جملاتی از فلسفه شرق؛ 50 متن عمیق و سخنان فلسفی ارزشمند
فلسفه شرق همواره یکی از پایههای مهم عرفانیت و فلسفه بوده است. البته عمده فلسفه شرق و غرب در این است که فلسفه غرب کلمه محور است و فلسفه شرق تمرین محور. با این حال فلسفه شرق نیز جملات ساده و درعین حال عمیق دارد که قطعا به درد شما دوستان خواهد خورد. با ما باشید.
متونی عمیق از فلسفه شرق
“واقعیت مسلم این است که وقتی که تو باعث
رنج دیگری شوی , او سعی خواهد کرد که با
رنج دادن بیشتر تو , تسکینی پیدا کند .
نتیجه، تشدید رنج در هر دو طرف است .
تیچ نات هان
ﺳﺨﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﺍ
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺑﻮﺩﺍ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﺑﯽﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﯾﺎ ﺑﺪﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﮐﺴﯽ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻣﯽﺷﺪﻩ، ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺸﮑﺮ ﻣﯽﻛﺮﺩﻩ !
ﻭﻗﺘﯽ ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ؛ ﺑﻮﺩﺍ ﮔﻔﺖ ” :ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﯾﻨﻪﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ. ﻧﻮﻉ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺎ ﻣﺎ، ﻧﺸﺎﻧﻪ ﯼ ﻭﺟﻮﺩ
ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺁﻥ ﻧﻮﻉ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﺎ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻫﻤﺴﺎﻥ ﺟﺬﺏ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺪﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﻋﯿﻮﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﯾﺎﻓﺖ.
ﺍﮔﺮ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﭼﻮﺑﻪﯼ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻣﯽ ﮐﺸﺎﻧﯽ ! ﺑﺪﺍﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﻘﻠﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺴﺎﻥ ﻃﻨﺎﺏ.
ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﯽﻓﺮﺳﺘﯽ ! ﺑﺪﺍﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﻘﻠﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺴﺎﻥ ﻗﻔﺲ.
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺩﺭﻣﯽﺍﻓﺘﯽ ! ﺑﺪﺍﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﻘﻠﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺴﺎﻥ ﭼﺎﻗﻮ.
ﻭ ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﻭ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﯼ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﺘﻘﺎﻋﺪ ﻣﯽﺳﺎﺯﯼ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺣﻖ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯽﮐﻨﯽ ! ﺑﺪﺍﻥ
ﺻﺎﺣﺐ ﻋﻘﻠﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﺑﺴﺎﻥ ﻋﻘﻞ ..
مطلب مشابه: جملاتی درباره رواقیون فیلسوفان یونانی(جملات فلسفی سنگین رواقی گری)
دیگران راببخش
حتی وقتی متاسف نیستند
بگذارحق باآنها باشد.
اگراین چیزیست که به آن نیازمندند برایشان مهر بفرست و خاموششان کن خودت را به کوته فکری گره نزن.
این سلامت روانت را ازتومیگیرد
اگر شخصی باعث رنجش شما شد،به این دلیل است که خود در اعماق وجودش رنج می کشد،و رنج او لبریز میشود. بنابراین او مستحق مجازات نیست،بلکه نیازمند کمک است،این همان پیام او برای شماست
آدمی باید چون گل نیلوفر باشد که از لای و لجن بر می آید، به سطح آب می رسد و از آنجا چشم به آسمان می دوزد
خشمگين ماندن
مانند آن است كه تكه ذغال داغى را در دستانت بگيرى تا به سمت كسى ديگر پرتابش كنى؛
كسى كه اول ميسوزد خودِ تو هستى…
هرآنچه آمد، بگذار بیاید.
هرآنچه ماند، بگذار بماند.
هرآنچه رفت، بگذار برود.
کشتن هر حیوانی قتل است.
اگر مي خواهى بدانى چه بوده اى،
بنگر كه كيستى.
اگر مي خواهى بدانى چه خواهى شد،
بنگر كه اكنون چه مي كنى…
بودا
فکر کن همه آدمها به جز تو روشنفکر هستند.
همه آنها معلم تو هستند
و هریک برای رشد تو کاری انجام میدهند.
مطلب مشابه: جملات تکان دهنده اخلاقی (90 متن و سخن فلسفی عمیق از بزرگان)
سخنان ارزشمند فلسفی
بیدار شو!
چون شاهدی باش بر اندیشه هایت.
تو همه آن چیزی هستی که مشاهده می کند،
نه آن چیزی که مشاهده می کنی…
در بودیسم، به مجموعه راهبان و
راهبهها و مردم عادی که خود را وقف طریقت بودا کردهاند اصطلاحاً سانگها (sangha) به معنی انجمن یا جماعت مؤمنان گفته میشود. در متون بودایی سانگها به همراه بودا و درمه، سه پناه یا گوهر triratna نامیده میشوند.
سه پناه بودایی:
بودا،
سانگها،
دارمه.
هر آنچه که فکر می کنید،
بدان تبدیل می شوید.
آنچه را که احساس می کنید،
به خود جذب می نمایید.
هر آنچه را که متصور می شوید،
خلق می کنید…
چهار حقیقت با شکوه:
_ رنج وجود دارد
_ رنج علت دارد
_ رنج به مرحله توقف میرسد
_ راهی به سوی این آزادی وجود دارد
بودا
بودا به معنی بیدار شده است و به کسی که به «روشنی» یا (بودهی) رسیده باشد اطلاق میشود.
گرچه بیشتر برای اشاره به سیدارتا گوتاما، بنیان گذار فلسفه بودیسم استفاده میشود. واژه بودا یعنی بیدار شده یا به عبارت دیگر، کسی که به روشنی رسیده است.
شما انسان نیستید…
خدایانی هستید که خفته اند
و در خواب رویای انسان شدن می بینند
بیدار شو…..
وقتی که مسافر پس از سفری طولانی عاقبت به خانه میرسد، خانواده و دوستانش با چه خوشحالی او را پذیرا هستند!
همانگونه نیز، وقتی از این زندگی به زندگی بعد میگذری: کردارهای نیک تو، همانند دوستانت، با چه خوشی و شادمانی از تو استقبال میکنند!
بدن تو بخشی از تو نیست،
بخشی از این دنیاست.
شخص باید اول به تنهایی شاد باشد، در اینصورت عشق زیباست.
اگر در تنهاییتان شاد نیستید، عشق کمکی برایتان نخواهد کرد. عشق را ویران کرده و به گند میکشید.
از اینکه مردم تو را دیوانه بخوانند ناراحت نشو.
دیوانگیات را جشن بگیر…! و بهتر است که همنشین خوبان دیوانه چون لائوتزو، کبیر، ماهاویرا و… باشی تا که به جمعیت میلیونها انسان متعلق باشی که همه فکر میکنند که دیوانه نیستند.
مطلب مشابه: اشعار فلسفی مولانا؛ 20 شعر فلسفی عمیق و زیبا از شاعر بزرگ مولانا
متن عمیق از فلاسفه شرق
همه چیز را به شما آموختهاند بجز خودتان بودن. این زشتترین شکل ممکن یک جامعه است چون همه را غمگین میکند.
یک فرد روشنضمیر، باید که متناقض سخن بگوید.
او باید شامل تناقضات باشد، زیرا او تمام امکانات بشریت را در خودش دارد.
او شامل تمام پرسشهای ممکن و تمام پاسخهای ممکن است.
او شامل تمام چهرههای ممکن و تمام مراحل ممکن هست.
او تمام گذشته، حال و آیندهی بشریت را در خودش دارد.
بدان کوچکترین بی صداقتی لکه ای در روح تو باقی خواهد گذاشت….
روح ها آگاهند…
اگر آنکس که به او دروغ میگویی اندکی آگاه باشد،
این تیرگی را درخواهد یافت…
راستین باش ،
با خودت و با دیگران…
شهرت احمقانه است، بیهوده و بیمعنی است.
حتی اگر تمام مردم دنیا شما را بشناسند، این چگونه میتواند شما را غنیتر سازد؟ چگونه میتواند زندگی شما را سعادتمند سازد؟ چگونه به شما کمک میکند تا فهمیده شوید، تا بیشتر آگاه شوید، هوشیارتر و زندهتر باشید؟
زندگی در هرلحظه باید یک خلاقیت پرارزش باشد. آنچه که خلق می کنید اهمیتی ندارد.
می تواند فقط ساختن قصرهای ماسه ای در ساحل باشد، ولی هرکاری می کنید باید از بازیگوشی و شادمانی شما بیاید.
هرگز نباید اجازه بدهی که کودک درونت بمیرد.
آن را تغذیه کن و نترس که از کنترل خارج شود. کجا می تواند برود؟
وحتی اگر از کنترل خارج شود ، خب که چی؟
وقتی از کنترل خارج شوی چه می توانی بکنی؟ می توانی مانند انسان دیوانه ای برقصی،
می توانی مانند دیوانه ها بالا و پایین بپری و بدوی… ممکن است مردم فکر کنند که دیوانه
شده ای، ولی این مشکل آنان است.
اگر تو از آن لذت می بری، اگر زندگیت از آن تغذیه
می شود، آنوقت اهمیت ندارد.
حتی اگر برای بقیه ی دنیا یک مشکل شود.
خدا در درون و در بطن این دنیاست.
خدا همان شیره ای است که در درخت جریان دارد.
و همان خونی است که در رگهایت جاری است.
خدا همان آگاهی است که در درون تو ساکن است.
خدا و دنیا ؛
مانند رقص و رقصنده ،
در یکدیگر آمیخته شده اند.
مطلب مشابه: جملات فلسفی از یونان باستان [ مجموعه سخنان عمیق و پر مفهوم فلسفی ]
عادتهای کهنه سخت میمیرند: ولی میتوانند بمیرند. و تو باید هرگونه تلاش را انجام بدهی تا بمیرند، زیرا فقط در مرگ آنها است که زندگی واقعی تو آغاز میشود.
فکرِ داشتن یک زندگی پایدار در این ساحل، ساحل زمان، احمقانه است. اگر قدری هوشمند باشی اگر قدری آگاه باشی و بتوانی ببینی که در اطرافت چه میگذرد…. تو روزی اینجا نبودی و روزی دیگر اینجا نخواهی
بود…..
چگونه میتوانی در اینجا خانه ای بسازی؟ میتوانی در اینجا اقامت کنی، مانند کسی که شبی را در کارونسرا اقامت دارد، وقتی صبح شود، باید بروی.
آری…، میتوانی در اینجا خیمه ای برپا کنی ولی نمیتوانی یک خانه بسازی. میتوانی پناهگاهی داشته باشی ولی نباید به آن وابسته شوی.
نباید آن را “مال من” بخوانی. لحظه ای که هر چیزی را “مال من” بخوانی، در حماقت سقوط کرده ای.
اگر تو حس میکنی زندگی بیمعنیست،
این خیلی ساده یعنی که
تو نمیدانی چگونه زندگی کنی.
تو نمیدانی که معنا هیچ ربطی به زندگی ندارد.
از هیچ کسی درخواست شادی و سعادت نکن. هیچ کسی نمیتواند آن را بدهد.
فقط تو میتوانی آن هدیه را به خودت بدهی، آن یک هدیه به خود است.
پس آن هدیه را به خودت بده و شاد باش.
از زندگی یک رقص بساز…
زندگی را بعنوان چیزی که مجبوری آن را سَر کنی زندگی نکن. آن را همچون یک بار سنگین و یک وظیفه که باید آن را به انجام برسانی زندگی نکن! از زندگی یک رقص بساز، بگذار که آن یک ضیافت باشد. و رفتهرفته با تواناییهای جدیدی در درونت روبرو میشوی.
سالک قدیمی، کسی بود که دنیا را ترک میکرد. اما سالک حقیقی یعنی کسی که آفریننده است: زمانی که به روشی خاص خودت، دنیا را قدری زیباتر ساخته باشی، وقتی که خوشی آن را غنی کرده باشی؛ یک سالک هستی.
در دعا كردن، میخواهید بر خداوند تأثير بگذاريد؛ طلب مىكنيد، اصرار مىكنيد، متوقع هستيد، تقاضا مىكنيد…
به هنگام مراقبه، بر خودتان تأثير مىگذاريد.
به هنگام عبادت مىخواهيد بر خداوند تأثير كنيد؛ اما در تلاش معنوى، خودتان را تحت تأثير قرار مىدهيد.
مطلب مشابه: کپشن اخلاقی و فلسفی (متن و جملات با معانی زیبا برای زیر عکس و استوری)
تابلوی كيلومترشمار دقيقاً به ما مىگويد چه فاصلهاى تا مقصد باقى مانده است. این تابلوها اطلاعات زیادی به ما میدهند و برای رسیدن به مقصد، راهنمایان بسیار مفیدی هستند ولی با وجود اين، ما در كنار تابلوی كيلومترشمار نمىنشينيم و آن را ستايش نمىكنيم.
در قيد يك شخص نباشيد. در وراى فرديت، به سوى بىشكلى، ابديت و بىكرانى حركت كنيد.
جاری باشید، به هیچ مرشدی نچسبید زیرا با این کار راكد مىمانيد، پس در هیچ مرحلهاى از زندگى توقف نكنيد. خودِ روند زندگی و مراحل آن بيش از آنچه گورو برايمان مىگويد، به ما مىآموزند.
من میدانم که شما چرا به پریشانی خود چسبیدهاید ــ زیرا فکر شما این است که: “هرچیزی بهتر از هیچ چیز است!” و تمام رویکرد من این است: هیچی خدا است.
شما به پریشانیِ خود چسبیدهاید زیرا این احساس را به شما میدهد که چیزی دارید ، دستکم چیزی را دارید ـــ شاید پریشانی باشد، شاید تشویش ، نگرانی ؛ ولی چیزی هست ، دستکم چیزی هست و “من خالی نیستم !
” شما بسیار از خالی بودن وحشت دارید ” و فقط خالیبودن است که خداوند توسط آن وارد میشود.
بگذارید کمک کنم تا هیچی بشوید . و آنوقت آن لبخند آسمانی میآید ـــ از هیچ میآید. وقتی در درونتان هیچی باشید ، لبخندی در تمام وجودتان دارید؛ فقط روی لبها نیست، در تمام وجودتان هست. این لبخندِ هیچی است.