـنـــב مـا مـال هــــم نـیـسـتـیــم…
مــا بـهـ בرב هـــم نـمــیـخـوریـم گـیـرم بـرای زیـر یـک سـقـف رفـتـن
. عـشـق . آخریـن معـیـارایـن جـماعـت بـاشــב
گـیــرم בوسـت בاشـتـن بــבون سـنــב حـرام بـاشــב … عـجـیـب بـاشــב…
بـاور نـکـرבنـی بـاشــב ؛ مـــــن امـا… گـیـــر ایـن گـیـــــرهــا نــیـسـتــم
من تــا أبــב…. گـیـر چــشـمـان تــوام گیر בوســت בاشـتـنــב
مـــیـخـــــواهــــــم هــــــمــهـ بـــــבانــنــــــב کـــــهــ…
من برای בوست בاشتنت برای لمس בستانت برای غرق شـבن בر آغوشت
از هــیچکس اجازهـ نمیگیرم…. حتی خوבت……عشـق مـن…
می دانم که نمی دانی
دلم برای هیچ فصلی نمی سوزد !
دلم برای پاییز تنگ نیست!
دلم می خواهد فقط برای تو تنگ شود!
برای تو که هنوز هم نمی دانی چقدر عاشقانه نا نوشته برایت نوشته ام!
برای تو که نوش خندت را همیشه می پرستیده ام
و گاه نوش خندت تیغ بوده است به زبانم !
زخم زبان گرفته ام عزیزم !
می خندی ، همیشه ، همیشه می خندیدی
وقتی نگاه به نگاه گره می خورد
ضرب گرفته است گلبانگ قناری را
روی تیر برق چوبی بی رنگ و رو
هم صدای دارکوبی پیر نوک می زند به دلم ،
تو جاری شده ای در مسیر و من خیره مانده ام به گامهای آرام و پیوسته ات
دست تکان می دهم و تو آنچنان می بینی که همیشه می خندی
بهار پشت در ، در می زند و سیل خوابم را برده است :
می آیم دلتنگی هایم را روی این صفحه مجازی مینویسم…
ولی هیچوقت هیچکس نفهمید من این دلتنگی ها را واقعی مینویسم!!
حال من یعنی:یک قدم از افسردگی آنطرف تر…..!
خواهم امشب با خدا خلوت کنم…
از درون خود کمی صحبت کنم…
از نواقص ها و رنجش های خود…
از قضاوت ها و سنجش های خود…
از غرور و حرص و آز و کینه ام…
از صفا و عشق و مهر در سینه ام…
از توقع های بیجای خودم…
از حماقت های پیدای خودم…
از خدا خواهم مرا یاری کند…
نقص هایم گیرد و کاری کند…
ای خدا درد دلم را گوش کن…
شعله های حسرتم خاموش کن…
طعــم شیــریــטּ بــوســـــہ خیــال،
دو چنــداטּ مـــےشــود،
وقتـــے کـــــہ دلــم بــاور مـــےکنــد،
یــک جــایـــے دور
تــو از خــواب مـــےپــرے
و در حــالـــے کـــــہ
گــرمــایـــے بــر گــونـــــہ ات حــس مـــےکنـــے،
نــام مــטּ را بــر لــب مـــےآورے